۲۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۱۶
کد خبر: ۷۲۵۶۸۰

شماره ۱۷ دوفصلنامه علمی «پژوهش نامه مذاهب اسلامی» منتشر شد

شماره ۱۷ دوفصلنامه علمی «پژوهش نامه مذاهب اسلامی» منتشر شد
شماره ۱۷ دوفصلنامه علمی «پژوهش نامه مذاهب اسلامی» با ۲۰ مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 17 دوفصلنامه علمی «پژوهش نامه مذاهب اسلامی» به صاحب امتیازی دانشگاه ادیان و مذاهب و مدیرمسئولی سیدابوالحسن نواب با سردبیری علی اله بداشتی منتشر شد.

این فصلنامه در 20 مقاله و 550 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

اراده الاهی و حدوث طبیعت: تحلیل و نقد دیدگاه ابن‌سینا و غزالی

مریم خوشنویسان؛ سید صدرالدین طاهری؛ بابک عباسی

چکیده: در این مقاله، بعد از توضیح مختصر چند اصطلاح کلیدی، یکی از دلایل ابن‌سینا بر قِدم عالم طبیعت و انتقادات غزالی بر وی بررسی و تحلیل شده، و بعضاً اظهارنظر ملاصدرا به موافقت با ابن‌سینا تذکر داده شده است. همچنین، مشکلات هر قول جداگانه مطرح، و حدود دفاع هر طرف از نظریه خودش بیان و داوری شده است. در استدلال ابن‌سینا از دو قاعده، یکی مربوط به امور عامه فلسفی و دیگری متعلق به قلمرو الاهیات فلسفی، استفاده شده، و در تحلیل و تقریر دلایل هر طرف این نتیجه به قطعیت رسیده که مشکل اصلی مسئله اراده واحب‌تعالی، و کلید حل مشکل درک ماهیت اراده واجب‌الوجود است. بدین‌منظور نظریات ابن‌سینا و غزالی در این باره تقریر شده و کوشیده‌ایم نظر صحیح و پذیرفتنی را در مسئله اراده واجب و قدم یا حدوث طبیعت مادی مکشوف کنیم، اما این کوشش ناکام مانده است. در نهایت نیز نظری از فلاسفه متقدم، از ابن‌سینا تا سبزواری مبنی بر اتحاد علم و اراده و نفس فعل در واجب‌الوجود مطرح شد. نتیجه نهایی، فقدان کفایت تمام نظریات درباره مسئله اراده واجب و ترجیح موقت نظریه فلاسفه درباره قدم عالم، با این حدود از دلیل، است.

 

بررسی مقایسه‌ای جایگاه اهل بیت (ع) در آثار مورخان مذاهب اسلامی، به‌ویژه در قرون اولیه هجری

مهدی خزائی؛ محمد سپهری؛ اصغر قائدان

چکیده: علاقه فراوان پیروان مذاهب اسلامی به اهل بیت (ع) مانع از بروز اختلاف درباره تعیین مصادیق و جایگاه ایشان در بین عالمان مسلمان نشده است. این اختلافات که مبنای عقیدتی و سیاسی دارد در حوزه تاریخ‌نگاری اسلامی نیز مؤثر بوده است. با وجود پرداختن عموم مورخان مسلمان به موضوع اهل بیت، متون متقدم تاریخی از لحاظ تعریف و تحدید مصادیق، سبقت در تدوین آثار، تعداد آثار و نیز از منظر شیوه و اهداف مطرح‌کردن این موضوع با یکدیگر اختلاف دارند. ما معتقدیم مورخان شیعه علاوه بر پیشگام‌بودن در نگارش درباره این موضوع، تعداد آثار بیشتری نیز به وجود آورده‌اند. در حالی که پیروان مذاهب اهل سنت بیشتر به فضایل فردی و اخلاقی اهل بیت توجه کرده‌اند، مورخان شیعه، به‌ویژه امامیه، در متون تاریخی‌شان علاوه بر مطرح‌کردن فضایل فردی و اخلاقی، بیشتر جایگاه اجتماعی و مسئله امامت و رهبری ایشان را برجسته کرده‌اند. استفاده مورخان شیعه از مبانی کلامی در تاریخ‌نگاری اهل بیت و تمرکز اهل سنت بر گزاره‌های تاریخی از دیگر تمایزات در این باره است که نشانگر تأثیرپذیری تدوین این موضوع از اوضاع و احوال عقیدتی و سیاسی مناطق مختلف جغرافیایی در جامعه اسلامی است.

