۲۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۹
کد خبر: ۷۵۱۷۰۳

چگونه مردم را به مشارکت در انتخابات دعوت کنیم؟

چگونه مردم را به مشارکت در انتخابات دعوت کنیم؟
راهبردی که رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ «کشاندن مردم به صحنه‌ی مبارزه با جهت‌دهی دقیق و با توان‌بخشی معرفتی» است. در راستای این راهبرد، الگوی گفتگو با مردم مبتنی بر روایت دقیق و عمیق، جهت تبیین و تولید افکار عمومی ارائه می شود.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، برای روایت‌پردازی لازم است ابتدا عناصر روایت به‌خوبی بررسی گردد. در هر عنصر، ابتدا روایت اشتباه و سپس روایت واقعی که دقیق و عمیق است، بیان می‌گردد و گاه به روایت‌های ضعیف غیردقیق و غیرعمیق که توان معرفتی را افزایش نمی‌دهد، اشاره خواهد شد. این کار به تولیدکنندگان محتوا و نیرو‌های رسانه‌ای کمک می‌کند تا انواع ایده‌ها را در بررسی هر عنصر یا مجموع عناصر کنار هم استخراج کنند.

الف- روایت اول آن روایت اشتباه، غیردقیق، سطحی، مخرب و غیرراهبردی است که دشمن برای مردم علاقه‌مند به اسلام و پیشرفت ایران، جهت ایجاد یاس و بی‌اعتقاد کردن از طریق به‌رخ‌کشیدن مشکلات اقتصادی تولید می‌کند. این روایت طبیعتاً خفیف‌تر از روایتی است که ضدانقلاب دارند تا باورپذیر باشد و امکان مشارکت را از این طیف سلب کند. روایت این است که «مشارکت مردم مؤثر نیست و وقتی مردم بیایند، مهر تأیید بر ناکارآمدی است.»

ب- دوم آن روایت صحیح، دقیق، عمیق، آبادگر و راهبردی است که از بیانات رهبر معظم انقلاب استخراج می‌شود؛ اینکه «مشارکت مردم نه تنها مؤثر است بلکه حلال مشکلات است و هر وقت مردم نباشند و ورود نکنند مشکلات ایجاد می‌شود.»

1- مسئله و مشکل در دو فراروایت چگونه تعریف می‌شود؟
در روایت اول عمدتاً مسئله سفره مردم و مشکل عبارت است از گرانی و ناکارآمدی اقتصادی.
در روایت دوم،‌ مسئله عبارت است از پیشرفت (علمی، سیاسی، اقتصادی و..)، عزت (ملی، منطقه‌ای و جهانی)، حاکمیت اسلام، تمدن‌ اسلامی و مبارزه با استکبار. در این روایت که نگاه کلان‌تری به مسئله دارد؛ ایران قوی را نیازمند اقتصاد قوی نیز می‌داند و به ایجاد زیرساخت‌های اقتصادی و همچنین ملموس بودن آن در سفره مردم تأکید دارد و در این امر با مخاطب همراهی می‌کند و با او هم‌درد است؛ کماکان سطح مسئله را بالاتر دیده و حتی در اقتصاد زیرساخت‌های به وجود آمده را می‌بیند.


روایت‌های ضعیف می‌تواند در یک افراط و تفریطی باشد؛ تفریط مثل آنکه مسئله را از توسعه به معنای غربی شروع کند و به مشارکت دعوت کند. افراط مثل آنکه مشکلات اقتصادی و بالابردن سطح رفاه و جهات مادی را از اساس بخشی از مسئله نداند و حاکمیت اسلامی و تمدن را به‌صورت ساده‌انگارانه و صرفاً با جهات معنوی آن ببیند.


