شماره ۲۰ دوفصلنامه علمی «پژوهشهای جامعه شناسی معاصر» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 20 دوفصلنامه علمی«پژوهش های جامعه شناسی معاصر» صاحب امتیازی دانشگاه بوعلی سینا با مدیرمسئولی علی محمد قدسی و سردبیری اسدالله نقدی منتشر شد.
این فصلنامه در 12 مقاله و 393صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
انسان آزمایشگاهی و مخدوشسازی خانوادۀ ژنتیکی با تأکید بر نگاه چالشی فوکویاما به فنآوری زیستی مدرن
زینب هاشمی خواه؛ سیدعلیرضا افشانی
چکیده: ناباروری، یکی از مشکلاتی است که در جامعۀ انسانی از گذشته تا به امروز وجود داشته؛ اما همراه با پیشرفت جامعه و صنعتی شدن مخاطرهای آن نیز افزون گردیده است. این معضل بهوسیلۀ فنآوری زیستی جدید، راهحلهایی به ارمغان آورده است، اما به موازات آن چالشهایی ایجاد کرده که نادیده گرفتن و گذر از آن قادر است فجایع اجتماعی و اخلاقی خوفناکی ببار آورد. مسائلی که ژرفای آن از قلم اندیشمندی چون «فوکویاما» نهیبی بر آیندۀ سرشت انسانی است. فوکویاما چنین چالشهایی را ورای جوامع بهشکل ریشهای، معطوف به هویت انسانی ارزیابی میکند، اما واقعیت آن است که چنین فنآوریهایی، بیش از آنکه معضلات انفجارگونۀ آن در عرصۀ جهانی نمایان شود؛ در هر جامعه، حفرههای فرهنگی و اجتماعی متعددی ایجاد خواهد کرد. در پژوهش حاضر، ضمن تکیهبر دیدگاه فوکویاما و بحث و بررسی نظریۀ او، با نگاهی بومی، مسأله بازبینی و حلاجی شده است. مباحث گویای آن است که با توجه به بسترهای فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی و همچنین فقدان نظارت در عرصۀ تبادلی و نیز عدم شفافیت در زمینۀ حقوقی، بهکارگیری این فنآوری در ایران با چالشهای نوظهوری مواجه گردیده است که ضرورت توجه ویژۀ محققین و صاحبنظران علوم اجتماعی و رفتاری را دو چندان میسازد.
عوامل مؤثر بر بیکاری دانشآموختگان دانشگاههای آزاد اسلامی غرب استان مازندران
فلورا اکبری؛ منوچهر پهلوان؛ علی اصغر عباسی اسفجیر
چکیده: بیکاری یکی از مشکلات بزرگ اقتصادی-اجتماعی است که میتواند پیامدهای اقتصادی و اجتماعی جبرانناپذیری به همراه داشته باشد و ازجمله دلایل اصلی بروز مشکلات اقتصادی-اجتماعی است. در اینمیان بیکاری قشر جوان و بهخصوص فارغالتحصیلان دانشگاهها بهدلیل هزینههای اقتصادی و اجتماعی که برای آموزش آنها انجام شده است، اهمیتی مضاعف دارد. در این پژوهش عوامل مؤثر بر بیکاری دانشآموختگان دانشگاههای آزاد اسلامی غرب استان مازندران مورد بررسی قرار گرفته است. بدینمنظور از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعۀ آماری تحقیق را کلیۀ فارغالتحصیلان دانشگاهی رشتههای علوم انسانی دانشگاههای غرب استان مازندران تشکیل میدهند که 352 نفر از آنها بهروش نمونهگیری خوشهای در این مطالعه شرکت کردند. نتایج تحقیق نشانداد بیکاری در زنان، افراد مجرد، افراد دارای تحصیلات پایینتر و در سنین پایینتر بهمیزان بیشتری مشاهده شده است. علاوهبر این نتایج حاکی از تأثیر مستقیم و معنادار عوامل اجتماعی (افزایش جمعیت، نابرابری اجتماعی و گسترش شهرنشینی) و عوامل اقتصادی (بالا بودن نرخ تورم، ناتوانی فارغالتحصیلان در سرمایهگذاری، عدم مهارت آموزی و پایین بودن سطح تقاضای فارغالتحصیلان) بر بیکاری فارغالتحصیلان بوده است؛ لذا برای کنترل بیکاری فارغالتحصیلان لازم است طرح جامعی با همکاری وزارت علوم تدوین و با همکاری دستگاههای مختلف اجرایی گردد.
