۱۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۴
کد خبر: ۷۲۹۱۳۹
پشت پرده بیانیه میرحسین و خاتمی؛

بنزین بر آتش آشوب

بنزین بر آتش آشوب
بیانیه‌های موسوی و خاتمی بعد از پایان آشوب‌ها را می‌توان دو روی یک سکه برای خاموش نشدن آتش آشوب‌ها دانست.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در روزهای اخیر دو بیانیه از سران جریان اصلاحات منتشر شد که هر دوی این افراد از عوامل حمله به رای مردم در انتخابات ۸۸ بوده و حالا از جمهوریت صحبت می‌کنند.

بعد از اتمام آشوب‌ها، میرحسین موسوی با هدف ادامه اغتشاشات، بیانیه‌ای صادر کرده است. او در این بیانیه گفت: «ایران و ایرانیان نیازمند و مهیای تحولی بنیادین‌اند، که خطوط اصلی‌‌اش را جنبش پاک زن، زندگی، آزادی ترسیم می‌کند». موسوی در ادامه گفته است «جهت عبور از بحران‌ها...خواستار تغییر نظم موجود یا تدوین میثاقی اساساً تازه شوند؛ میثاقی که پیش‌نویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم، از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شود و در یک همه‌پرسی آزاد به تأیید ملت برسد». او در این بیانیه با تاکید بر عبور از قانون اساسی گفت: «اجرای بدون تنازل قانون اساسی، به عنوان شعاری که سیزده سال پیش بدان امید می‌رفت، دیگر کارساز نیست و باید گامی فراتر از آن گذاشت». موسوی برای براندازی و نابودی قانون اساسی کشور، ۳ گام پیشنهاد می‌دهد:

۱. برگزاری همه‌پرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید.

۲. در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلس مؤسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد و منصفانه.

۳. همه‌پرسی درباره متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق باموازین حقوق انسانی و برخاسته از اراده مردم.

اما موسوی در بیانیه خود اعتراف می‌کند که چنین درخواستی عملی نیست و گفته است «این پیشنهاد با ابهاماتی همراه است. کم‌ترینش آنکه چه کسی قرار است آن را بپذیرد یا به اجرا بگذارد». [1]

بر اساس این بیانیه، موسوی عملا از تمام قانون اساسی کشور عبور کرده و با درخواست تغییر نظام، به دنبال براندازی است و دیگر خبری از اصلاح نیست. البته این اولین باری نیست که موسوی با قانون اساسی و رأی مردم مقابله می‌کند. او در سال ۸۸ با انتخاباتی که طبق قانون اساسی برگزار شده بود مخالفت کرد و خواستار ابطال رای عمومی مردم بود.

مقابله با قانون اساسی یعنی مقابله با جمهوریت و رأی مردم

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانونی است که در سال ۵۸ به رفراندوم عمومی گذاشته شد که با ۹۹/۵ درصد رای موافق مردم ایران، به تصویب رسید. در سال ۶۸ نیز اصلاحات آن دوباره با رای مستقیم مردم و موافقت ۹۷/۵ درصدی، تصویب شد. همچنین در این قانون، راه‌های اصلاح و به روز رسانی آن مشخص است و اگر بخش‌هایی از آن نیاز به تغییر داشته باشد، معلوم است که این تغییر چه روندی دارد و نیازی به حذف و نگارش مجدد آن نیست. اما موسوی که از سران جریان اصلاحات است، در حالی با قانون اساسی کشور مقابله کرده و از تغییر نظام سخن می‌گوید؛ که همواره این جریان مدعی قانون گرایی و حمایت از حاکمیت قانون است!

چرا سکوت اصلاحات، علامت رضایت است؟

به گزارش وبسایت کلمه، منتسب به میرحسین، بعد از انتشار بیانیه موسوی، برخی از چهره‌های رادیکال و ضد انقلاب اصلاح‌طلب در زندان، ضمن حمایت از این بیانیه، به جمع براندازان پیوستند و از موسوی حمایت کردند. مصطفی تاج‌زاده، امیرسالار داودی، حسین رزاق، مهدی محمودیان، سعید مدنی، مصطفی نیلی و فائزه هاشمی، از حامیان این بیانیه بوده اند.