در سرفصل قبلی «مخاطب کیست؟» در بیانات رهبری و شواهد دیگر بیان شد که مردم ایران دوستدار مواردی هستند که در روایت صحیح یعنی روایت دوم آمده است؛ در این صورت با تنبه و یادآوری بخش مهمی از کار صورت گرفته است. بخش دیگر کار روایت‌پردازی کارویژه‌ی مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در ارتباط با سطح مسئله است. اینکه اهمیت رهبر و اهمیت انتخاب درست آن در رسیدن به پیشرفت و حاکمیت و تمدن اسلامی و عزت چیست و اهمیت مجلس شورای اسلامی و انتخاب نمایندگان سالم و کارآمد در ریل‌گذاری آینده‌ی کشور و رفع مشکلات کشور از طریق قانون‌گذاری چیست.

اما چگونه این امر اساسی با مشارکت گره می‌خورد؟ رهبری فرمودند:‌ «حضور پُرشور مردم در انتخابات باشد، این وحدت ملّی را نشان میدهد، این انگیزه‌ی ملّت ایران را برای حضور در صحنه نشان میدهد؛ انگیزه‌ی ملّت ایران و وحدت ملّی، قدرت ملّی به وجود می‌آورد؛ قدرت ملّی موجب امنیّت کشور میشود؛ وقتی کشور امنیّت پیدا کرد، آن‌وقت علم در آن کشور پیشرفت میکند، اقتصاد در آن کشور به شکوفایی میرسد، مشکلات گوناگون فرهنگی و اقتصادی و سیاسی در کشور قابل حل میشود؛ مشارکت یک چنین معجزه‌ای میکند. انتخابات در کشور تحوّل ایجاد می‌کند.» (2/10/1402) «اگر انتخابات درست برگزار نشود، ضعف کشور و ضعف ملّت را نشان می‌دهد؛ ضعف دولت را، ضعف مسئولین را، ضعف آحاد مردم را و ضعف کشور را نشان می‌دهد. هر چه ما ضعیف بشویم، تهاجم و فشار دشمنان ما بیشتر خواهد شد. اگر می‌خواهید جلوی فشار دشمن گرفته بشود، باید قوی بشویم. یکی از ابزارهای مهمّ قوّتِ کشور همین انتخابات است.» (15/1/1402)

-یک ایده رسانه‌ای، مصاحبه با مردم و طرح سؤالات چالشی در تزاحم امنیت،‌ قوت،‌آینده و پیشرفت با مشکلات روز است. یا میان حل ریشه‌ای مشکل اقتصادی و ایجاد زیرساخت‌ها، با قیمت ارزان بعضی کالاها به‌صورت موقت و محروم از زیرساخت‌ها، کدام را انتخاب می‌کند؟ سپس این امر به انتخابات و مشارکت گره زده شود.


2- خرابکار، قهرمان و قربانی را تصویر کنید.
با توجه به آنکه بخشی از عدم مشارکت به جهت شبهه کارآمدی و مشاهده مشکلات موجود است، طبیعتاً بخش مهمی از روایت را ترسیم خرابکار،‌ قهرمان و قربانی به عهده دارد. خرابکار و ظالم کسی است که مشکل را به وجود آورده است. قهرمان حل‌کننده مشکل است و قربانی آسیب‌دیده است.


روایت اول:‌ خرابکار و ظالم کل سیستم و همه مسئولین است چه اصلاح‌طلب باشند چه اصول‌گرا و چه مستقل‌ها. قربانی در این روایت مردم و سفره‌های آنهاست. این روایت و داستان تراژدی و غم‌نامه است و چون قهرمان ندارد، ‌ پایان خوبی ندارد.


