۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۲
کد خبر: ۷۳۴۱۵۸

از زلزله در بنای خانواده پیشگیری کنیم

از زلزله در بنای خانواده پیشگیری کنیم
در فرهنگ ما معمولا این طوری است که تا وقتی مجردیم، در تعامل با نامحرم، مراعات بیشتری می‌کنیم. اما بعد از ازدواج، گمان می‌کنیم که دیگر این حرف‌ها از ما گذشته است.

به گزارش گروه جمعیت و تعالی خانواده خبرگزاری رسا، «از وقتی که تو این پژوهشکده استخدام شدم، خیلی به این فکر می‌کنم که شاید من تو انتخاب همسر اشتباه کردم. امیر رو دوسش دارم‌ها، خیلی هم مرد خوبیه، اما مهندسه! یه مهندس که خیلی اهل بحث و تحلیل اجتماعی-فرهنگی نیس.

دغدغه‌ش این جور چیزا نیس اصلا. وقتی آقاهای همکارم تو پژوهشکده رو می‌بینم و باهاشون حرف می‌زنم، با خودم میگم شاید یه آدمی مثل اینا، تناسب بیشتری با من داشت. مخصوصاً یکی‌شون، خیلی هم آدم بااخلاق و باهوشیه. واقعا گفتگو باهاش، خیلی دلچسبه».

این حرف‌های مریم است که شش ماهی است در یک پژوهشکده با دغدغه علوم انسانی، کار می‌کند. او به زندگی‌اش متعهد است و همسرش را دوست دارد، اما گپ و گفت‌های غیررسمی با آقایان همکارش، خصوصا یکی از آنها، ذهن او را درگیر مسائلی کرده است.


وقتی دوست مریم که شنونده حرف‌هایش است از او می‌پرسد که «اصلا چرا باب گفتگوهای مفصل رو با مردها باز کردی؟» مریم جواب می‌دهد که «بابا من که دیگه دختر مجرد نیستم. متاهلم. آدم متاهل که دیگه این قدر مته به خشخاش نمی‌ذاره!»دکتر فهیمه فداکار، دکترای مشاوره و خانواده درمانگر، همین جا یک فرمان توقف به ما می‌دهد!


«در فرهنگ ما معمولا این طوری است که تا وقتی مجردیم، در تعامل با نامحرم، مراعات بیشتری می‌کنیم. اما بعد از ازدواج، گمان می‌کنیم که دیگر این حرف‌ها از ما گذشته است و ما ایمن شده‌ایم. من خطاب به خودم و همگان تاکید می‌کنم که هیچ وقت، برای هیچ کس، هیچ ایمنی‌ای وجود ندارد!»

پیشگیری از بلایای غیرطبیعی

اگر به توصیه‌های رهبر معظم انقلاب به زوج‌های جوان مراجعه کنیم، همین تاکید را می‌بینیم. ایشان، زنان و مردان متاهل را مبرای از لغزش و خطا نمی‌دانند و می‌فرمایند «این­که شما می­‌بینید در اسلام، حجاب و روگیری و عدم معاشرت زن و مرد و این چیزها هست، و یک عدّه آدم کوته بین و کوته نظر خیال می­ کنند این­ها یک حرف­های قشری است، نه! این­ها عمیق است. این، برای این است که خانواده­‌ها و دل­‌های زوجین، در جای خود بماند، این خانواده مستقر بماند. این برای این­هاست. محرم است، نامحرم است، نگاه نکن، معاشرت نکن، دست نده، نخند، جلوه­‌گری نکن، جلوی دیگران آرایش نکن. این حرف­هایی که اسلام می­‌زند، دین می­‌گوید، فقه به ما می­‌گوید، این برای این است که اگر این­ها را رعایت کردید، این خانواده­‌ی کوچک شما، این کانون کوچکی که حالا به وجود آمده است، مستحکم خواهد ماند و از آن بلایا فارغ خواهد شد. زن و مرد احساس می­‌کنند که سرو کارشان با یکدیگر است، با این خانواده است».

