طوفان الاقصی؛ مُعَرِّف سیره اهل بیت

اشاره: در دوران معاصر که تنشهای فرهنگی و تضادهای هویتی مذهبی با سرعتی بیسابقه در حال افزایش است، نگاهها به سمت ظرفیتهای مغفولمانده گفتوگوی بیندینی معطوف شده است.
در همین راستا خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، گفتوگویی با حجت الاسلام سید احمد رضوی، محقق و پژوهشگر دین مسیحیت، در حاشیه مراسم اختتامیه دومین همایش بینالمللی مطالعات تطبیقی اخلاق در اسلام و مسیحیت، ترتیب داده است که در ادامه مشروح آنرا خواهید خواند:
رسا: با توجه به تشدید بیسابقه تنشهای فرهنگی و مذهبی در سطح جهان، اهمیت دیپلماسی ادیان را در شرایط کنونی چگونه ارزیابی میکنید و در قدم اول، کلید اولیه مهار این بحرانها چیست؟
اهمیت دیپلماسی ادیان امروز یک ضرورت حیاتی برای ملت ها است به خاطر اینکه با افزایش تعارضات، دشمنیها و گسستهای اجتماعی و فرهنگی، ما را ناگزیر میکند که از ظرفیت ادیان استفاده کنیم. کلید اولیه و راهکار بنیادین، اتکاء و روی آوردن به مشترکات ادیان الهی است. این بنیانهای اخلاقی و اجتماعی مشترک، به مثابه کلید اولیه برای رفع بسیاری از معضلات عمل میکنند. استفاده از این مشترکات میتواند بخش قابل توجهی از مشکلات اخلاقی و اجتماعی را تخفیف داده و مرتفع سازد.
با این حال، باید در نظر داشت که صرف تکیه بر مشترکات، اگرچه ضرورتی انکارناپذیر است، اما راه حل کاملی برای تمام بحرانهای پیچیده بشری نیست. این بنیانهای اخلاقی، حکم «حداقل لازم» برای ایجاد آتشبس فرهنگی و مذهبی را دارند، اما نمیتوانند برنامههای جامع و عملیاتی برای معضلات عمیقتر مانند عدالت اقتصادی، بحران محیط زیست یا نظامهای حکومتی ارائه دهند. دیپلماسی ادیان در گام تکاملی خود باید فراتر رود و هدفش ارائه یک طرح کامل و جامع باشد؛ طرحی که نه تنها صلح را تضمین کند، بلکه بشر را به سمت سعادت و کمال حقیقی رهنمون سازد. اینجاست که مذهبی که از کاملترین و پیشرفتهترین مبانی برخوردار است، وظیفه مییابد تا طرح خود را با نهایت نرمی و گشادهرویی مطرح کند.
در این چشمانداز تکاملی، اسلام ناب با تکیه بر سیره نبوی و ائمه اطهار (ع)، بهترین و کاملترین مبانی صلح جهانی را ارائه میدهد. شواهد تاریخی گویای آن است که این مکتب، جامعترین برنامه عملیاتی در تعامل مسالمتآمیز با پیروان سایر ادیان، بهخصوص اهل کتاب، را در بر داشته است. احترام به علمای ادیان دیگر و حتی بهکارگیری آنها در سطوح مختلف مدیریتی، نشان از یک سطح بیسابقه از تساهل و تعامل دارد که در مقایسه با سایر نظامهای دینی کمنظیر است. از این رو، برای عملیاتی کردن این طرح متعالی، لازم است دیپلماتهای دینی و اندیشمندان، این معارف غنی را با شیوهای مبتنی بر منطق، مدارا و آنچه در تعالیم دینی «قول لین» نامیده میشود، به جهانیان عرضه کنند. این بیان نرم تضمینکننده آن است که پیام صلح و کمالگرایی اسلام، در میان هیاهوی تعارضات جهانی، به مؤثرترین شکل ممکن شنیده شده و پذیرفته شود.
رسا: تمرکز بر مشترکات به تنهایی یک راه حل کامل نیست. پس از این قدم اولیه، برای رسیدن به کمال و تکامل نهایی در حل مشکلات بشریت چه گام دیگری باید برداشته شود؟ نقش اسلام در این مرحله تکاملی چیست؟
مشترکات ادیان، اگرچه یک قدم اولیه بسیار مهم و پربرکت است، اما نسخه کامل حل تمامی مسائل جهان نیست. برای رسیدن به کمال، باید به برنامههای دینی و مذهبی توجه کنیم که دست برتر را دارد و میتواند برنامههای جامعتری برای حل مابقی مشکلات ارائه دهد، که به اعتقاد من این دین همان اسلام است. در این مرحله، هدف ارائه معارف عمیق اسلام با یک «بیان نرم و قول لین» است تا پیام آن به طور مؤثر به پیروان سایر ادیان برسد و آنها نیز از ظرفیتهای والای اسلام بهرهمند شوند.
