۲۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۹
کد خبر: ۵۰۵۳۹۶

روایتی خواندنی از عاق والدین از نگاه امیرمومنان

حضرت آیت الله سبحانی در جمع طلاب حوزه علمیه به بیان روایت خواندنی از امیرمومنان راجع به عاق والدین پرداخت.
حضرت آیت الله سبحانی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله جعفر سبحانی، بیستم ماه مبارک رمضان در درس تفسیر سوره صف که در مجتمع آموزش عالی فقه(حجتیه) قم برگزار شد، اظهار داشت: جهاد یک مسأله ضروری در اسلام است و هر کسی که جهاد را انکار کند، اگر جدید الاسلام نباشد، از اسلام بیرون رفته است و آیه کریمه همه ما را به جهاد دعوت می کند.

جمعیتی هایی هستند که اسلام آنها را به رسمیت نشناخته و همیشه با آنها در قتال است تا صحیفه وجود را از آنها پاک کند؛ طائفه اول مشرکین و بت پرستان هستند که ابدا برای آنها مهلت نیست.

شاید سؤالی پیش بیاید که چرا باید با مشرکان جنگید؟ دلیل آن این است که انسانی که بت پرستی می کند، نسبت به حق خدا ظلم و تجاوز کرده است و باید با ظالم جنگید.

اگر به مشرکان فشار بیاوریم که بت و گاو را ترک کنند آیا به اینها خدمت کرده ایم یا جسارت؟ این خدمت است و این فشار برای این بوده که انسانیت خود را حفظ کند.

دومین گروهی که اسلام با آنها در قتال است و آنها را به رسمیت نمی شناسد، اهل کتابی هستند که به شریعت خود عمل نمی کنند و نصرانیِ هستند.

سومین طائفه ای که اسلام با آن ها می جنگد، کسانی هستند که با مسلمانان در جنگ اند؛ قتال ما در اینجا جنبه دفاعی پیدا می کند و باید به اندازه ای که ضرر می زنند به آنها ضرر زد؛ این حاکی از آن است که اسلام طرفدار عدالت است.

شیعیان واقعی جلوی خانه امیر مؤمنان(ع) جمع شده بودند و اصرار می کردند که آن حضرت اجازه دهد تا عبدالرحمان را اعدام کنند؛ آن حضرت به امام حسن(ع) فرمود که به جمعیت بگو متفرق شوند و اگر من زنده بمانم، خودم پاسخ عبدالرحمان را می دهم و اگر به شهادت رسیدم، فرزندم این کار را می کند.

اصبغ بن نباته جز این جمعیت بود، تمامی جمعیت رفته بودند، اما این شخص نرفت، گفت من می خواهم در آخرین ساعات عمر امیرمؤمنان(ع) حدیثی بشنوم؛ اصبغ می گوید که وارد شدم و دیدم حضرت علی(ع) دستمال زردی به صورت خود بسته بود و ضربه صورت بر این دستمال غلبه پیدا کرده بود و گفت که می خواهم از شما حدیثی بشنوم، حضرت فرمود از امروز به بعد؛ از من حدیثی نخواهید شنید.

حضرت فرمود که من همانند تو که عیادت من آمدی، به عیادت پیامبر اکرم(ص) رفتم، به من فرمودند که به مسجد برو و این پیغام مرا به گوش مردم برسان: لعنت خدا بر عاق والدین، لعنت خدا بر کسی که از مولایش بگریزد، لعنت خدا بر کسی که مزد کارگر را ندهد.

یک نفر خطاب به حضرت علی(ع) گفت از پیامبر بپرسید دلیل مطرح کردن این مسأله در حالت بستری بودن چیست؟ خدمت رسول خدا(ص) رسیدم و آن حضرت فرمودند این که گفتم لعنت خدا بر عاق والدین، والدین ظاهر را نمی گویم، بلکه علتش این بود که من و تو پدران این امتیم و اگر من و تو کسی را عاق کنیم، لعنت خدا بر او؛ اگر گفتم لعنت خدا بر غلام گریز پای، من و تو مولاهای این امتیم، هر کسی از ما فرار کند، لعنت خدا بر او باد؛ اگر گفتم لعنت بر کسی که مزد کارگر را ندهد، این بود که من و تو از جانب خدا اجیر این امت هستیم و اگر کسی مزد ما را ندهد ملعون خواهد بود، اما این مردم آن حقی را که باید رعایت می کردند، رعایت نکردند./822/202/ص

 

ارسال نظرات