 

بررسی روایی مکانمندی خدا از دیدگاه امامیه و سلفیه

سید محمد یزدانی؛ علی اله بداشتی

چکیده: این پژوهش با هدف تبیین مسئله «مکانمندی خدا» و با بررسی روایات امامیه و سلفیان درباره این موضوع، در پی یافتن پاسخ این پرسش است که: روایات سلفیان در این باب، چه چیزی را ثابت می‌کند و ائمه اهل‌ بیت (ع) در تقابل با آنها چه واکنشی داشته‌اند؟ این نوشتار با استفاده از رویکرد توصیفی با تبیین و تحلیل روایات و دیدگاه‌های علمای سلفی و تطبیق آن با روایات امامان شیعه به این نتایج رسیده است که ماحصل روایاتی که سلفیان پذیرفته‌اند، «مکانمند»‌بودن خدا را ثابت می‌کند و در نهایت سر از تجسیم و تشیبه درمی‌آورد؛ اما ائمه اهل ‌بیت (ع) همواره این روایات را نقد کرده و مردود دانسته‌اند. هرچند روایاتی نیز در منابع شیعه یافت می‌شود که سلفیان از آنها برای تأیید دیدگاه خود استفاده کرده‌اند؛ اما یا از نظر سندی ضعیف‌اند یا از نظر دلالی مستمسک مطمئنی برای سلفیان به شمار نمی‌روند، زیرا با توجه به مبنای امامان شیعه در لزوم تأویل نصوص، همه آنها همانند آیات صفات خبری، به معانی مجازی، استعاره‌ای و کنایی حمل می‌شوند. در نتیجه این ملاک سنجش را نیز به ما می‌دهد که هر روایتی در منابع امامیه که موافق دیدگاه سلفی‌ها در باب مکانمندی خدا باشد، اعتبار ندارد و نمی‌تواند مؤید دیدگاه سلفیان باشد.

 

بررسی حیات برزخی از دیدگاه احمد احسایی

آقارضا حقیان کرم اله؛ محمد حسن نادم

چکیده: از مسائل مهمی که همواره اذهان را به خود مشغول کرده، مسئله برزخ و ویژگی‌های حیات برزخی است. احمد احسایی از جمله اندیشمندانی است که در آثارش به عالم برزخ و ویژگی‌های حیات برزخی توجه نشان داده است. از دیدگاه وی، حیات انسان به همین حیات دنیایی محدود نیست، بلکه پس از مرگ، حیاتش در عالم برزخ و سپس در عالم آخرت ادامه خواهد داشت. جستار پیش رو در صدد نیل به فهم صحیح ویژگی‌های حیات برزخی و برزخیان از نگاه وی با روش توصیفی‌تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتاب‌خانه‌ای است. هرچند بر دیدگاه احمد احسایی در توصیف و تحلیل ویژگی‌های حیات برزخی و برزخیان نقدهایی اساسی وارد است، از اعتقاد وی به کلیات شاخصه‌های این حیات و برزخیان، از جمله فشار قبر، سؤال و جواب، وجود روز و شب، بهشت و جهنم برزخی، مکان برزخی، تجسم اعمال، ارتباطات و ملاقات برزخیان با اهل دنیا و با دیگر برزخیان، می‌توان دفاع کرد و اینها مطابق فهم متکلمان از آیات و روایات است.

 

سلفیه جهادی و تکفیر شیعه بر مبنای عدالت صحابه: بررسی انتقادی

نفیسه احمدوند؛ مهدی فرمانیان؛ سید مهدی علیزاده موسوی

چکیده: مسئله جایگاه و عدالت صحابه از مهم‌ترین بحث‌های اعتقادی میان اهل سنت و شیعیان است. زرقاوی، از رهبران سلفیه جهادی، به تبعیت از عموم اهل سنت با توسعه در شمول صحابی و برداشت‌های سطحی و تفسیر به رأی از ظاهر برخی آیات قرآن و احادیث نبی اکرم (ص)، به اثبات عدالت صحابه بر اساس کتاب و سنت معتقد می‌شود. اما به دنبال یافتن دستاویزی برای تکفیر شیعه، چنین استدلال می‌کند که عدالت صحابه به نص آیات الاهی و روایات نبوی ثابت است. بنابراین، انکار عدالت صحابه، مستلزم انکار کتاب و سنت و در نتیجه خروج از دین است و شیعیان را با اتهام این انکار تکفیر کرده، به جهاد با آنان حکم می‌کند. بررسی آیات و روایات، نه‌تنها ادعای اثبات عدالت صحابه را رد می‌کند، بلکه نصوص شرعی در جرح صحابه بسیار است. از سوی دیگر، با فرض پذیرش دلالت آیات و روایات بر عدالت صحابه، انکار عدالت صحابه موجب خروج از دین و مجوز تکفیر نیست، زیرا موانع تکفیر نظیر ضروری‌بودن موضوع انکارشده، وجود یقین، قابلیت تأویل و جهل در نظر گرفته نشده است. بنابراین، تکفیر شیعه در صورتی جایز است که انکار عدالت صحابه مستلزم انکار عامدانه و آگاهانه کتاب و سنت باشد و به نقض شهادتین یا ضروریات دین منجر شود و خروج از دین تلقی گردد.

