فضای مسموم اقتصادی عامل افزایش سن ازدواج
اشاره: یکی از معضلات امروز جامعه ما تشکیل خانواده و ازدواج جوانان است که ذهن بسیاری از دغدغه مندان انقلابی را به خود درگیر کرده است.
کارشناسان خانواده مباحث مختلفی را پیرامون موانع ازدواج مطرح کردهاند که مشکلات اقتصادی از مهمترین آنها است و حتی دولت هم با افزایش وام ازدواج که در آن هم بحث زیاد است سعی بر تسهیل ازدواج دارد و بسیاری از کارشناسان راهکارهای دیگری را هم ارائه کردهاند؛ اما هنوز به نتیجه نرسیده است و نتوانسته مشکل ازدواج را حل کند.
خبرنگار خبرگزاری رسا با طرح این پرسش که مانع اصلی ازدواج جوانان چیست به سراغ حجتالاسلام جواد ترکاشوند از مشاوران مرکز مشاوره خوزه علمیه قم رفته است تا نظر این کارشناس حوزوی را پیرامون مشکلات اقتصادی و میزان تأثیر این مشکلات بر بالا رفتن سن ازدواج جویا شود.
وی در این زمینه نظری متفاوت دارد و معتقد است که مانع اصلی ازدواج جوانان مشکلات اقتصادی نیست بلکه توقعات اقتصادی است و این توقعات اقتصادی فضای جامعه را به شدت مسموم کرده است.
حجتالاسلام ترکاشوند راهحل مشکل ازدواج را ترویج ازدواج انقلابی میداند که در ذیل مشروح این گفتوگو تقدیم خوانندگان رسا میشود.
رساـ با عرض سلام خدمت حضرتعالی با توجه به بالا رفتن نگران کننده سن ازدواج در جوانان به نظر شما مهمترین عامل این پدیده چیست و تا چه اندازه میتوان مشکلات اقتصادی را دخیل دانست؟
سلامعلیکم؛ درباره موانع ازدواج موانع متعددی را کارشناسان مطرح میکنند و یکی از این موانع موانع اقتصادی است و ماهم اقتصاد مشکلدار را یک مانع برای ازدواج میدانیم ولی آنچه به نظر من مشکل درست کرده است توقعات اقتصادی است نه خود اقتصاد.
وقتی با جوانان صحبت میکنیم و مثلاً به یک پسر میگوییم که چرا ازدواج نمیکنی، میگوید چون هر جا میروم از من خانه و ماشین و شغل آنچنانی میخواهند که توقعات اقتصادی بالایی است؛ یا مثلاً در رابطه با دخترها وقتی سؤال میشود که چرا ازدواج نمیکنی میگوید از من مدرک تحصیلی میخواهند شغل میخواهند جهیزیه آنچنانی میخواهند و موارد دیگر.
اگر بخواهیم دقیق به این مسأله نگاه کنیم باید دید که آیا مشکل واقعی خود داراییها و اقتصاد است یا توقعی که وجود دارد و ادراک انسانها نسبت به داراییهای اقتصادی.
در یک مقایسه بین گذشته و الآن نشان میدهد که در طول تاریخ ایران مشکل اقتصادی را همیشه ما داشتهایم و مشکل شغل و خانه پول را داشتهایم و همیشه طبقههای اجتماعی بودهاند و ثروتمندان و فقرا بودهاند و یک مقایسه هم نشان میدهد که در حکومت پهلوی اتفاقاً فقر بیشتر بوده و افرادی از این دوره هنوز هستند و چیزهایی که پدران ما و پدربزرگان ما از وضعیت شهرها و روستاها تعریف میکنند نشان میدهد که واقعاً فقر شدید وجود داشته و فقری که در آن دوره وجود داشته با فقری که الآن وجود دارد خیلی متفاوت است؛ و با این حال کمتر مشکل ازدواج مطرح بوده.
بنابراین این نکتهها این سؤال را در ذهن ما به وجود میآورد که اگر خود پول و ثروت در جامعه، ازدواج را تسهیل میکند و نبودنش مانع ازدواج است چرا در دورههای قبلی که پول کمتری دست مردم بوده این مشکلات نبوده و جوانان به راحتی و به موقع ازدواج میکردند؟
فضای جامعه از نظر اقتصادی مسموم است
وقتی دقیق به این مسأله توجه میکنیم متوجه میشویم که در وضعیت کنونی ما این فضای جامعه است که از نظر اقتصادی ملتهب و مسموم است و یکی از دلایل آن هم این است که مظاهر اقتصاد مانند تجملگرایی خیلی در جامعه ما گسترش پیدا کرده است؛ مثلاً وقتی ما در خیابان راه میرویم میبینیم که تفاوت خانهها تفاوت فاحشی است و یک جا یک خانه ساده وجود دارد و چند خیابان بالاتر یک ویلای پانصد متری و هزار متری؛ در لوازم خانگی هم همینطور تفاوتها زیاد شده است و این تفاوتها فضای جامعه را مسموم کرده است و وقتی یک جوان این تفاوتها را مشاهده میکند مدام در این آرزو است که از نوع بهتر داشته باشد.