بی هیچ قصد و غرض

مریم قصه ما به دوستش می‌گوید «راستی اون بنده خدا که میگم خیلی آدم کاردرستیه، متاهل هم هستا. یعنی واقعا وقتی گاهی بین کار با هم حرف می‌زنیم، هیچ کدوم‌مون ابدا قصد و غرضی نداریم. اتفاقا خیلی هم هوای خانمش رو داره و همیشه با احترام ازش یاد می‌کنه. کاملا معلومه که تو زندگی هم خیلی نظر خانمش براش مهمه. واقعا شخصیت ستودنی‌ای داره».
دکتر فداکار یادآوری می‌کند که منظور ما در این بحث این نیست که زن و مرد نامحرم، با نیت نادرست و غرض‌ورزانه اقدام به تعامل با یکدیگر می‌کنند. اتفاقا تذکر ما درباره مواردی است که کاملا بدون نیت سوء پیشینی، شروع می‌شود.
ما با همکارمان، پسرخاله‌مان، دوست هم‌هیئتی همسرمان، هم‌کلاسی دانشگاه‌مان و ... شوخی می‌کنیم و می‌خندیم، از سلیقه هنری‌اش مطلع می‌شویم و با هم درباره فیلم‌هایی که دیده‌ایم صحبت می‌کنیم، مهربانی‌اش با کودکان را می‌بینیم و خوشمان می‌آید، از اطلاعات عمومی بالایش شگفت‌زده می‌شویم، در سفر می‌بینیم که چقدر هوای خانم‌ها را دارد و مراعات حالشان را می‌کند و رفتارهای دیگری از این دست را می‌بینیم و این نقطه‌های کوچک، کم‌کم انس و احساس مطلوبی نسبت به آن آدم در ما پدید می‌آورد. حس خوبی از بودن در جمعی که آن فرد در آن حضور دارد پیدا می‌کنیم.

فرمان خالق حکیم

رهبرمان، ما را به رویکرد دین در این موقعیت‌ها توجه می‌دهند و ملاحظات ظاهراً دست و پاگیر شرعی را در این زمینه، تبیین می‌کنند: «مسأله محرم و نامحرم و حجاب و نگاه کردن و نگاه نکردن و معاشرت­های ناسالم و مضرّ، این چیزهایی که در اسلام این قدر تأکید شده و در بعضی از کشورها و جاهایی که از اسلام دورند، این­ها رعایت نمی­‌شود، این­ها اگر چه یک محدودیّتی برای زن و مرد به وجود می­‌آورد، امّا این­ها را شارع مقدّس برای حفظ خانواده، برای ماندگار شدن این بنای مهم، تحکیم و تشریع کرده است که اگر در همین چیزها هر انسانی تدبیر کند و تأمل بکند، حکمت­‌های بسیار بزرگی را خواهد دید».

تبعات یک خشت کج!

دکتر فداکار به ما می‌گوید که اگر مناسبات‌مان را با فرد نامحرمی که برای‌مان مطلوبیت پیدا کرده، گسترش دهیم، به مرور ذهن ما درگیر می‌شود. تصویرهایی که آن فرد در شبکه‌های اجتماعی از خودش می‌گذارد و اطلاعاتی که از زندگی و احوالات شخصی‌اش می‌دهد را پی می‌گیریم و یک نقطه کوچک نسبت به آن آدم، در ذهن‌مان شکل می‌گیرد.


حال سوال این است که این نقطه کوچک در ذهن، چه آثار و تبعاتی دارد؟ چرا باید از آن پرهیز کرد؟ اولین اثر، مقایسه است. ما درگیر مقایسه همسرمان با آن فرد نامحرم می‌شویم. از یک طرف هیچ انسانی بی‌عیب نیست و از طرفی قصه‌هایی که می‌گویند نیمه گم‌شده هرکسی فقط یک نفر است، افسانه‌ای بیش نیستند و آدم ممکن است با افراد مختلفی تناسب داشته باشد، در نتیجه نقاط ضعف همسرمان و نقاط قوت آن فرد سوم، در ذهن ما پررنگ می‌شود. می‌رسیم به اینجا که رضایتمندی ما از زندگی مشترک و رابطه‌مان با همسرمان، کاهش می‌یابد.