 

ارزیابی روش‌شناسانه نقد سمهوری بر ابن‌تیمیه با تأکید بر مقوله کفر و تکفیر

سیدشبیب موسوی؛ حمیدرضا شریعتمداری؛ محمد جاودان

چکیده: در دهه‌های اخیر شاهد منازعات دامنه‌دار شیعی‌سلفی هستیم که فرصتی را در اختیار سلفیه و وهابیت معاصر قرار داده است تا در میان اهل سنت، جبهه منسجمی علیه شیعه به وجود آورند یا وجودش را وانمود کنند، در حالی‌ که از دیرباز، تفکر سلفی، به‌ویژه وهّابی، در معرض انتقاد شدید اهل سنّت و حتی برخی از اهل حدیث معتدل قرار گرفته و شاید شیعه در خطایی راهبردی، منازعه اهل سنت با سلفیه را به منازعه شیعی‌سلفی تبدیل کرده است. گرچه پیش از ابن‌تیمیه می‌توان رد پای سلفی‌گری را در میان اهل حدیث و حنابله یافت، اما بی‌تردید سلفی‌گری و وهابی‌گری امروز بیش از همه مرهون و تحت تأثیر ابن‌تیمیه است. ابن‌تیمیه از زمان خودش تاکنون در معرض نقدهای جدی و شدیدی قرار گرفته است. تازه‌ترین نقد به وی را رائد سمهوریِ سعودی انجام داده است. وی از نویسندگان معاصر سلفی است که در باب اندیشه‌پژوهی و واکاوی افکار ابن‌تیمیه قلم ‌زده و در سال 2010 در کتاب نقد الخطاب السلفی: ابن تیمیة نموذجاً به ‌نقد گفتمان سلفی در قالب نقد پیشوای آن، ابن‌تیمیه همت گماشته است. آنچه در ردیه‌های وی بیش از همه مشهود است، به‌کارگیری روش نقضی است، به ‌نحوی ‌که خواننده را با مجموعه‌ای از تناقضات ابن‌تیمیه آشنا می‌کند. این پژوهشگر، افکار و آرای ابن‌تیمیه را با روش کلامی، فقهی، تفسیری و لغوی تحلیل و نقد علمی کرده است. تبیین و تحلیل ردیه سمهوری درباره دیدگاه ابن‌تیمیه در باب تکفیر دیگراندیشان محور اصلیِ مقاله پیش رو است و البته نیم‌نگاهی هم به نقد کار وی دارد.

 

صفات خدا از دیدگاه مولوی و مقایسه آن با آرای متکلمان اسلامی

مریم باقی؛ احمد احمدی

چکیده: جلال‌الدین مولوی بزرگ‌ترین شاعر و عارف ایرانی سده هفتم هجری است که اندیشه‌هایش همواره محل توجه بوده است. در مقاله پیش رو، رهیافت‌های بحث از صفات خدا از دیدگاه مولوی و مقایسه آن با آرای متکلمان اسلامی بررسی و تحلیل شده است. مبحث یادشده از محوری‌ترین موضوعات مطرح در حوزه علم کلام است که تاریخ تفکر بشر مملو از اتخاذ مواضع اثباتی و نفیی در قبال آن است. در این پژوهش به روش توصیفی‌تحلیلی و با هدف تبیین رویکرد مولوی در موضوع مذکور و با تتبع و واکاوی در شش دفتر مثنوی، مهم‌ترین اثر مولوی، سخنان او درباره «تشبیه» و «تنزیه» خدا را تبیین کرده، با مواضع فرقه‌های مشهور کلامی سنجیده‌ایم. این تحقیق نشان می‌دهد که مولوی در باب خداشناسی، در عین باورمندی به تنزیه و تعالی حق از ادراک و توصیف، رؤیت، داشتن نظیر و ...، «تشبیه» را نیز پذیرفته، و جمع این دو را با شیوه‌های گوناگون در مثنوی تبیین می‌کند. در بحث از صفات خبری و آیات موهم معنای تشبیه، آرای مولوی گاه با اندیشه‌های ماتریدیه همسویی دارد و گاه حاصل استقلال رأی او در این مسئله است.

