۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۷
کد خبر: ۴۲۵۴۴۸
بخش پایانی/ در گفت‌‌و‌شنود آيت‌الله علم‌الهدی مطرح شد؛

نیروی رهبری را جز برای اسلام نباید هزینه کرد/ هيچ وقت نگفتم بدحجابي بدتر از اختلاس است

آيت‌الله علم‌الهدی با بیا این که یروی رهبری را جز برای اسلام نباید هزینه کرد، گفت: لابي‌گري‌ها كه در همه جا مؤثرند، ولي نمي‌شود در مورد خبرگان با گمانه‌زني كاري كرد، چون ماهيت كارهاي آخوندها اصلاً قابل پيش‌بيني نيست! حتي براي دشمن هم قابل پيش‌بيني نيست.
آیت الله علم الهدی

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا،  آغازين بخش از گفت‌وشنود مبسوط ما با آيت‌الله سيد احمد علم‌الهدي نماينده ولي فقيه در استان خراسان و امام جمعه مشهد را  از نظر گذرانديد. اينك دومين و واپسين بخش از اين مصاحبه پرنكته را پيش‌روي داريد.

 

پس شما راه فرهنگسازي انقلابي در شهرها را منحصر در ترويج ديدگاه‌هاي رهبري مي‌دانيد؟

مسلماً. ايشان مرجع تقليدي هستند كه در ريزترين مسائل سياسي تعيين تكليف مي‌كنند و راهبرد نشان مي‌دهند، آن هم مبتني بر قرآن و حديث. بايد ديد اگر پشت سر اين رهبر حركت نكنيم، نزد خدا چه حجتي داريم؟كسي كه اين رهبر را كنار بگذارد و دنبال يك تحليل يا انديشه سياسي كه از جاي ديگري آمده است برود، در درگاه اقدس امام زمان(عج) چه توجيهي را مي‌تواند اظهار كند؟تكليف شرعي و وظيفه ديني ما ترويج مباني رهبري است كه البته همان مباني ديني است. آقايان بايد انديشه‌ها و راهبردهاي رهبري را به گونه‌اي ترويج كنند كه در جامعه يك حاكميت و نفوذ قوي پيدا كند. دراين باره، شخص بنده يا شخص ديگري مطرح نيستيم. نتيجه‌اش اين است كه در مردم انگيزه حركت به سمت اهداف مقدس انقلاب ايجاد مي‌‌شود و اساساً مردم انقلابي مي‌شوند و اين جامعه يك جامعه درپي آرمان‌هاي ديني خواهد بود.

 

ارزيابي شما از تركيب مجلس آينده خبرگان چيست؟ طرف مقابل در انتخابات خبرگان به اين رفتارها دست يازيد تا اينكه يا در كار رهبري خلل ايجاد و نوعي نظارتِ مزاحم براي رهبري درست كنند يا اگر لازم شد رهبري را انتخاب كنند، رهبري از جنس خودشان برگزينند! با توجه به نتايج انتخابات، از نظر شما آنها چقدر توانستند به اين نتيجه برسند؟

خوشبختانه فضاي خبرگان با این کار‌ها به هم نخورد. آنچه مسلم است، 80 درصد خبرگان از ليست «جامعتين» انتخاب شده‌اند. ممكن است ليست جامعتين از طرف جريان‌هاي ديگر سياسي هم تأييد شده يا نشده باشد، ولي 80 درصد كساني كه انتخاب شدند در ليست جامعتين بودند. وقتي شوراي نگهبان صلاحيت افراد را تصويب كرد، آقايان هم در جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين شخصيت ولايي اينها را ارزيابي و معرفي‌شان كردند و 80 درصد تركيب مجلس از اين افراد است در مجلس قبلي 90 درصد از اين افراد بودند. طبيعي است فضاي حاكم بر اين مجلس، فضاي تعامل و همگامي با رهبري خواهد بود، ضمن اينكه به هرحال وظايف قانوني خود را هم انجام خواهند داد.

