از رویای کی-پاپ تا واقعیت زندگی در کره؛ هیچجا بهشت نیست

آیا جذابیت سریالهای کرهای و موسیقی کی-پاپ تنها انگیزهی یادگیری زبان کرهای است؟ یک کارشناس باسابقه با تجربهی زندگی در کره جنوبی، از انگیزههای واقعی زبانآموزان، واقعیتهای زندگی در این کشور و تغییر نگاه نسل جدید به فرهنگ و مهاجرت میگوید.
اشاره: در سالهای اخیر، موج کرهای (Hallyu) با سریالهای جذاب (K-drama) و موسیقی پرطرفدار (K-pop) قلبهای بسیاری را در سراسر جهان، از جمله ایران، تسخیر کرده است؛ این پدیده فرهنگی، نه تنها سرگرمی و تفریح را به خانهها آورده، بلکه انگیزهای قوی برای یادگیری زبان کرهای و آشنایی با فرهنگ غنی این کشور شده است.
اما آیا تمام واقعیت در درامها و رقصهای کی-پاپ خلاصه میشود؟ آیا تصویری که رسانهها از کره جنوبی ارائه میدهند، بازتابی کامل و دقیق از زندگی در این کشور است؟
در همین راستا خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، با سرکار خانم راضیه جلالی نسب مدرس زبان کرهای و دانشجو محصل در کره جنوبی، به گفتوگو نشسته که مشروح آن در ادامه میآید:
رسا: از تجربیات شخصی خودتان در دوران زندگی در کره برایمان بگویید. چه جنبههایی از جامعه، فرهنگ و به خصوص پیشرفتهای تکنولوژیک کره برایتان برجسته بود؟
ابتداَ لازم است بیان کنم که مشاهدات من مربوط به حدود سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ میلادی است؛ یعنی حدود یک دهه پیش که قطعا در این مدت، کره جنوبی، بهخصوص در زمینه فناوری، پیشرفتهایی داشته که اطلاعات من شاید کاملاً بهروز نباشد، چون جامعه کره به سرعت در حال تغییر است.
با این وجود میتوانم اون دوران را اینگونه توصیف کنم که حتی در آن زمان، یعنی حدود ۱۵ سال پیش، سطح تکنولوژی برای من شگفتانگیز بود؛ به یاد دارم که تقریباً تمام کارهای اداری مربوط به دانشگاه، به جز امور حساس مهاجرتی، از طریق دستگاههای خودپرداز یا کیوسکهای الکترونیکی انجام میشد؛ مثلاً برای گرفتن گواهی اشتغال به تحصیل یا ریز نمرات، به جای مراجعه به کارمندان مختلف و دوندگیهای اداری معمول در ایران، به ما میگفتند به فلان دستگاه مراجعه کنید، شماره دانشجویی و اطلاعات لازم را وارد کنید و مدرکتان را همان لحظه چاپشده تحویل بگیرید که این سطح از اتوماسیون و راحتی در امور اداری واقعاً چشمگیر بود.
از نظر تحقیقات علمی و فناوری هم، به واسطه رشته همسرم (لیزر و فیزیک)، از نزدیک میدیدم که چقدر روی تحقیق و توسعه متمرکز هستند؛ همان موقع روی فناوریهایی مثل نمایشگرهای فوقنازک یا حتی تلویزیونهای شفاف کار میکردند و برخی دانشجویان ایرانی هم در آزمایشگاههای تحقیقاتی مرتبط با این پروژهها فعال بودند.
شرکتهای بزرگی مثل سامسونگ و هیوندای سرمایهگذاری هنگفتی در این زمینه میکنند و قطعاً الان به سطحی رسیدهاند که شاید دستگاهها و امکاناتی در زندگی روزمرهشان رایج باشد که ما حتی از وجودشان بیخبریم.

رسا: این مشاهدات در مورد تکنولوژی بسیار جالب است؛ از منظر فرهنگی و اجتماعی چطور؟ فضای حاکم بر روابط، کار و تحصیل را چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به اینکه سال های مطوالی با افراد جامعه کره جنوبی، ارتباط داشتم، در مورد فرهنگ اجتماعی و فردی افراد جامعه کره باید بگویم که وقتی آنها، روی کاری متمرکز میشوند، ممکن است برای مدتی طولانی از فضای اجتماعی و پاسخ به پیامها فاصله بگیرند و این لزوماً یک ویژگی منفی نیست، بلکه بخشی از فرهنگ کاری و تمرکزگرایی آنها است.
به عنوان نمونه من دو دوست کرهای دارم که اما هر دو به شدت به حریم خصوصی خود اهمیت میدهند و تمایلی به مطرح شدن نام یا مشخصاتشان ندارند و وقتی روی کاری متمرکز میشوند، ممکن است برای مدتی طولانی از فضای اجتماعی و پاسخ به پیامها فاصله بگیرند و به طور کامل بر روی اهداف خودشان، متمرکز شوند.
