پنجاهمین فصلنامه «زن در فرهنگ و هنر» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، پنجاهمین فصلنامه «زن در فرهنگ و هنر» به صاحب امتیازی مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران با مدیرمسئولی فاطمه یزدیان و سردبیری اعظم راودراد منتشر شد.
این فصلنامه در 7 مقاله و 331 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
مطالعۀ رابطۀ کنش و شخصیت در شخصیتهای زن نمایشنامههای «خواب در فنجان خالی» و «خانه» اثر نغمه ثمینی
محمد حسین ناصربخت؛ شقایق سادات شمسی
چکیده :هر نویسندهای برای اینکه بتواند شخصیتی منطقی و درعینحال جذاب خلق کند، روشهای گوناگونی بهکار میبندد؛ اما تأثیرگذارترین عامل در شخصیتپردازی همواره زندگی روزمرۀ خودِ نویسنده است. شخصیتهای ساختهشده توسط نویسندگان غالباً بازنمودهایی از افرادی هستند که نویسنده در زندگی روزمره با آنها در ارتباط بوده است. ازاینرو همواره میتوان با شناخت شخصیتهای خیالی نویسندگان در زمانهای مختلف، دربارۀ مردم آن زمانه اطلاعات مفیدی کسب کرد. به همین جهت بررسی شخصیتپردازی شخصیتهای داستانی و نمایشی در آثار نویسندگان، در دورههای زمانی مختلف، اهمیت بسیاری دارد. در این پژوهش ضمن بررسی شخصیتپردازی و رابطۀ آن با کنشهای شخصیت، بهسراغ دو نمایشنامۀ «خواب در فنجان خالی» و «خانه» رفته و شخصیت های زن در این دو نمایشنامه را موردتحلیل قرار دادیم؛ همچنین این نکته موردبررسی قرار گرفت که چه عواملی در شخصیتسازی زنان نمایشنامههای نغمه ثمینی تأثیرگذار بوده و هریک از شخصیتها، با توجه به پیشینه و ارزشهایشان، به چه واکنشهای دربرابر خانه (نظام حاکم مردسالار) دست میزنند؛ سرانجام این نتیجه حاصل گردید که ارزشهای زنان در جامعۀ معاصر، بر شخصیتپردازی شکلگرفته در آثار نمایشی، ازجمله آثار نغمه ثمینی، تأثیرگذار بودهاند.
تحلیل گفتمان مؤلّفههای کلیدی نفرتپراکنی زنان علیه زنان در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام
مریم مقیمی؛ هادی خانیکی؛ سید علی اصغر سلطانی
چکیده : نفرتپراکنی بیان تنفر به فرد یا گروهی از افراد، بهعلّت ویژگیهای مشترک یا تعلق به گروهی خاص است. با گسترش شبکههای اجتماعی و اشاعۀ خشونت و تبعیض در دنیای مجازی، بستری فراهم شده که در آن گفتمانهای نفرتآمیز زنان علیه یکدیگر منجر به ایجاد بازنمایی جدیدی از زنان شده است. ازاینرو باتوجه به اینکه نفرتپراکنی میتواند تبدیل به جریان شده و پیامدهای اجتماعی زیادی بهدنبال داشته باشد، این مقاله قصد دارد به واکاوای مؤلّفههای اصلی نفرتپراکنی در پستهای کاربران زن ایرانی در اینستاگرام بپردازد. بر این اساس با رجوع به آرای گلیردونه، سنتز نظری تولید معنای نفرتآمیز در فضای مجازی ارائه و با رهیافت تحلیل گفتمانی تئون ای. وندایک، صفحات بیست کاربر زن فعّال در حوزۀ زنان تحلیل شد. با توجه به رهیافت تحلیل گفتمانی، فرم کارویژهای برای ثبت و استخراج اطلاعات از متن خبرهای منتخب درنظر گرفته شد. نتایج نشان از وجود چهار مؤلّفۀ نفرتپراکنی ساختاری زنان علیه زنان دارد. کاربران از یکسو آگاهانه و تحتتأثیر آموزههای فمنیستی به نفی ارزشها و ایدئولوژی گفتمان مسلّط پرداخته، ازسوی دیگر با هجمۀ زنان سنّتی به بازتولید گفتمان مسلّط میپردازند. پستهای منتشرشده به نفی باورهای موجود و شکلگیری مقاومتی منتهی به برابری جنسی پرداختهاند. تولید خشونت نمادین توسط زنان نویسنده و زنان پسردوست بهصورت ناآگاهانه، از تقابلهای مشهود در پستهای کاربران بوده که منجر به همدستی ضمنی آنها در بازتولید نگاه فرودستی به زنان است.
