۲۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۵
کد خبر: ۲۱۶۷۳۹
سبک زندگی اسلامی؛

ضرورت تربیت جنسى

خبرگزاری رسا ـ غریزه جنسى از آن جمله غرایز ذاتی بشر است که خدای متعال این غریزه را در او قرار داده است. با وجود این غریزه است که انسان نیاز و میل جنسى پیدا مى‌کند و لازم است که به صورتى صحیح، آن را ارضا نماید. از طرفی برآوردن یا رها کردن نیاز جنسى، رفتار و واکنش‌های متفاوتى را در انسان به وجود می‌آورد. کارشناسان تربیتى به صورت‌هاى مختلف به اهمیت آن توجه کرده و توجه عموم مردم را به آن جلب کرده‌اند.
ضرورت تربیت جنسى
مسأله تربیت، از امور بسیار مهمى است که از گذشته دور، توجه والدین و کارشناسان امر آموزش و تربیت را به خود مشغول کرده است. امّا نسبت به تربیت جنسى انسان، کمتر پرداخته شده است؛ درحالی که تربیت جنسی یکى از امور بسیار مهم تربیتى او محسوب می‌شود.
 
غریزه جنسى از آن جمله غرایز ذاتی بشر است که خدای متعال، این غریزه را در او قرار داده است. با وجود این غریزه است که انسان نیاز و میل جنسى پیدا مى‌کند و لازم است که به صورتى صحیح، آن را ارضا نماید. از طرفی برآوردن یا رها کردن نیاز جنسى، رفتار و واکنش‌های متفاوتى را در انسان به وجود می‌آورد. کارشناسان تربیتى به صورت‌هاى مختلف به اهمیت آن توجه کرده و توجه عموم مردم را به آن جلب کرده‌اند.
 
حضرت آیت اللّه ابراهیم امینی در این باره می‌فرماید: «والدین مسؤول نمى‌توانند نسبت به غریزه جنسى فرزندانشان بى‌تفاوت باشند و در این باره برنامه‌اى نداشته باشند؛ زیرا تربیت جنسى یکى از دشوارترین و حسّاس‌ترین انواع تربیت‌هاست. اندک اشتباه و غفلتى در این باره ممکن است کودکان را به محیط فساد و تباهى بکشاند.»[1]
 
با نگاهى گذرا و کوتاه به مراکز و دادگاه‌های قضایى و صفحات مربوط به حوادث مطبوعات و رسانه‌ها، به این نتیجه مى‌رسیم که درصد زیادی از جرایم موجود در جامعه، به عدم تربیت درست در همین زمینه، یعنی مسائل جنسى برمى‌گردد.

اهمیت این امر زمانی آشکارتر می‌شود که بدانیم رفتارهاى جنسى و غیرجنسى در تعامل با یکدیگر هستند؛ به گونه‌اى که رفتار غیرجنسى زمینه ساز بروز رفتار جنسى نیز مى‌شود و یا بر عکس. لذا به جرأت مى‌توان مدعی شد که غالب رفتارهاى انسان با غریزه جنسى او در ارتباط است.
 
غریزه جنسى از زمان بلوغ جنسى، که توأم با دوره نوجوانى است، برانگیخته مى‌شود و نیاز و میل جنسى در انسان احساس شده و ارضاى آن را طلب مى‌کند. لذا با وجود اینکه غریزه مذکور از دوره نوجوانى به بعد، خودش را نشان می‌دهد، ولی از آنجایی که اساس و پایه شخصیت انسان از جمله در مسائل جنسى در دوره‌هاى تربیتی پیش از آن، پى ریزى مى‌شود، لازم است به مسائلى که در آن دوره‌ها بر رشد جنسى انسان تأثیرگذارند، هم پرداخته شود.
 
"موریس دبس" کارشناس امر تربیت مى‌گوید: «تغییرات بلوغ، مستلزم تربیت جنسى است؛ ولى هنوز نه در خانواده به این تربیت اهمیت کافى داده مى‌شود و نه در مدرسه. اغلب اوقات، والدین از به جا آوردن وظیفه، شانه خالى مى‌کنند و دبیران نیز خود را به کرى مى‌زنند! در صورتى که باید این نکته را خوب به خاطر داشت که تربیت جنسى جزء لاینفک وظایف مربّیان است. اگر ما مسأله جنسى را از لحاظ اهمیت در ردیف سایر فعالیت‌هاى انسانى قرار دهیم و آن را موضوع جداگانه نشماریم که گفت‌وگوى از آن گناه است، بسیارى از مشکلاتى که امروز ظاهراً وجود دارد، از میان خواهد رفت.»[2]
 
ارضاى این غریزه، در هر جامعه و مکتبى، داراى اصولى و قوانینی است که رعایت آنها ضروری است. از این رو، افرادى که مراعات این چارچوب و اصول را مى‌کنند، داراى رفتار به هنجار جنسى مى‌باشند؛ امّا آنان که این امور را رعایت نمی‌کنند، از رفتار جنسى به هنجار، بی‌بهره‌ خواهند بود.
 