اما در مورد فضای حاکم در روابط کاری و تحصیلی، باید گفت: فضای کره به شدت رقابتی است و این رقابت در همه سطوح، از تحصیل گرفته تا محیط کار، وجود دارد.
طبیعتاً در یک محیط با این حجم از رقابت، احتمال بروز حسادت، فشار روانی و حتی رفتارهای غیراخلاقی هم وجود دارد.
نمیتوانم بگویم این فضا لزوماً "مسمومتر" از ایران است یا نه، چون هر دو جامعه پیچیدگیهای خود را دارند و من هم بیشتر در محیط آکادمیک (دانشجویی مقاطع تکمیلی) بودم، نه مستقیماً در محیط کاری کرهای، اما این رقابت بالا یک واقعیت انکارناپذیر است که همه به آن اذعان دارند.
در مورد برخورد با خارجیها، در اون دوران که کره جنوبی بودیم، مشکل خاصی وجود نداشت و رفتار بدی ندیدیم. به نظر میرسد با گسترش "موج کرهای" (Hallyu) در سالهای اخیر و افزایش تعداد خارجیها، پذیرش آنها حتی بیشتر هم شده باشد.
با این حال، ایجاد دوستی عمیق و صمیمی با کرهایها برای یک خارجی میتواند چالشبرانگیز باشد.
یکی از دلایل اصلی، مانع زبان است چرا که بسیاری از کرهایها، با وجود دانش خوب گرامر و خواندن انگلیسی، در مکالمه اعتماد به نفس کافی ندارند و ترجیح میدهند به زبان خودشان صحبت کنند.

نکتهی فرهنگی بسیار مهم دیگر، احترام فوقالعاده زیاد به سن و مقام (رتبه) است و مفهوم "سونبه"선배 - یا ارشد، بسیار کلیدی است.
این احترام گاهی شکل افراطی به خود میگیرد؛ مثلاً اگر کسی حتی چند ماه از شما بزرگتر باشد، شما حق ندارید بدون اجازه صریح او، با لحن غیررسمی یا دوستانه صحبت کنید، حتی اگر همکار یا همکلاسی باشید.
در محیط کار، یک "سونبه" میتواند از شما بخواهد کارهایی را برایش انجام دهید که لزوماً جزو وظایف شما نیست و اگر امتناع کنید، ممکن است برایتان مشکلساز شود.
این سلسله مراتب سنی و رتبهای بسیار پررنگ است؛ شنیدهام که در سالهای اخیر شاید کمی از شدت آن کاسته شده باشد، اما همچنان یکی از پایههای اصلی روابط اجتماعی و کاری در کره است و البته تبعات منفی خودش را هم دارد و همیشه مثبت نیست.
رسا: امروزه چه انگیزههایی افراد، به خصوص جوانان ایرانی، را به سمت یادگیری زبان کرهای سوق میدهد؟ آیا این علاقهمندی عمدتاً تحت تاثیر رسانههاست؟
قطعاً رسانه نقش اصلی و اساسی دارد.
دو عامل عمده وجود دارد: کی-دراما (K-drama) یا همان سریالهای کرهای، و کی-پاپ (K-pop).
باید اذعان کرد که صنعت سریالسازی کره واقعاً قوی عمل میکند. آنها در ژانرهای مختلف، از فانتزی و عاشقانه گرفته تا جنایی و تاریخی، سریالهای بسیار جذاب و خوشساختی تولید میکنند که مخاطبان جهانی زیادی را جذب کرده است و این سریالها به طور طبیعی کنجکاوی و علاقه به زبان و فرهنگ کره را افزایش میدهند.
عامل دوم، کی-پاپ است؛ گروههای موسیقی و "آیدل"های کرهای طرفداران بسیار پرشوری در سراسر جهان، از جمله ایران، دارند و بسیاری از زبانآموزان، به خصوص نوجوانان و جوانان، به خاطر علاقه شدید به یک گروه یا خواننده خاص، یادگیری زبان را شروع میکنند تا بتوانند آهنگها را بفهمند، با آیدلها ارتباط برقرار کنند یا محتوای مربوط به آنها را دنبال کنند.
البته من شخصاً اطلاعات عمیقی در مورد جزئیات دنیای کی-پاپ و آیدلها ندارم، چون هیچوقت علاقهی شخصی به آن نداشتهام و اصولاً موسیقی، چه ایرانی و چه خارجی، جایگاه پررنگی در زندگی من ندارد و به همین دلیل، در مجموعه آموزشی خودمان هم خیلی روی استفاده از آهنگها و محتوای کی-پاپی مانور نمیدهیم، حتی اگر باعث رشد کمتر صفحه مجازی ما شود.
اما از گفتگو با زبانآموزان و فضای عمومی میدانم که کی-پاپ یکی از قویترین انگیزهها است؛ در عین حال، اطلاعاتی که در مورد فضای پشت پرده صنعت آیدلها وجود دارد – فشار زیاد، کنترل شدید شرکتها بر زندگی شخصی آیدلها، رقابت ناسالم و ... – هم کم نیست و این جنبهها هم گاهی مورد بحث قرار میگیرد.