مطالعۀ تطبیقی اسطورهشناختی و روانشناختی «زن» در نمایشنامههای «دوشیزه جولیا» اثر استریندبرگ و «در مه بخوان» اثر اکبر رادی با تکیه بر نظریات شینودا بولن
امین مختاری؛ مجید سرسنگی
چکیده :«کهنالگوها» از عناصر مهم روانشناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهنالگویی» همواره بهعنوان یکی از گونههای مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهنالگوها برپایۀ اندیشۀ کارل گوستاو یونگ، نظریهپرداز حوزۀ علوم روانشناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. از منظر یونگ، نوعی تجربۀ همگانی در این عناصر وجود دارد که در شکلهای متفاوت و در همۀ نسلها تکرار میشود. شینودا بولن، روانشناس و نظریهپرداز معاصر، نیز با تکمیل نظریات یونگ و تشریح دقیق نمود آن در افراد و زندگی روزمره، به شناخت هرچه بیشتر کهنالگوها کمک شایانی کرده است. در این پژوهش با استفاده از معیارهای اسطورهشناختی و روانشناسی در نظریات شینودا بولن، دو شخصیت نمایشی مشهور «زن»، یعنی «جولیا» از نمایشنامۀ دوشیزه جولیا اثر آگوست استریندبرگ و «انسیه» از نمایشنامۀ در مه بخوان اثر اکبر رادی دستمایۀ مطالعهای تطبیقی قرار گرفتهاند. این دو شخصیت علیرغم اینکه در دو زمان و قلمرو جغرافیایی و فرهنگی متفاوت خلق شدهاند، از منظر دیدگاههای شینودا بولن دارای مشابهتهای قابلتوجهی هستند. این مطالعه همچنین نشانگر این حقیقت است که استناد به عناصر اسطورهشناختی و روانشناختی در خلق شخصیتهای نمایشی میتواند به تولید الگویی مشابه در فرایند این آفرینش منجر شود؛ الگویی که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و بیش از هر عنصر دیگر بر کهنالگوهای بشر تکیه میکند. الگوهایی که میتواند در تعیین مسیر زندگی و تصمیمات شخصیتها نقشی جدی ایفا کند.
بازنمایی و برساخت سوژۀ زن سرپرست خانوار در سینمای ایران (نشانهشناسی فیلمهای روسری آبی، کافهترانزیت و دهلیز)
نسرین محمدپور؛ مسعود تقی آبادی؛ وحید شالچی
چکیده :این پژوهش درصدد بررسی برساخت سوژۀ زن سرپرست خانوار در سینمای بعد انقلاب است تا با استفاده از تفسیر فوکو و آلتوسر از سوژگی، بدین ¬سؤال پاسخ دهد که سوژۀ زن سرپرست خانوار در این آثار سینمایی به چه صورتی برساخت و بازنمایی شده است؟ پژوهش با روش نشانهشناسی و بهرهگیری از الگوی فیسک و بارت و تلفیق آن با رویکرد سلبی و کاودری صورت گرفته که با نمونهگیری هدفمند، سه فیلم «روسری آبی، کافه¬ترانزیت، و دهلیز» از دهۀ 70، 80 و 90 برای تحلیل برگزیده شده است. نتایج نشان میدهد که قدرت در این فیلمها بر قداست خانواده و لزوم مدیریت زن در آن پرداخته و گفتمان خانهدار بودن زن را بازتولید کرده است. ازسوی دیگر شاهد برساخت زن