نشست مدل سنجش دینداری از دیدگاه امامین انقلاب برگزار شد
به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، به نقل از روابط عمومی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام، «مدل سنجش دینداری از دیدگاه امام خمینی و حضرت آیتالله خامنهای» عنوان پژوهشی است به قلم حجتالاسلام قاسم جوکار پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی که جلسه نخست ارائه آن به همت کارگروه علمی مطالعات اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام برگزار شد.
طرح الگو یا الگوهای سنجش دینداری از منظر امام خمینی (ره) و آیت الله خامنهای به عنوان هدف کلی و بیان نسبت بین فرهنگ و سیاست با دین از دیدگاه امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای، بیان مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، روششناختی، جامعهشناختی و دینشناختی از منظر امام خمینی (ره) و آیتالله خامنهای و تبیین دین و دینداری از منظر امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای و ارائه مدلهای سنجش دینداری از اهداف فرعی این پژوهش به شمار میرود.
در این نوشتار برای استنباط و استخراج الگوی مفهومی سنجش دینداری از دیدگاه امام خمینی و آیتالله خامنهای از رویکرد روششناسی بنیادین استفاده میشود و روششناسی بنیادین ارتباط بین نظریه و مبادی آن را بهصورت قضایای شرطیه بررسی میکند؛ ازاینرو، فارغ از صدق گزارههای نظری و مبانی آنها به ربط میان آنها پرداخته و این نکته را بررسی میکند که «آیا نظریه به مبانی خود پایبند است؟» یا «آیا مبانی توانایی برونداد چنین نظریهای را دارد؟» یا آنکه نظریه به نسبت مبانی دارای انحراف شده است؟
روششناسی بنیادین، مجموعه عوامل دخیل در تدوین نظریه را به دودسته «مبادی معرفتی» و «زمینههای غیر معرفتی» تقسیم مینماید، ذیل دسته مبادی معرفتی به عواملی چون مبانی، پیشفرضهای نزدیک نظریه، مفاهیم پایه، گستره موضوعی، انسجام منطقی و روششناسی خرد یک نظریه میپردازد. در سوی دیگر ذیل دسته زمینههای غیر معرفتی به عوامل فردی و زمینههای تاریخی زیستبوم اجتماعی و فرهنگی نظریهپرداز و نهایت مسئله اصلی نظریه اشاره میکند.
حجتالاسلام قاسم جوکار در نشست علمی ارائه مدل سنجش دینداری از دیدگاه امام خمینی و آیتالله خامنهای که در پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام برگزار شد، برخی مقدمات ناظر به ضرورت پرداختن به بحث سنجش دینداری را مطرح کرد و گفت: هدف اولیه سنجش دینداری ارائه مدل دینداری به جامعه است و تا زمانی که چنین مدلی به جامعه ارائه ندادهایم، سنجش معنا ندارد.
وی افزود: هر چند در دوره اخیر الگوهای سنجش دینداری متعدد و با اهداف خاص سنجش دینداری فردی توسط اندیشمندان طراحی شده، اما با توجه به دیدگاههای متعدد در مورد الگوی سنجش دینداری و اقتباس اغلب الگوهای بومی از دین مسیحیت لازم است که این پژوهش نه بر پایه الگوهای مذکور بلکه فراتر از این الگوها انجام گیرد.
پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی با اشاره به اغتشاشات و درگیریهای اخیر، آسیب جدی در این زمینه را عدم وجود مؤلفهای به نام جامعه دینداری عنوان کرد و گفت: مرحله اول از طرح مدل سنجش دینداری این است که براساس این مدل، دین را به مخاطبان خود اعم از دیندار و غیردیندار ارائه دهیم و بعد از ارائه مدل، سنجش کنیم که براساس این مدل، وضعیت دینداری افراد چگونه است.
