یادداشت؛
تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی؛ نخستین گام عملی امام راحل در تحول دانشگاهها
تشکیل «ستاد انقلاب فرهنگی» در سال ۱۳۵۹ به دستور امام خمینی، نخستین اقدام سازمانیافته برای اصلاح بنیادین دانشگاهها و بازگرداندن هویت اسلامی ـ ایرانی به نظام آموزش عالی بود؛ اقدامی که نقطه آغاز تحول عمیق در ساختار علمی و فرهنگی کشور و مقابله با وابستگی فکریِ بهجامانده از دوران پهلوی به شمار میرفت.
به گزارش خبرنگار
گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، در نگاه امام خمینی، مسئله دانشگاه صرفاً یک موضوع آموزشی یا مدیریتی نبود، بلکه مسألهای «هویتی» و «حاکمیتی» محسوب میشد. ایشان معتقد بودند که پیش از انقلاب، دانشگاه ایرانی در ظاهر بومی است اما در محتوا و جهتگیری، ادامهای از پروژه مدرنیزاسیون غربمحور پهلوی است؛ پروژهای که در آن، تربیت نیروی انسانی بر اساس الگوهای فکری، معرفتی و اخلاقی غرب صورت میگیرد. به همین دلیل امام بارها تأکید کردند که دانشگاه اگر اصلاح نشود، نظام اسلامی نیز نمیتواند در ریشهها و ساختارهای خود استقرار یابد.
از این منظر، «استقلال فرهنگی» برای امام خمینی نه یک مرحله فرعی، بلکه بُعد تمدنی انقلاب اسلامی بود. ایشان بر این باور بودند که سلطه فرهنگی از همه انواع سلطهها خطرناکتر است؛ زیرا بدون درگیری نظامی، زمینه تغییر ذهن، باور و ارزشهای جامعه را فراهم میکند و نسلهای بعدی را نسبت به هویت دینی، ملی و استقلال کشور بیاعتقاد میسازد. به همین دلیل، امام همواره هشدار میدادند که اگر دانشگاه در مسیر دینی و مستقل قرار نگیرد، انقلاب از درون تهی خواهد شد و جامعه بار دیگر گرفتار استعمار فکری خواهد شد.
دستور امام برای بازسازی بنیادین دانشگاهها
بر همین اساس، اقدامهای امام خمینی برای اصلاح دانشگاهها نه امری صوری و شعاری، بلکه حرکتی «نهادسازانه» و «معرفتمحور» بود که به دنبال بازآفرینی بنیادهای فکری و علمی نظام آموزش عالی بود. در نگاه ایشان، اسلامیسازی دانشگاهها به معنای تغییر ظواهر یا اعمال نمادهای دینی نبود، بلکه تحولی عمیق در مبانی معرفتی رشتهها، جهتگیری علمی و فلسفه علوم را هدف میگرفت؛ تحولاتی که باید نظام ارزشی حاکم بر دانشگاه را به سمت هویت اسلامی و استقلال فکری سوق میداد. از نظر امام، تا وقتی علوم انسانی بر بنیانهای سکولار غربی استوار باشد، دانشگاه توان تولید دانش متناسب با جامعه اسلامی را نخواهد داشت و کشور در وابستگی فکری باقی میماند.
در کنار این تحول معرفتی، امام خمینی بر ضرورت پالایش دانشگاه از عناصر غیرمتعهد و وابسته نیز تأکید داشت. ایشان معتقد بودند گروهی از استادان و جریانهای فرهنگی، دانشگاه را به پایگاهی برای تداوم نفوذ فکری غرب تبدیل کردهاند و این فضا باید تصفیه و بازسازی شود تا زمینه تربیت نسل متخصص و در عین حال متعهد فراهم آید. این پاکسازی، بخشی از پروژه بزرگ استقلال فرهنگی بود و نه اقدامی مقطعی یا سلیقهای.
گام سوم در نگاه امام، بازسازی جامع نظام آموزشی بود؛ بازسازیای که شامل تجدیدنظر در محتوا، سرفصلها، رشتهها، شیوه گزینش استاد و دانشجو و حتی بازتعریف مأموریت دانشگاهها میشد. این تحول، بهویژه در حوزه علوم انسانی اهمیت بیشتری داشت؛ زیرا امام باور داشت تنها با چنین بازنگری عمیقی میتوان دانشگاهی ایجاد کرد که نیازهای جامعه اسلامی را پاسخ دهد و مسیر وابستگی علمی و فکری را قطع کند.

از تذکر تا نهادسازی
این نگاهِ بنیادین، امام خمینی را از مرحله تذکر و هشدارهای مکرر درباره وضعیت فرهنگی دانشگاهها به مرحله اقدام عملی و نهادسازی رساند. بر همین اساس بود که ابتدا «ستاد انقلاب فرهنگی» در سال ۱۳۵۹ تشکیل شد و پس از روشن شدن دامنه گستردهی مأموریتها، این ساختار در سال ۱۳۶۳ با دستور امام به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» ارتقا یافت. به بیان دقیقتر، امام خمینی پروژه «استقلال فرهنگی» را از سطح یک دغدغه نظری یا شعاری صرف، به سطح یک ساختار حکمرانی دائمی و پایدار منتقل کرد؛ ساختاری که مأموریت اصلی آن، تحول در هسته معرفتی دانشگاهها و تبدیل آنها به کانون تولید اندیشه، هویت و پیشرفت اسلامی بود.