گزارشی از پانزدهمین پیشنشست همایش بینالمللی علوم انسانی اسلامی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، پانزدهمین پیشنشست همایش بینالمللی علوم انسانی اسلامی به همت گروه روانشناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و با همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی شب گذشته در مؤسسه امام خمینی(ره) برگزار شد.
در این نشست، حجتالاسلام حمید رفیعیهنر، عضو هیئتعلمی و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ حجتالاسلام محمدصادق شجاعی، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه بینالمللی المصطفی(ص)؛ و حجتالاسلام علی ابوترابی، عضو هیئتعلمی و استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) بهعنوان سخنران به ارائه دیدگاههای خود پرداختند.

در ابتدا حجتالاسلام علی ابوترابی در پاسخ به پرسش مطرحشده درباره موضوع روانشناسی در رویکرد اسلامی گفت: اگرچه در مکاتب مختلف روانشناسی، موضوع مطالعه از رفتار بیرونی تا فرآیندهای شناختی و ناهوشیار متنوع است، اما در روانشناسی اسلامی، موضوع اصلی مجموعه ابعاد نفس در ارتباط با بدن است؛ یعنی آنچه از نفس انسانی بروز میکند، اعم از شناخت، هیجان و رفتار، موضوع مطالعه روانشناسی اسلامی است.
وی تأکید کرد: در این دیدگاه، ما وجود نفس را اثبات فلسفی نمیکنیم، بلکه آثار و عوارض آن را بررسی میکنیم. در واقع، قواعد، نیازها و گرایشهای حاکم بر نفس انسانی و نیز رفتارهای ناشی از آن در سه حوزه شناخت، هیجان و عمل، موضوع روانشناسی اسلامی را تشکیل میدهد.
حجتالاسلام ابوترابی با اشاره به تفاوت هستیشناختی و انسانشناختی روانشناسی اسلامی با سایر مکاتب افزود: انسان در نگاه اسلامی دارای بعد روحانی و غیرمادی است که پس از جدایی از بدن نیز دارای ادراک و تجربه است. بنابراین، تحلیل رفتار و حالات روانی انسان در چارچوب روانشناسی اسلامی، صرفاً محدود به حیات مادی نیست و با نگاه فلسفی و عرفانی به نفس پیوند دارد.
وی در تبیین رویکرد روششناختی روانشناسی اسلامی اظهار داشت: روانشناسی اسلامی علمی است در حال تحقق، نه صرفاً یک فلسفه علم. ازاینرو باید علاوه بر گزارش روشهای موجود، به کشف روش درست مبتنی بر مبانی معرفتشناسی اسلامی پرداخت. ما واقعگرا هستیم و نسبیگرایی را نمیپذیریم؛ بنابراین روش ما باید متناسب با کشف واقع نفس انسانی باشد.
حجتالاسلام ابوترابی با بیان اینکه چهار منبع معرفتی اصلی در روانشناسی اسلامی شامل عقل، تجربه، وحی و شهود است و این منابع بهصورت متقارن و مساوی بهکار نمیروند، بلکه با توجه به موضوع و سطح تحلیل، وزن و نقش متفاوتی دارند افزود: در حوزه شخصیت، روش عقلی بیشتر کاربرد دارد، در بررسی رفتارهای قابل مشاهده روش تجربی مناسبتر است، و در مطالعه حالات درونی انسان، روش شهودی با پشتیبانی متون دینی اعتبار مییابد.

