پیشوای استبداد و غرب زدگی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، آتاتورک را باید پیشوای استبداد و غرب زدگی و عامل سقوط ارزش های اسلامی در ترکیه بدانیم.او مظهر تمام نمای خودباختگی و وادادگی نسبت به فرهنگ غربی است. وی با آدرس غلط پیشرفت به مبارزه با اسلام و ارزش های اسلامی پرداخت.و ترکیه را مهیای استعمار هرچه تمام تر غربی ها و بخصوص انگلیس نمود.
تولد و ورود به ارتش
مصطفی کمال (آتاتورک) به سال ۱۸۸۸ م. در سالونیک به دنیا آمد. پدرش کارمند دولت عثمانی بود. اختلاف نظری و مذهبی والدین مصطفی، بر سرنوشت او بسیار تأثیرگذار بود. او ابتدا وارد مکتبی مذهبی شد، سپس آنجا را ترک نموده وارد مدرسهٔ دولتی گشت. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی وارد مکتب حربیه (دانشکدهٔ جنگ) و سپس به «دانشکدهٔ ستاد» وارد شد و به عنوان دانشجوی ممتاز و سروان ستاد، فارغالتحصیل شد. وبعداز آن وارد ارتش عثمانی گشت.(کتاب آتاتورک، نوشتهٔ آندرو مانگو، ترجمهٔ هوشمند دهقان، چاپ اول ۱۳۹۴)
شهرت آتاتورک
مصطفی کمال پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، به حرفة سربازی روی آورد و به خدمت ارتش امپراتوری عثمانی درآمد. وی نخستین پیروزی نظامی خود را در لیبی به دست آورد و با شرکت در جنگ هایی در گوشه و کنار عثمانی، به شهرتی فراوان دست یافت. «دایره المعارف یهود» (جودائیکا) اعتراف می کند که آتاتورک یهودی الاصل بوده است. این مأخذ می گوید: «یک اعلامیه که به طور مشترک از سوی بسیاری از یهودیان سالونیک منتشر شده بود، اذعان دارد که کمال آتاتورک دارای ریشة دونمه ای است.» (دونمه ها همان یهودیان به ظاهر مسلمان شده بودند.) گذشته از آن که بسیاری از محققان در یهودی الاصل بودن آتاتورک اتفاق نظر دارند، عملکرد صهیونیستی او نیز مؤید این حقیقت است.(جواد انصاری، «ترکیه در جست وجوی نقشی تازه در منطقه»، ص 3.)
خودباخته و غرب زده
کمال آتاتورک بارزترین چهره «غربزده» در جهان اسلام به عنوان یک انسان خودباخته در برابر غرب احساس بیهویتی و بیشخصیتی مینمود و از این رو، صهیونیسم و امپریالیسم انگلیس او را برای نیل به اهداف شوم خود انتخاب کردند. آنها در موقعیتها و حوادث نظامی ادامه جنگ جهانی اول با فرصتهایی که در اختیار وی گذاشتند از او چهرهای اصلاحطلب و قهرمان ملی ساختند و به وسیله او امپراتوری عثمانی و ارزشهای اسلامی را نابود کردند و با تجزیه جهان اسلام و نابودسازی اقتدار مسلمانان، آنها را به پذیرش سلطه غرب واداشتند.
آتاتورک به کمک غرب و انگلیس یک رژیم خودکامه و مستبدی را در ترکیه حاکم نمود و همچون رضاخان در ایران که با بدترین شکنجهها و آزارها در همه زمینههای زندگی اجتماعی و سیاسی به اسلامزدایی پرداخت.
اسلام ستیزی
وی پس از کسب موقعیت اصلاحطلب و منجی که غربی ها برای او ساخته بودند ، همانند بسیاری از رهبران تجددطلب، شیوة اسلام ستیزی و تقلید از انگاره های غرب را پیش گرفت؛ البته پیش تر باید یک مانع پوشالی به نام خلیفه را از سر راه خود کنار می زد، او در این راه، بسیار محتیطانه گام برمی داشت. ابتدا با مطرح کردن اندیشة «جدایی دین از سیاست»، حوزة عملکرد خلیفه را به امور مذهبی محدود نمود. بدین ترتیب، خلیفه دیگر هرگز دارای اقتدار سیاسی نبود. در اجرای همین سیاست، چند هفته پس از الغای سلطنت از سوی «مجلس کبیر ملی»، کلیة اختیارات سلطان محمد ششم (وحیدالدین) از وی سلب شد. او نیز از ترکیه گریخت و در ایتالیا ساکن شد. پس از خلع وحیدالدین، پسرعمویش «عبدالمجید» از فرزندان عبدالعزیز، به عنوان خلیفه و حاکم مسلمانان منصوب شد.