دین اسلام، که همواره آیین درست زندگى کردن را به مردم آموزش می‌دهد، در زمینه مسائل جنسى نیز بدون موضع نیست؛ بلکه توجه خاصى به آن نموده است. چه بسا علت آن هم این باشد که غریزه جنسى بر بیشتر مسائل انسانى، چه مادى و چه معنوى، تأثیرگذار است و سرنوشت انسان را دست خوش تغییر و تحول مى‌گرداند. لذا، افرادى که توانسته‌اند غریزه جنسى خود را تعدیل نمایند و زمام آن را به دست بگیرند، در زمینه‌هاى دیگر تربیت، راحت‌تر به پیش رفته‌اند.
 
در عصر حاضر، ابزارهای رسانه‌‌ای گسترش فراوانی داشته‌اند و در دست‌رسی کودکان، نوجوانان و جوانان آسان شده است؛ به طوری که در گوشه و کنار شهر و روستا، خانواده‌هاى مسلمان را با نگرانى شدیدى مواجه ساخته است؛ لذا ضرورى است تا با تحقیق بیشتر در این زمینه، ابعاد مختلف تأثیرپذیرى انسان در امور جنسى و عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسى او شناخته شود. در این یادداشت درصدد بررسى تأثیرپذیرى جنسى و عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسى انسان، به ویژه در کودکان، نوجوانان و جوانان، هستیم.
 
 
مقدّمه
 
شخصیت انسان، مجموعه‌اى از سه بُعد «شناخت»، «گرایش» و «رفتار» است؛ به طوری‌که انسان را با این ابعاد سه گانه مى‌شناسند. از این سه بُعد، دو بُعد شناختى و گرایشى سهم بیشترى در تأثیرگذارى بر رفتار انسان دارند. هر چند خود رفتار، هم زمینه ساز بروز رفتارهاى دیگرى در انسان مى‌شود. در حوزه رفتارهاى جنسى انسان، که بخش مهمى از رفتار او را تشکیل مى‌دهند، نیز این تأثیرگذارى و تأثیرپذیرى جریان دارد. از این رو، رفتارهاى جنسى، تحت تأثیر عوامل سه گانه شخصیت ساز انسان قرار دارند.
 
 
اثرپذیرى
 
رشد جنسى انسان در طول زندگى، از راه‌هاى مختلف و تحت تأثیر عوامل چندى، متغیر مى‌شود. این تأثیرپذیرى در دوره‌هاى زندگى متفاوت است. تأثیرپذیرى کودک، مانند تأثیرپذیرى نوجوان نیست؛ به همین صورت، بین جوان و میانسال نیز متفاوت است. از این رو، لازم است تأثیرپذیرى جنسى انسان در دوره‌هاى گوناگون به صورت جداگانه مورد بررسى قرار گیرد.
 
1. تأثیرپذیرى کودک
تا حدودی می‌توان گفت که رفتار انسان، تحت تاثیر افکار، اندیشه‌ها، امیال و آرزوهایى است که در دوران کودکى داشته است. اگر کودک در خصوص مسائل جنسى، افکار و آرزوهاى صحیحی داشته باشد، قطعاً در دوره‌هاى بعدِ زندگى هم داراى رفتارهایى خواهد بود که با اهداف متعالى انسانى سازگار و هماهنگ مى‌باشد.
انسان، هنگامی که پا به عرصه وجود مى‌گذارد، از جهت علم و معلومات، اندوخته‌اى ندارد و فقیر و محروم است؛ هم‌چنان‌که خدای تبارک و تعالى مى‌فرماید: «وَ اللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَ الأَبْصَارَ وَ الأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالى که هیچ نمى‌دانستید و او گوش، چشم‌ها و قلب را براى(درک و علم) شما قرار داد، شاید شکرگزار باشید.»[3]
علمى که در این آیه از انسان نفى شده، علم و دانش اکتسابى و حصولى است، نه علم حضورى که هر انسانى نسبت به بعضى امور، علم حضورى دارد. از این رو، دست انسان هنگامى که به این دنیا مى‌آید، از علم و دانش جنسى خالى است.