 

بررسی مقایسه‌ای دیدگاه شریف مرتضی و قاضی عبدالجبار درباره آیه تطهیر

محمد معینی فر؛ لیلا عبدالهی؛ فاطمه سادات مشیریان؛ فاطمه عبدلی

چکیده: قسمت دوم آیه 33 احزاب، معروف به آیه تطهیر، از آیاتی است که مجادله‌های کلامی بسیار به همراه داشته است. روایات فراوانی در فریقین گویای رابطه حدیث کساء با آیه تطهیر است و «اهل بیت» در آیه را مختص به خمسه طیبه می‌داند. «عصمت» از موضوعات اختلافی فریقین در شروط امام است. شریف مرتضی برخلاف قاضی عبدالجبار آیه تطهیر را برهان روشن عصمت امام می‌داند. پراکندگی و نایکسانی در استدلال‌های کلامی مفسر معتزلی ذیل آیه تطهیر، ادله ناکافی، نادیده‌گرفتن روایات معتبر در شأن نزول آیه و تفاوت برداشت مفردات آیه از تلاش قاضی عبدالجبار برای اثبات مبانی اعتقادی‌اش در رد عصمت اهل بیت (ع) خبر می‌دهد. این نوشتار هم‌راستایی دیدگاه شریف مرتضای شیعی با قرآن را در دفاع از مکتب اهل بیت (ع) نشان می‌دهد و همچنین با بیان افتراق دیدگاه شیعه و معتزله در مبانی اعتقادی‌کلامی، مانند عصمت، نشان می‌دهد شیعه در این زمینه وامدار معتزله نبوده است.

 

دیدگاه غلات شیعه در باب امامت و آثارش بر جهان‌بینی صوفیه

سعدی مویدی؛ عباس همامی

چکیده: علی‌رغم انقراض بیشتر فرقه‌های غالی شیعه، بعد از دوران زندگی ائمه اطهار (ع) آثار جهان‌بینی آنها، که بر تأویل شریعت و تکوین مبتنی بود، به صورت رگه‌های نامرئی و مسموم عموماً بر پیکره اسلام، و خصوصاً بر بعضی فِرَق اسلام، مثل شیعه و صوفیه، باقی ماند و برخی آموزه‌ها را منقلب یا مستحیل کرد؛ آثاری که از سویی به دلایلی مثل غفلت مسلمانان آن را نامرئی نامیدیم و از سویی هجمه مطالعات مستشرقان در قرون اخیر در این عرصه، واکاوی‌شان را ضروری می‌کند. از این‌رو، در این نوشتار با روش مقایسه‌ای‌تحلیلی محوری‌ترین دیدگاه کلامی غلات، یعنی امامت، را برای اولین ‌بار از منظر تأثیرگذاری بر جهان‌بینی صوفیه، مثل دفاع از ابلیس یا تأویل معاد بررسی می‌کنیم، تا هم با تمایز شیعه از غلات شیعه برخی اتهامات به شیعه را، که ناشی از خلط معنایی شیعه با غلات شیعه است، رد کنیم و هم علت ابهام و غرابت برخی آموزه‌های صوفیه را، که به ریشه‌داشتن در جهان‌بینی غلات شیعه و نبود آشنایی کافی با آنها برمی‌گردد، ذکر کنیم.

 

بررسی تطبیقی ضوابط تأویل در تفسیر عرفانی سوره قدر

فرشته قنبری صفت مقدم؛ حسین مظفری

چکیده: اعتقاد به وجود معانی ظاهری و باطنی قرآن، یا به عبارت دیگر تفسیر و تأویل قرآن از مباحث بحث‌برانگیزی است که محققان علوم قرآنی و اسلامی به آن توجه و اهتمام ویژه‌ای داشته‌اند و به منظور جلوگیری از بدعت و ورود اندیشه‌هایی که با روح شریعت منافات دارد، ضوابط و معیارهایی را برای تأویل عرفانی یا درک حقیقت و باطن قرآن قائل شده‌اند. در پژوهش حاضر سه معیار مهم، شامل ارتباط بین تفسیر ظاهری و باطنی قرآن، مخالفت‌نداشتن معانی تأویلی با قواعد دینی و مخالفت‌نداشتن معانی تأویلی با عقل منور در تفسیر باطنی سوره قدر بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان داده است که معنای باطنی سوره قدر با اصول و ضوابط تأویل عرفانی مطابقت دارد، بدین معنا که معانی ظاهری این سوره در تفسیر باطنی‌اش نهفته است و با قواعد دین اسلام و عقل منور مخالفتی ندارد.