وی بر لزوم اضافه شدن یک مؤلفه دیگر درباره مدلهای سنجش دینداری در این پژوهش تأکید کرد و افزود: هدف از طرح مدل سنجش دینداری این بود که دینداری را بسنجیم، اما باید دینداری را براساس این مدلی که طراحی شده است به جامعه هدف ارائه دهیم و بعد در مرحله دوم به سراغ سنجش دینداری برویم که درباره سنجش کمّی دینداری اختلافنظر وجود دارد؛ برخی گفتهاند سنجش کمی دینداری امکان ندارد و برخی گفتهاند سنجش دینداری اتفاق افتاده و ضرورت هم دارد.
الزامات دین به عنوان پدیده اجتماعی | امکان سنجش دینداری در همه انواع آن
حجتالاسلام جوکار اظهار داشت: کسانی که مدعی هستند سنجش دینداری امکانپذیر نیست، دلیل ذاتی دین را مدنظر قرارداده و گفتهاند که بخشی از دین مربوط به نیت است و چون نیت قابل سنجش کمّی نیست و امری درونی است، شما هرچه که بسنجید، در واقع دین را مورد سنجش قرار ندادهاید و کسانی هم گفتهاند که دیگران سنجش را انجام دادهاند و گفتهاند «ادله الدلیل علی امکان شیء وقوعه».
وی با اشاره به الزامات دین به عنوان پدیده اجتماعی در جامعه، ابراز کرد: اگر بحث ثواب، عقاب، جهنم یا بهشت رفتن باشد میگوییم چنین چیزی امکانپذیر نیست اما اگر میخواهیم بگوییم این هم به عنوان یک پدیده مانند هزاران پدیده اجتماعی در سطح جامعه تا چه حد جریان و حضور پیدا کرده و این حضور چه الزاماتی با خود دارد، امری امکانپذیر است.
پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی با بیان اینکه سنجش دینداری در همه انواع آن ممکن است، به ویژه در جوامع دیندار که ضرورت هم دارد، تصریح کرد: کسی که میخواهد یک نظریه ارائه دهد لازم است این نظریه مبتنی بر یک مبانی باشد خواه نظریهپرداز مبانی را به صورت مکتوب آورده باشد یا این مبانی را به صورت مکتوب نیاورده باشد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به زمینههای معرفتی و غیرمعرفتی هر نظریه، زمینههای معرفتی را به هستیشناسی، معرفتشناختی، روششناختی، انسانشناختی و جامعهشناختی و زمینههای غیرمعرفتی را به زمینههای سیاسی-اجتماعی و شخصیتی تقسیم کرد و گفت: این زمینهها مفروضاتی برای هر پژوهشی تولید میکند که براساس این مفروضات پدیدههای اجتماعی مانند دین را میتوانیم تحلیل یا نظریاتی را ارائه کنیم.
حجتالاسلام جوکار با بیان اینکه مدل سنجش دینداری به منزله یک نظریه علمی است، اظهار داشت: نظریه علمی یک سری مبانی معرفتی و یک سری مبانی غیرمعرفتی دارد که از این مبانی معرفتی و زمینههای غیرمعرفتی یک مفروضاتی را به دست میآوریم و براساس این مفروضات به سراغ دین یا مبنای دینشناختی میرویم و وقتی مبنای دینشناختی ما به دست آمد براساس این مبنای دینشناختی به سراغ گزارههایی میرویم که براساس آن مدل سنجش دینداری را برای ما تولید میکند.
مدل سنجش دینداری از منظر امام و رهبری؛ پژوهشی بیبدیل
وی با طرح این سئوال که اگر رهبر معظم انقلاب رهبر نبودند، آیا نگاهشان به مسئله دین همین نگاهی بود که الآن دارند؟ و نحوه ورودشان به مسئله دین همین نحوه ورودی است که الآن دارند؟ گفت: وقتی حضرت آیتالله خامنهای رهبر شدند، رهبر شدن وظایفی را در قبال دنیای اسلام بر عهده ایشان میآورد که به طبع این وظایف، باید صحبتها و نگاه به دین را ارائه کند.
پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی افزود: اگر رهبر معظم انقلاب در بحث جامعهشناختی قائل باشند که جامعه یک وجود عینی ندارد و در واقع همان افراد است، آیا میتوانند از مدل دینداری جامعه صحبت کنند و بگویند جامعه دیندار هست یا نیست که قطعا نمیتوانند بگویند، اما اگر جامعه دارای اراده و اختیار نباشد و بگویند جامعه ما وجود عینی دارد اما این جامعه دارای اراده و اختیار نیست، وقتی دارای اراده و اختیار نشد نمیتوانیم بگوییم این جامعه دیندار هست یا نیست چون دینداری متوقف بر اراده است، اما اگر گفتند که جامعه وجود دارد و افزون بر این، مخاطب خدا هم قرار میگیرد، اگر مخاطب خدا قرار گرفت، الزاما هم باید دیندار باشد.
حجتالاسلام جوکار پس از بیان مفروضات پژوهش سراغ مبانی دینشناختی رفت و با طرح سه مدل سنجش دینداری فردی، مدل سنجش دینداری جامعه و مدل تنوع دیندار، ابراز کرد: در مورد مدل سنجش دینداری فردی، تا قبل از دهه هفتاد از مدلهای غربی استفاده میشده و بعد از آن مدلهای بومی تولید شده است، اما کسی به مدل سنجش دینداری جامعه ورود پیدا نکرده است و تنها آقای شجاعی زند گفتهاند که میتوانیم داشته باشیم و آقای پارسانیا هم میفرمایند ضرورت دارد و باید اتفاق بیفتد.
وی با بیان اینکه در مورد مدل تنوع دینداری هم چیزی نداریم، گفت: آقای پارسانیا میفرمایند زمانی نیست که به دنبال مدل سنجش دینداری فردی برویم، حال آنچه ضرورت دارد مدل تنوع دینداری و مدل سنجش دینداری جامعه است و آقای محدثی هم میگویند مدل سنجش دینداری فردی باید به طور کامل کنار برود چون امکان ندارد و به جای آن مدل تنوع دینداری بیاید؛ اما خود ایشان هیچ مدلی ارائه ندادهاند.
این پژوهشگر علوم اجتماعی مدل سنجش دینداری از منظر امام و رهبری را فاقد سابقه پژوهش در کشور دانست و با تأکید بر اینکه درباره مدل سنجش دینداری جامعه و مدل تنوع دینداری نیز مدلی نداریم، تصریح کرد: «هر یک از مطالعات حوزه سنجش و گونهشناسی دینداری، ناگزیر از گزینش الگویی برای توضیح مفاهیم و مؤلفههای دینداریاند تا بر اساس آن مفاهیم، به سنجش دینداری بپردازند. این الگوی مفهومی در حکم نظریهای توصیفی است و بسته به زمینههایی شکلگرفته است. شناخت این زمینههای بنیادین نیازمند روششناسیهای بنیادین در مقابل روششناسیهای کاربردی است.
نخستین و مهمترین پایه در رویکرد روششناسی بنیادین
وی در تشریح و توضیح مختصر عناصر و مولفههای روششناسی بنیادین به بیان اصول و مبانی معرفتی مدل سنجش دینداری پرداخت و گفت: هر نظریه با برخی تصورات و تصدیقات آغازین همراه است، این تصورات یا نیازمند به اثبات نبوده و بدیهیاند یا در علم دیگری اثبات شدهاند؛ این مبادی رویکردهای کلان نظریهپرداز به هستی، معرفت، انسان و جامعه را مشخص میسازند.
حجتالاسلام جوکار نخستین و مهمترین پایه در رویکرد روششناسی بنیادین را استخراج و شناخت مبانی یک نظریه در سطوح هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی و جامعهشناختی عنوان و مطرح کرد که گامهای بعدی بر پایه گزارههای کلان این سطوح شناختی، واکاوی شده و مدل سنجش دینداری استخراج میشود.