سنجش تأثیر خانواده و رسانه بر گرایش به خرافات در مردم مشهد (بررسی تأثیر جامعهپذیری خانواده و محتوای مصرف رسانه بر مردم شهر مشهد)
محبوبه برند؛ حامد بخشی؛ مهدی کرمانی؛ مسعود ایمانیان
چکیده: علیرغم پیشرفت علم و فناوری در جوامع حاضر پژوهشها نشان میدهد که خرافات همچنان نقش قابلتوجهی در باورها و رفتار مردم دارد. باورهای خرافی از آنجاکه به ارائه راهحلهای بیتأثیر و بعضاً آسیبزا برای افراد منجر میشود یک رفتار نامطلوب اجتماعی قلمداد میشود. بهنظر میرسد باورهای خرافی به شیوۀ جامعهپذیری غیررسمی (از طریق خانواده و رسانههای تودهای) در بین مردم رواج پیدا میکند. پژوهش حاضر بهدنبال بررسی نقش این دو عامل در گرایش خرافی مردم میباشد. جامعۀ آماری این پژوهش کلیۀ مردم 15 تا 65 سالۀ شهر مشهد بوده است که از اینمیان با استفاده از نمونهگیری تصادفی طبقهای 400 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامۀ محقق ساخته متغیرهای تحقیق درمورد آنان اندازهگیری شد. نتایج تحقیق نشانداد سازۀ گرایش به خرافات از میزان پایایی بالایی (a>.95) برخوردار بود. نتایج تحقیق مؤید فرضیههای مطرحشده بود؛ بهطوریکه گرایش به خرافات همبستگی مستقیم و معناداری با گرایش «دیگران مهم» افراد داشت. همچنین افرادی که مصرف رسانهای غالب آنان از نوع برنامههای آگاهیدهنده بود، کمتر از افرادی که بیشتر برنامههای سرگرمکننده مشاهده میکردند، گرایش خرافی داشتند؛ از اینرو پیشنهاد میشود بهمنظور تضعیف گرایشهای خرافی در جامعه ضمن تمرکز بیشتر بر محتوای برنامههای رسانههای سرگرمکننده، جامعهپذیری مجدد خانوادهها در اینخصوص مدنظر قرار گیرد.
تبیین جامعهشناختی عوامل مؤثر بر شکلگیری فرهنگ فساد (مورد مطالعه: شهروندان نجفآبادی)
سید صمد بهشتی؛ محمد نوریان نجف آبادی
چکیده: مهمترین ویژگی هر فرهنگ، اکتسابی بودن و تأثیر تعاملات اعضای جامعه در تولید و بازتولید آن هست. گاهی این تعاملات میتواند در راستای مبارزه با فساد و گاهی نیز در راستای پذیرفتن رفتارهای مفسدهآمیز و چشمپوشی نسبت به آنها و در نتیجه از بین رفتن قبح فساد شکل بگیرد و حالتی را در جامعه نهادینه کند که با نام «فرهنگ فساد» شناخته میشود. هدف این پژوهش مشخص نمودن میزان سطح فرهنگ فساد در بین مردم شهر نجفآباد اصفهان و نیز تبیین چرایی شکلگیری آن میباشد. این پژوهش بهصورت کمّی و به شیوۀ پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامۀ محققساخته به انجام رسیده است. نمونهگیری در این تحقیق بهصورت نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای بوده است. تعداد نمونهها براساس جدول تعیین حجم نمونۀ لین برابر با 370 نفر مشخص گردیده است. در این تحقیق برای تحلیل نتایج از نرم افزارهای SPSS و نرمافزار Smart PLS مورد استفاده قرار گرفته است. تحلیل آماری دادههای این تحقیق نشانداد سه مؤلفه از بین رفتن قبح فساد، عدم تمایل به افشای فساد و به هنجار شمردن مصادیق فساد میتواند درمجموع 2/61% از واریانس متغیر فرهنگ فساد را تبیین کنند. آزمون فرضیات نیز نشاندادند که متغیرهای