 

خاطرم است در دوره قبلي مجلس صحبتي در‌باره نحوه رهبري مقام معظم رهبري و مديريت ايشان نسبت به نظام شد. در روزي كه آقايان پس از رحلت حضرت امام به رهبري ايشان رأي دادند، آراي مثبت 63 درصد بود، اما در چند سال پيش كه در‌باره رهبري آينده نظام زمزمه‌هايي شد، صددرصد به آقا رأي دادند و حتي خود آقاي ‌هاشمي هم اين مطلب را شخصاً صراحتاً ابراز كرد. اعلام شد كه گزينه رهبري براي نظام در حال حاضر، صد‌در‌صد منحصر به ايشان است. الان حتي سخت‌ترين دشمنان آقا كه به ايشان انتقاد هم دارند، گزينه‌اي بهتر از ايشان را براي رهبري نظام نمي‌شناسند. الان ما در كشور در شرايطي هستيم كه درست مثل زمان حضرت امام، براي رهبري گزينه دومي نداريم! خود مقام معظم رهبري پس از رحلت امام فرمودند:‌«همه براي امروز ما نقشه داشتند، خود ما نداشتيم!» چرا؟ چون براي رهبري گزينه‌اي غير از امام نداشتيم. الان هم همين‌طور است. يعني حتي جريانات سياسي مخالف ايشان هم معتقدند كه گزينه‌اي بهتر از ايشان وجود ندارد، چه رسد به خبرگاني كه بخواهند رهبر ديگري را مشخص كنند...

 

دستاويز عده‌اي براي ايجاد تزلزل در جايگاه رهبري، طرح مسئله شورايي كردن آن است. اگرچه آقاي ‌هاشمي از طريق يكي از سخنگويانش، فعلاً اين حرف را پس گرفته است، اما هرازگاهي آن را مطرح مي‌كند و فضاي جامعه را تست مي‌زند. ديدگاه شما دراين باره چيست؟

اين حرف‌ها مفهوم ندارد. اولاً: رواياتي داريم در نفي شورا براي رهبري. البته اين غير از مشورت‌پذيري رهبري است كه در هرحال وجود داشته و دارد. سخن اينجاست كه شوراي رهبري، مانع روايي دارد. ثانياً: الان واقعا كدام شوراست كه بتواند مثل مقام معظم رهبري اين بحران‌هاي عظيم سياسي را مهار كند و تمام جريانات فتنه دشمن را شكست بدهد؟ كدام شوراست كه چنين قدرتي داشته باشد و به طور مشخص قدرتش بالاتر از قدرت كنوني مقام معظم رهبري باشد؟خبرگان مجتهد، فقيه و بصير هستند. اگر خداي ناكرده كسي يا گروهي بخواهند بيايند و در مقابل مقام معظم رهبري بايستند، چقدر بايد بي‌عقل و بي‌دين باشند و چطور ممكن است بتوانيم تصور كنيم فضاي مجلس خبرگان، خداي ناكرده از يك عده آدم‌هاي بي‌عقل و بي‌دين تشكيل شده است.

 

يكي از مسائل مهم خبرگان آينده انتخاب رئيس است. در انتخابات اسفندماه، رئيس قبلي را با تبليغات از ميدان به در كردند، گرچه تفكر آن رياست همچنان در مجلس آينده تسلط دارد. گزينه‌هايي كه بين اعضا مطرح است چه كساني هستند؟

 

تا مجلس خبرگان تشكيل نشود، اينگونه مسائل همه حدس و گمان است. به نظر من تنها جايي كه نمي‌شود براي آن با گمانه‌زني تعيين تكليف كرد، خبرگان است. در مجلس شوراي اسلامي مي‌شود با گمانه‌زني... با لابي‌گري...