فضای کلی رسانه ملی تجملی است
متأسفانه در اینجا رسانه هم از کمک کنندههای به فضای مسموم است و اگر بخواهیم فضای جامعه را تقسیم کنیم یک عده واقعاً به دنبال تجملات هستند و برای زندگی شیک و آنچنانی ایده دارند و یک عده هم پیروان آنها هستند که یا مستضعف فکری هستند و یا مستضعف اقتصادی و به دنبال افراد تجملگرا هستند و فضای جامعه را مسموم میکنند؛ متأسفانه رسانه ما از گروه اول است و واقعاً به دنبال تجمل است؛ منظور من شخص خاصی و یا فیلم خاصی نیست بلکه فضای کلی رسانه ملی تجملی است؛ یک مجری که هر روز با لباس و آرایش جدید میآید، برنامههایی که دکورشان روز به روز عوض میشود، فیلمها و سریالهایی که یک زندگی تجملی را نشان میدهند و در مقابل زندگیهای سادهای که در رسانه تحقیر میشوند و رسانه هم با گروه تجملگرا هم سو است.
رسا ـ به نظر شما چرا در برخی برنامه های رسانه ملی تجمل وجود دارد؟
ممکن است برخی بگویند که آدمهایی که در رأس رسانه هستند افراد اهل مراعات هستند؛ ولی آنچه ما در رسانه میبینیم به نظر میآید در برنامه سازی ها تفکر دینی حاکم نیست.
انگار آدمهایی در رسانه نشستهاند که متوجه خطر بالا رفتن سن ازدواج نیستند
من گاهی با خود فکر میکنم که درد جامعه ما در حال حاضر زن دوم و عشق و عاشقی نیست در حالی که رسانه ما پر از این قصه است؛ انگار که آدمهایی در رسانه نشستهاند که متوجه خطر بالا رفتن سن ازدواج نیستند و متوجه فقر فرهنگی نیستند و متوجه این همه آسیبهای دینی و گسترش گناهان نیستند و از سر سیری و بی دردی مسأله مشکل یک زن با هووی خود را مطرح میکنند؛ بنابراین بخشی از این فضای مسموم در جامعه را خود مردم ترویج میدهند و بخشی را هم رسانه ترویج میدهد.
متأسفانه الآن غالب پدر و مادرها جزء مستضعفانی هستند که به دنبال تجملگرایان و رسانه به راه افتادهاند و در وضعیت کنونی بزرگترها گرفتار این فضای مسموم شدهاند و وقتی ما با جوانترها صحبت میکنیم میبینیم که به خاطر پاکی و صفای باطنی که دارند هنوز گرفتار این تجملگرایی و فضای مسموم نشدهاند ولی تحت سلطه بزرگترها هستند و این باعث شده که سن ازدواج به تعویق بیفتد و تمایل به ازدواج نداشته باشند.
رسا ـ به نظر شما چرا پدرها و مادرها نسبت به آسان گیری ازدواج سرسختی نشان میدهند؟
عامل اقتصاد خودش فینفسه مانع ازدواج نیست زیرا خانه و ماشین آنچنانی نیاز واقعی جوان برای ازدواج نیستند و جالب این جا است که وقتی با افراد به صورت جدای از جامعه صحبت میکنیم این حرف را تأیید میکند و میگوید میدانم که من با یک LED 60 اینچ خوشبخت نمیشوم و با یک خانه پانصد متری خوشبخت نمیشوم و حتی پدر و مادرها هم به صورت جدای از جامعه این را تأیید میکنند ولی این که میگویم فضای مسموم جامعه یعنی همین که شخص وقتی در جمع قرار میگیرد آنقدر فشار اجتماعی رویش است که به سادگی نظرش تغییر میکند.
فقر همیشه بوده ولی مشکل ازدواج نبوده زیرا نگاه به فقر نگاه متفاوتی بوده و در یک دوره افراد فکر میکردند ما برای شروع زندگی یک اتاق داشته باشیم کافی است ولی الآن طرف این طور فکر میکند که اگر من مالک یک خانه نباشم مگر میشود که ازدواج کنم.