این رویکرد فعالانه در ارائه اسلام، ریشه در این باور دارد که اسلام نه تنها یک نظام اعتقادی، بلکه یک برنامه عملیاتی کامل برای زندگی فردی و اجتماعی است که جامعترین راهکارها را در خود جای داده است؛ از جمله در حوزه صلح، عدالت و تعالی اخلاقی. اگر ما معتقد به برتری مبانی اسلام در این حوزهها هستیم، نباید صرفاً به دفاع انفعالی بسنده کنیم. وظیفه ما این است که با شناخت دقیق از چالشهای مدرن، نسخه اسلامی هر راه حل را استخراج کرده و آن را به شکلی جذاب، منطقی و متناسب با فهم مخاطب امروزی ارائه دهیم. این امر مستلزم دانش عمیق از هر دو جبهه است: هم شناخت کامل از عمق معارف اسلامی و هم تسلط بر زبان و دغدغههای پیروان ادیان دیگر.
بنابراین، تلاش برای معرفی اسلام باید از طریق سیره عملی و تاریخی نیز تقویت شود. تاریخی که در آن، تعاملات با اهل کتاب، بر پایه احترام متقابل، حتی در سطوح مدیریتی و اجتماعی بوده است. این سیره، بهترین گواه بر توانایی اسلام در مدیریت کثرتگرایی و حفظ صلح پایدار است. در مقابل، برخی مکاتب یا جریانهای رادیکال که متأسفانه گاهی با نام دین فعالیت میکنند، از این بنیانهای سالم فاصله گرفتهاند و به همین دلیل دچار انحرافات خشونتآمیز شدهاند. ما باید با برجسته ساختن این تضاد بنیادین میان اسلام ناب و هرگونه افراطیگری، مسیر گفتوگوی سازنده را هموار سازیم و نشان دهیم که اسلام، به ویژه در مکتب تشیع که بر عقلانیت و منطق استوار است، مأمن امنی برای صلح جهانی محسوب میشود.
رسا: با توجه به فرمایش جنابعالی که اسلام را دارای بهترین و کاملترین مبانی برای صلح جهانی معرفی میکنید، لطفاً با بیان سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) در تعامل با اهل کتاب، بفرمایید این سیره چه تفاوتهایی با رویکرد سایر ادیان دارد؟
من معتقدم اسلام بهترین مبانی را برای صلح جهانی دارد. همه ادیان ادعای برنامه برای صلح را دارند، اما هیچ مذهب و دینی به اندازه اسلام در این زمینه برنامه جامع و عملیاتی ندارد. شاهدمان سیره عملی ائمه ما است. اگر به نحوه تعامل پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) با اهل کتاب نگاه کنید، اوج تسامح و احترام را مشاهده میکنید؛ احترامی که برای علمای آنها قائل بودند، یا حتی اینکه برخی از خدمه، کارمندان و زیردستان اهل بیت (ع) از اهل کتاب بودهاند. این نوع از تعامل مسالمتآمیز در سایر ادیان کمتر مشاهده میشود. شما نمیتوانید تصور کنید که در بیت پاپ یا کشیش اعظم مسیحی، یک نفر مسلمان با نقش مدیریتی فعالیت کند. این تفاوت فاحش، ریشه در نگاه مسالمتآمیز و جهانشمول احکام اسلام دارد که زمینهساز صلح پایدار و حقیقی است.
ریشه این تفاوت بنیادین در مفهوم توحید و کرامت انسانی در اسلام نهفته است. اسلام، مبانی صلح را صرفاً بر مدار مدارا نمیبیند، بلکه آن را بر پایه عدالت اجتماعی فراگیر و اصل «لا اکراه فی الدین» بنا مینهد. این رویکرد حقوقی-اجتماعی، که در پیمانهایی مانند عهدهنامه تجاری پیامبر (ص) با مسیحیان نجران متجلی است، به گروههای غیرمسلمان نه تنها حق حیات و امنیت، بلکه حق آزادی عقیده و حفظ اماکن مقدسشان را تحت چتر حمایت دولت اسلامی اعطا میکرد. این چارچوب، برخلاف مدلهایی که مبتنی بر برتری مطلق یک گروه بر دیگران هستند، زمینهای برای همزیستی فعال و نه صرفاً تحمل اجباری فراهم میآورد که شرط اساسی صلح پایدار است.