مریم می‌گوید: «گاهی فکر می‌کنم چرا همسر من مدام درگیر عدد و رقم و نقشه و محاسبه‌ست؟ چرا نمی‌تونه ده دقیقه راجع به یه مسأله اجتماعی حرف بزنه؟ وقتی هم که در جمعی مجبور به بحث و تحلیل می‌شه، حرف‌هاش قوت چندانی ندارن.  خوب طبیعی هم هست، وقتی برای خوندن کتاب و مقاله و شنیدن نظرات کارشناسا نداره. این واقعا منو دلگیر می‌کنه».
اثر دیگر، آزردگی همسر و تحریک شدن حسادت یا غیرت اوست. معمولا سعی ما برای پنهان کردن حس مثبت ویژه‌ای که به فرد دیگر داریم، موفقیت‌آمیز نیست. یا ناخودآگاه جمله‌ای در تحسین او به زبان می‌آوریم یا از سایر واکنش‌های ما، همسرمان پی به این مسأله می‌برد.


امیر همسر مریم است. مریم در ادامه تعریف ماجرا می‌گوید «چند شب پیش، امیر به من گفت تو هم که همه‌ش از این همکارات تعریف کن. کلا از وقتی رفتی سر کار، توجّهت به من کم شده. تا الان به روت نیاورده بودم، اما الان دیگه میگم. خیلی کارت بچگانه‌ست که همه‌ش هرجا می‌شینی، حرف و تحلیلای اونا رو با افتخار به بقیه می‌گی. حالا مثلا از توی این حرفا چی درمیاد؟ نون میشه؟ آب میشه؟ صنعت میشه؟ ساختمون میشه؟ مواظب باش خودت رو نبازی مریم».


رهبرمعظم انقلاب در توصیه‌شان به زن و شوهرهای جوان، چنین صحنه‌ای را پیش‌بینی می‌کنند: «من همیشه به مردهای جوان توصیه می­‌کنم، که شما در معاشرت با نامحرم و حتی محارم کاری نکنید و حرفی نزنید که زنانِ خود را وادار به حسادت کنید. به دختران جوان هم سفارش می­‌کنم، که در برخوردشان با مردهای بیگانه، کاری نکنند و حرفی نزنند که حسّ حسادت و غیرت شوهرانشان را تحریک نمایند. این حسادت­‌ها، بدبینی می­‌آورد و پایه­‌های محبّت را سُست می­‌کند و از ریشه می­‌سوزاند».

یا پایان تلخ یا تلخی بی پایان

و سومین اثر چنین اتفاقی، زمانی نمودار می‌شود که ما در ارتباط‌مان با این فرد، عقب‌نشینی نمی‌کنیم و اجازه می‌دهیم با پیشروی در تعاملات، بعد از ذهن‌، اکنون قلب هم درگیر شود. احساساتمان درگیر می شود. دوست داریم ارتباطاتمان بیشتر شود. به بهانه‌های مختلف، زمینه گفتگو و دیدار را فراهم می‌کنیم. حتی ممکن است خدای نکرده، در تصورات‌مان هنگام روابط زناشویی هم، نام و تصویر آن فرد، قرین لحظات‌مان گردد. بدین ترتیب است که رابطه همسری ما دچار اختلال می‌شود و ممکن است یک رابطه کاذب نیز رقم بخورد.

رهبر معظم انقلاب گزارش مجملی از پیاده شدن این نسخه در بعضی جوامع و برخی خانواده ها می‌دهند: «آن آقایی که با زنان نامحرم سر و کار دارد، دو جا برای او امکان اشباع غرایزش در سطوح مختلف وجود دارد. این دیگر به زن خودش آن جور پای بند نیست. مثل مردی که به هیچ زنی نگاه نمی­‌کند، نیست ... این­که می­‌گویند زن باید خودش را در محیط­‌های اجتماعی با نامحرم مخلوط نکند، برای این است که این زن، دلبستگی‌اش به مرد خودش باشد و الاّ اگر زن کارش به جایی رسید که مرد خودش برایش عادی شد، مثل وضعیّتی که الآن در جوامع غربی می­‌بینید که اصلاً این مرد برای زن اهمیّتی ندارد، می­‌گوید حالا شد، شد، نشد هم نشد. می­‌گوید طلاق می­‌گیریم، تمام می­‌کنیم تو برو دنبال کارت، من هم می­‌روم دنبال کارم. این بد است. بعضی از خانم­‌ها امروز تلاش می‌کنند که وضع زنان را این جوری کنند. این به ضرر زن­‌هاست به نفع زن­‌ها نیست؛ چون این، بنیان خانواده را متلاشی می­‌کند».

مرزبان باوجدانی باشیم

مریم در این گفتگو، از لحظه‌ای می‌گوید که خودش هم احساس خطر می‌کند: «راستشو بگم چند روز پیش یه لحظه ترسیدم. صبح که رفتم سرکار، دیدم اون آقایی که تعریفش رو برات کردم، نیست. یک ساعتی که گذشت، از یکی از بچه‌ها شنیدم که حالش خوب نبوده و امروز احتمالا نمیاد. یه غمی نشست روی دلم. احساس کردم پژوهشکده بدون حضور اون، خیلی دلگیره. بعد اتفاقا ظهر اومد سر کار. انگار حالش بهتر شده بود و تصمیم گرفته بود بیاد. از در که اومد تو، یهو ته دلم شاد شد.

بروز ندادما، اما خوشحال شدم. اینجا واقعا خوف کردم. با خودم گفتم واقعا چرا این آدم اینقدر تو احوالات من موثر شده. این که کس و کار من نیست. هی دلم میخواست نگاهم رو بدزدم و دیگه نگاهش نکنم، اما نمی‌تونستم. آخرش از دست خودم کلافه شدم، مرخصی ساعتی گرفتم برگشتم خونه».


دکتر فداکار همین جا به ما یک فرمان جدی می‌دهد: «ایست! در برخوردها و تعاملات‌مان، مراقب مرزها باشیم. حریم رابطه با جنس مخالف را حفظ کنیم. از شوخی و دیدار دو نفره و گفتگو در خلوت و ... پرهیز کنیم. به جز این موارد عینی، مراقب ذهن و دلمان و نفوذ نرمی که ممکن است در آنها اتفاق بیفتد، باشیم. در گشت زدن بین صفحات مجازی دیگران، در تصویری که ممکن است در اثر یک نگاه نادرست در ذهن ما نقش ببندد و خیال‌مان را آشفته کند و در هر لحظه‌ای که ممکن است جز خودمان و خدا، هیچ کس نداند که اصلا در آن ثانیه‌ها، اتفاقی در دل ما افتاده، خودمان به خودمان فرمان توقف بدهیم و با حال خوبی که بر روان ما و اطرافیان‌مان، سایه افکنده، بازی نکنیم».

گریز از زلزله

سخن پایانی را هم از رهبرمان بشنویم که زنگ هشداری برای همه ماست. در هر سنی که باشیم، مرد متاهل ۴۵ ساله، یا زن متاهل مادر چهار فرزند. قرار نیست نقطه پایانی چنین سهل‌انگاری‌ای، لزوما یک رابطه نامشروع باشد، بلکه حتی اندکی اختلال در روابط بین زوجین هم، یک اتفاق ناگوار است که جادارد با دقت و خودداری، از آن پیشگیری کنیم.
«این­که اسلام آن قدر گفته است که چشمتان را ببندید، به نامحرم نگاه نکنید. به زن یک جور گفته و به مرد یک جور دیگر گفته، برای این است که وقتی چشم به یک طرفی رفت، آن وقت بخشی از سهم آن کسی که همسر شماست، آن طرف خواهد رفت. حالا چه شما مرد باشید و چه زن باشید، فرقی نمی­‌کند. یک قسمتی می­‌رود آن­جا. وقتی این­جا کم گذاشتی، محبّت ضعیف خواهد شد. محبّت که ضعیف شد، بنای خانوادگی متزلزل می­‌شود. آن وقت آنچه که برای تو لازم است از دستت می­‌رود و آنی که برایت مضرّ است به خیال خودت به دست آورده‌ای».

ارسال نظرات