 

ترتّب و نظام منازل سلوکی در کلام اهل بیت (ع)

محسن حسن زاده فروشانی

چکیده: تعالیم سلوکی اهل بیت (ع) به سبب اشراف کامل بر دقایق سلوک و احوال سالکان و نیز به دلیل برخورداری از عصمت الاهی، کامل و عین حقیقت است و دستورالعمل‌هایش راه‌گشا و نجات‌بخش است. عرفا همیشه خوشه‌چین خرمن معرفت اهل بیت (ع) بوده‌اند. در روایات و ادعیه، به‌ویژه مناجات‌های معصومان (ع)، لطایف عرفانی و مقامات معنوی نهفته است. در عرفان تعابیری همچون «منازل»، «حالات»، «درجات»، «سلّم» و «مرّقاة» در کلام معصومان به کار رفته که حکایت از نوعی ترتّب و نظام سلوکی می‌کند. در این مقاله بر اساس روایتی که اسلام، ایمان، تقوا و یقین را مترتّب بر یکدیگر می‌داند و برای هر کدام درجه‌بندی قائل است نظامی سلوکی پیش می‌نهیم که کاملاً اجتهادی و در حد خودش بی‌سابقه است. اهمیت و جایگاه سیر و سلوک و چینش منازل سلوکی در بین معارف اهل بیت (ع) بر کسی پوشیده نیست. بر اساس این نظام، سالک ابتدا در منزل اسلام با اقرار لسانی به وحدانیت خدا قدم در مسیر سیر و سلوک می‌گذارد و در منزل ایمان، مراتب تصدیق قلبی و ایمان عملی را می‌پیماید تا به منزل تقوا برسد و تقوای لسان و عمل و قلب را رعایت می‌کند تا در نهایت در منزل یقین، که بین تعداد کمی از سالکان تقسیم شده، به برد الیقین و معرفت شهودی، که بالاترین مقام وجودی و تقرب محض به خدا است، نائل شود. علمی که دانش‌نامه تحول و صیرورت وجودی عارف است. سالک در این مسیر مراتب و منازلی را پشت سر می‌گذارد.

 

جایگاه «صدق» در عرفان اسلامی با تکیه بر آرای عرفای قرن چهارم و پنجم

اکرم احسانی نی نژاد؛ علیرضا ابراهیم

چکیده: یکی از مباحث مهم در حوزه اخلاق اسلامی «صدق» است که در زندگی مادی‌معنوی و فردی‌اجتماعی آدمی تأثیر مستقیم، و با اعتقادات انسان در توحید نظری ارتباط تنگاتنگ دارد. آیات و روایات اسلامی جایگاه بس والایی برای مقام «صدق» قائل‌اند. عرفای مسلمان راستین، که خاستگاه نظری و عملی‌شان برخاسته از این دو منبع است، دست‌یابی به این مقام را برای همه سالکان، چه سالک در راه و چه سالک واصل و ...، بایسته دانسته‌اند. عارفان با استنادهای وحیانی درباره معنای «صدق»، «صدیق»، اقسام «صدق»، مراتب و آثار آن مباحث ارزشمندی را بیان کرده‌اند. از منظر آنان، چنانچه سالک به «تطبیق ظاهر و باطن امور با حقیقت» دست یابد، می‌تواند کمالات سلوکی دیگر را کسب کند. زیرا منازل عرفانی هر یک به گونه‌ای وابسته به صدق‌اند. بنابراین، «صدق» به عنوان یک مقام، پایه و اساس برای دیگر منازل عرفانی محسوب می‌شود. از موانع و آفات متعدد بر سر راه رسیدن به این مقام والای رحیمی الاهی «کذب» است. در این جستار نقش مقام «صدق» در سیر و سلوک عرفانی از منظر عرفای مسلمان قرن چهارم و پنجم واکاوی شده است.

