در اخبار نوآوریها و فناوریهای جهان از جمله در سیلیکون ولی، تعبیری زیاد تکرار میشود:
With this idea, we want to make the world a better place to live
«با این ایده میخواهیم جهان را، مکان بهتری برای زندگی کنیم.»
این عبارت ظاهری خیرخواهانه دارد و فارغ از انگیزههای مثبت یا اغواگرانه، چند نکته در مورد آن وجود دارد: ادراک مخاطب از این گزاره لزوما همان چیزی نیست که از حوزه فکری و وضعیت وجودی مبدا آن صادر شده است. و در باطن سه کلیدواژه این گزاره یعنی جهان، بهتر و زندگی، تمام تجربه زیسته، فرهنگ و آرمانشهر متکلمین آن خوابیده است. در نتیجه موضوع جمله که ایدههایفناورانه باشد، زائیده آن دستگاه معرفتی خاص است.
همه جوانان مؤمن این مرز و بوم و معاونت علمی ریاست جمهوری، دانشگاهها، مراکز نوآوری و دانش بنیان باید نسبت دستگاه معرفتی اسلام و انقلاب را با کار خود بیابند وتمایز آرمانشهر و جهان بهتری که ایران و انقلاب میخواهد بسازد را با مسیری که در غرب پیموده میشود بدانند.
شهید چمران در قبال تنها توصیه مادرش که گفت خدای بزرگ را فراموش نکن؛ میگوید: «ای مادر، بعد از بیست و دو سال به میهن عزیز خود باز میگردم و به تو اطمینان میدهم که در این مدت دراز حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم، عشق او آنقدر با تار و پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیات من بدون حضور او میسر نبود.»
شهید شهریاری المیزان میخواند و سر کلاس از اهل بیت علیهم السلام سخن میگوید، زمانی که در مسئلهای علمی گره میافتد، گوشه یادداشتش مینویسد «الهی و ربی من لی غیرک» و با توسل به اهل بیت علیهم السلام و نماز مسائل سنگین علمی را حل میکند و مانند یک پدر مهربان دست دانشجوها و محرومین را میگیرد. نامه شهید علم الهدی به خواهرش و آثار شهید آوینی در رابطه با شناخت غرب و ماهیت تکنولوژی این بصیرت را میدهد که ما راهی متفاوت داریم.
هستی در نگاه چمران، آوینی، طهرانی مقدم، فخری زاده، شهریاری و کاظمی آشتیانی، آینه اسماء الهی و سجده گاهی برای پروردگار متعال است و جهان ماده نازلترین حد وجود و فرصتی برای تعالی است. اما جهان ماسک، جابز و زاکربرگ -خود بدانند یا ندانند- از زندان طبیعت و ارزشهای تمدن مادی فراتر نمیرود و سجده گاهی است در برابر ماده و تکنولوژی.
غرب خیال کرد صرفا از طریق تکنولوژی و توسعه ابعاد مادی انسان میتواند جهان بهتری بسازد، به همین دلیل رسالت مراکز نوآوری غرب صرفاً در افزایش سرعت، آسانی، راحتی، در دسترس بودن، ایجاد فضای لذتجویی و تنوعطلبی خلاصه شد؛ و نه تنها جهان را نجات نداد بلکه 1- جهان نابرابریها، ناعدالتیها، ثروتاندوزیها و 2- جهان آلودگیها، جنگهای جهانی، بمبهای هستهای، و 3- جهان تخریب طبیعت و تخریب نسلها و بیماریهای دست ساز و 4- جهان افشای اطلاعات، ناامنی فکری و روانی، اشاعه فحشا و بیماریهای جنسی و 5-جهان استرسها، افسردگیها و تنهاییها را ساخت.
غرب به خیال خود خواست در غیاب ابعاد قدسی انسان و در غیاب غیب عالم، بهشتی زمینی بسازد؛ غافل از آنکه رموز انسان، عوالم وجود و طبیعت، صرفاً از راه تجربه و حس و در آزمایشگاه قابل کشف نبود و انسان مادی تقدیری جز گرگصفتی، روباهصفتی، هوسرانی و منفعتطلبی نداشت. تمدن مادی عمر انسان را مصروف تهیه وسائل زندگی کرد و در راه کسب رفاه و لذت بیشتر، ناامیدیها، استرسها و سختترین فشارها را به او چشاند.