وی افزود: تمام اندیشمندان اسلامی در بیان مبانی هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناختی و انسانشناختی یک حرف میزنند؛ همه هستی را اعم از هستی مادی و غیرمادی میدانند و برای مبانی هستی دو ساحت قدسی و غیرقدسی قائل هستند که در این نشست از بیان چنین مباحثی خودداری میکنیم اما اگر قرار شود نظریه ارائه شود باید این سخنان برای دسترسی به نتایج کار دقیق بیان شود.
پژوهشگر علوم اجتماعی با بیان اینکه همه اندیشمندان اسلامی قائل هستند که در کنار منبع معرفتی مادی، منابع غیرمادی مانند عقل و وحی هم وجود دارد، ابراز کرد: اگر کسی قائل باشد که ابزار شناخت وحی نیست، در تعیین مؤلفههای دین نیز حق ندارد از وحی صحبت کند، اما اگر گفت که یکی از منابع معرفتی میتواند وحی باشد، در بحث مؤلفهها هم میتواند بگوید که تعیین مؤلفههای دینداری مبتنی بر ابزار وحیانی است.
وی با اشاره به اینکه در بحث مبنای روششناختی، برخی روششناختی را در دل معرفتشناختی و بعضی روششناختی را خارج از مبنای معرفتشناختی قرار میدهند، گفت: گستره و رتبه منبع معرفتی ما بر معرفتشناختی در روششناختی تشخیص داده میشود و بعد از مبنای معرفتشناختی، مبنای انسانشناختی مطرح است که هم مرحوم امام و هم رهبر معظم انقلاب انسانشناختی را مبنای دینشناختی قرار دادهاند.
نگاه رهبر معظم انقلاب و امام راحل به دین و انسان
حجتالاسلام جوکار افزود: فردی گفت که چون دین برای انسان آمده است باید تمام ابعاد وجودی انسان را لحاظ کند؛ بنابراین انسان دارای سه بعد است و دین هم باید دارای سه بُعد باشد که بخشی از این حق و بخشی ناحق است؛ حق بودن این است که دین برای انسان آمده است اما هم رهبری و هم امام نمیآیند ابعاد انسان را مطرح و بعد دین را بر ابعاد انسان منطبق کنند که نتیجه آن تقلیلگرایی باشد؛ بحث نیاز را مطرح میکنند و میفرمایند «دین آمده تا نیازهای انسان را تأمین کند».
وی با اشاره به سخن رهبر انقلاب و امام راحل مبنی بر اینکه انسان موجود پیچیدهای است که هرگز ابعاد وجودی آن قابلیت شناخت ندارد و تنها برای کسی که او را خلق کرده و کسی که با خدا ارتباط دارد، قابل شناسایی است، گفت: انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است و پیچیدگی ابعاد وجودی حتی وجود مادی او سبب شده که با وجود همه پیشرفتهای شگفتانگیز هنوز بخش اعظمی از این انسان ناشناخته بماند و وقتی ناشناخته ماند، بعضی از نیازهای او به مرور زمان تأمین میشود و موتور تولید نیاز انسان، دین را توسعه میدهد.
این پژوهشگر حوزوی با بیان اینکه نگاه رهبری و امام به دین و انسان، شناخت نسبت به دین و خود انسان را پویا میکند و هرگز بر گستره زمان و در طول زمان سبب تقلیلگرایی انسان یا دین نخواهد شد، یادآوری کرد: در مقدمه پژوهش، نسبت دین با فرهنگ و دین با سیاست را از منظر امام و رهبری بررسی کردهام که بعدها در مدل سنجش دینداری خود را نشان میدهند.
وی گفت: امام و رهبری میفرمایند «نسبت دین با سیاست و فرهنگ از حیث مصداقی مساوی است» یعنی در سطح جامعه بر روی هر مصداقی دست بگذارید هم مؤلفه فرهنگ میتواند باشد و هم مؤلفه دین و از حیث مصداقی نیز هر عنصر فرهنگی یا سیاسی در ذیل عنصر دین قرار میگیرند و رابطه تساوی دارند؛ هیچ مؤلفهای نداریم که در جامعه جریان پیدا کند و در ذیل دینداری قرار نگیرد.