 

لابي‌گري‌ها كه در همه جا مؤثرند، ولي نمي‌شود در مورد خبرگان با گمانه‌زني كاري كرد، چون ماهيت كارهاي آخوندها اصلاً قابل پيش‌بيني نيست! حتي براي دشمن هم قابل پيش‌بيني نيست. تنها نقطه ضعفي كه دشمنان ما در برابر ما دارند همين است كه ماهيت آخوندها قابل پيش‌بيني نيست.

 (با خنده) يكي از دوستان ما مي‌گفت: تو رفيق خوبي هستي و همه جا هم با آدم مي‌آيي، اما يكمرتبه انگشتت را در چشم آدم مي‌كني!...بنابراين اينها خيلي قابل پيش‌بيني نيستند و غالباً تابع تكليفند. تكليف هم در هر روزي اقتضايي دارد. ممكن است از نظر سياسي با آقايي مخالف و حتي با او مبارزه هم كرده باشند، ولي وقتي پاي تكليف در ميان مي‌آيد، به او رأي بدهند! در خبرگان دوستي داشتيم كه با آقايي خيلي بد بود. بعد ديديم در مسئله رياست خبرگان رفت و به همان آقا رأي داد! از او پرسيديم:‌«چرا به او رأي دادي؟» پاسخ داد:‌«چند نفر آمدند و از من عهد شرعي گرفتند كه به اين آقا رأي بدهم و من براي اجراي عهد شرعي‌ام، به او رأي دادم!» بنابراين رفتار افرادي را كه اين‌جور با يك عهد شرعي مقيد مي‌شوند، نمي‌توانيد پيش‌بيني كنيد.

گزينه‌هاي خود شما چه كساني هستند و تصور مي‌كنيد چه كساني بيشتر در معرض انتخاب براي اين هستند؟

 

مواضع بنده كاملاً روشن و مواضعِ ولايي محض است. هر فرد و جرياني كه به رهبري وابسته باشد، بنده به او ارادت دارم. هر جرياني كه با رهبري زاويه داشته باشد، بنده با او زاويه دارم. حالا بنا نداريم فردي را مشخص كنيم. با توجه به اينكه بنده آدم موضع‌داري هستم، اگر پشت سر يك فرد بروم، از فردا همه كساني كه با موضع‌ من مخالف هستند، آن فرد را تخريب مي‌كنند! آن بنده خدا چه گناهي كرده‌ كه بنده او را در مقابل يك عده از جريانات سيبل كنم؟

 

يعني با اين اظهارنظر شما، ممكن است موجي از حملات عليه شخص مورد نظرتان به راه بيفتد؟

بله، اين چه كاري است كه مسلماني را كه به او ارادت داريم، در مقابل دشمنان سيبل كنيم. بنابراين بهتر است دراين‌باره حرفي نزنم.

 

از مسئله خبرگان كه بگذريم، چند مسئله مربوط به شخص شماست كه بسيار مهم هستند. قبل از هرچيز، يك شبكه گسترده كه عمدتاً درفضاي مجازي فعال است، به بازتاب سخنان شما علاقه زيادي نشان مي‌دهد منتها به شكل تحريف شده و منقطع! آخرين موردِ آن هم اين بود كه شما گفته‌ايد: بي‌حجابي از اختلاس بدتر است! كه البته بعداً تكذيب كرديد. آيا تا به حال پيگير شده‌ايد كه اين جريانات را چه كساني اداره مي‌كنند و چرا از دروغ پردازي دست بردار نيستند؟ چون اگر دائماً تكرار شود، هم براي نماينده ولي‌فقيه در مشهد نامطلوب خواهد بود و هم براي نظام. آيا دستگاه‌هاي اطلاعاتي دراين‌باره كارخاصي انجام داده‌اند؟

 