رسا ـ برای حل این مشکل باید چکار کرد؟
افراد زیادی از مسؤولان و فرهنگیان در این زمینه کار کردهاند ولی متأسفانه زیاد جواب نداده است؛ به نظر من با این نگاهی که عرض کردم خود دختر و پسر که هنوز درگیر این نگاه اشتباه اقتصادی نشدهاند و نیاز به ازدواجشان جدی است و میتوانند از فضای مسموم جامعه جدا شوند؛ راهکار من متوجه خود این جوانان است؛ من معتقدم که اگر کسی میخواهد کار فرهنگی در این زمینه کند این اشتباه است که به صورت کلی به جامعه نگاه کند و به پدرها و مادرها توصیه کند که ازدواج را آسان بگیرند زیرا این دیگر قابل اصلاح نیست و از دست ما خارج شده است.
اگر حتی به صورت شناختی و عقلی پدر و مادر را راضی کنیم که کار صحیحی این است و آن نیست وقتی میرود داخل جامعه و فضای مسموم به صورت خودکار همانطور عمل میکند که همه دارند عمل میکنند بنابراین فکر میکنم کمک گرفتن از بزرگترها امکانپذیر نیست و هیچ پدر و مادری قبول نمیکند که دخترش مراسم ساده داشته باشد و یا عروسش یک جهیزیه ساده داشته باشد و یا مهریه دختر من 14 سکه باشد؛ این ها دیگر قانع نمیشوند و اگر هم قانع شوند قادر نیستند که آن را اعمال کنند.
ازدواج انقلابی راهحل مشکل تجملگرایی
اما من عنوانی به ذهنم رسیده و خودم هم گاهی این روش را استفاده میکنم و آن ترویج ازدواج انقلابی برای جوانان است؛ یعنی به جای این که به صورت کلی صحبت کنیم و از دین مایه بگذاریم ما باید در فضاهایی که جوانان هستند وارد شویم و به آنها آگاهی بدهیم و آنها را سربازان این جبهه قرار دهیم تا خودشان وارد میدان شوند.
همه میدانند که ازدواج بالإصاله برای این آقاپسر و دخترخانم است؛ خوب پدر و مادرها آرزوهای آنچنانی کاذبی را در ذهن خود دارند ولی اگر این آقاپسر به خانوادهاش بگوید من یک دختر با مدرک تحصیلی دکترا و جهیزیه آنچنانی نمیخواهم و یا دختر به خانوادهاش بگوید من میخواهم مهریهام 14 سکه باشد و دنبال خانه و ماشین نیستم و روی این امر اصرار داشته باشند خانوادهها تسلیم خواهند شد؛ اگر روی جوانان در مراکزی از قبیل دبیرستان و یا بسیج و اردوها که در اختیار ما هستند کار شود هم پذیرش بالاتری دارند و هم این اختیار را دارند که زندگی خود را چگونه شروع کند.
روش ازدواج انقلابی تا به حال جواب هم داده است و ما به صورت جزئی در برخی مراکز اجرا کردهایم و بازخوردهایی هم داشته است؛ اگر جوان اصرار داشته باشد که با مسؤولیت خودم میخواهم زندگی خود را اینگونه شروع کنم میشود این فرهنگ را جا انداخت.
رسا ـ در روش ازدواج انقلابی طبیعتاً جوانان مقداری از حمایت خانوادهها را از دست میدهند؛ به نظر شما در قبال از دست دادن حمایت خانواده باید چه اقدامی انجام دهند؟
در ازدواج انقلابی زن و شوهر باید به شدت از هم حمایت کنند
یک نکته اینجا مطرح است که جوانانی که با این مدل ازدواج میکنند یک مقدار از حمایت خانواده را از دست میدهند مثلاً یک پسر به مادرش بگوید که من نمیخواهم همسرم آنطور که شما میخواهید باشد طبیعی است که خانوادهاش کمتر از او حمایت میکنند و ما در کلاسهای مشاورهای که داریم میگوییم دختر و پسری که با این روش ازدواج میکنند باید محکم به هم بچسبند و از همدیگر حمایت کنند؛ زیرا ما یک اصل داریم که میگوید وقتی یک اختلاف بین زن و شوهر باشد حتماً آدمهای شیطان صفتی هستند که خود را در میان این اختلاف قرار می دهند و اگر آن حمایت باشد زندگی که با همدلی شروع شود دوامش هم بیشتر خواهد بود.
اگر چه که ممکن است خانوادهها به این ازدواج نگاه خوبی نداشته باشند ولی به تدریج که موفقیت و خوشبختی جوان خود را ببینند ناراحتیها از بین خواهد رفت و زندگی شیرین خواهد شد.
ما به دختر و پسری که ازدواج انقلابی را آموزش میدهیم این را هم آموزش میدهیم که باید در هر شرایطی از هم حمایت کنند و اگر حمایت زن و شوهر از هم باشد هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.
رسا ـ با تشکر از حضرت عالی که وقت خود را در اختیار خبرگزاری رسا قرار داده اید./843/گ۴۰۲/س