وفادار در قبال تعهد به همسر یا خانواده و عهدهدار نقشهای مردانه هستیم. زنانگی مطلوبی که در فیلمها بهتصویر کشیده است، شامل 1) برساخت زنِ خانهدار، وفادار، سرپرست خانوار و حامی شوهر؛ 2) زن ِسرپرست خانوار و متعهد به خانواده و شاغل؛ 3) زن ِسرپرست خانوار، عفیف و عشقورز است. معانی فرهنگی فیلمها عبارتند از: طبقۀ اجتماعی پایین زنهای سرپرست خانوار؛ در معرض قضاوت قرار داشتن زنهای سرپرست خانوار جوان؛ مشکلات معیشتی و اقتصادی آنان؛ نگاه برساختشدۀ مردم به آنها؛ ایفای نقشهای چندگانه و مادرانگی قوی؛ تفاوتهای فرهنگی و ارزشی اقوام مختلف؛ ازخودگذشتگی و فداکار بودن و ترسیم سنتهای قدیمی بیوهگی زنان. همچنین تمامی زنان سرپرست خانوار سعی در تغییر و شروع دوباره دارند، اما در مواجهه با جامعه، سنتها، کلیشههای جنسیتی و برتراندیشی مردانه، فرصت توانمندسازی را از آنها میگیرد.
بازنمایی زنانگی در نقاشیهای زنان کُرد (تحلیل نشانهشناختی نقاشیهای نگین وکیلی و اکرم کریمی)
کویستان شهابی؛ جمال محمدی
چکیده : هدف این نوشتار تحلیل نشانهشناختیِ بازنماییِ زنانگی در نقاشیهای زنان کُرد است. میدان مطالعه، نقاشانِ زن در شهر سنندج در دو دهۀ اخیر است که دو تن از و پرکارترینِ آنها، به شیوۀ نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدهاند. تحلیل تابلوهای نگین وکیلی و اکرم کریمی، بر اساس مدل نشانهشناسیِ اجتماعی کرس و لیون، در سطوح سهگانۀ معانی بازنمودی و تعاملی و ترکیبی، بیانگر آن است که دو نقاش، بهرغم اشتراک در مضمون و سبک بازنمایی، به دو نقطۀ متفاوت میرسند: زنانگیِ بازنموده در نقاشیهای وکیلی نوعی جنسیتگرایی بازاندیشانه است، اما در آثار کریمی نوعی جنسیتگرایی منفعلانه. در تابلوهای وکیلی چون الگوی پیوندِ عناصر، روایتی است، راه برای بازاندیشی در هویت زنانه باز میشود، اما در تابلوهای کریمی عناصرِ تصویر بر اساس الگویی مفهومی به هم پیوند خوردهاند و لذا ناخواسته نوعی جنسیتگرایی منفعلانه بازتولید میشود. وکیلی سوژه را در فضایی طبیعی و باز که یادآور جایگاه زن در تفکر اسطورهای است نمایش میدهد، اما کریمی سوژه را در فضای خانه که تداعیگر جایگاه او در جوامع سنتی است بازنمایی میکند. تابلوهای وکیلی مخاطب را فرامیخوانند تا به نقش عوامل بیرونی در شکلبخشیدن به هویت و سرنوشت زنان توجه کند، اما تابلوهای کریمی مخاطب را به همدلی و همذاتپنداری با زنی که محور اصلی زندگی خانوادگی است فرا میخوانند. سوژۀ بازنموده در آثار هر دو نقاش در متن عناصر نسبتاً مقدسِ جوامعِ سنتی (طبیعت و خانواده) به نمایش درمیآید، اما اولی ما را به تأمل انتقادی در آن وضعیت وادار میکند، و دومی ناخواسته ما را در نوستالژی آن وضعیت فرو میبرد.