امّا هر مقدر از عمر کودک مى‌گذرد، بر اطلاعات و دانسته‌هایش، از جمله در مورد مسائل جنسى اضافه مى‌شود. گر چه گفته مى‌شود که کودک درک و فهمى نسبت به مسائل جنسى ندارد، ولی این را هم نمى‌توان منکر شد که کودک با گذشت زمان، اطلاعاتى در مورد این مسائل پیدا مى‌کند.
 
چه بسا، یکى از علل منع عمل زناشویى در مقابل چشمان کودک، وجود همین نکته است که نباید ذهن کنجکاو و فعّال کودک را به مسائل جنسى آلوده کرد تا مبادا هنگامی که به بلوغ جنسى نزدیک شد و نسبت به امور جنسى درک و فهمى پیدا کرد، به لغزش‌هاى جنسى گرفتار شود.

هر چقدر بر سن کودک اضافه شود، بر توانایى او نسبت به درک مفاهیم افزوده مى‌شود. کودکى که در دوران کودکى‌اش با مسائل جنسى مواجه است(خواه دیگران پاى او را به مسائل جنسى بکشانند و یا بر اثر تربیت ناسالم خود به این سو روی گردان شود) اگر به وسیله مربّیان از انحراف او جلوگیرى نشود، زمینه لغزش هر چه بیشترش در مسائل جنسى زیادتر است.
 
آیا والدینی که با پوشش نامناسب جسمى، یا گفتار و رفتار برانگیزاننده در برابر چشمان کودک و یا نوجوان ظاهر مى‌شوند و سلامت و امنیت روانى او را دست خوش طوفان قرار مى‌دهند، با والدینى که مواظب همه حرکات و سکنات خود هستند و به افکار و رفتارهاى فرزندان خود جهت مى‌دهند، یکسانند؟ آیا کودکى که به هر دلیل و علتی، صحنه‌ها و تصاویری از روابط جنسى را مشاهده کرده است، این کودک در آینده احتمال لغزش‌هاى جنسى‌اش زیادتر نیست؟
 
هر یک از رفتارهاى انسان، چه جنبه مثبت و چه جنبه منفى، به نوبه خود مى‌تواند بر شخصیت فرد تأثیرگذار باشد. انحرافات و کج روى‌هاى رفتار جنسى هم از این قاعده مستثنى نیستند و در نتیجه، شخصیت انسان را متحوّل مى‌سازند.
 
در این که رعایت چه نکاتی اساس بنیان اخلاقى خانواده را تأمین مى‌کند، باید گفت: داشتن رابطه درست بین پدر و مادر نقش مهمى ایفا مى‌کند. پدر و مادر باید دوستى، عشق و احترام متقابل به یکدیگر داشته باشند؛ زیرا رفتار و کردار والدین براى کودکان نمونه تقلید است.
 
امام صادق علیه‌السلام، ارتباط خوشبختی فرزندان را به والدین، تا جایی توسعه مى‌دهد که نوه‌هاى انسان را هم در بر مى‌گیرد؛ حضرت در این باره فرمود: «انّ اللّهَ لیُفلحَ بِفلَاحِ الرَّجُلِ المُؤمِنِ وُلدَه وَ وَلدَ وُلدِه؛ به درستى که خداوند به وسیله رستگارى مردِ مؤمن، فرزند و فرزندِ فرزندش را رستگار مى کند.» [4]
 
2. تأثیرپذیرى نوجوان و جوان

پس از سپری کردن دوره کودکی، انسان دوره نوجوانی را تجربه می‌کند. کودک با رشد مستمر خود و با به فعلیت رسیدن بعضی از توانایی‌ها و استعدادهایش که تا آن موقع در او به صورت بالقوه بوده است، به دوره پر فراز و نشیب نوجوانی قدم گذاشته و آن را تجربه می‌کند.
در این دوره، انسان با مسائل ویژه‌ای مواجه مى‌شود که در دوره‌هاى پیش از این، وجود نداشته‌اند. از جمله مسائلى که نوجوان را از کودک متمایز مى‌کند، مسأله رشد جنسى است. فرد با رسیدن به دوره نوجوانی که همزمان با بلوغ جنسى همراه است، چیزهایى را درک مى‌کند که یک کودک از درک آن عاجز است و آن لذت‌هایى است که یک نوجوان و یا جوان از دیدنى‌ها و شنیدنى‌ها و لمس کردنى‌ها مى‌برد و با لذتى که یک کودک از آنها مى‌برد، متفاوت است.
 