مستقل جمعگرایی، فرهنگ شهروندی، فرهنگ افشاگری و برابری جنسیتی اثر منفی بر تمایل افراد به فرهنگ فساد دارند و در مقابل عواملی چون فردگرایی و فرهنگ هدیه دادن و فردگرایی سطح تمایل مردم به فرهنگ فساد را افزایش میدهند. نتایج مدلسازی معادلۀ ساختاری واریانس محور متغیرها نشانداد که متغیرهای مستقل این تحقیق میتوانند 2/45% از واریانس تمایل مردم به فرهنگ فساد را تبیین نماید. روند افزایشی فساد در ایران و پیامدهای منفی آن، این نگرانی را ایجاد میکند که قبح و زشتی اعمال مفسدهآمیز از بین برود و با بهنجار شدن آنها، فساد تبدیل به یک ویژگی فرهنگی شود. براساس یافتههای این مطالعه میتوان با اعتلای روحیۀ جمعگرایی و کاهش تمایلات خودمحورانه در بین مردم، آشنا ساختن آنها با تکالیف و مسئولیتهای شهروندی، مبارزه با نابرابریهای جنستی، حمایت از افشاکنندگان فساد و نیز تشویق آنها مانع شکلگیری فرهنگ فساد شد؛ همچنین میتوان با قانونمند کردن فرهنگ هدیه و جبران نکوییها به این مهم دستیافت. یافتههای پژوهش حاضر مؤید نظریۀ آنومی دورکیم و نظریۀ فشار مرتون و نظریۀ آنومی رفیعپور در مورد شکلگیری فرهنگ فساد است.
بررسی جامعهشناختی خاصگرایی فرهنگی در بین شهروندان همدانی و ارائه مدل نظری
علی حجازی فر؛ منصور حقیقتیان؛ اصغر محمدی
چکیده: فرهنگ، عامل تمایز انسان با سایر موجودات و نیز تمایز جوامع و گروههای انسانی است و میتوان از فرهنگ و هویت فرهنگی خاص سخن گفت که عوامل مختلفی نیز در آن دخیلاند. مهاجرپذیری شهر همدان از استانهای همجوار و شهرستانها با قومیت و فرهنگهای گوناگون، سبب تنوع فرهنگی و تحتتأثیر دو جریان خاصگرایی و عامگرایی فرهنگی است. این پژوهش با هدف بررسی جامعهشناختی خاصگرایی فرهنگی در بین شهروندان همدانی انجام و چارچوب نظری پژوهش با رویکرد تلفیقی مبتنیبر نظام فرهنگی و متغیرهای الگویی پارسونز و ساختاربندی و رویکرد دیالکتیکی گیدنز بوده و نیز از دیدگاههای مرتبط با متغیرهای مختلف بهره گرفته است. تحقیق با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه با نمونهای به حجم 500 نفر که با روش خوشهای چندمرحلهای و نمونهگیری تصادفی انتخاب شدهاند، انجام و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای آماری SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج میانگین خاصگرایی فرهنگی درمیان شهروندان همدانی را 74/2 و نزدیک به متوسط 3، نشان میدهد. همچنین خاصگرایی جوانان کمتر از سنین بالاتر، خاصگرایی مردان بیش از زنان و خاصگرایی شهروندان بومی بیش از مهاجران است. میزان خاصگرایی فرهنگی شهروندان با سطوح مختلف تحصیلات و در قومیتهای مختلف متفاوت است. براساس تحلیل معادلات ساختاری، فرضیههای تحقیق تأیید و حکایت از تأثیر معنادار جهانیشدن، سنتگرایی، دینداری، فضای مجازی، مهاجرت، تحصیلات، اعتماد اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و قومیت بر خاصگرایی فرهنگی شهروندان همدانی دارد. درمجموع نیز متغیرهای مستقل 65% واریانس متغیر وابسته، یعنی خاصگرایی فرهنگی را توضیح میدهند.