علاوه بر این، جهانشمولی دین اسلام، که خود را برای همه بشریت (رحمة للعالمین) معرفی میکند، ایجاب مینماید که راهکارهای صلح آن نیز عملیاتی و قابل اجرا در هر منطقه و زمان باشد. این امر نه یک آرمانشهر، بلکه یک سیستم حکمرانی را ترسیم میکند که در آن، معیار برتری، تقوا و تعهد به عدالت است، نه وابستگی مذهبی یا نژادی. سیره حکومتی امیرالمؤمنین علی (ع) نمونه بارز این عملیاتی بودن است؛ جایی که ایشان در عهدهای خود با مالک اشتر، بر حفظ حقوق اقلیتها و جلوگیری از ظلم به آنان به عنوان یک اصل حکومتی تأکید میورزند. این نوع ادغام آموزههای اخلاقی با ساختار مدیریتی، اسلام را به یک مدل جامع برای حکمرانی صلحآمیز تبدیل میکند که فراتر از مرزهای اعتقادی عمل میکند.
رسا: در پایان، تحولات اخیر منطقهای، بهویژه مسئله غزه، چه تأثیری بر گفتوگوی بیندینی در سطح جهانی و معرفی مکتب تشیع داشته است؟ آیا این فرصت به درستی مورد استفاده قرار گرفته است؟
قضیه غزه، یک «برد» استراتژیک در عرصه بینالمللی محسوب میشود. به برکت این جریان، اسلام، مکتب تشیع و جمهوری اسلامی ایران عملاً بهعنوان سخنگو و مبلغ جریان اهل بیت (ع) به جهان معرفی شدهاند و دیدگاههای آنها در سطح جهانی مطرح شد. اما من معتقدم صرف مطرح شدن و این برد اولیه، کافی نیست.
اکنون که ما مطرح شدهایم، نباید فرصت را از دست بدهیم. اندیشمندان ما باید وارد عمل شوند و از همین ظرفیت و فرصت استفاده کنند تا به قدم معرفتی برسیم. معارف اسلام ناب اهل بیت (ع) باید با یک فرمول مناسب و دقیق، هم برای سایر مسلمانان و هم برای پیروان سایر ادیان تبیین شود. این اقدام ضروری است تا جهانیان بدانند حمایت قاطع ایران و مکتب تشیع از مردم فلسطین بر چه پایههای عمیق الهی و مبانی اصیلی استوار است.
متأسفانه باید بگویم، از ظرفیتهای عظیمی مانند قضیه غزه، آنگونه که شایسته است، برای تبیین نکات اسلام ناب و معارف اهل بیت (ع) بهرهبرداری نشده است و این خلأ باید در اسرع وقت جبران شود.
این «فرمول مناسب» باید فراتر از بیانیههای سیاسی باشد و به یک مدل ارتباطی منسجم تبدیل شود. این فرمول نیازمند ترجمه مفاهیم عمیق کلامی و فقهی به زبانهای جهانی و قابهایی است که برای مخاطب غربی یا حتی مسلمانان غیرشیعه، ملموس باشد. به عنوان مثال، مفهوم «مقاومت» نباید صرفاً به معنای درگیری نظامی درک شود، بلکه باید در چارچوب دفاع از کرامت انسانی و حقوق بینالمللی که ریشه در آموزههای قرآنی دارد، تبیین گردد.
این کار مستلزم استفاده از متخصصان میانرشتهای است که هم در فقه و اصول اسلامی تبحر داشته باشند و هم در علوم ارتباطات، روانشناسی اجتماعی و مطالعات فرهنگی مسلط باشند تا پیام بهگونهای کدگذاری شود که کمترین میزان سوءتفاهم و بیشترین میزان همدلی را برانگیزد.
چالش اصلی در این مرحله، مقابله با روایتسازیهای متقابل قدرتهای جهانی است که تلاش میکنند حمایت از فلسطین را به یک موضوع صرفاً فرقهای یا ایدئولوژیک تقلیل دهند. برای خنثیسازی این تلاشها، تولید محتوای چندرسانهای مانند مستندهای تحلیلی، پادکستهای تخصصی و محتوای شبکههای اجتماعی بر اساس این فرمول تبیین، حیاتی است.
اندیشمندان باید به جای واکنشهای صرفاً دفاعی، روایتی فعالانه ارائه دهند که نشان دهد مکتب اهل بیت (ع) چگونه راهکاری برای حل معضلات اخلاقی، سیاسی و حقوقی جهان امروز، از جمله مسئله فلسطین، ارائه میدهد.