۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۵
کد خبر: ۷۰۹۲۷۵
معاون تحقیقات، فناوری و نوآوری دانشگاه آزاد اسلامی:

دانش‌بنیان کردن اقتصاد کشور با اصلاح فرآیند‌ها درست می‌شود

دانش‌بنیان کردن اقتصاد کشور با اصلاح فرآیند‌ها درست می‌شود
دهقانی فیروزآبادی گفت: دانش‌بنیان کردن اقتصاد کشور با اصلاح فرآیند‌ها درست می‌شود. اقتصاد یک سیستم پویا و موجود زنده است که خودش همه اتفاقات را رقم می‌زند.

اشاره: رهبر انقلاب در دیدار کارگران با تأکید بر اهمیت توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان به معنای واقعی کلمه فرمودند: «خصوصیّت شرکتهای دانش‌بنیان این است که بیکاریِ دانش‌آموختگان را از بین می برد. ما امروز در آمارهای بیکاری که نگاه میکنیم، درصد بیکاری دانش‌آموختگان دانشگاه‌های کشور از همه‌ی قشرهای دیگر بیشتر است.» (۱۴۰۱/۰۲/۱۹)
دکتر روح‌الله دهقانی فیروزآبادی، معاون تحقیقات، فناوری و نوآوری دانشگاه آزاد اسلامی و از چهره‌های دانشگاهی کشور است که شناخت خوبی از وضعیت شرکت‌های دانش‌بنیان کشور دارد.

به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، رسانه KHAMENEI.IR برای بررسی موضوع دانش‌بنیان‌ها و نقش این شرکت‌ها و نحوه تأثیرگذاری آن‌ها بر اشتغال و اقتصاد به گفت‌وگو با ایشان پرداخته است. دکتر دهقانی فیروزآبادی امنیت غذایی، سلامت، حمل‌ونقل، مسکن و آموزش را مهم‌ترین محورها برای توسعه دانش‌بنیان‌ها توصیف می‌کند.

رهبر انقلاب یکی از کارکردهای شرکت‌های دانش‌بنیان را زنده کردن فرصت‌های شغلی در کشور خواندند. در حال حاضر، از نظر کمی و کیفی، شرکت‌های دانش‌بنیان ما چه وضعی دارند؟
در ده سال گذشته، ادبیات موضوعی تحت عنوان دانش‌بنیان مطرح شد و برایش زیرساخت و سازمان و نهادهای حمایتی و تفسیر و تعبیر و قانون درست شد. این ارزش‌آفرینی بزرگی است.

اولین نقطه در طراحی یک سیستم آفریدن است؛ مثلاً، درست‌کردن راه‌حل برای مسئله، اولش خیلی سخت است؛ چون فضا تهی است، اما با خلق‌کردن می‌توان روی آن کار کرد و آن را کم یا اضافه کرد. من این‌گونه به زیست‌بوم نگاه می‌کنم و این اتفاقات را مبارک می‌بینم. الآن کلی مفهوم مراکز نوآوری، شتاب‌دهنده‌ها، مراکز رشد، پارک‌های علم و فناوری، پارک علم و فناوری دانشگاه آزاد، شرکت‌های نوآور، آزمایشگاه‌ها، سیستم تجهیزات خدمات کارگاهی و ... تعریف شده که این ادبیات را جا انداخته است؛ بنابراین، زیست‌بوم این جریان راه افتاده و خیلی مبارک است. به نظرم راه‌افتادن زیست‌بوم بزرگ‌ترین اتفاقی است که در این سال‌ها افتاده و توانسته خودش را به‌جایی برساند که در ادبیات رهبر انقلاب مستقیماً به آن اشاره شود. این نقطه‌ مثبتی است. نتیجه‌اش هم این است که ما الآن کلی شرکت داریم.

ما حدود هفت الی هشت هزار شرکت داریم که به‌عنوان دانش‌بنیان ثبت شدند و کلی شرکت دیگر داریم که به‌عنوان دانش‌بنیان ثبت نشدند، ولی دانش‌بنیان هستند. منتها امتیازات این سیستم دانش‌بنیانی که الآن هست و بیشتر حامی دانش‌بنیان‌های نوپا و استارتاپ‌ها است، آن‌قدر برایشان جذاب نبوده که به‌دنبال آن بروند، یا اینکه قوانین معاونت علمی طوری بوده که فعلاً‌ شامل حالشان نمی‌شود.