مکدونالیزه شدن و نظام سلامت: مطالعۀ تأثیر اصول چهارگانۀ مکدونالیزه شدن بر نظام سلامت
سعید سلطانیبهرام
چکیده:مکدونالیزه شدن فرآیندی است که در آن کنشهای اجتماعی و شیوههای سازماندهی بهطور فزایندهای توسط عقلانیت شدید هدایت میشود؛ و تدوام عقلانیت شدید به تولید کنندگان، مصرفکنندگان و مدیران، ابزارهای کارآمدتر، قابل محاسبه، قابل پیشبینی و کنترلشده ارائه میکند تا به اهداف موردنظر دست پیدا کنند. در این پژوهش، اصول چهارگانۀ مکدونالیزه شدن در ارتباط با تغییرات نظام سلامت مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که، مکدونالیزه شدن آگاهانه یا غیرآگاهانه سیستم مراقبتهای بهداشتی را به طرق مختلف تحتتأثیر قرار داده و باعث شده است که مراقبتهای بهداشتی نظام سلامت حول چهار محور کارایی، محاسبهپذیری، قابل پیشبینی بودن و فناوریهای غیرانسانی شکل بگیرد. عامل کارایی منجر به شکلگیری کلینیکهای دقیق، تکمیل پرسشنامهها توسط بیماران، استفاده گستردهتر از دستیاران پزشکی، جراحی رباتیک و ملاقات کوتاه با پزشکان شده است. براساس اصل محاسبهپذیری دریافت مراقبتهای بهداشتی توسط بیماران تابعی از هزینه و بازگشت مالی به سیستم شده و مواردی نظیر مدت اقامت و میزان پذیرش بیمار مورد توجه قرار میگیرد. اصل پیشبینیپذیری هم سبب شده است تمامی فرآیند درمان از ورود بیمار به مراکز درمانی تا خروج از آن، براساس یک دستورالعمل دقیق و از قبل پیشبینی شده انجام بگیرد که این امر منجر به فشار بیشتر بر پزشکان شده تا همۀ بیماران را یکسان درمان کنند. براساس اصل کنترل، فناوریهای غیرانسانی شروع به مشارکت بیشتر در مراقبتهای بهداشتی کردهاند. سوابق پزشکی الکترونیکی، تعاملات بین پزشک و بیماران را کنترل کرده و جایگزینی فناوری رضایت مشتری را از بین برده و به ناکارآمدی بیشتر دامن زده است.
مطالعۀ نسلی تغییرات ارزشی در ایران (تحلیل ثانویۀ دادههای موج 4 و 7 پیمایش ارزشهای جهانی)
حامد شیری
چکیده: مطالعۀ تغییر ارزشها و نگرشها در ایران در گذار نسلی دو دهۀ اخیر موضوع اصلی مقالۀ حاضر است. رویکرد نظری و مفهومی مقاله با استناد به نظریۀ پسانوسازی اینگلهارت، جهانیشدن فرهنگی و نظریۀ برساختگرایی اجتماعی صورتبندی شده است. از نظر روشی این مطالعه به شیوۀ اسنادی و تحلیل ثانویه انجام شده و با کاربرد مطالعۀ طولیِ نسلی، تغییرات ارزشی در جامعۀ ایران را براساس دادههای موج 4 و 7 پیمایش ارزشهای جهانی مورد سنجش قرار داده است. دادهها نشان میدهد در گذار نسلی 20 ساله در برخی موضوعات ارزشها و نگرشها تغییری نکرده و در برخی دیگر ما شاهد تفاوتهای نسلی هستیم؛ اگرچه این دگرگونی از یک الگوی عام تبعیت نمیکند. در گذشته موضوعی مانند «دوستان» و امروزه موضوعاتی چون «اوقات فراغت» و «سیاست» بیشتر اهمیت پیدا کرده است. همانگونه که نگرشهای جنسیتی برابرخواهانه، فرهنگ سیاسی دموکراتیک و گرایشهای لیبرالی در یک گروه نسلی دیده میشود، ارزشها و نگرشهای مردسالارانه، غیردموکراتیک و سوسیالیستی هم در همان نسل وجود دارد. با وجود این نشانههایی از وارونگی ارزشی نیز در این گذار نسلی هویداست.
