۲۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۲
کد خبر: ۷۴۱۷۲۱
یادداشت؛

جریان سینما باید به مردم برگردد

جریان سینما باید به مردم برگردد
سینما یک ملت است؛ حرف یک ملت را می‌­زند، برای یک ملت حرف می‌سازد و ملتی را با حرف‌های خودش می‌سازد و خلاصه سینما، رسانه است.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سینما نه هنر است، نه صنعت و نه تجارت. سینما، تمدن است. یعنی هم فرهنگ است، هم هنر است، هم صنعت است، هم تجارت است و هم ارتش و البته از اینها نیز فراتر است. سینما یک ملت است؛ حرف یک ملت را می­زند، برای یک ملت حرف می‌سازد و ملتی را با حرف‌های خودش می‌سازد و خلاصه سینما، رسانه است.

رسانه‌ها از یک جاسوس یا خائن، قهرمان می‌سازند و آنها را آزاد می‌کنند؛ تروریست‌ها را جنبش آزادی‌بخش معرفی می‌کنند و اسلام را دین ترور؛ سربازان یک ملت را مزدور می‌نامند و پشت آنها را خالی می‌کنند و بالاخره رسانه‌ها جای جلاد و شهید را عوض می‌کنند.

جریان سینما باید به مردم برگردد

 اما سینما، فقط یک رسانه نیست، بلکه شأن مادری دارد برای رسانه‌ها؛ همچون کتاب که شأن پدری دارد برای آن­ها؛ یعنی هنوز که هنوز است رسانه‌ها وابسته به سینما هستند و اگر می‌خواهی حرف رسانه‌ها را بخوانی، باید ببینی در سینما چه خبر است!

 اما امروز که روز سینماست نمی‌خواهم فقط از سینما تعریف کنم. می‌خواستم بگویم چقدر نفهمیدیم سینما چیست، چقدر مهم است و چرا مهم است؟!  درحالی‌که مستکبران دنیا نمی‌خواهند ما موشک داشته باشیم، ولی داریم و از قدرت بازدارندگی آن استفاده می‌کنیم. دشمن را دو هزار کیلومتر عقب­تر نگه می‌داریم و هر وقت هم که نزدیک شد، منهدمش می‌کنیم. باید موشک داشت و برای آن هم هزینه می‌دهیم. اما حواسمان نیست که خرج واقعی این موشک­ها را همین سینما و رسانه‌ها می‌سازند هدف موشک‌ها را نیز تعیین می‌کنند و مشخص می‌کنند بعد از هر شلیک، برنده نبرد چه کسی باشد!

ما این‌همه برای موشک هزینه می‌کنیم؛ اما برای سینما نه؛ چرا؟ بگذارید کمی صریح­تر صحبت کنم! تصور کنید ساخت و نگهداری و استفاده از موشک را می‌سپردیم دست دولت؛ یا می‌دادیم دست بخش خصوصی و دولت را متولی حمایت و نظارت بر آن می‌کردیم الان ما در صنعت موشکی کجا بودیم؟ یا هنوز مشغول ساخت موشک‌های برد 5 کیلومتری بودیم، یا در حال مذاکره و انتقال موشک‌ها به کشور ثالث یا بالکل تعطیلش کرده بودیم و دولت مسئول نظارت بر واردات موشک می‌شد.

اینکه چرا نمی­شود هیچ طرح و پروژه راهبردی را به نهاد دولت (فارغ از اینکه رئیس‌جمهورش چه کسی باشد) سپرد داستان دیگری است که در مجال دیگری باز می‌کنم. اما امروز همه ما شاهد وضعیت صنعت خودروسازی به‌عنوان یک نمونه هستیم. وضعیت فرهنگ و هنر و سینما هم بهتر از خودروسازی نیست. چرا؟ چون دولت متولی آن شده است. دولتی چاق‌وچله که عیالوار که وزیرش خیلی مدیریت بلد باشد بتواند حقوق هزاران پرسنل بیکارش را بدهد. در این شرایط سینما رها می‌شود دست بخش خصوصی و مدیران تا می‌توانند از سیاست‌گذاری و نظارت و کنترل کم کنند تا بتوانند آخر سال گزارش کمّی پر و پیمانی بدهند.

جریان سینما باید به مردم برگردد

 حالا این بخش خصوصی چقدر به دین، اسلام، انقلاب و حتی ملت ایران وفادار است و چقدر برای رشد و تعالی جامعه دغدغه دارد، داستان تراژیک بلندی است که هزار و یک شب باید نشست و خواند؛  در این ساختار سینمایی، دولت و وزیر هم که انقلابی بشود، نهایتاً می‌شوند خادمان انقلابی همین بخش خصوصی غیرانقلابی (خوش‌بینانه و بااحتیاط صحبت می‌کنم که رعایت حال چند فیلمساز انقلابی این سینما هم شده باشد.) در این وانفسا ما دلمان به دو تا مؤسسه و سه تا کارگردانی خوش است که دو خط در میان هم می‌شوند مهدویان. اما جریان سینما دست کسانی است که نه دغدغه تعالی سینما دارند و نه سینما را برای اسلام و انقلاب می‌خواهند.

نهادهای حافظ انقلاب اسلامی و نهادهای متولی دین اگر می‌خواهند برای اسلام و انقلاب اسلامی کاری کنند، باید جریان این سینما را عوض کنند. تغییر جریان در فضای سینما و رسانه نیز همت بلند و نگاه ژرف همراه با اعتماد و اهتمام می‌طلبد. جریان سینما را نمی‌شود با سالی دو سه تا فیلم و حمایت از چند کارگردان همیشه برند و انحصار سرمایه و تولید در یکی دو سازمان همیشه در اوج تغییر داد.

هزاران جوان هنرمند و صدها هنرمند گذر کرده از ایستگاه جوانی، همه دلبسته انقلاب اسلامی، استعداد و دانش و ذوق و هنرشان سوخته و می‌سوزد؛ چون جریان غالب در این سینما نگاهشان را دوست ندارد و جریان انقلابی یا اهمیت موضوع را نمی‌فهمد یا نمی‌تواند اعتماد کند.

این‌گونه جریان همیشه دست دیگران است و مثل همیشه دلمان خوش است که از کل جریان سینما، سالی یک آژانس شیشه‌ای می‌سازیم تا برسیم به موقعیت مهدی؛  جریان غالب هم بدش نمی‌آید با دو تا سیمرغ دلمان را خوش کند که خب خدا را شکر ما هم سینمای انقلاب داریم و دیده می‌شویم؛ اما سینمای بدنه و گیشه، جای دیگری لانه کرده است و فرهنگ و افکار عمومی را هم همان سینما می‌سازد.

جریان سینما باید به مردم برگردد

دیگر چه فرقی می‌کند وزارتمان اسمش فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد یا فرهنگ و تمدن اسلامی یا فرهنگ و هنر اسلامی، وقتی افسار این فرهنگ، هنر یا تمدن دست جریان غیراسلامی و غیرانقلابی و زاویه‌دار با انقلاب اسلامی است؟! و چه اهمیتی دارد این یکی دو دانه فیلم دلخوش‌کنک را چه کسی بسازد، مؤسسه شهید آوینی، آوین مدیا، آوینه یا رهاوین؟!

لطفاً برای تغییر جریان سینما فکری کنید تا شاید 44 سال پس از انقلاب اسلامی مردم ایران، سینمای کشور نیز به مردم برگردد.


 محمدحسین پیشاهنگ
 

برچسب ها: سینما فرهنگ رسانه
ارسال نظرات