از نظر من دانش‌بنیان یک فرآیند و محصول است. شما وقتی می‌خواهی دانش‌بنیان شوی‌، می‌گویند به ما محصول دانش‌بنیان بده، مگر می‌شود محصول دانش‌بنیان نباشد. شما محصولی سراغ دارید که دانش‌بنیان نباشد و وجود داشته باشد؟! حتی صنایع دستی هم دانش‌بنیان است.

محصول که ملاک دانش‌بنیان نیست. الآن هیچ محصولی در بازار نیست که دانش‌بنیان نباشد. سؤال این است که فرآیندهای تو چقدر دانش‌بنیان است. چقدر دانش فناوری، تکنولوژی، روندهای جدید و نخبگان در مسیر فرآیند تو تأثیر دارند. دانش‌بنیانی مثل استانداردهای ایزویی است که به فرآیندهای یک شرکت می‌دهند، نه به محصول یک شرکت.

ما در کشور دانش‌بنیان زیاد داریم و خیلی‌هایشان واقعی هم هستند. کلی شرکت دیگر هم داریم که اسمشان دانش‌بنیان نیست، ولی دانش‌بنیان‌اند. حالا اگر از نقطه‌ نقد به آن نگاه کنیم، وقتی یک زیرساخت و فضایی باز می‌شود، معافیت گمرکی و حمایت مالی می‌آید. من یک محصول خارجی دارم که های‌تک هم هست و از آن طرف می‌آورم و مونتاژ می‌کنم و روی آن تحلیل و مطالعه می‌کنم، ولی محصول از فرآیند دانش‌بنیان من استخراج نشده است. ما شرکت‌هایی داریم که محصول دانش‌بنیان دارند، ولی فرآیندهای واقعی دانش‌بنیان را ندارند؛ مثلاً، شرکتی صد نفر پرسنل و چهار نفر محقق و توسعه‌گر دارد که یک‌سری نمودار و گراف و عکس تولید می‌کنند و محصول هم خیلی های‌تک مونتاژ و تولید می‌شود و به فروش می‌رسد، ولی این دانش‌بنیان نیست. یا من یک خط تولید موبایل در کشور ایجاد کنم و هر سال هم موبایل‌هایش را جدید می‌کنم، ولی دانش و فناوری‌اش از آن خارج است و من فقط اجرا می‌کنم، ولو اینکه دفتر تحقیق و توسعه هم داشته باشم و به شما بگویم که من ناظر معمولی هستم. خب، این دانش‌بنیان نیست، بلکه مونتاژ است. این فضایی که ما الآن داریم پر از پتانسیل، پر از جوا‌ن‌های پرانرژی، پر از استادهایی که می‌توانند واقعاً‌ کمک کنند، پر از صاحبان تجربه‌های صنعتی، پر از شرکت‌های رسمی و غیررسمی دانش‌بنیان و پر از شرکت‌های غیر دانش‌بنیان است. همه‌ دانش‌بنیان‌های رسمی و غیررسمی از نظر کیفی‌ جی. دی. پی‌شان از نظر من دو سه درصد و از نظر آمار معاونت علمی نیم درصد است. این دو سه درصد در مقایسه با کشورهای نیمه ‌توسعه‌یافته که الآن کنار ما هستند و بیست تا بیست‌وپنج درصد از جی. دی. پی‌شان را اقتصاد دانش‌بنیان تشکیل می‌دهد، خیلی کم و یک دهم است.

عموماً اقتصاد کشورهای توسعه‌یافته اقتصاد حاکمیتی و دولتی نیست، اقتصاد خصوصی است؛ یعنی حاکمیت حکومت می‌کند و بخش خصوصی مالکیت می‌کند و اقتصاد را توسعه می‌دهد و جلو می‌برد. در بخش خصوصی هم رقابت کاملاً موضوع جدی در قیمت، کیفیت، تنوع محصول و ... است. اگر من بخواهم در عرصه‌ رقابت بمانم، مجبورم روی خط آخرین دستاوردهای دانشی و فناوری‌ها حرکت کنم؛ حتی مجبورم دانش و فناوری را توسعه دهم و به فناوری خودم دست پیدا کنم که رقیب نداشته باشد.