فراتحلیل عوامل جامعهشناختی مؤثر بر گرایش به جراحی زیبایی در ایران
معصومه طالبی دلیر؛ علی یعقوبی چوبری
چکیده: با توجه به آمار بالای جراحی زیبایی در کشور ایران در منطقۀ خاورمیانه، تحقیقات داخلی فراوانی در حوزۀ جامعهشناختی در رابطه با گرایش به جراحی زیبایی، در بین گروههای مختلف و با روشهای متفاوت، انجام شده است. از آنجا که این تحقیقات بهصورت منفرد و پراکنده هستند، هدف از پژوهش حاضر، بهکارگیری روش فراتحلیل بهمنظور تحلیل و ترکیب نتایج مطالعات صورتگرفته پیرامون گرایش به جراحی زیبایی در ایران است. روش پژوهش جستار حاضر فراتحلیل است. بهمنظور انجام فراتحلیل، 55 مقالۀ معتبر علمی که در بینِ سالهای (1380- 1399 ه.ش.) با موضوع گرایش به جراحی زیبایی در ایران منتشر شده و مناسب این تحلیل بودند؛ انتخاب و با استفاده از نسخۀ دوم نرم افزار CMA تحلیل شدند. نتایج اندازۀ اثرها نشانداد که «احساسِکهتری» بیشترین تأثیر را بر گرایش به جراحی زیبایی (59/0= r) دارد؛ بهطوریکه، اندازۀ اثر آن مثبت و قوی است. بعد از آن، بیشترین عوامل تأثیرگذار بر گرایش به جراحی زیبایی بهترتیب فشارهنجاری، تصویر بدنی منفی، گروه مرجع، رسانه و مدیریت بدن با اندازۀ اثر مثبت و متوسط بودهاند. این پژوهش تأکید بر اثربخشی متغیرهای جامعهشناختی بر موضوع مورد بررسی داشتهاست.
بررسی جامعهشناختی رضایت شغلی بهعنوان عامل توسعۀ سازمانی
کوروش غلامی کوتنایی؛ فاطمه ساجدی
چکیده: نیروی انسانی در سازمانها از اهمیت زیادی برخوردار است. بهرهوری،اثربخشی و توسعۀ سازمانها به کارایی و اثربخشی نیروی انسانی آن سازمان بستگی دارد؛ لذا یکی از مسائل مهمی که در هر سازمانی باید موردتوجه قرار گیرد، خشنودی و رضایت شغلی کارکنان آن سازمان میباشد؛ چراکه این امر میتواند مستقیماً منجر به توسعۀ سازمانی گردد. برای تحقق بخشیدن به بهرهوری نیروی انسانی در حوزۀ سازمانی، باید راهکارهای لازم شناسایی شود؛ ازجمله راهکارهای مؤثر توجه به سرمایههای فکری سازمان و رضایت شغلی کارکنان است با توجه به اهمیت. پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی در بین کارکنان ادارۀ آموزش و پرورش شهرستان بجنورد پرداخته است. در این پژوهش از نظریۀ انگیزشی-بهداشتی هرزبرگ و تاحدی نظریۀ مبادله اجتماعی «ویت» و «ویلسون» بهعنوان چارچوب نظری استفاده شد که عوامل بهداشتی شامل: یکنواختی در کار، حقوق و مزایا، سلسلهمراتب سازمان، روابط در محیط کاری و دسترسی و قدرت و همچنین عوامل انگیزشی شامل: ردۀ شغلی، رستۀ شغلی و نوع استخدامی است. این تحقیق با روش پیمایشی انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامۀ محقق ساخته است. اعتبار پرسشنامه توسط جمعی از افراد اهل فن در این حوزه تأیید گردیده است؛ جمعیت آماری تحقیق شامل کارکنان ادارۀ آموزش و پرورش شهرستان بجنورد (250 نفر) دربر میگیرد که نمونۀ آماری در این تحقیق ۱۵۰ نفر از کارکنان این سازمان است. روش نمونهگیری به شکل تصادفی ساده بوده است. براساس نتایج بهدست آمده حقوق و میزان قدرت و دسترسی افراد نقش اصلی را در افزایش رضایت شغلی کارکنان داشته است. با افزایش میزان حقوق و دسترسی و قدرت افراد میزان رضایت شغلی کارکنان افزایش میباید..