رسا: شما به عنوان یکی از اولین مجموعههایی که آموزش مجازی زبان کرهای را به صورت گسترده در ایران آغاز کردید، احتمالاً با حجم زیادی از زبانآموزان مواجه بودهاید. چه درصدی از این افراد واقعاً دوره را با موفقیت به پایان میرسانند و به سطوح پیشرفته میرسند؟
بله، ما از حدود ۱۳ سال پیش که آموزش مجازی را شروع کردیم، ورودی بسیار بالایی داشتهایم، از سراسر ایران و حتی خارج از کشور؛ اما واقعیت این است که در هر نوع آموزشی، به خصوص زبان، همه تا پایان راه نمیمانند و عوامل مختلفی مثل سختی زبان، تغییر اولویتها، کمبود وقت یا انگیزه باعث ریزش میشوند.
ارائه یک درصد دقیق خیلی سخت است، چون آمارگیری مداوم و دقیقی نداشتهایم، اما بر اساس مشاهدات و تجربه، تخمین میزنم که شاید حداکثر ۱۰ درصد از کل ورودیها موفق میشوند دورههای اصلی (مثلاً تا پایان سطح ۴) را به اتمام برسانند.
این عدد ممکن است حتی کمتر هم باشد، شاید زیر ۵ درصد؛ این در حالی است که تعداد افرادی که شروع میکنند برای آموزش زبان کره ای، بسیار زیاد است، اما تعداد کسانی که با پشتکار ادامه میدهند و به سطح مطلوبی میرسند، به مراتب کمتر است.
رسا: نگاه این زبانآموزان، به خصوص نسل جدید، به کشور کره، فرهنگ آن و موضوع مهاجرت چگونه است؟ آیا همچنان یک نگاه آرمانگرایانه و رویایی حاکم است یا واقعبینانهتر شدهاند؟
به نظرم در چند سال اخیر، یک تغییر محسوس اتفاق افتاده و نگاهها بسیار واقعبینانهتر شده.
دلیل اصلی این تغییر، افزایش دسترسی به اطلاعات متنوع و چندجانبه است در کنار اینکه دیگر فقط سریالها و موزیکویدیوها منبع اطلاعات نیستند؛ بلاگرهای زیادی (ایرانی و خارجی) در کره و کشورهای دیگر زندگی میکنند و تجربیاتشان را به اشتراک میگذارند.
مهمتر از آن، موج جدیدی از محتوا شکل گرفته که به صورت مشخص به چالشها، سختیها و جنبههای منفی زندگی در کشورهای مختلف، از جمله کره، کانادا، آلمان و... میپردازد که همین امر، باعث شده که بچهها آگاهتر شوند.
اگرچه هنوز هم معتقدم بسیاری از بلاگرها شاید تمام حقیقت را نگویند و بیشتر روی جنبههای مثبت تمرکز کنند، اما همین که اطلاعات متناقض و دیدگاههای مختلف وجود دارد، باعث میشود افراد به فکر فرو بروند.
تا چند سال پیش، خیلیها کره را یک بهشت بینقص میدیدند، چشمشان را روی مشکلات میبستند و تنها هدفشان رسیدن به دنیای آیدلها و دراماها بود؛ اما الان، حتی در بحثهایی که در گروه بزرگ آکادمی ما (با بیش از ۱۶۰۰ عضو) شکل میگیرد، میبینم که بچهها چقدر منطقیتر صحبت میکنند و به این نتیجه رسیدهاند که "هیچجا بهشت نیست" و هر کشوری مزایا و معایب خودش را دارد و خیلیها دیگر نگاه افراطی ندارند.
حتی خود من هم گاهی در این بحثها شرکت میکنم و میبینم که چطور نظرات تغییر میکند؛ برخی به این نتیجه میرسند که شاید مهاجرت دائمی بهترین گزینه نباشد و بهتر است زبان را یاد بگیرند، از فرهنگ و هنر کره لذت ببرند و شاید سفری توریستی یا تحصیلی کوتاهمدت داشته باشند؛ این نگاه متعادلتر و واقعبینانهتر، به نظرم یک پیشرفت مثبت در مقایسه با تبوتاب اولیه و نگاه صرفاً رویایی گذشته است.

رسا: به نظر شما، بعد از اینکه برخی از شاگردان شما، در کشور کره جنوبی در حال تحصیل و یا اشتغال هستند، میتوانند نقش یک بلاگر منتقد به کره جنوبی را بازی کنند؟
شاگردان زیادی در کره دارم، احتمالاً هفت یا هشت نفر از آنها در حال حاضر آنجا زندگی یا تحصیل میکنند؛ اما بعید است بتوانند دیدگاه بیطرفانهای ارائه دهند، چون بیشترشان با بورسیه هستند و شرایط مطلوبی دارند پس طبیعی است که نسبت به کشوری که در آن زندگی میکنند، نگاه مثبتی داشته باشند و احتمالاً تمایلی به بحث دربارهی مشکلات یا جنبههای منفی زندگی در کره نداشته باشند.
ارسال نظرات