 

انسان کامل و خلیفة‌الله در مکتب ابن‌عربی و ارزیابی آن بر اساس مأثورات امام سجاد (ع)

زهرا خوش سخن مظفر؛ حامد ناجی اصفهانی

چکیده: در منابع دینی ما از قرآن تا مأثورات ائمه (ع)، درباره مقام خلیفةاللهی مطالبی وجود دارد. در عرفان اسلامی نخستین بار ابن‌عربی، عارف قرن ششم هجری، اصطلاح «انسان کامل» را به کار برد و خلیفةاللهی را به انسان کامل نسبت داد. حال پرسش این است که: آیا انسان کامل ابن‌عربی، همان خلیفةالله است که در قرآن و منابع روایی به آن اشاره شده است یا نه؟ پاسخ این پرسش به تتبعی گسترده در تمام متون روایی نیاز دارد. پژوهش حاضر در صدد است ابتدا آموزه انسان کامل از منظر ابن‌عربی را بکاود و سپس با تکیه بر مأثورات امام سجاد (ع)، مقام خلیفةاللهی را از منظر ایشان بررسی کند. در فرجام به این نتیجه رسیدیم که انسان کامل مد نظر ابن‌عربی در برخی از ویژگی‌ها با خلیفةاللهی که امام سجاد (ع) بیان کرده است، شباهت دارد ولی در برخی دیگر با آن متفاوت است.

 

منابع معرفت‌بخش در تربیت عرفانی

رضا الهی منش؛ سیده زهره سیدفاطمی

چکیده: معرفت دارای سه ویژگی صادق، موجه و باورپذیر است. حصول این ویژگی‌ها به منابع پشتیبانی‌کننده وابسته است؛ مثلاً در عرفانْ قلب و شهود، از مکاشفات عرفانی پشتیبانی، و آن را برای کاشف و مدرِک باورپذیر می‌کند. به نظر می‌رسد انحصار پشتیبانی معرفت‌های حاصل از مکاشفات عرفانی به دو منبع قلب و شهود وابسته است که اهل مکاشفه را بهره‌مند می‌کند، در حالی ‌که عرفان اسلامی، ظرفیت‌هایی دارد که می‌توان تربیت عرفانی را برای تمام اقشار از آن استخراج کرد. تنوع مخاطبان تربیت عرفانی با استعداد و توانایی‌های متفاوت، نیازمند تعدد منابع برای پشتیبانی از گزاره‌های تربیت است؛ این گزاره‌ها همان زیرساخت‌های بنیادینی است که تحت عنوان «مبانی تربیت عرفان» از وجودشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی عرفان نظری استخراج می‌شود. این مقاله ضمن معرفی اجمالی تربیت عرفانی و تأکید بر قلب و شهود، عقل، وحی، ادراک حسی، حافظه و درون‌نگری را برای پشتیبانی از گزاره‌های تربیت عرفانی پیشنهاد می‌دهد. معرفت‌شناسی در تربیت عرفانی، فارغ از تعاریف مختلف از حیثیت هستی‌شناختی و حیثیت حکایتگری است و در نتیجه معرفت را ممکن و دارای ارکان و ارزش می‌داند.

 

جایگاه و ارتباط شریعت، طریقت و حقیقت از منظر صائن‌الدین بن ترکه

حسین رحمتی؛ شهربانو دلبری؛ اردشیر اسدبگی

چکیده: ابن‌ترکه از عالمانی است که تحت تأثیر گرایش‌های عرفانی خویش درباره موضوع «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» بحث کرده است. تعیین جایگاه سه اصطلاح مذکور، و ارتباط میانشان و چگونگی تبیین تعالیم دینی بر پایه‌اش، از مباحث کانونی او است. تحقیق حاضر با روش توصیفی‌تحلیلی، درباره جایگاه و ارتباط شریعت، طریقت و حقیقت و مراتب هر یک، و نیز نگرش عرفانی ابن‌ترکه به تعالیم دینی بحث می‌کند و در آخر رویکرد وی درباره همخوانی آموزه‌های عرفانی با کتاب و سنت، و ضرورت التزام به ظواهر شرع را می‌کاود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که او سه اصطلاح مذکور را مراتب یک حقیقت می‌داند و ضمن تلفیق آن سه، با رویکرد عرفانی، تعالیم دینی را تحلیل و بررسی می‌کند. همچنین، منشأ آموزه‌های عرفانی ناب را فقط در کتاب و سنت می‌بیند و پای‌بندی به شریعت را در همه حال ضروری می‌داند.