با این اتفاق اقتصاد خودبه‌خود شکل می‌گیرد؛ چون قسمت عمده‌ اقتصاد ما حاکمیتی و دولتی است و انگیزه‌های بخش خصوصی را ندارد؛ چون منافع خودش درگیر نیست و دغدغه‌هایش مثل زمانی که دارد پول خودش را خرج و مدیریت می‌کند، نیست. نتیجه‌اش این می‌شود که حاکمیتی و دولتی باقی می‌ماند. ما الآن کلی شرکت داریم که سهمشان حداکثر دو درصد است که سهممان در کل خیلی کم است، ولی واقعاً توان و پتانسیل این را داریم که ظرف پنج‌ سال حداقل به بیست درصد برسیم؛ اما اینکه اجازه دهیم چقدر از این پتانسیل به کار تبدیل شود، جای بحث دارد.

آیا اتکا به دانش‌بنیان‌ها، پایگاه‌های تولید علم را در جامعه که قرار بود دانشگاه‌ها باشند از حیز انتفاع خارج نمی‌کند؟
ما از المان علم و فناوری و نوآوری مثل دانشگاه، دانشکده‌ها، پژوهشکده‌ها، قطب‌های علمی،‌ ناحیه‌های علمی، مراکز نوآوری، مراکز فناوری، مراکز رشد، پارک‌های علم و فناوری، سلاح‌های نوآوری، دهکده نوآوری و پردیس پر هستیم! در دنیا هم این‌جوری است؟ نه! در دنیا این‌طوری نیست.

ما الآن در علم و فناوری‌مان فضایی پر از المان، پر از دفتر کارخانه، سرا و مرکز نوآوری و ساختمان داریم، ولی آن جوری که باید کار نمی‌کنند. این اکوسیستم هنوز موتور تولیدکننده‌ شرکت دانش‌بنیان نشده است؛ چون هر کس سر جای خودش نیست و مفاهیم و مأموریت‌ها با هم قاطی شده‌اند. مرکز رشد کاری را می‌کند که پارک علمی فناوری باید بکند. پارک علمی فناوری هم کاری را می‌کند که شتاب‌دهنده باید انجام دهد. ما در دنیا در زنجیره‌ تبدیل فکر به ثروت، چند المان و جزء داریم که در این وسط، سه حلقه‌ علم، فناوری و نوآوری خیلی مهم‌ هستند. علم چیست؟ اقتصاد، روان‌شناسی، مکانیک، برق، عمران و ریاضیات همه علم هستند که بسترشان در دانشگاه است. در دانشگاه علم را آموزش می‌دهیم و پژوهش علمی هم می‌کنیم. در پژوهشکده‌ها و مراکز تحقیقات علمی در دانشگاه‌ها کار پژوهشی می‌کنیم. خروجی‌اش چه می‌شود؟ یک‌سری مقاله.

فناوری با علم فرق دارد؛ چون ترکیب چند دانش است. خروجی فناوری مقاله نیست، اختراع است. فناوری یک پردازنده است که آموزش و پژوهش دارد. گام بعدی نوآوری و خلاقیت است. نوآوری چیست؟ ترکیب هوشمندانه‌ یک‌سری فناوری را نوآوری می‌گویند. محصول نوآوری هم کالاست و محل آن در دنیا هم مراکز نوآوری است. مرکز نوآوری با مرکز فناوری و با مرکز علمی با همدیگر فرق دارند. کار دانشگاه هم فقط توسعه‌‌ علم است و خروجی‌اش مقالات علمی است که به درد مراکز فناوری می‌خورد. ترکیب چند مقاله یک تکنولوژی می‌شود. یک مرکز فناوری نتایج صد تا مقاله را جمع می‌کند و از آن محصول می‌سازد. مرکز نوآوری چندین فناوری تاپ را پیدا می‌کند و با هم یک محصول می‌شود. وظیفه دانشگاه و مراکز علمی چیست؟ تبدیل اندیشه و فکر به علم است. من در مرکز علمی ایده‌ای به ذهنم رسیده و آن ایده را به علم و مقاله تبدیل می‌کنم. علم و پژوهش علم یک مقاله است. دانشگاه تبدیل‌کننده‌ ایده به علم است و دانش پایه شرکت دانش‌بنیان است. شرکتی هم که دانش را به فناوری تبدیل می‌کند، دانش‌بنیان است.

کار شرکت دانش‌بنیان این است که مقالات و دانش‌ها را بگیرد و به فناوری تبدیل کند. الآن شرکت‌های دانش‌بنیان ما همین‌طور هستند؛ یعنی دانش روز را می‌گیرد و به فناوری روز تبدیل می‌کند. حلقه‌ بعدی تبدیل فناوری به نوآوری است. مفهومی که من می‌خواهم به سیستم اضافه کنم و سال‌هاست دارم در موردش حرف می‌زنم، شرکت‌هایی است که فناوری بنیان‌اند؛ یعنی فناوری‌ها را جمع می‌کنند و به نوآوری تبدیل می‌کنند. کار مرکز نوآوری این است که ببیند چه‌چیزی می‌تواند از تکنولوژی‌های موجود در بیاورد.