با بلوغ جنسى، نیاز و میل جنسى در انسان شکل مى‌گیرد و انسان به دنبال تأمین کننده این نیاز به وجود آمده می‌گردد. نیاز جنسى از جمله نیازهاى فیزیولوژیکی و اولیه براى انسان به شمار مى‌رود و تا وقتى ارضا نگردد، نیازهاى سطح بالاتر و عالى‌تر در او شکل نمى‌گیرند و اگر هم شکل بگیرند، چندان تأثیرگذار نیستند که بتوانند نیاز جنسى را تحت الشعاع خود قرار دهند.

از این رو، ابعاد شناختى و گرایشى نوجوان و جوان تحت تأثیر مسائل جنسى قرار مى‌گیرد و به دنبال شناخت و گرایش، رفتار او هم، که ناشى از بُعد شناختى و گرایشى اوست، تحت تأثیر امور جنسى قرار مى‌گیرد.
 
فرد نوجوان، در دوره نوجوانى خود، با تغییر و تحولات گوناگون و پیچیده فیزیکى و روانى مواجه است. او مى‌داند که دیگر کودک نیست که همچنان به والدین خود وابسته باشد. از طرفی، هنوز به دوره جوانى نرسیده است که به حد استقلال و خودکفایى در اداره خود رسیده باشد. لذا، نسبت به هویّت خود، دچار سردرگمى و نوعى شک و تردید مى‌شود و گویا گم شده‌اى دارد و به دنبال آن مى‌گردد.
 
فرد در این دوره به دنبال شناخت هویّت خود است. او مى‌خواهد بداند که کیست و چیست. نوجوانى، مرحله بریدگى و قطع از کودکى با تمام خصوصیات آن و ناپیوستگى به دوره جوانى با امتیازات ویژه آن است. از اینجاست که برخى از نوجوانان به انزوا و گوشه گیرى روى مى‌آورند و در افکار، آرزوها و تمایلات خود فرو مى‌روند.
 
فرد نوجوان در این دوره از نظر جسمى، رشد کرده و از کودکى خود در این زمینه فاصله گرفته است. بزرگترها وقتى به او نگاه مى‌کنند، نسبت به گذشته توقّعات زیادترى از او دارند؛ در حالى که از نظر روحى و روانى هنوز به حدّى نرسیده است که بتواند خواسته‌هاى بزرگترها را به تمام و کمال جامه عمل بپوشاند.
 
لذا، گاهی بزرگترها تصور مى‌کنند که نوجوان از روى لجبازى و غرور، در حد انتظارات آنان ظاهر نمى‌شود و از این رو، رابطه بین والدین و فرزندان گاهی سُست مى‌شود و کم کم حاضر نمى‌شوند به حرف یکدیگر گوش دهند و در ادامه زمینه ناسازگارى و برخورد بین آنان فراهم مى‌شود.
 
اینجاست که نقش والدین در کمک و یاری به نوجوان براى گذر از این مرحله روشن مى‌شود. والدینی که بتوانند موقعیت و شرایط ویژه نوجوان خود را درک کنند و بفهمند، بهتر مى‌توانند با فرزند خود همراهى و همدلى نموده و با راهنمایى لازم، نوجوان را به سرمنزل مقصود برسانند.
به خاطر تغییراتى که در درون و برون نوجوان رخ داده و او را از کودکى جدا کرده است، نمى‌توان با او همانند یک کودک خردسال برخورد کرد؛ مثلا، نوجوانى که در زمان کودکى‌اش به راحتى متقاعد مى‌شد، ولی با ورود به دوره نوجوانی، حسّاس و زود رنج شده، خیلى زود عصبانى مى‌شود و کوچکترین برخوردى با او، باعث طغیان او مى‌گردد.
 
البته منشأ و ریشه این مسائل، به تحولات گسترده و پیچده دوره بلوغ جنسى برمی‌گردد؛ زیرا نوجوان با قرار گرفتن در مرحله بلوغ جنسى و تحمّل تغییرات تمام اعضای بدن، زود خسته، اندوه‌گین، پژمرده و حسّاس مى‌شود؛ به طوری‌که تعادل حیاتى دوره کودکى را از دست مى‌دهد و با پافشارى و اصرار بر خواسته‌هاى خود، کمتر از والدین خود اطاعت مى‌کند. از این رو والدین باید با تحمّل زیاد، ادب و نزاکت فراوان، با نوجوان برخورد کنند و به دقت، در حالى که سعى مى‌کنند مسائل لازم دوره نوجوانى را به او بیاموزند، به او کمک کنند.
 