قدرت گرفتن وآغاز استبداد
پس از سلب قدرت سیاسی خلیفه و تبدیل او به یک عنصر بی فایده، تبلیغات در مورد بیهوده بودن این عنوان آغاز شد، تا این که دو سال بعد در سال 1924، مصطفی کمال لایحة انحلال خلافت را به مجلس تسلیم کرد و آن را غده ای شمرد که از قرون وسطی باقی مانده و باید جراحی شود. لایحة مذکور تقریباً بدون مذاکره به تصویب مجلس رسید، آن گاه بلافاصله عبدالمجید به سویس تبعید شد. بدین ترتیب آتاتورک در ترکیه دارای اختیار مطلق شد. تأثیر او در ترکیه بسیار ریشه ای و عمیق بود. او توانست فرهنگ، دین، زبان و عقاید مردم مسلمان ترکیه را از بنیان متلاشی کند و تا سال های مدید، ریشة شوم صهیونیسم را در آن سرزمین مستقر کند.
برخی از تغییرات آتاتورک
حذف زبان دین
وی برای تغییر و به اصطلاح خودش احیای الفبای ترکیه گفته است: «برای بیان آهنگ زبان زیبای ترکی، اینک الفبای جدید را به کار می گیریم، خصوصیات و زیبایی های زبان خوش آهنگ ما، با این الفبا روشن تر خواهد شد.»
بررسی موسیقیایی این زبان بحث جدا می طلبد، ولی هدف اصلی او نفی زبان مقابل آن، یعنی عربی بود. او دربارة زبان عربی گفته است: «ما خود را از بند علامات نامفهوم و معمایی رها می سازیم. ما مصمم به درک زبان خویش هستیم و آن را با حروف نو، آسان تر و بهتر خواهیم نوشت.»
البته فقط او نیست که به زبان عربی حمله کرده است، امثال وی در ممالک اسلامی هم چون ایران، بسیار بوده اند که کوشیده اند تا این زبان دینی را ریشه کن سازند. «محمدعلی فروغی» و «جبار باغچه بان» با آن تعابیر زشت دربارة زبان عربی، نمونه هایی از همین افرادند.
شدت تجددگرایی و ویرانگری فرهنگی آتاتورک چنان بود که مقدسات دینی نیز از دستبرد آن مصون نماندند؛ تا آن جا که قرآن به زبان ترکی ترجمه و تلاوت می شد و اذان و دعا نیز به ترکی معمول شد.(اولوغ ایگدمیر، «آتاتورک»، ص 160 و 161.)
حذف اسلام از مدارس
آتاتورک در سال ۱۹۲۴ م. دستور داد هرچیزی که مربوط به تاریخ گذشته ترکها و امپراتوری عثمانی یا درباره اسلام است از برنامههای درسی تمامی مدارس حذف گردد. او در سال ۱۹۲۴ م. یک قانون اساسی جدید برای کشور اعلام کرد. این قانون اساسی نمونه کامل اسلامستیزی و غربزدگی مفرط در تمامی زمینههاست.
کلاسهای مختلط
در سال ۲۴- ۱۹۲۳ مقرر گردید که دختران در کنار پسران در یک کلاس درس شرکت کنند و در سال ۱۹۲۷ م. آموزش مختلط دختران و پسران در تمامی سطوح اجرا گردید. آتاتورک از نظر سیاسی و فرهنگی، با تشکیل جمهوری لائیک با اسلام مبارزه کرد.
او میخواست بدین وسیله رشته پیوند مسلمانان ترکیه را از جهان اسلام بگسلد و آن را به اروپا متصل کند و نسل جوان ترکیه را از فرهنگ غنی اسلام و دستاوردهای مسلمانان در طی قرون متمادی بیگانه و آنها را از اسلام و قرآن جدا سازد.
تغییر تاریخ و تعطیلی اماکن مقدس
هم چنین او تاریخ هجری را به میلادی تغییر داد و به بهانة پیشبرد امور اداری مملکت و هم آهنگی با دول اروپایی، روزهای یک شنبه را به جای جمعه تعطیل کرد. امام زاده ها و مکان های مقدس مذهبی نیز از حملة او در امان نماندند. وی گفته است: «برای یک جامعة زنده، ننگ است که از مردگان حل دشواری های خویش را بخواهد.»
تغییر پوشش مردم
وی در مورد تغییر پوشش مردم گفت: «از هر نظر که بنگرید، باید خودمان را با تمدن غرب انطباق دهیم و طرز فکر و زندگی ما باید سراپا رنگ تمدن امروز را به خود بگیرد. ما باید مانند انسان های قرن بسیتم، از کفش، شلوار، پیراهن، کراوات و بالاتر از همة این ها از کلاه لبه دار استفاده کنیم. من بدون پرده پوشی می خواهم بگویم که نام این کلاه جدید «شاپو» است.»
اهمیت این تغییرات در پوشش برای آتاتورک آن قدر زیاد بود که مجلس کبیر ملی در سال 1925 به بحث دربارة کلاه جدید پرداخت و در این جلسه، لایحة کلاه لبه دار به تصویب مجلس رسید. هم چنین در سال 1934، قانون دیگری به تصویب رسید که پوشیدن هر نوع لباس روحانی را بیرون از مکان های مذهبی ممنوع کرد. او در مورد زنان نیز برنامه هایی داشت که باید آن ها را به مرور اجرا می کرد. بخشی از سخنرانی او در سال 1925 چنین است: «در طی مسافرتم به این جا، نه تنها در روستاها و قصبه ها؛ بلکه حتی در شهرها زنان را دیدم که چشمان و روی خود را می پوشاندند. هم وطنان، این حال نشانه ای از خودپرستی ما مردان است. زنان ما چو مردان مایند... کافی است که حس غرور ملی را به آن ها تلقین کنیم و در دل هایشان، ایده آل های عالی پدید آوریم. آن گاه بگذار که زنان ما چهرة خویش را به جهان بنمایانند و همة جهان را زیر نظر آرند، باکی نیست.»
چرایی ظهور آتاتورک
امپریالیزم انگلیس از دیرباز تصمیم داشت به منظور هموارسازی مقاصد شوم خود اتحاد جهان اسلام بر محوریت خلافت عثمانی را از بین ببرد و با تجزیه کشورهای اسلامی، تسلط بر آنها را برای خود آسان سازد. اوج انحطاط عثمانیان فرصت مناسبی بود تا با حذف خلافت، آتاتورک را به عنوان مصلح بر سر کار آورد تا او نیز در پروژه اصلاحات انگلیسی خویش، عمیقا دست به دینزدایی زند.
امپریالیسم انگلیس در واقع از قدرت و نفوذ خلافت عثمانی ناخشنود بود و در سیاستهای دراز مدت، حذف این قدرت اسلامی را طراحی میکرد و در فرصتی که نقاط ضعف نظام عثمانی آشکار گشت و قوای عثمانی هم در صدد ترمیم کاستیهای نظام خود بودند، با چهرهسازی آتاتورک او را مامور کرد تا اصلاحات مورد نظر انگلیس را با حذف دولت عثمانی و ایجاد برنامههای ضد اسلامی، جایگزین خلافت نماید و بدین وسیله مشکل تاریخی خود را برای همیشه از سر راه خود بردارد.
در حقیقت انگلیس پس از شکست در شیوههای استعماری کهن، به استعمار نامرئی روی آورد تا با انتخاب مهرههای مناسب از سرزمینهای مستعمره، بدون هزینه و زحمت به اهداف استعماری خود نایل آید. از این رو، برای اجرای مقاصد خویش با متلاشی نمودن نظام سیاسی قدیم ایران و ترکیه، آتاتورک را در ترکیه و رضاخان را در ایران برای استقرار نظام نوین به ظاهر مترقی در نظر گرفت تا آن دو در راس برنامههای خود اسلام را که همواره مانع اغراض استعماری غربیان بود از سر راهشان بردارند.(عنایت، حمید، اندیشههای سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ص۱۰۲.)
مرگ
سرانجام کمال آتاترک در روز ۱۰ نوامبر سال ۱۹۳۸ میلادی در ۵۷ سالگی با کارنامه سیاه استبداد وغرب زدگی از دنیا رفت. دلیل مرگ او بیماری کبد بود.
حاج آخوند