در ادامه حجتالاسلام محمدصادق شجاعی، با بیان اینکه هر نوع بحث درباره روش در روانشناسی اسلامی وابسته به نوع نگاه ما به انسان و چیستی روانشناسی است، اظهار داشت: برای فهم روش در روانشناسی اسلامی باید ابتدا روشن شود که روانشناسی چه موضوع و قلمرویی دارد و از چه نوع مأموریتی سخن میگوید. روانشناسان در طول تاریخ بهدنبال درک دنیای درون انسان بودهاند؛ دنیایی که شامل احساسات، ادراکات، هیجانات و فرآیندهای ذهنی است. اما از آنجا که دسترسی مستقیم به درون انسان ممکن نیست، آنان ناچار شدند از طریق رفتار و گفتار افراد به شناخت این دنیای درون برسند.
وی افزود: رفتارگرایان از رهگذر مشاهده کنشهای بیرونی و فیزیولوژیک، و گروهی دیگر از طریق گفتار و اظهارات افراد درباره حالات درونیشان، به شناخت روان انسان پرداختهاند. استفاده از پرسشنامهها نیز ریشه در همین رویکرد دارد. روانشناسان در این مسیر اشتباه نکردند، بلکه چارهای جز این نداشتند، زیرا مطالعه دنیای درون تنها از رهگذر آثار بیرونی ممکن بود.
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه بینالمللی المصطفی (ص) با اشاره به تفاوت نگاه اسلامی به انسان، خاطرنشان کرد: در روانشناسی اسلامی، ما نیز همان دنیای درون انسان را موضوع مطالعه قرار میدهیم، اما با تکیه بر جهانبینی و فلسفه انسانشناسی اسلامی. تفاوت ما در این است که نگاه ما صرفاً پسینی نیست؛ یعنی لازم نیست تنها منتظر بروز رفتار یا گفتار بمانیم تا از آنها به درون انسان پی ببریم، بلکه ما یک منبع پیشینی در اختیار داریم و آن وحی الهی است. خداوند که خالق انسان است، در قرآن کریم و روایات، ویژگیها و سازوکارهای درونی انسان را بیان کرده است و ما از این طریق میتوانیم به شناختی از دنیای درون برسیم.
حجتالاسلام شجاعی با تبیین مفهوم دو کتاب تشریع و کتاب تکوین در فهم انسان اظهار کرد: انسان بخشی از کتاب تکوین الهی است و قرآن کریم، کتاب تشریع. برای دستیابی به شناخت کامل از انسان، باید این دو منبع را در کنار هم مطالعه کرد. اگر در این مسیر تعارضی میان یافتههای تجربی و معارف وحیانی مشاهده شود، علت آن فهم ناقص ما از یکی از این دو منبع است، چرا که در واقعیت، کتاب تکوین و کتاب تشریع هر دو از سوی خدای واحد صادر شدهاند و تعارضی میان آنها وجود ندارد.

در انتها نیز حجتالاسلام حمید رفیعیهنر، عضو هیئتعلمی و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در پانزدهمین پیشنشست همایش بینالمللی علوم انسانی اسلامی که در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد، با اشاره به ضرورت بازنگری در مبانی معرفتی و تاریخی روانشناسی، تأکید کرد: برای فهم درست از روانشناسی اسلامی باید به تبارشناسی تاریخی و مبانی هستیشناختی و انسانشناختی این علم توجه کرد؛ چراکه روانشناسی در غرب، بهمرور از روح و نفس فاصله گرفت و به مطالعه صرف رفتار و فرآیندهای فیزیولوژیک محدود شد.
وی گفت: تبیین مسئله روانشناسی اسلامی بدون شناخت سیر تاریخی علم روانشناسی در غرب ممکن نیست. در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی، میان الهیدانان و دانشمندان علوم طبیعی نوعی همسویی وجود داشت؛ الهیدانان کتاب تشریع و دانشمندان کتاب تکوین را مطالعه میکردند و هر دو، مطالعه آفرینش الهی را هدف خود میدانستند. اما با ظهور قرائتهای سکولار و جدایی دین از علم، این همسویی از میان رفت و روانشناسی نیز در همین مسیر، از مبانی الهی فاصله گرفت.
عضو هیئتعلمی و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به ریشههای تاریخی واژه روانشناسی گفت: واژه پسیکولوژی در قرن پانزدهم میلادی شکل گرفت و هدف آن، برپایی گفتمانی استدلالی دربارهی نفس بود. اما در گذر زمان، این واژه از معنای اصیل خود فاصله گرفت و بهتدریج، به حوزههای تجربی و مادی محدود شد.
حجتالاسلام رفیعیهنر با استناد به دیدگاههای برخی روانشناسان مغفولمانده خاطرنشان کرد: برخی از آنان در تحلیل سیر تحول روانشناسی گفتهاند: روانشناسی ابتدا روح خود را از دست داد، سپس ذهن خود را، و در نهایت آگاهی خود را؛ گویی برای مرگ نهایی آماده میشود.