 

جایگاه کتاب العُدّة فی اصول الفقه اثر شیخ طوسی در آرای اصولی بزرگان اهل سنت

مهدی مصطفایی؛ جلال جلالی زاده

چکیده: قرن پنجم در تاریخ تدوین اصول فقه اهل سنت عصر شکل‌گیری تدوینات اصولی جامع بر پایه مذاهب فکری مختلف است. از ویژگی‌های مهم این دسته از تألیفات نقل آرای اصولی بزرگان اصولی قرون پیشین همچون ابوعلی جبایی، فرزندش ابوهاشم، ابوعبدالله بصری، و قاضی عبدالجبار است که کتاب‌هایشان به دست ما نرسیده و برای شناخت آرایشان چاره‌ای جز مطالعه کتب اصولی نگاشته‌شده در قرون بعد، مخصوصاً قرن پنجم، نداریم. در مذهب امامیه نیز قرن پنجم نقطه عطف به شمار می‌آید و زمان تدوین اصول فقه به صورت شامل و جامع است که در آنها منقولات بسیاری از اصولیان اهل سنت وجود دارد که می‌تواند منبعی برای شناخت اقوال این بزرگان در کنار سایر منابع اهل سنت به شمار رود، به‌ویژه آن دسته از علمایی که امکان دسترسی به تألیفاتشان در قرون بعد ناممکن شده است. در این مقاله با انتخاب کتاب العُدّة فی اصول الفقه تألیف شیخ طوسی از کتب تألیف‌شده در قرن پنجم، و بررسی برخی مباحث این کتاب، که حاوی نقل آرای اصولیان اهل سنت است، کوشیده‌ایم از منظر مذکور به جایگاه این کتاب و آرای منقول در آن بنگریم.

 

صلح با کفار غیرکتابی از دیدگاه فقهای مذاهب اسلامی

محمد سیفی اصفهانی؛ سید جعفر صادقی فدکی؛ مهدی نوروزی

چکیده: آرامش و صلح میان انسان‌ها یکی از آموزه‌های آرمانی اسلام است که تعالیم دینی بر آن تأکید کرده است، ولی با توجه به اوضاع و احوال حاکم میان مسلمانان و کفار غیر اهل کتاب، درباره انعقاد پیمان صلح میان آنها بین فقهای مذاهب اسلامی دو دیدگاه حداکثری و اعتدالی به چشم می‌خورد. علمای متقدم جهاد با کفار غیرکتابی را تا زمان اسلام‌آوردن آنها یا کشته‌شدنشان واجب می‌دانند و انعقاد پیمان ترک نزاع با آنها را جز در حالت ضرورت جایز نمی‌دانند. اما عده‌ای از متأخران قتال را فقط با کافران اهل فتنه و تعدی، و ناقضان پیمان جایز می‌شمرند و معتقدند صلح یا باقی‌ماندن بر پیمانِ سازش با کافرانِ غیرفتنه‌گر و ناقض پیمان که خواهان صلح و زندگی مسالمت‌آمیز با مسلمانان‌اند جایز است. دیدگاه اخیر با مجموع تعالیم اسلامی تطابق بیشتری دارد. از این‌رو در این پژوهش ضمن مطرح‌کردن دلایل دیدگاه نخست و نقدشان، دیدگاه اخیر با استناد به دلایل متعددی از قرآن، روایات و سیره به اثبات رسیده است.

 

تخریب مساجد از منظر فقه اسلامی

سید محمود وزیری؛ عبدالکریم بی‌آزار شیرازی؛ رضا اسلامی؛ نذیر احمد سلامی؛ حسین رجبی

چکیده: تخریب و هَدم مساجد به حکم اولی نزد فقهای شیعه و سنی به‌اتفاق حرام، و مهم‌ترین مستندش آیه ۱۱۴ سورۀ بقره است؛ ولی نمونه‌هایی از شمول عمومِ این آیه خارج است؛ اول، تخریب ساختمان مساجدی که در آستانه خرابی است؛ مذاهب مختلف از این خرابی به «نقض المستهدم» تعبیر کرده‌اند که نشان از خروج تخصصی این مصداق از عمومیت آیه فوق است، ولی با این حال فقهای شافعی بر ضرورت اذن و نظارت حاکم تأکید دارند؛ دوم، تخریب ساختمان مساجدی که به تعمیر و توسعه نیاز دارند؛ هرچند فقهای شیعه در این نمونه به توقف یا منع قائل شده‌اند. مهم‌ترین دلیل منع نیز همان عمومِ آیه است. افزون بر آن، عنوان «نقض المستهدم» نیز نمی‌تواند توجیه‌گر تخریب باشد؛ اما مجوزدهندگان این عمل، از جمله فقهای شافعی، رعایت مصلحت را ملاک حکم دانسته‌اند؛ سوم، عنوان مسجد ضرار که فقه حنبلی بیشتر به آن توجه کرده و سپس وهابیان، هدم و تحریقِ مشاهد مشرفه را بر ملاک اولویتش بر مسجد ضرار، جایز، و بلکه واجب دانسته‌اند؛ در حالی‌ که بیشتر فقهای غیروهابی، تعظیم قبور انبیا و صالحان را لازم دانسته‌‌اند؛ این فقها استنباط هدم و تحریقِ مسجد ضرار را نیز از آیه مد نظر ممکن ندانسته و این فتوا را برآمده از خبر واحد غیرقطعی می‌دانند. این مقاله با روش توصیفی‌تحلیلی، عهده‌دار بررسی تخریب مساجد از منظر فقه شیعه و فقه اهل سنت است. ابتدا زمینۀ تاریخی مسئله بررسی، و سپس، با استناد به منابع فقه اسلامی، مبانی حرمت تخریب مساجد تحلیل، و آرای فقهای شیعه، حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنبلیه بررسی شده است.