بنابراین، دانشگاه مرکز اصلی تولیدکننده‌ علم است و حلقه دورش شرکت‌های دانش‌بنیان هستند. وظیفه دانشگاه تربیت نیروی انسانی و تولید علم است. وظیفه شرکت دانش‌بنیان، جمع‌کردن نیروی انسانی و مقالات برای تولید شرکت، کمک‌نوآور و تولید فناوری است. فناوربنیان چگونه است؟ مثلاً، من شرکت فناوربنیانم و پنجاه شریک دانش‌بنیان دارم. دانشگاه فرد می‌گیرد و فرد بیرون می‌دهد، دانش‌بنیان فرد می‌گیرد و شرکت می‌شود و فناوربنیان شرکت‌ها را می‌گیرد و مرکز نوآوری می‌شود.

مسائل کشور در این نظام قابل حل است و مسائل باید برای دانشگاه تعریف ‌‌شود. دانشگاه و دانش‌بنیان کار دارد. وقتی من می‌گویم که دانش‌بنیان باید محصول داشته باشد و به مردم بفروشد، این را با تجارت و تأمین مالی قاطی می‌کنند. بحث دانش‌بنیان علم، محاسبه، حساب‌کتاب، آزمایشگاه و نمونه‌سازی است، ولی بحث فناوربنیان، تأمین سرمایه، مطالعه‌ بازار، تبلیغات، تولید محصول مردم‌دار است. اصلاً‌ جنس فعالیت‌های صنعت فناوربنیان با شرکت دانش‌بنیان فرق دارد.

زنجیره‌ دانش و فناوری به‌عنوان یک زنجیره کاملاً تخصصی چه ارتباطی با ایجاد اشتغال و رشد اقتصاد برای توده‌ مردمی دارد که قرار است اشتغال و اقتصاد آن‌ها را ارتقا دهیم؟
اصلاً تناقض ندارد؛ مثلاً، شما می‌خواهید مقدار تولید و اقتصاد را ثابت نگه دارید و بگویید که من می‌خواهم جی. دی. پی کشور همین قدر باشد و می‌خواهم دانش‌بنیان بیست درصد شود. در این شرایط اگر جی. دی. پی را ثابت نگه داشتی و بخواهی دانش‌بنیان بیست درصد آن شود، اشتغال را کم خواهید کرد و جی. دی. پی بالا می‌رود.

پس چگونه با آن زنجیره‌ای که شکل می‌گیرد اشتغال و تولید افزایش پیدا میکند؟
ببینید! یک وقتی من در سال هزار میلیارد تومان درآمد دارم که می‌خواهم بیست درصد از این درآمدم دانش‌بنیان شود. اگر این کار را انجام دهم حتماً اشتغالم کم می‌شود، اما وقتی می‌خواهم بیست درصدم را دانش‌بنیان کنم سقفم ثابت نیست و بالا می‌رود. این تناقض از اینجا شکل می‌گیرد که ما فکر می‌کنیم اگر دانش‌بنیان کنیم، سقف تغییر نمی‌کند، ولی سقف تغییر می‌کند. ویژگی‌ دانش‌بنیان این است که در جی. دی. پی جهش ایجاد می‌کند. من الآن شرکت‌هایی را سراغ دارم که محصول تولید می‌کنند و پنجاه میلیون تومان را هفتصد میلیون تومان می‌فروشند. کدام کسب‌وکار سنتی چنین سودی دارد؟

زنجیره اقتصاد وقتی رشد می‌کند که همه‌ سیستم با همدیگر رشد کنند. اتوماسیون کارش این است که ثروت را از جمع می‌گیرد و به یک نفر می‌دهد. حالا ما به آن کار نداریم. ما داریم در مورد اقتصاد دانش‌بنیان حرف می‌زنیم که موضوعش فراتر از اتوماسیون است.

وقتی زنجیره کامل است، همه سر جای خودشان می‌نشینند. وقتی می‌خواهیم اقتصاد کشور را دانش‌بنیان کنیم، باید زیرساخت‌های آموزشی و مهارتی کشور را حتی برای مردم ارتقاء دهیم. وقتی نیاز شغلی درست شد، کلی آموزشگاه، سیستم آموزشی، زیست‌بوم آموزش عمومی راه می‌افتد و مردم را برای شغل‌های جدید آماده می‌کند و سطح سواد و آگاهی ملی ارتقا پیدا می‌کند.