ما كه وظيفه نداريم تعقيب كنيم و اساساً امكان تعقيب هم براي ما نيست. دستگاه‌هاي امنيتي و اطلاعاتي بايد پيگيري كنند. به بنده بارها تهمت زده‌اند. بنده در سخنراني‌اي كه شما به آن اشاره كرديد، مطلقاً كلمه «اختلاس» بر زبانم جاري نشده است! بنده در آن جلسه سوره ناس را تفسير مي‌كردم و درباره «اَلْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» توضيح مي‌دادم. آن جلسه تفسيرم 50 دقيقه طول كشيد و در آن مدت مطلقاً از لفظِ اختلاس استفاده نكردم. من نمي‌دانم اين حرف را از كجا برداشته‌اند؟ اساساً مسئله مقايسه و صحبت بد و بدتر مطرح نبود. سخن اين بود كه بنده در تفسير «اَلْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» گفته‌ام كه: «گناهان بر دو قسم هستند، يك وقت انسان گناه مي‌كند و دراين ميان تنها اتفاقي كه افتاده اين است كه معصيتي را انجام داده و نافرماني خدا را مرتكب شده است. يك وقت گناهي را مرتكب مي‌شود و شيطان آن گناه را ابزاري براي گنهكاري ديگران مي‌كند تا مثلاً به‌وسيله گناه من ديگران را منحرف سازد.» مثال بنده بي‌حجابي بود. يك زن بي‌‌حجاب با رعايت نكردن حجاب گناه مي‌كند، چون يك واجب شرعي را ترك كرده است...

ولي تالي فاسد ديگر هم دارد...

 

اما داستان به اينجا ختم نمي‌شود، بلكه گناه را ابزار مي‌كند براي اينكه ديگران را منحرف و جهنمي كند و چه بسا انحرافي كه ديگران در نتيجه اين گناه پيدا مي‌كنند، به مراتب شديدتر از خود گناه است. بحث ما اين بود.

بحث اختلاس كه مطرح نبود.

 

نه، من حرفي از اختلاس با معناي عرفي و متعارف آن نزدم. گفتم:‌«يك وقت هست بنده ضربه اقتصادي به كسي مي‌زنم يا مال يك نفرمسلمان را مي‌خورم، يعني به مال او تجاوز كرده‌ و فعل حرامي را هم انجام داده‌ام، ولي دامنه گناهم فقط تجاوز به مال يك نفر است، اما دامنه انحراف يك زن بي‌حجاب ممكن است حتي جمع كثيري را در برگيرد.» اين كل بحث بنده بود.

 

پس بخش اقتصادي و اختلاس را خودشان درست كرده‌اند؟

بله، اگر جا پيدا كنند، تهمت مي‌زنند. نتوانند حرف‌هاي بنده را مي‌گيرند و اول و آخرش را مي‌زنند! درست و البته بلاقياس مثل كاري كه شياطين با قرآن مي‌كنند. مي‌گويند: قرآن گفته است نماز نخوانيد! راست هم مي‌گويند. قرآن مي‌گويد:‌«لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَه»(1) ولي پشت سرش گفته است:‌«وَ أَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَ لاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَ إِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنكُم مِّن الْغَآئِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ».(2) اين بخش را حذف مي‌كنند و مي‌گويند قرآن به ما دستور داده است نماز نخوانيد! ممكن است به قرآن تهمت نزده باشند، ولي قرآن را تقطيع كرده‌اند. همين معامله را با حرف‌هاي خيلي‌ها و از جمله بنده مي‌كنند!

 

آيا در ديدارهايي كه با رهبري داشته‌ايد و سخناني كه به شما گفته‌اند، خطبه‌هاي شما در مشهد، بازتابي هم داشته است؟ نظر رهبري در باره كاركرد، بيان و موضع‌گيري‌هاي شما چيست؟ البته نظر ايشان در ماه اخير كه بسيار آشكار بود و حكم نمايندگي خودشان را به شما دادند و در آن حكم، تعابير جالبي را هم درباره شما به كار بردند. با اين همه قطعاً در خيلي از ديدارها دراين باره نكاتي را به شما گفته‌اند كه شنيدن آن در اين بخش از گفت‌وگو براي ما مغتنم است.