 

طلاق ثلاث: بررسی دیدگاه مذاهب اسلامی و قوانین احوال شخصیه کشورهای اسلامی

سیدطه حسن نژاد؛ احمدرضا رفیعی؛ جواد پنجه پور

چکیده: طلاق از جمله سنت‌های رایج اعراب پیش از اسلام بوده که اسلام، پس از اصلاح اشکالات، آن را امضا کرد. جواز برخی از وجوه طلاق از قرآن، سنت رسول خدا (ص)، اجماع علما و عقل استنباط می‌شود. از جمله طلاق‌های رایج «طلاق ثلاث» است. در این شکل، مرد زن خود را در یک مجلس سه بار طلاق می‌دهد یا به یک لفظ، سه‌طلاقه می‌کند. از صدر اسلام، میان اصحاب، تابعین و فقهای مذاهب اسلامی در تأویل و تفسیر آیه «الطلاقُ مرّتان» اختلاف رأی وجود داشته است؛ فقهای همهٔ مذاهب، اجماعاً طلاق ثلاث را بدعی می‌دانند، موضع اختلاف به تفسیرهای مختلف از آیه‌ مذکور باز می‌گردد. در این نوشتار رأی مذاهب فقهی مختلف از این آیه بررسی شده، که در نهایت با بررسی ادله مذاهب مختلف و بیان رویکرد فقها، عمل به حکم این بدعت و الزام به جاری‌کردن طلاق ثلاث با دیدگاه بسیاری از اصحاب، تابعین و فقهای سلف و خلف منافات دارد. همچنین، با نگاه به قوانین احوال شخصیه در کشورهای اسلامی نشان داده شد که حکم به وقوع طلاق ثلاث در محاکم این کشورها منتفی شده و فقط به یک طلاق رجعی حکم داده می‌شود.

 

شرط خیار فسخ در عقد نکاح از دیدگاه مذاهب خمسه

آرزو رشیدی؛ فرزاد پارسا؛ محمدعلی حیدری

چکیده: عقد نکاح در فقه اسلامی جایگاه و اهمیت ویژه‌ای دارد. در پی انعقاد نکاح، تکالیف بسیاری بر ذمّه زوجین قرار می‌گیرد. این عقد نکات حقوقی و فقهی فراوانی دارد و همچون سایر عقود از لحاظ ارکان و شروط صحت، از قواعد یکسانی پیروی می‌کند و آثار متفاوتی به دنبال دارد که بی‌شک مهم‌ترینش تداوم این بنیان است. چون مقتضای عقد نکاح تشکیل خانواده است، استمرارش از آثار مهم مربوط به این مقتضی است. شرط خیار فسخ در عقد نکاح اثر ظاهری و مطلوب ازدواج را نفی می‌کند و با مفهوم عرفی‌اش مغایرت دارد. در این مقاله دیدگاه مذاهب پنج‌گانه درباره شرط خیار فسخ در عقد نکاح را بررسی می‌کنیم و درج این شرط را خلاف مقتضای ذات عقد نکاح می‌دانیم، و باطل و مبطل‌بودن این شرط را ترجیح می‌دهیم.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوفصلنامه علمی «پژوهش نامه مذاهب اسلامی» می توانند به نشانی ایران - قم - پردیسان- دفتر نشریات دانشگاه ادیان و مذاهب با شماره تلفن 02532802610- داخلی 476 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس mazaheb.urd.ac.ir مراجعه کنند یا تماس بگیرند.

ارسال نظرات