تحلیل هفته
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در هفته ای که گذشت، یکی از مسائل مهم جهان اسلام مسأله قدس بود و روز قدس همان روزی است که با تدبیر امام خمینی برای جهان اسلام نمایان شد و این کار امام در طول تاریخ باقی خواهد ماند. مسأله قدس و قاعده نفی سبیل کافران، به خصوص صهیونیستها بر مسلمانان نکته بلامنازع جهان اسلام است ولی آنچه باعث تشتت امت اسلامی بر سر به رسمیت شناختن اسرائیل شده، نه بحث اندیشهای بلکه نفاق موجود در بین سران کشورهایی همچون ترکیه، عربستان، امارات و برخی دیگر از کشورهای مسلمان است. این نفاق در برخی جریان سیاسی ایران نیز وجود دارد و اتفاقا علنی هم هست؛ به گونهای که برخی در کف خیابان شعار «نه غزه، نه لبنان» سر میدادند.
نکته قابل توجهی که امسال وجود داشت این بود که سران و بزرگان جریان مذکور در ایران حتی ظاهر را هم حفظ نکرده و به راهپیمایی نیامدند. مشخصا کسی که عدم حضورش بسیار پررنگ بود، نوه بنیانگذار این روز، یعنی سید حسن خمینی بود درحالی که روز قدس از جمله یادگارهای مهم و باقیات الصالحاتی است که امام از خود برای اسلام به جای گذاشت. اگر کسی بخواهد طبق آرمانهای امام رفتار کند، قطعا اقامه روز قدس در اولویت کاری او خواهد بود اما حجت الاسلام سید حسن خمینی، درحالی که ادعای احیای نام امام را دارد و از طرفی برای حفظ و نشر آثار ایشان مبالغ هنگفتی از بودجههای مملکت را دریافت میکند، حتی امسال در راهپیمایی این روز حاضر نشد و حتی در فضای مجازی کاری که دال بر بزرگداشت این روز باشد را هم انجام نداد.
حضرت امام خمینی در کلامی راه را برای تشخیص منافق به ما نشان داده است. ایشان میفرماید «متعهدین این روز را روز قدس می دانند و عمل می کنند به آنچه باید بکنند و منافقین ـ آنهایی که با ابرقدرتها در زیر پرده آشنایی دارند و با اسرائیل دوستی ـ در این روز بی تفاوت هستند، یا ملتها را نمیگذارند که تظاهر کنند». حالا باید با این میزان در دنیا و به خصوص در کشور راه افتاد و منافقان به ظاهر دوست را یافت.
چرا گرانی!
در مسأله گرانیها نباید فقط از دریچه اقتصاد اوضاع را نگریست بلکه چندین عامل دست به دست یکدیگر داده اند تا وضعیت به این صورت شده است. ابتداء باید فقر را از احساس فقر تفکیک کنیم؛ کسی که در این گرانی ماشین تغییر میدهد، خانه سازی میکند، لوازم غیر ضروری منزلش را ارتقاء میدهد، طبیعتا نباید دم از فقر بزند بلکه چون نتوانسته در برخی از وسیلهها تغییر دهد احساس فقر میکند. اما خیل زیادی از مردم با فقر حقیقی دست و پنجه نرم میکنند و فشار روانی گرانی از خود گرانی سهمگینتر است.
فشار روانی گرانی را باید با همراه سازی و همدردی کاهش داد و روش همدردی و همراه سازی مردم، در جریان امور قرار دادن آنها است. بدون تعارف باید بگوییم، همانطور که در همین رسانه پیش تر بیان کردیم که ضعف اصلی این دولت نداشتن تیم رسانهای برای اقناع و تنویر افکار عمومی است و از همین رو، اگر کار درستی هم بخواهد صورت بگیرد چون افسار رسانهها در اختیار جریان حق نیست، اصلاح به بدترین نحو صورت میپذیرد؛ البته اگر صورت پذیرد! دولت باید مردم را امین بداند و بدون لاپوشانی حقیقت روند دولت را به همراه وضعیت فعلی برای مردم روشن کند. نباید توهم کنند که گفتن کاستیهایی که از دولت قبل به جای مانده بیتقوایی است بلکه آگاه سازی مردم است و البته در کنار آن باید برنامه خود را به مردم ارائه دهند و مردم را در جریان پیشرفت برنامه قرار دهند.