 

مقدمتاً بايد عرض كنم روزي كه آقا به بنده فرمودند: به مشهد برو و نماز جمعه را بخوان، من آدم ناشناخته‌اي نبودم و حداقل در تهران غير از مسئوليتي كه در دانشگاه امام صادق(ع) داشتم مواضعم در فضاي دانشگاهي وآكادميك كشور كاملاً مشخص بود...

 

در مجامع زيادي سخنراني‌هايی هم داشتيد.

بله، سخنران معروف شهر تهران بودم. بنابراين مواضعم كاملاً معلوم و آشكار بود و حضرت آقا با توجه به اين مواضع، به بنده تكليف كردند امامت جمعه مشهد را به عهده بگيرم. حكمتِ مقام معظم رهبري يك امر ثابت شده و در عرض اين حكمت قدرت مديريت ايشان كاملاً مشخص است. يكي از ويژگي‌هاي فوق‌العاده برجسته مقام معظم رهبري، مديريت بركليت ِ نظام مستقر است چه رسد به مديريت بر مجموعه‌هايي كه زيرمجموعه خودشان است. بنده سرباز آقا هستم و هر وقت موضعم ضد ايشان باشد، خواهند گفت بس است و كنار برو!

با اين همه گاهي اوقات از رهبري نقل قول‌هايي در باره مواضع شما مي‌شود كه البته بيشتر به شايعه مي‌ماند. دراين باره هم قدري توضيح دهيد.

 

تا حالا چند نفر آمده و به من گفته‌اند آقا نسبت به حرف‌هاي شما يا موضع‌گيري‌هاي شما، نظر مساعد ندارند يا گلايه دارند! خدمت آقا كه عرض كرده‌ام، فرمودند: چنين حرفي نزده‌‌ام! حتي گاهي بعضي از بزرگان اين حرف را به من زده‌اند كه: آقا از فلان موضع‌گيري شما ناراحت شده‌اند. خدمت ايشان عرض كردم كه: فلاني آمده و به من گفته است كه شما در يك جمع چنين انتقادي از بنده داشته‌ايد. ايشان فرمودند: من حرف كسي را تكذيب نمي‌كنم، ولي خودم چنين چيزي يادم نيست!يا مثلاً يك بار يكي از مسئولان سياسي مي‌گفت: خدمت آقا رفتم و عرض كردم به مشهد و نماز جمعه رفتم و فلاني خطبه‌هاي خوبي خواند! آقا فرمودند: الحمدلله يك نفر هم آمد و از ايشان تعريف كرد، هر كسي كه مي‌آيد شكايت مي‌كند! در مشهد خدمت آقا رسيدم و عرض كردم: اين آقا به من گفته كه خدمت‌تان آمده است و شما گفته‌ايد عمدتاً نزد شما از من گلايه مي‌شود. آقا فرمودند: يادم نمي‌آيد چنين حرفي زده باشم، كسي از شما پيش من شكايت نكرده است، من هم چنين حرفي نزده‌ام! دو سه بار به اين شكل اتفاق افتاده است.

 

بنابراين تمامي آنها شايعه بوده است، اينطور نيست؟

آيا مي‌توان پذيرفت مقام معظم رهبري كه دارد دنياي اسلام را اداره مي‌كند ـ در مديريت جهان اسلام كه همه ايشان را قبول دارند ـ زيرمجموعه خودشان، يعني نمايندگي يا امامت نماز جمعه مشهد را نتوانند اداره كنند؟ آن هم در جايي كه خودشان به شخص حكم داده‌اند؟بعضي از دوستان آمدند و گفتند: شما براي آقا هزينه‌ساز شده‌ايد! نگفتند آقا ناراحت هستند، بلكه گفتند براي آقا هزينه‌ساز شده‌ايد!گفتم:‌«‌بنده آدمي هستم كه جز براي خدا و اسلام، براي هيچ‌كس و هيچ چيزي هزينه نمي‌دهم. اعتقادم به آقا هم اين است كه آقا به خاطر قاطعيت و صلابتش براي‌ منِ طلبه كه هيچ، براي بزرگ‌تر از من هم هزينه نمي‌دهد، هزينه‌اي كه مي‌دهد براي اسلام مي‌دهد، چون نيروي آقا بالاتر از اين است كه براي جريان و عنصري غير از اسلام هزينه شود، چه رسد به يك فرد. يعني چه كه من هزينه‌ساز شده‌ام؟ بنده جز درباره رهنمودها و راهبردهاي رهبري در باره چه چيزي حرف زده‌ام؟»