روایت دوم:‌ خرابکار سیستم و همه مسئولین نیستند و این امر به طور کامل در ابهام نیست؛‌ بلکه خرابکاران طیفی از افراد هستند که مشکل را هر کس در یک درجه خاص تولید می‌کند. 1- دشمنان اسلام و انقلاب نقش اساسی در این خرابکاری‌ها داشته‌اند؛ ‌ از طراحی و پیاده‌سازی نظامات اقتصادی سیاسی امنیتی و فرهنگی خود تا نشاندن مهره‌های خود،‌ قبل از انقلاب به‌صورت آشکار و بعد از انقلاب با انواع ترفندها. تصویر دشمن در این روایت شفاف و روشن است او یک کلیشه مفهومی قدیمی نیست؛ یک واقعیت زنده و مشغول طرح‌ریزی و خرابکاری همیشگی است. مثلاً اسرائیل علاوه بر انواع خرابکاری‌های امنیتی و اجتماعی؛‌ عامل اصلی جنگ اقتصادی و ایجاد دشمنی و دو به هم زنی روابط ایران و همسایگان و سایر کشورها است. در تاریخ نیز قتل‌عام ایرانیان توسط یهود زمان کوروش و ایجاد ساواک در دوره پهلوی و صدها جنایت دیگر از سمت او بوده است. 2- علاوه بر دشمنان طیفی که نقش عمده در ایجاد مشکلات موجود دارد و کمتر به مردم گفته می‌شود، لیبرال‌ها‌ و سرمایه‌داران منافقی هستند که بر گلوگاه‌های کشور چنبره زده‌اند و صحنه را می‌چینند و طرح‌های دشمنان را در کشور پیاده می‌کنند، چه تاجر و سرمایه‌دار و نفوذی باشد چه مسئول و آقازاده، چه از زمان شاه ریشه دوانده باشند چه بعد از انقلاب؛ مانند باند مخفی سرمایه‌گذار خودرو و قطعات یدکی که با عوض‌شدن دولت‌ها آنها همچنان وجود دارند؛‌ یا بانک‌های خصوصی که در ماجرای مسکن تأثیر عمده داشتند،‌ یا فلان سازمان که بدنه کارمندان و ذی‌نفعان آن را فلان رئیس‌جمهور به‌گونه‌ای چیده است که بعد از سال‌ها حتی با تغییر ریاست و کادر اصلی آن نیز تغییر چشمگیری اتفاق نمی‌افتد و اتفاقاً با همه کم‌کاری‌ها، بزرگ‌ترین مانع و دردسر آنها همیشه جریان انقلابی بوده است. اما سیاسی‌بازی‌ها و تبلیغات‌چی‌های آنها همیشه جریان انقلابی را کوبیده‌اند و در ذهن بخشی از مردم جای جلاد و قربانی را عوض کرده‌اند. 3-مسئولین کم‌کار و ناکارآمد نیز خواسته یا ناخواسته در زمین آنها بازی کرده،‌ یا خود بخشی از مشکلات را ایجاد کرده‌اند و یا عرصه را برای خرابکاری‌ها رها گذاشته‌اند.


قربانی در این روایت ایران و امت و حاکمیت و تمدن اسلامی است از آن حیث که از سرعت پیشرفت و اعتلای او کاسته می‌شود.
این روایت قهرمان دارد و قهرمان اصلی مردم هستند که هر وقت وارد هر صحنه‌ای می‌شوند؛‌ معجزه آفرینند. آنگاه مسئولین مردمی و انقلابی نیز جزء قهرمان‌ها هستند.


-روایت‌های غیردقیق آنجایی تولید می‌شود که همه مشکلات را از یک جناح سیاسی بداند یا همه مشکلات را از دشمنان ببیند و قهرمان را در احزاب و مسئولین خلاصه کنند.


- انواع ایده‌های هنری و رسانه‌ای می‌تواند برای این بخش تولید شود؛ مانند کاریکاتور و آزمایش اجتماعی و.. به‌عنوان تنها یک نمونه خصوصیات چند نفر نوشته شود بدون اشاره به اسمشان،‌ بعد از مردم خواسته شود تا آنها را در سه بخش قهرمان و خرابکار و قربانی تقسیم کنند. سپس اسمها را رو کنند و به حق رای افراد در سرنوشت کشور گره بزنند. (به طور مثال بدون اسم اسرائیل دو نمونه کار خرابکارانه او در کشور بیان شود،‌ بدون اسم شهید باهنر یا شهید باکری خصوصیات مردمی و تلاش شبانه‌روزی او بیان شود. همچنین خصوصیات چند مسئول خسته یا مفسد اقتصادی و نحوه خرابکاری او بیان شود.)