انقلاب اسلامی به مثابه قوه عاقله در برابر قوه واهمه و نفس اماره جهان قد علم کرد و مسیر شکوفایی همه جانبه فطرت و تأمین متوازن نیازهای طبیعی و مادی انسان را روی میز گذاشت. در برابر تجربه چند قرنهی غرب، انقلاب اسلامی نهالی نورس است که در مدت کم حیات خود درگیر شدیدترین دشمنیها و انواع فشارها بوده است و در عین حال گامهای بزرگی در زمینههای علمی و نوآوری برداشته است. حال نوبت آن است که نخبگان و جوانان غیور و مسئولین مراکز نوآوری و فناوری و مراکز دانشبنیان خود را فناوران و نوآوران تمدن نوین اسلامی بدانند و روی اینکه کدامین جهان را باید بسازند، بیشتر تمرکز کنند و زیست بوم نوآوری و فناوری در طراز انقلاب را به وجود آورند و بدینگونه حضور تاریخی انقلاب برای انسان امروز و مستضعفان عالم را پر رنگتر کنند و اجازه ندهند انقلاب با نگاه کوتهبینانه و با هدف به ظاهر افزایش توسعه و تکنیک، به دام فرهنگ، تفکر و الگوهای غربی بیفتد و عدهای مقلد با بیتالمال کشور اسلامی برای جوانان پاک کشور، سولههای جذاب با مبلهای رنگی، اتاق سیگار و محیطهای مختلط با طعم قهوه و آرزوهای ماسکی، جابزی و زاکربرگی بسازند؛ چرا که سرزمین طیّب باطن جوانان ماست که جهانی را خواهد ساخت که در عمرش بیسابقه است. وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا (اعراف، 58)
این زیست بوم باید همه صنایع سخت و نرم برای انواع نیازهای روزانه و عصری انسان را در شأن انسان الهی ایجاد کند. شهری را به وجود آورد عاری از تاریکی و حصار رهاشدگی شهر مدرن، طوری که از بنای ساختمان، نوع خودرو، شهربازی و اسباببازی، لباسها، فناوریهای اجتماعی و هنری تا تجهیزات پزشکی، آموزشی و نوشت افزار و همه چیز در بالاترین درجه کیفیت و کارآیی، با انسانها درباره معنای زندگی و حیات طیبه حرف بزند.
تصویر آن جهان مطلوب باید در تولیدات رسانهای به نمایش درآید، شوقآفرینی و ذهنانگیزی کند و بشر را از نگاه محدود و غفلت شهر مدرن بیدار کند و سرود سرمستی فردای ظهور را بخواند.
با این مقدمات حال وقت آن است، بیانات سکاندار این حرکت عظیم را در باب تمدن نوین اسلامی، علم، اقتصاد دانش بنیان و... از نو خواند.
او جوانان را به مأموریت کشف جهان و هستی و عبور از مرزهای علم فراخوانده است؛ چون تنها از طریق علم میتوان تکنیکزدگی را دور زد و به فناوریهای برتر و سایر قلههای حیات برتر انسانی دست یافت.
در این حرکت بزرگ، علم و تکنیک غرب به عنوان بخشی از کشفهای ممکن از جهان قابل استفاده است؛ اما توقف در آن و بسنده کردن به آن چیزی جز تکنیکزدگی و بازی با ظواهر و صورتها را در پی نخواهد داشت.
هر گروهی به حقیقت و نه به اصطلاح، دانشبنیان شد؛ هراسی از ریسکهای کسب و کاری نداشته باشد. و مغرور نگردد و دلسوز تکنیکزدههایی باشد که پز اپوزیسیون میدهند و در رویای یکشبه پولدار شدن هستند و اسیر روشهای شیطانی غرب در طراحی ارزش پیشنهادی نه برای خدمت به خلق و بلکه برای به خدمت کشیدن او شدهاند.
بسیاری نمیدانند با کدام مبانی اقتصادی و در پی کدام نظریهها نسخه میپیچند. باید مواظب بود در جنایت تمدن امروز در مصرفی کردن جامعه، نگاه ابزاری، بازاری و سودجویانه علیه انسان -این گوهر عالم امکان- نباید شرکت کرد. به قیمت جلب توجه و کسب سود بر نقاط ضعف انسان یعنی وهم، غضب و شهوتانگیزی او نباید سرمایهگذاری کرد. با پاسخهای خلاف طبیعت و فطرت، روح انسان را نباید کثیف و فرصت حیات بالاتر را از او گرفت. دلالتهای فرادنیایی و معنایی از زندگی را در کار باید افزایش داد و مبانی دینی و رضایت خالق را در خدمت به خلق و طراحی کالاها و خدمات به حسب نیازهای واقعی لحاظ کرد.
نکته آخر آنکه در عصر امام خمینی(ره) و در مسیر ظهور و کشف حجاب از حقیقت عالم که دلهای زیادی را در ایران و اقصی نقاط عالم روشن کرده است و هستی تمام تاریکیها را به چالش کشیده است؛ زخم کشف حجاب فرزندان مجروح جنگ نابرابر نرم در محیطهای نوآوری با تبیین، دعوت و امر به معروف التیام مییابد و یقیناً این قصه تمام میشود و میماند مکافات آنها که به صورت بیرویه و بدون ملاحظات فرهنگی و فهم کافی، این محیطها را رونوشت و تکثیر کردند.
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو