مکتب امام خمینی و خطر تحریف مدعیان خط امام (1)
گروه سیره امامین انقلاب، خبرگزاری رسا؛ یکی از حساسیتهای حوزه علمیه، جریاناتی است که در پوشش دلسوزی برای نظام و انقلاب با مبانی اصلی آن مخالفت کرده و محتوای شبهعلمی در تضعیف نظام تولید میکنند. شاید برای برخی عجیب باشد که اشخاصی در لباس روحانیت، دم از امام و انقلاب میزنند و البته با تجلیل از امام و ترک نقد مستقیم نظرات ایشان، نظرات شخصی خود را بهپای ایشان و سایر فقهای برجسته میگذارند. نظراتی که رنگ و بوی غربگرایی دارد و برای اقناع عموم نسبت به آنها، از تقطیع و تحریف کلمات فقها و علمای بزرگ نیز بهره میبرند.
اینها بخشی از جملات رهبر معظم انقلاب است:
- مخالفت با انقلاب هم دو جور است: یکوقت صریحاً کسانی با انقلاب مخالفت میکنند -که این هم در حوزه وجود دارد- یکوقت هست که نه، صریحاً با انقلاب مخالفت نمیشود، [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود؛ روی اینها باید حسّاس بود. (سال 94)
- حوزههای علمیه نمیتوانند سکولار باشند.
- اگر بخواهیم نظام اسلامی انقلابی بماند، اسلامی بماند، حوزهی قم باید انقلابی بماند.
- تلاشهایی دارد انجام میگیرد برای اینکه از حوزهی علمیّه قم انقلاب زدایی کنند.. اگر دیدید انقلاب زدایی دارد انجام میگیرد باید احساس خطر کنید.
1- نفی سابقه فقهی زعامت فقیه
برخی مخالفان حکمرانی دینی و قائلان به لزوم برقراری دموکراسی از نوع غربی، بهگونهای وانمود میکنند که: در فقه شیعه، نظریه ولایتفقیه پیشینه و ریشهای ندارد و این امام خمینی(ره) است که مبتکر قرار گرفتن فقیه در رأس نظام است. (1)
در ادامه، تنها یک نمونه از طرح حکمرانی فقیه، پیش از امام خمینی(ره) مطرح شده و تفصیل بیشتر در کتب فقهی قابل مشاهده است. مرحوم آیتاللهالعظمی گلپایگانی در تدریس درس خارج خود در سال 1333 شمسی، اداره جامعه و سیاست و تدبیر اجتماع را به عهده فقیه دانستهاند. این درس پیش از طرح درس ولایتفقیه امام خمینی(ره) در سال 1348 بوده است. ایشان فرمودهاند: «فعليه یحکم بثبوت الولاية للفقيه فيما يرتبط بسياسة الاجتماع، وادارة المجتمع، الا ما اخرجه الدليل مثل الجهاد للدعوة إلى الإسلام» (2)
یعنی «ولایتفقیه در اموری که مربوط به سیاست و اداره جامعه است، ثابت بوده مگر آنچه با دلیل خارج شود مثل جهاد برای دعوت به اسلام.»
بهراستی از این عبارات آیتالله گلپایگانی(ره) چه فهمیده میشود؟ «فهم اللائقون بالوارثة منهم والنيابة عنهم، فيما يتعلق بهم، من الزعامة والسياسة، والولاية والرياسة.... و تصدوا نظام الامة وتكون مجارى الامور بيدهم وتكامل الاجتماع منهم» یعنی «ریاست و زعامت جامعه شایسته فقها است و عهدهدار شدنِ نظام بخشی امت و قرار گرفتن مجاریِ امور در دست فقیهان، یکی از شئون ایشان است.» (3) و البته آیتالله گلپایگانی مبدع این مضامین محسوب نمیشود، به نحوی این تعابیر ایشان از متون فقیهان پیشین برگرفتهشده است که در این یادداشت مجال پرداختن به آن نیست. مرحوم آیت الله موسوی خلخالی (از شاگردان برجسته آیت الله العظمی خوئی) در این خصوص نوشتهاند: «ثبوت ولایت زعامت و ریاست حکومت برای فقیه جامع الشرایط، تقریبا مورد قبول اکثر فقهای شیعه است. (4)
2- آزادی فراتر از چارچوب دینی
کسانی که معتقد به وجود حقوق و آزادی، فراتر از چارچوب دینی هستند و ادعا کردهاند که: ازنظر قرآنی، حتی اگر پیامبر خدا(ص) دستور جهاد دهند، مردم مختارند که از ایشان تبعیت کنند یا عصیان و گفتهاند جمهوریتی که پایبند به دین نیست و لو آنکه شخصی همانند رضاخان در رأس آن باشد، مشروع است!
قطعاً اینان حق ندارند در جایگاه تبیین مکتب امام قرار بگیرند و این افکار التقاطی خود را به امام خمینی(ره)، یعنی احیاکننده دین در جهان در این قرن، نسبت داده و درعینحال، خود را انقلابی و پیرو امام هم نشان دهند. چراکه امام خمینی(ره) میفرمایند:«ملت شریف با نهضت عظیم خود و قیام مردانه، با ایثار جان و خون و از دست دادن دهها هزار شهیدان ارجمند و بهجا گذاشتن دهها هزار معلول و مصدوم، کشور را از لوث وجود خیانتکاران و اجانب پاک، و با رفراندوم بیمانند خود به جمهوری اسلامی رأی مثبت داد که حکومت عدل اسلامی برقرار و احکام مترقی اسلام اجرا شود، و ازاینجهت، جمهوری صد درصد اسلامی است و قانون اساسی آن باید بههیچوجه مخالف با احکام اسلام نباشد.» (5)
و نیز ازاینجهت است که رهبر معظم انقلاب در 19 بهمن 1400 فرمودند:
«شعار انقلاب مقابلهی با استکبار است، مقابلهی با حرکت استکباری و قدرتهای استکباری است؛ این کسانی که دم از تسلیم در مقابل استکبار میزنند، دم از تسلیم در مقابل آمریکا میزنند، نمیتوانند به این انقلاب و به این هدفها پابند باشند؛ این حرف قابل قبولی نیست.» (6)
جمال مومنیزاده
پینوشت
(1) 27 بهمنماه 1400، در جلسهای با دعوت موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) مکتب امام، تبیین و این مسئله برجسته شد که: طرح حکومت یک فقیه، پیش از مکتب فقهی امام، سابقهای در فقه شیعه نداشته است!
(2) کتاب «الهدایه الی من له الولایه»
(3) همان.
(4) الحاکمیه فی الاسلام، ص546
(5) صحیفه امام؛ ج 9، ص 254.
(6) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49633