مطالعۀ زندگی روزمرۀ دلارفروشان در سبزهمیدان تهران؛ مقاومت از نوع زندگی روزمرۀ اقتصادی در سبزهمیدان
حمید عبداللهیان؛ احمد کهربایی
چکیده: همگام با سنت مطالعات فرهنگی به مثابه یک علم میانرشتهای که در ظاهر به پدیدههای پیشپا افتاده توجه میکند و لایههایی از یک پدیده را کنار میزند تا به عمق و معنی نهفته در آن دست پیدا کند، در اینجا نیز به پدیدۀ دلارفرشی در سبزهمیدان بازار تهران بهعنوان یکی از عناصر اقتصادی و بهظاهر بیاهمیت، اما تأثیرگذار در زندگی روزمرۀ مردم در بخشی از شهر تهران پرداخته شده است. این پدیده تاکنون از توجه محققان مغفول مانده است؛ با اینکه ظاهراً افراد در آنجا مشغول معاملۀ دلار هستند، اما لایههای پنهانی در آن نهفته است، که ازطریق کنجکاوی مطالعات فرهنگی آنها را آشکار کردهایم. این پژوهش با استفاده از روش قومنگاری و مشاهدۀ مشارکتی انجام شده است؛ بر ایناساس روش قومنگاری را به شیوۀ پیشِرو بهکار برده شده است؛ جمعآوری اسناد، مشاهده، و مصاحبۀ نیمهساخت یافته. با 11 نفر از افراد حاضر در میدان مصاحبه انجام شد، که با استفاده از نظریات بوردیو و سایر نظریهپردازان حوزۀ مطالعات فرهنگی دادهها تحلیل و نتایج پیشِرو بهدست آمد؛ قماربازان دارای فرهنگ درون گروهی خاصی هستند، که آنان را از بازاریان قدیمی متمایز میسازد. این فرهنگ درونگروهی در شیوۀ لباس پوشیدن، صحبت کردن، راهرفتن و تمامی کردارهای آنان قابلملاحظه است. آنان فاقد سرمایههای کافی فرهنگی و اقتصادی برای ورود به بطن بازار هستند و بههمین دلیل نظام فرهنگی بازار و رویداد فرهنگی کسب و کار اجازۀ ورود چنین افرادی را به داخل خود نمیدهد و نتیجتاً یک سبک زندگی خاص در حاشیۀ جریان اصلی کسب و کار در بازار تهران شکلگرفته است.
پدیدارشناسی هویت مردانه در مراکز زیبایی: از برساخت هویت تا هژمونی مُدواره
مهناز فرهمند؛ فاطمه دانافر
چکیده: در جوامع امروزی، بنا به باور صاحبنظران، مردان مشتریان مخفی صنایع زیبایی و مراکز زیبایی محسوب میشوند که با آن هویت خود را مدیریت و برساخت میکنند. بر همین مبنا، پژوهش حاضر به مطالعۀ کیفی برساخت هویت و استراتژیهای مدیریت هویت مردان شهر یزد در مراکز زیبایی میپردازد. دادههای این مطالعه از طریق مصاحبۀ عمیق گردآوری و از روش پدیدارشناسی برای تحلیل آنها استفاده شده است. به کمک روش نمونهگیری نظری و هدفمند با 25 نفر از مردان یزدی مصاحبه شد و درنهایت، دادههای گردآوریشده در قالب 11مضمون کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان میدهند، مردان شرکتکننده بر این باورند که، زیبایی وسیلهای مناسب برای مدیریت و دستیابی به هویتی دلخواه میباشد. فهم و تفسیر آنان از حضور در مراکز زیبایی در سه مضمون مسابقه جنسی، سبک مقابلهای و راهبرد فراشناختی خود، نشان داده شده است. بههمین منظور، مردان بهوسیلۀ خود اثربخشی، خود آرمانی، کمالیابی خود و خود ارزشمندی، هویت جدید خود را بر همگان عرضه میکنند؛ درنهایت، آنان با استفاده از استراتژیهای همذاتپنداری، شخصیتسازی، مدلسازی و هنرنمایی، هویت خویش را مدیریت نمودهاند.