اولویت‌های توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان در کدام حوزه‌ها ضروری‌تر است؟
ما در این سال‌ها کم‌توجهی کردیم. ما دانش‌بنیان را برای مردم این شکلی تفسیر کردیم که عده‌ای دانشگاهی، دانشمند، هسته‌ای، اتمی و موشکی دورهم جمع شدند و دارند ماهواره می‌سازند و هیچ ربطی به درآمد ندارد. تصور مردم از دانش‌بنیان کسب‌وکار شیکی است که دانشمندان کشور دور همدیگر نشسته‌اند. من معتقدم اقتصاد دانش‌بنیان یک سری ریل دارد؛ مثلاً، می‌گوییم ریل صنایع هوایی که در آن یک‌سری عرصه هست. چرا در کشور عرصه هوافضا موفق است؟! چون موتور کشنده‌اش دستگاه‌های نظامی است و مسئله هم برایش جدی بوده و واقعاً موفق عمل کرده است؛ لذا، در این راستا شرکت‌های دانش‌بنیان‌های خیلی خوبی درست شدند.

عرصه امنیت هم عرصه‌ی خوبی است و نسبتاً توسعه پیداکرده و شرکت‌هایش واقعاً کار می‌کنند و محصول دارند؛ چون طرف مقابل برای تأمین امنیت مردم جدی بوده و نگاهش هم به خارج نبوده است. عرصه‌ی خودرو خالی بوده است. عرصه‌ی سلامت به نسبت باز است و در این سال‌ها روی آن به‌خوبی کار شده است. ما الآن کلی شرکت دانش‌بنیان واقعی داریم که دارند فناوری سلامت تولید می‌کنند.

باید عرصه‌های بیشتری تعریف کرد. وضع ما در کشاورزی خوب نیست. من استاد هوافضای دانشگاه شریفم، ولی سه سال است که به‌سمت کشاورزی تغییر رشته دادم. اولین اشاره امسال رهبر انقلاب در زمینه دانش‌بنیان هم کشاورزی بود. کشاورزی ما خیلی خیلی خیلی تهی است. سی الی چهل درصد زمین‌های کشورمان خالی است و نمی‌توانیم کشت برنج کنیم؛ چون شالی‌کار نداریم. همه شالیکارها پیرمرد و پیرزن‌ هستند و در آن‌ها جوان نمی‌بینی. اگر فردا این‌ها نباشند، ما به مشکل جدی برخورد می‌کنیم. به نظر من، اولویت دانش‌بنیان در کشور، زنجیره‌ امنیت غذایی است.

بحث بعدی سلامت است که هنوز جای کار دارد. بحث بعدی حمل‌ونقل است. بحث آخر هم صنعت ساخت و ساختمان است. الآن روش و تکنولوژی‌های جدید زیادی برای تولید خانه آمده است،‌ ولی ما همچنان با روش بیست سال پیش ساختمان می‌سازیم. این پنج مورد (غذا، کشاورزی، امنیت سلامت و بهداشت، امنیت حمل‌ونقل و امنیت اسکان و مسکن و آموزش) با زندگی مردم ارتباط مستقیم دارد و مردم حسش می‌کنند.

اشاره‌ای به ناقص بودن معیارهای سنجش و مترکردن شرکت‌های دانش‌بنیان داشتید که با این معیارها نمی‌توان واقعیت موجود را درست مورد سنجش قرار دهیم. برای اینکه بتوانیم به یک سنجش قریب به واقعیت نزدیک شویم باید چه کرد؟
چرا ما در دنیا معاونت علمی یا حمایت‌کننده از دانش‌بنیان‌ها نداریم؟ چون سیستم واقعی دارد این را می‌چرخاند. یک‌سری سیستم‌ها نهادهای مالی دارند که به همه می‌دهد و اصلاً‌ کاری ندارند که دانش‌بنیان است یا دانش‌بنیان نیست. چرا ما مجبوریم این قابلیت را داشته باشیم؟ چون ما حاکمیتی هستیم و می‌خواهیم همه‌چیز را درست کنیم و قائم به ماست.

دانش‌بنیان کردن اقتصاد کشور با فرآیندها درست می‌شود. اقتصاد یک سیستم پویا و موجود زنده است که خودش همه‌ اتفاقات را رقم می‌زند.

ارسال نظرات