اما سایر چهره‌های اصلاح طلب و رسانه‌های آن‌ها، در خصوص این بیانیه موضع‌گیری روشنی نداشته اند. اینکه میرحسین موسوی متعلق به جریان اصلاحات است و این جریان در گذشته تمام قد از این فرد حمایت کرده است، بر کسی پوشیده نیست و اگر این جریان مخالف پیوستن موسوی، به عنوان یک چهره اصلاح طلب به  جریان براندازی است، چرا با آن مخالفت نمی‌کنند؟ و اگر اصلاح طلبان موافق پیوستن موسوی به جریان براندازی هستند؛ چرا به صراحت آن را اعلام نمی‌کنند؟

بیانیه موسوی از کجا آب می‌خورد؟

بیانیه موسوی را می‌توان نگاشته شده با همکاری اردشیر امیرارجمند، مشاور موسوی دانست. از طرفی دیگر، در ماه‌های گذشته، امیرارجمند موضعی را اتخاذ کرد که عینا در بیانیه موسوی نیز بدان اشاره شده است.

امیرارجمند کسی است که در دوران حضور در ایران، به جرم جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی موساد و همکاری با منافقین در جریان شورش‌های خیابانی اعتراف کرده بود و زمانی که برای مرخصی از زندان خارج شد، به فرانسه گریخت و از این کشور پناهندگی گرفت. [2]

رادیو فردا، رسانه وابسته به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) نیز برای تحلیل بیانیه موسوی، به مصاحبه با امیرارجمند رجوع کرد که نشان دهنده نقش مهم اوست.

بیانیه محمد خاتمی؛ پلیس خوب و پلیس بد

محمد خاتمی که روی دیگر سکه پروژه براندازی در سال ۸۸ بود، اندکی بعد از انتشار بیانیه موسوی، بیانیه‌ای در همان موضوع منتشر کرد. با توجه به نزدیکی زمانی و تشابه در موضوع دو بیانیه، می‌توان گفت که این بیانیه‌ها به طور هماهنگ نگاشته و منتشر شده‌اند. خاتمی در بیانیه خود به اندازه موسوی از براندازی و تغییر تمام قانون اساسی سخن نگفت؛ اما روح هر دو بیانیه در یک پروژه بوده و اختلاف جزئی در ظاهر بیانیه را، می‌توان به عنوان بازی پلیس خوب و بد میان این دو چهره اصلاح طلب و فتنه‌گر سابق دانست. [3]

موسوی و خاتمی، چهره‌های پایان یافته!

موسوی و خاتمی هر دو از اصلاح طلبانی هستند که بعد از مخالفت با رای مردم در سال ۸۸ و تلاش برای براندازی، به سمت پایان خود حرکت کردند. خاتمی در سال ۱۴۰۰ از لیست اصلاح طلبان  برای شورای شهر حمایت کرد اما هیچ یک از آنان رای نیاورد! حال که حیات سیاسی این دو چهره اصلاح طلب در میان مردم ایران تمام شده است، بهترین گزینه برای اعلام مواضع اصلاح طلبان هستند. مواضعی که سایر چهره‌ها از بیان آن عاجز اند و برایشان هزینه دارد.

اصلاح طلبان چه می‌خواهند؟

نکته‌ای که در این دو بیانیه به چشم می‌خورد، این است که به عبور از ساختارهای کشور، قانون اساسی و حتی نظام اشاره می‌شود اما بجز تعدادی جملات کلی و کلیشه‌ای، ایده‌ای برای اداره کشور و اصلاح امور مطرح نمی‌گردد. از طرفی دیگر، این دو بیانیه در شرایطی مطرح شده که آشوب‌ها پایان یافته است و می‌توان آن را تیر آخر اصلاحات برای ادامه یافتن اغتشاشات دانست.

[1] telegra.ph/برای-نجات-ایران-02-04

[2] mashreghnews.ir/news/35450

[3]telegra.ph/متن-کامل-پیام-سیدمحمد-خاتمی-در-آستانه-چهل-و-چهارمین-سالگرد-پیروزی-انقلاب-اسلامی-02-05

ارسال نظرات