مطالعۀ عوامل مؤثر گرایش به خرافات در بین شهروندان: فراتحلیل پژوهشهای بازۀ زمانی 1388 الی 1397
طاها عشایری؛ طاهره جهان پرور؛ اصغر وثوقی اصل؛ زهرا حسن زاده
چکیده: خرافه به باورهای مبتنیبر تقدیر، شانس، سنت میگویند که فرد برای تحلیل اتفاقات پیرامون خود استفاده میکند و معمولاً مبنای علمی ندرند. متفکران نوسازی علت آن را محلیگرایی، انزوای محیطی، فقر فرهنگی، تلۀ محرومیت، خردهفرهنگ گروهی، عدم نوسازی اجتماعی، ترس از تحول، جامعۀ کندویی و قطاعی و وجود تصور خیرمحدود میداند. در ایران مطابق آمارها، میزان گرایش به خرافه زیاد شده و شهروندان هزینۀ مالی و اجتماعی برای این مسأله میپردازند. هدف اصلی تحقیق، مطالعۀ عوامل مؤثر گرایش به خرافات در بین شهروندان است. روش تحقیق از نوع فرا تحلیل کمّی، جامعۀ آماری آن 23 سند که 18 پژوهش بهدلیل پیمایش و مرتبط بودن با مسألۀ پژوهش، رعایت کیفیت و روایی انتخابشده است؛ روش نمونهگیری از نوع غیراحتمالی از پایگاه علمی نورمگز، جهاد دانشگاهی، مگایران و ایرانداک بوده است. نتایج نشان میدهد که بین عوامل اجتماعی (0.135)، فرهنگی (0.204)، روانی (0.365) و اقتصادی (0.478) با گرایش به خرافات رابطه وجود داشته و اثر کل آنها برابر با 19 بوده است. همچنین آزمون Q و نمودار قیفی وجود ناهمگنی (واریانس) بین مطالعات را تأیید کردند. برای بررسی آن، متغیرهای زمینهای بهعنوان متغیر تعدیلگر درنظر گرفته شدند. نتایج بررسی تعدیلگر نشان میدهد که هویت قومی بر گرایش به خرافه تأثیر داشته و میزان اثر کلی آن برابر با 0.13% است. این میزان در بین گروهی قومی لُر و ترکها نسبت به سایر اقوام بیشتر بوده است. از بُعد جنسیت، زنان بیشتر از مردان بهسمت خرافه میروند و علت این امر به تفاوت روانی، جسمی و تفاوت اجتماعی بین مردان و زنان در جامعه برمیگردد؛ همچنین بازیکنان فوتبال کمتر و شهروندان عمومی بیشتر از همه به خرافات گرایش دارند. از نگاه محل زندگی (زیست مکانی-جغرافیایی)، ساکنان محیط روستا بیشتر علاقه و تمایل به تبیین امور با خرافات دارند. علت این امر به انزوای جغرافیایی، سرمایۀ فرهنگی پایین، محلیگرایی و سازگاری و همنوایی مردم با هنجارهای سنتی و تاریخی خود در باب امور اجتماعی دارد.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوفصلنامه علمی «پژوهش های جامعه شناسی معاصر» می توانند به همدان - چهارباغ شهید احمدی روشن - دانشگاه بوعلی سینا - سازمان مرکزی - معاونت پژوهشی - دفتر نشریه پژوهشهای جامعه شناسی معاصر با شماره تلفن 09183166173 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس csr.basu.ac.irمراجعه کنند.