*با روایت‌پردازی و ترسیم صحنه و روشن‌شدن اهمیت اینکه چقدر متفاوت است چه کسی صاحب کرسی شود، مخاطب آماده شنیدن این گزاره است که «رای دادن، حق تو در تعیین سرنوشت کشور است.» و بیان این گزاره، بدون روایت‌پردازی لازم، ممکن است یک کلیشه و شعار خالی را در خاطر مخاطب زنده کند.


3- احساسات و حالات
 در روایت اول روزمرگی و غفلت وجود دارد. چون روایت قهرمان ندارد و آخر فیلم را سیاه می‌بیند، احساس یاس و رسیدن به بن‌بست تولید می‌شود و مانع از حرکت می‌شود و مشکلات و فشارهای مالی این یاس را تشدید می‌کند. از سویی چون بصیرت کافی نیست بغض او مبهم است و تیز نیست و در نتیجه این بغض، حرکت و مبارزه با ظلم را تولید نمی‌کند. از سویی چون ابهاماتی در مقام ولایت و جریان انقلاب برایش پیش آمده،‌ حب او نیز حرکت آفرینی زیادی ندارد. مگر آنکه دست آغشته‌به‌خون دشمن را در کشتن قهرمانی مانند شهید سلیمانی که عزت منطقه‌ای و جهانی را برای ایران رقم زده است، ‌را ببیند تا بیدار شود. (دقت کنید محل بحث روایت تولید شده از سوی دشمن برای کسانی است که احتمال مشارکت دارند و بحث از روایت ضدانقلاب نیست؛‌ که آنجا خوف‌ورجا و حب و بغض تیز است و اطلاع از نقشه‌ها تا حد زیادی وجود دارد.)


در روایت دوم نگاه کلان بوده و ناراحتی به جهت عمیق بودن درد یعنی دور ماندن از قله پیشرفت و حاکمیت اسلام و تمدن‌ بیشتر است؛ در عین حال هم بیم نرسیدن یا دیر رسیدن و هم شوق رسیدن به قله،‌ هر دو حرکت آفرین است. همچنین هم بغض دشمنان و منافقین و هم حب ولایت و اهداف هر دو حرکت آفرین است. این روایت چون قهرمان دارد و سنتهای قطعی الهی را درک می‌کند، بسیار امیدآفرین است.


در روایت‌های ضعیفِ دعوت به مشارکت، خوف‌ورجا و حب و بغض‌های شخصی و سطحی تولید می¬شود که علاوه بر قدرت پایین توان‌بخشی و حرکت‌آفرینی، در بزنگاه‌ها و نقاط حساس، خود باعث بروز خطاهاست.  

4- پیش‌فرض‌ها، باورها، تصمیمات
1.

الف- تحلیل از وضعیت فعلی و موقف کنونی جمهوری اسلامی این است که انقلاب در حال درجازدن است.
ب- نزدیک به قله‌ایم و مشکلات موجود،‌ چاله‌ها و موانع در مسیر قله است.

2.

الف- انقلاب یک حرکت سیاسی از طرف امام خمینی (ره) و یارانش بوده است.
ب- انقلاب در راستای یک مبارزه تاریخی میان حق و باطل و یک نهضت دینی و توحیدی از سنخ حرکت انبیا و ائمه (علیهم‌السلام) از حضرت آدم تا حکومت امام زمان (عج) است بوده است و امتداد نهضت علمی، فرهنگی و سیاسیِ علما و زعمای شیعه در طول تاریخ است.