اما در رابطه با خود گرانی تنها راه حل تغییر مدیران کهنه و ضعیف و در سطوح مختلف و قطع دست دلالان اقتصادی است که خون مردم را در شیشه کرده اند. ضمنا در برنامه ریزی نیز باید جوانب مختلف یک سیاست سنجیده شود و صرفا دیدن یک جنبه قطعا ضرر زننده خواهد بود؛ همچون ارتقاء حقوق کارگران و آزاد کردن قیمت گندم. از آنجایی که مسائل اقتصادی یک رشته به هم پیوسته است، گران کردن یک کالا مثلا برای سود بیشتر کشاورز قدرت خرید سایرین را کاهش میدهد و در این میان نه کشاورز سود میکند و نه مردم! در نتیجه باید با برنامه دقیق، مجریان دقیق و اطلاع رسانی دقیق از بحران فعلی گذر کرد.
دولت همگان یا دولت برای همه؟!
در هفته پیش فعالان سیاسی جریانات مختلف سیاسی با رئیس جمهور دیدار داشته و نظرات خود را بیان کرده اند. چیزی که اول فهمیده میشود، عزم راسخ دولت برای حل کردن مشکلات است که برای حل مشکلات، حاضر است نظر هر شخصی را بشنود تا مشکل برطرف شود. همچنین خود این کار باعث میشود جریانات مخالف دولت نیز احساس نکنند دولت دشمن آنها است پس اینها نیز باید دشمنی کنند و تا میتوانند دولت را بکوبند؛ در نتیجه از ایجاد تشنج جلوگیری میشود. ضمنا ما میدانیم که نیت رئیس جمهور خیر بوده و از این جلسات جنبه خوب ماجرا را قصد کرده اند.
اما مسأله دیگر این است که اگر صرف نظر خواهی باشد ایرادی ندارد؛ اما آیا بانیان وضع موجود و همفکرانشان که عامل اصلی مشکلات اقتصادی کشور هستند، نظراتشان میتواند راهگشا باشد؟ در اینجاست که شاعر میگوید کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی! ضمنا باید گفت متأسفانه حضور جریانات سیاسی مخالف اندیشه ها و راهبردهای دولت در همین حد نظر خواهی خلاصه نمیشود بلکه بسیاری از مدیران میانی و خرد و حتی کلان هنوز با سیاستهای دولت همراه نیستند و درواقع، پسماندهای دولت قبلی میباشند. در این مواقع نباید انتظار داشت که فرمانده جنگ هرچقدر هم هنرمند و با برنامه باشد، بتواند پیروز از عرصه نبرد بیرون بیاید.
حجت الاسلام پژمانفر، نماینده مجلس و یکی از حضار جلسه چهرههای سیاسی با رییس جمهور در گفتوگو با خبرگزاری رسا اوضاع جلسه مذکور را این گونه توصیف میکند که: «شاید منصفانه این است که اجازه داده نشود اینها دیگر حرف بزنند بلکه باید پاسخگو باشند؛ در جلسه این صحبت از سوی رئیس جمهور مطرح شد و همه تأیید کردند که دولت قبلی در پرداخت حقوق کارکنانش در مرداد ماه ناتوان بود و حرفشان این بود که ما نمیتوانیم در ماههای پایانی حقوق کارکنان خود را بپردازیم؛ اما در عین حال آقای رئیسی دستش را به روی آنها دراز کرده و از آنها میخواهد که اگر حرف منطقی دارند و میتوانند به کشور کمک کنند، بیایند و حرف بزنند که به نظر من این کار بزرگی است.»