 

به هر حال مسئله نهي از منكر و جبهه‌گيري در برابر جريان‌هاي غير ارزشي و به تعبير خودم پدافند فرهنگي، طبيعي است كه آثار و برخوردهايي را به دنبال دارد. وقتي به اميرالمؤمنين(ع) هم مي‌گويند: چرا با وجود كميل بن زياد، مالك اشتر را فرمانده كرديد؟ حضرت مي‌فرمايند: جنگ آدم خودش را مي‌خواهد! ايستادن در برابر منكرات شرعيه و مقابله كردن با انديشه‌هاي ضد انقلاب، ضد نظام و ضد شرع، درگيري مي‌خواهد و در درگيري و برخورد هم حلوا و نخودچي و كشمش خير نمي‌كنند! سنگ و چوب مي‌زنند و سر هم را مي‌شكنند. نمي‌شود بگوييم مي‌خواهيم به جبهه برويم، اما هيچ تيري هم به ما نخورد!

 

سؤال بعدي‌ام در باره صحبتي است كه در دوران بيماري مرحوم آيت‌الله طبسي كرديد و گفتيد:‌«‌پس از ايشان وضعيت مشهد مبهم است.» الان شما منهاي توليت آستان قدس، در جايگاه خود ايشان نشسته‌ايد، چون بيشترين حيثيت مرحوم آقاي طبسي، ايفاي نقشِ نمايندگي حضرت امام و مقام معظم رهبري بود. الان چقدر در اين جايگاه، بر اوضاع مسلط شده‌ايد؟

ابهامي كه بنده اشاره كردم به خاطر دو مسئله بود. يكي اينكه نمايندگي رهبري و توليت آستان قدس و مديريت حوزه خراسان، همگي در يك نفر جمع شده بود. گستره شخصيتي ايشان از نظر ريشه و سابقه‌اي كه در انقلاب داشت، كم‌نظير بود و لذا اين سه جريان در يك نفر جمع بود و طبعاً هماهنگ مديريت مي‌شد. داخل پرانتز عرض كنم كه آستان قدس در كشور ظرفيت كم‌نظيري است. حوزه علميه خراسان هم 24 هزار طلبه دارد و سومين حوزه مهم جهان شيعه است و مديريت سومين حوزه مهم شيعه جهان و مديريت كم‌نظيرمجموعه آستان قدس به اضافه نمايندگي رهبري دراستان خراسان، در يك نفر جمع شده بود كه با آن سابقه، شخصيت و نبوغ فوق‌العاده‌اي كه مرحوم آقاي طبسي در مديريت داشت، اگر بخواهيم مصداق كاملي از مديريت اسلامي را نشان بدهيم، بي‌شك مصداق آن ايشان است. سؤال بنده اين بود كه پس از رحلت ايشان، چه كسي مي‌تواند اين سه بعد را به شكل هماهنگ مديريت وجمع كند؟ همين حرفي را كه من زدم، مقام معظم رهبري دقيقاً با رفتارشان نشان دادند.