این نکته لازم است که باید به نوجوان، ضرورت خویشتنداری از لذایذ جنسى و روش بهتر ارتباط با دیگران را یادآور شد. باید او را از تأثیرات باطنى دور کرد و با ورزش و مشغولیت فکرى مناسب، تمرکز حواس او را از تمایلات جنسى از بین برد.

معمولا در این دوره، نوجوانان به اطلاعات علمى علاقه زیادی دارند و با پشت کار فراوان، آثار علمى را مى‌خوانند و به وسایل و ابزارهای گوناگون، نیرو و استعداد خود را آزمایش مى‌کنند. لذا لازم است والدین و معلمان و مربیان، این علایق را شناسایى کرده، نوجوانان را هدایت کنند. این علایق، که مناسب با نیازمندى‌هاى جسمى و روحى نوجوانان هستند، آنان را بیشتر آرام و خوددار مى‌سازند.
 
ناگفته نماند که بى‌تفاوتى، بى‌انضباطى فکرى و میل و علاقه به نزدیکى جنسى در نوجوان به راحتى مى‌تواند موجب لجام گسیختگى و فسق و فجور او شود. احساس جنسى قبل از موقع و لجام گسیختگى آن، ممکن است نه تنها باعث سرایت بیمارى‌هاى مقاربتى گردد، بلکه موجب شکست روحى نوجوانان هم می‌شود.
 
اگر انسان، قبل از نوجوانى به گونه‌اى با امور جنسى سر و کار داشته و به قول معروف چشم و گوشش باز شده و بلکه تجربه عمل جنسى داشته باشد، در دوره نوجوانى با تفکر و تمایلات خود، فقط در آرزوى معاشرت با یک پسر یا یک دختر است. در این صورت، رشد نامساوى روحى و جسمى در اندام او به وجود مى‌آید و نوجوان با گرفتار آمدن به تأثرات جدید، پریشان خاطر و پژمرده مى‌شود.

لذا اگر دانش آموز است و به تحصیل اشتغال دارد، دچار عقب ماندگى تحصیلی مى‌شود و خیلى زود کتاب یا دوست خود را کنار مى‌گذارد و رها مى‌کند و سراغ کتاب یا دوستى مى‌رود که درباره مسائل جنسى به او اطلاعات دهد. نوجوان هنوز نمى‌تواند زندگی خود را اداره کند و به خود سر و سامان دهد و تمایلات جنسى را سرکوب نماید.
 
در نتیجه، با پیروى از آرزوها و تمایلات، خود را بیش از پیش ضعیف مى‌سازد؛ هم تسلیم خواسته‌هاى نفسانى خود مى‌شود و هم در مقابل خواسته‌هاى افراد دیگر از خود مقاومت نشان نمى‌دهد. دل بستگى جنسى جلوى استعداد نوجوان را مى‌گیرد و اجازه فعالیت لازم را به او نمى‌دهد. تأثیرات نیرومند احساساتِ مربوط به تمایلات جنسى، گویى جاى تصورات و مفاهیم ذهنى را مى‌گیرند.
 
در صورتى که نوجوان، از قبل با وضع جنسى آشنایى داشته باشد، پس از بیدار شدن میل جنسى در او، با افکار و تمایلات خود، آرزوى معاشرت را در ذهن خود می‌پروراند. گاهى شرایط خانه هم طورى است که یا راهنمایى نمى‌شود و یا مى‌ترسد بپرسد. نوجوان با گرفتار آمدن به تأثرات جدید، پریشان خاطر و پژمرده مى‌شود، از درس عقب مى‌افتد، دنبال خواندن کتاب‌هاى مربوط به امیال جنسى مى‌افتد و بیشتر با دوستانى که بتوانند نیازهاى او را برطرف کنند، ارتباط پیدا مى‌کند. از این رو، با پىروى از آرزوها، سُست اراده مى‌شود و نمى‌تواند در مقابل اراده دیگران مقاومت کند.
 
لذا، نباید از اهمیت پرداختن به مسأله بلوغ تغافل کرد و به راحتی از کنار آن گذشت. نمى‌توان نوجوان را در این زمینه به حال خود رها کرد؛ بلکه لازم است او را در جریان تغییر و تحولات جنسى، جسمى و روحى این دوره قرار داد. اگر معلمان، کارشناسان تربیت و والدین از این مسأله غفلت کنند، آفات و آسیب‌های آن، نوجوان را تهدید مى‌کند.
 
منبع:
[1]. آیین تربیت، ص337
[2]. مراحل تربیت، ترجمه على محمد کاردان،ص100
[3]. سوره نحل، آیه 78
[4]. الحدیث، ج2، ص347

عقیل مصطفوی مجد
975/701/ر
 
ارسال نظرات