بازنمود سیمای زنان عیار در قصههای عامة عیاری؛ مطالعة موردی مجموعة «فرهنگ افسانههای مردم ایران» و «افسانههای ایرانی»
فرامرز خجسته؛ حسین پولادیان؛ زهرا انصاری
چکیده : در قصههای کوتاه عیاری فارسی، زنان نقش و حضوری برجسته، زنده، محوری و اثرگذار دارند که به انحاء و اشکال گوناگون در این متون انعکاس یافته است. گفتمان عیاری در تاریخ ایران، همواره در تقابل با نظم مسلط موجود شکل گرفته و درپی حقطلبی، برابریخواهی، رفع خودکامگی، تبعیض و ستم بوده است. زنان عیار در قصههای عیاری، نمایندة همین گفتماناند و بهنوعی خردهفرهنگ عیاری را در تقابل با نظام مردسرور ظالمانه و بیاخلاق نمایندگی میکنند. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. در ابتدا قصههای عیاری زنانه گردآوری، سپس شیوة چارهاندیشیهای زنان دربرابر انواع ظلم و استبداد مردان، بهویژه در موضوع تبعیض جنسیتی، احصاء، تحلیل و تبیین شدهاند. براساس یافتههای پژوهش، بیشترین بسامد این چارهاندیشیها به تحقیر، فریب دادن، مبدلپوشی، استفاده از داروی بیهوشی و فرار مخفیانه اختصاص دارد. غالب مکرهایی که زنان بهکار میگیرند از نوع واکنشی هستند؛ یعنی در حکم پاسخهایی ازسوی زنان هستند که دربرابر تنوعطلبی جنسی مردان، بیعدالتی، نابرابری، ستم، زورگویی، خودکامگی، و اعمال قدرت جامعة مردسالار بهکار گرفته میشوند. در این بافت است که زنان مجال «مردانگی» مییابند.
تأثیر ازدواجهای سیاسی بر تحولات تاریخ اردلان در سدۀ سیزدهم قمری
حسن زندیه؛ وزیر منبری؛ محمدرضا زاده صفری
چکیده :طی سدهها و هزارههای متمادی، اصحاب قدرت از ازدواج سیاسی بهعنوان راهکاری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود استفاده کردهاند. مهمترین کارکردهای ازدواج سیاسی، پایان دادن به جنگها و منازعات، انعقاد پیمان اتحاد میان دو نیروی سیاسی، تثبیت جانشینی در میان خاندانها، بهره بردن از توانایی نظامی طرفین درجهت حفظ منافع و مواردی از این قبیل بوده است. خاندانِ اردلان، در نواحی غربی ایران، بهکرّات از این راهکار درجهت پیشبرد اهداف خود استفاده نمود، که نقطۀ اوج آن به سدۀ سیزدهم قمری بازمیگردد. در این سده حاکمان اردلان، با خاندان قدرتمندِ قاجار و خاندان محلیِ «وزیری» پیمان ازدواج منعقد کردند. مقالۀ پیش رو برآن است که به تأثیرات ازدواجهای سیاسی بر تحولات تاریخ اردلان در گسترۀ زمانی مذکور بپردازد. سؤال مقالۀ پیش رو عبارت است از اینکه ازدواجهای سیاسی درنهایت چه تأثیری بر تحولات تاریخ سیاسی اردلانها داشته است؟ بهنظر میرسد راهکار ازدواج سیاسی برای خاندان اردلان بهصورت دوپهلو عمل نموده است؛ بهگونهای که در کوتاهمدت، منافع موردنظر این خاندان را در سطوح گوناگون تأمین نمود، اما در درازمدت به یکی از مهمترین عوامل اضمحلال و سقوط نهایی این حکومت در کردستان تبدیل شد.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه «زن در فرهنگ و هنر» می توانند به نشانی خیابان انقلاب و یا بلوار کشاورز-خیابان وصال-کوچه مرحوم دکتر محمد علی اسلامی ندوشن(شاهد سابق)-ساختمان شماره 2 دانشکده علوم اجتماعی-طبقه چهارم-واحد 7-مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران-دفتر نشریه زن در فرهنگ و هنر یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس jwica.ut.ac.irمراجعه کنند یا تماس بگیرند.