3.

الف- انقلاب یک پروژه بوده که تمام شده است. اگر حکومت ما اسلامی است، باید همه آثار حکومت اسلامی را داشته باشد.
ب- انقلاب یک پروسه و یک فرایند است و بعد از قرن‌ها حکومت‌های پادشاهی و پذیرش ساختارهای غربی در سده اخیر؛‌ همه تغییرات دفعتاً امکان تحقق ندارد؛ مرحله انقلاب و ایجاد نظام اسلامی محقق شده است؛ اما دولت،‌ جامعه و تمدن اسلامی در حال ساخته‌شدن است. از سویی همه موانع موجود و بلکه شدیدتر از آن در صدر اسلام نیز وجود داشته است و تدریج یک اصل است.

4.

الف- مردم نباید بازیچه اشخاص سیاسی شوند. مشارکت کمک به سیاسیون و منافع اشخاص قدرت‌طلب است. به‌خصوص در وضعیت فعلی مشارکت به معنای جری‌تر کردن مسئولین بوده و یک نوع حماقت است.
ب- حکومت اسلامی از مردم و برای مردم است و انتخابات جهت اخذ رای مردم در قبال تعیین سرنوشت خود مردم است و به‌ضمیمه مطالب قبلی، انتخابات و مشارکت گامی برای تمدن اسلامی و ظهور و گامی برای پیشرفت و امکانی جدید برای مبارزه با فساد و بهبود وضعیت است و هیچ شخصی جز حق و اهداف اهمیتی ندارد. درعین‌حال تمام تلاش باید بر آن باشد که افراد قدرت‌طلب رای نیاورند.

5.

الف- بعد از تحریم انتخابات شاید مسئولین به خودشان بیایند و فکری برای بهترشدن وضعیت بکنند.
ب- کمبود مشارکت، به‌جای آنکه عامل به‌وجودآورنده مشکل را متنبه کند، بیشتر چراغ سبزی برای دشمنان و منافقین است تا شرارت‌ها و برنامه‌ریزی‌ها و سناریوهای بعدی‌شان را شروع کنند. همچنین در این صورت مسئولین خوب منزوی و دلسرد شده و مسئولین ضعیف و ناکارآمد نه‌تنها به خود نیامده بلکه خود را می‌بازند و امکان بازی آنها در زمین دشمن بیشتر می‌شود.

دشمن یک مشکل را ایجاد می‌کند و سپس همان مشکل را به‌عنوان یک نقطه‌ضعف برای تضعیف حکومت به کار می‌برد. مثل آنکه در اول انقلاب، دشمنان و منافقین بهترین مسئولین و توانمندترین نیروهای انقلاب را ترور کردند تا انقلاب کارآمد نباشد؛ آنگاه در قدم بعد به مردم این را القا کردند که ببینید مسئولین خوبی ندارید و انقلابتان ناکارآمد است!

6.

الف- در جمهوری اسلامی قانون حجاب تصویب نشد. چرا مذهبی‌ها مشارکت کنند؟
ب- این قانون به جهت ضعف‌های حقوقی و فقهی و ایرادات و ابهامات زیاد در شورای نگهبان تصویب نشد و با وجود همه ضعف‌های مسئولین در تدوین سند یا هر ضعف دیگر، عامل اصلی بدحجابی نیز لیبرال‌ها و برخی سرمایه‌داران و مافیاها و پیاده‌شدن انواع نقشه‌های دشمنان در صدسال اخیر در کشور ما است.

7.

نوع نگاه به قدرت‌ها،‌ دوقطبی کردن جامعه و بهشت بودن اروپا و آمریکا و خیلی دیگر از القائات نیز گاه با مشارکت ارتباط پیدا می‌کند و به جهت طولانی نشدن نوشته، به آن پرداخته نمی‌شود.

 

ارسال نظرات