 

منظورتان تقسيم اين وظايف بين افراد مختلف است؟

بله، ايشان با تقسيم مسئوليت‌هاي آقاي طبسي به سه بخش و محول كردن به سه نفر، توانايي و قدرت بالاي آقاي طبسي را به‌‌‌خوبي نشان دادند. توليت آستان قدس را به يك نفر و نمايندگي خودشان را به يك نفر دادند و براي اداره حوزه علميه هم شورا تعيين كردند. در همه جا نماينده مقام معظم رهبري مدير حوزه مركز استان هم است، ولي در مورد خراسان به دليل پهنه عظيم حوزه، اين كار را نكردند و براي اداره حوزه شوراي عالي تعيين كردند. اين تصميم‌گيري مقام معظم رهبري همان حرف بنده را اثبات مي‌كند كه در آن ايام گفتم: آيا پس از مرحوم آقاي طبسي فردي پيدا مي‌شود كه بتواند همه اين كارها را بكند؟

 

آيا به عنوان نماينده ولي‌فقيه در جايگاه ايشان تسلط وافي و كافي به شهر پيدا كرده‌ايد؟

حكم آقا، افتخاري بر مفاخر بنده افزود و اعتماد ايشان براي بنده اعتباري شده است. در اين بحثي نيست، ولي از نظر اجراي اين برنامه‌ها، بنده قبلاً همه اين كارها را مي‌كردم. به خاطر اينكه مرحوم آقاي طبسي در آخر عمرشان دچار نقاهت شديد جسمي شده بودند و وضعيت جسماني‌شان به همه ريخته بود. گرفتاري‌هاي آستان قدس هم زياد شده بود. در مسائل حوزه هم از بنده كمك مي‌خواستند و طبعاً در خدمت ايشان بودم. مراجعات به نماينده ولي‌فقيه عمدتاً از طرف مردم و به ارجاع خود آقاي طبسي به بنده بود، هم در عرصه گرفتاري‌هاي شخصي مردم، هم در مشكلاتي كه آنها در ادارات و دستگاه‌هاي دولتي داشتند، هم در هماهنگي بعضي از دستگاه‌هاي مديريتي استان و هم در مسائل سياسي. مراجعات عملاً به بنده بود، چون گرفتاري‌هاي جسماني‌ ايشان در حدي بود كه نمي‌توانستند به طور كامل در دسترس همه مردم باشند. طبيعتاً ما چون در دسترس مردم بوديم، مردم هم مراجعه مي‌كردند و حتي كاري هم نداشتند كه ما نماينده ولي‌فقيه هستيم يا نيستيم! مردم مي‌خواستند و مي‌خواهند كه مشكلشان حل شود. ما هم كه سرباز آقا بوديم و بايد سربازي مي‌كرديم. لذا بنده اين كارها را قبلاً هم انجام مي‌دادم و بعد از حكم آقا عملاً چيزي بر وظايف من اضافه نشده است. دو سه نهاد بود كه قبلاً به بنده ارتباط نداشت و تقريباً جنبه تشكيلاتي دارد؛ يكي مركز رسيدگي به امور مساجد است كه شوراي مسئول دارد و خودش اداره مي‌كند، ديگري نهاد امور اهل سنت استان است كه درآن نماينده ولي‌فقيه هست و خودش تشكيلاتي دارد و بخش عمده‌اش مربوط به نهادي در دفتر خود مقام معظم رهبري است و يك بخش مربوط به اجرائيات ماست. آن هم تشكيلات است كه وضعش مشخص است و چيزي نيست كه بگوييم براي ما كار بيشتري توليد كرده است. پس عملاً داريم همان كاري را كه مي‌كرديم، ادامه مي‌دهيم. فقط توقع مردم به اعتبار حكم آقا بيشتر شده است و اينكه مردم از ما ناراضي نشوند، هدف ماست. بنده چون سمتي نداشتم و كار مردم را راه مي‌انداختم، مردم در گوشه و كنار عمدتاً راضي بودند. فقط بايد تلاش كنيم طوري باشد كه آنها همچنان از ما راضي باشند. ان‌شاءالله‌

 

با تشكر از فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد.

من هم از شما ممنونم. مطبوعات ارزشي ما وظيفه خطيري بر عهده دارند. اميدوارم شما و ساير جرايد انقلابي، بتوانيد به اين وظيفه در اين دوره حساس عمل كنيد. والسلام عليكم و رحمت‌الله و بركاته./998/102/ب3

ارسال نظرات