گزارشی از نشست علمی کاربرد استصحاب تعلیقی در فقه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی تخصصی «کاربرد استصحاب تعلیقی در فقه» از سوی انجمن اصول فقه حوزه با حضور جمعی از اساتید و طلاب حوزه علمیه قم در سالن جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برگزار شد.
سخنرانان این نشست حجج اسلام والمسلمین محمد تعظیمی فر و قدیرعلی شمس از اساتید دروس خارج فقه و اصول حوزه بودند.
در ادامه گزارشی از این نشست تقدیم می گردد.
حجت الاسلام محمدی رییس انجمن اصول فقه حوزه
عرض خیر مقدم داریم خدمت همه اساتید و طلاب بزرگواری که در این نشست علمی حضور پیدا کرده اند تا یکی از جلسات علم اصول را به عنوان کاربردی نمودن اصول فقه و بیان ثمرات علم اصول برگزار کنیم.
انجمن اصول فقه که سال 1390 تأسیس شد تا کنون برنامه های متعدد و متنوع و دارای ثمرات زیادی را برگزار کرده است که یکی از آنها برگزاری جلسات کاربردی علم اصول است که به اشکال و قالب های متعددی برگزار شده است و از جمله آنها کارگاه، کلاس های آموزشی و نشست های علمی تخصصی است.
امروز به عنوان کاربرد استصحبات تعلیقی در احکام فقهی از اساتید معززی دعوت کرده ایم؛ انجمن اصول فقه در این مکان که مربوط به جامعه محترم مدرسین است اعلام می کند که با نظرات و مطالب ارزشمند همه عزیزان حوزوی همراه است و دعوت می کنیم که روی اصول و قواعد صحبت کنیم.
ما با هیچ اندیشمند و فرهیخته و استاد و پژوهشگری هیچگونه برخورد حاشیه ای نداریم و اگر نشست یا مناظره ای برگزار شده و بر اصول و قواعد علمی پیش برود و مورد نظر داوران و نقادان باشد و آن چه مورد قضاوت قرار می گیرد، سخن داورها باشد خوب است و انجمن اصول فقه بدون هیچگونه استثنائی از همه عزیزان فرهیخته و محققان حوزوی در این زمینه دعوت به عمل می آورد.
تا کنون ثمرات علم اصول فقه در حقوق، قوانین مدنی و تفسیر قرآن کریم از سوی انجمن اصول فقه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و این روند در آینده نیز ادامه خواهد داشت.
نکته ای که ذکر آن لازم است این است که این جلسات به شکل سخنرانی نیست، بلکه اساتید مطالب را ارائه می کنند و اشکالات و ابهامات پس از ارائه مطالب در محضر اساتید مطرح و پاسخ مناسب از سوی اساتید مطرح خواهد شد.
در خاتمه از جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم بسیار تقدیر و تشکر دارم که همکاری فرمودند و این مکان را در اختیار ما قرار دادند؛ انشاءالله جلسات و نشست های دیگری هم داشته باشیم و بتوانیم از محضر بزرگان و اساتید استفاده کنیم.
حجت الاسلام والمسلمین تعظیمی فر
خدای متعال را شاکریم که در این جمع فاخر مذاکره علمی برای پیشرفت مباحث فقهی و علوم اهل بیت(ع) داشته باشیم و از تمام سرورانی که در برپایی این نشست همکاری کردند تقدیر و تشکر داریم و از خدای متعال می خواهیم آن چه را به رضایت او نزدیک است بر زبان ما جاری کند.
عنوان این جلسه بررسی برخی از کابردهای استصحاب تعلیقی در علم فقه است، دلیل انتخاب این عنوان این است که کمتر ثمرات روشنی برای این عنوان به گوش ما طلاب می خورد؛ شاید مثلا در رسائل و کفایه و دروس خارج به این بحث که می رسیم همواره با مثال معروف روبه رو هستیم و شاید به ذهن ما بیاید که تمام این بحث با همین یک مثال است و بحثی که در تمام فقه یک مورد کاربرد پیدا کرده نباید وقت گرانسنگ را در آن مصرف کند.
وقتی با این کاربردها بیشتر آشنا شویم انگیزه پیدا می کنیم که موارد مشابه را بازبینی کنیم و مباحث علمی را به یک حوصله بیشتری بررسی کنیم.
قانون گذارها و حکام و فرمانده ها دو دسته حکم دارند؛ یک دسته احکامی است که مشروط به چیزی نیست و دسته دیگر احکامی است که مشروط به اموری است، یعنی حکمی بر موضوع بار می شود بدون شرط و گاهی با شروطی بر موضوع بار می شود؛ مثلا فرمانده جنگ در جبهه می گوید به دشمن شلیک کنید و گاهی می گوید اگر دشمن از مواضع خود پیشروی کرد به او شلیک کنید.
حکم اول مشروط به شرطی نیست بر خلاف دومی که مشروط است یعنی یک خصوصیتی را در نظر گرفته و حکم را معلقا بر آن خصوصیت بر موضوع بار کرده است که به این حکم تعلیقی می گویند و به نوع دوم حکم تنجیزی می گویند؛ در شریعت هم شارع مقدس گاهی حکم تعلیقی است و گاهی تنجیزی است، به عنوان مثال در فقه می گویند: «المرتد الفطری یقتل و المرتد الملی ان لم یتب یقتل» مرتد فطری بدون شرط کشته می شود و مرتد ملی اگر توبه نکند کشته می شود که نوع اول حکم تنجیزی و نوع دوم حکم تعلیقی است.
در روایت داریم عصیر عنبی اگر غلیان پیدا کند حرام می شود یا آب اگر احد اوصاف ثلاثه اش عوض شد نجس می شود یا مضاف اگر با نجس ملاقات کند نجس می شود؛ حالا بحث بر این است که آیا همانطور که در احکام تنجیزی اگر نوبت به اصول عملیه و استصحاب رسید می شود حکم تنجیزی را استصحاب کرد آیا در احکام تعلیقی هم چنین چیزی ممکن است یا خیر؟ یعنی استصحاب آیا در احکام تعلیقی هم جریان دارد یا خیر؟
مثال معروفی برای این بحث زده شده است؛ ولی ابتدا می خواهیم مثال های دیگری بزنیم فرض کنید آب مضاف کثیری وجود دارد و مقداری آب مطلق به آن وارد می شود که از گل آلود بودنش کم می کند ولی به حدی است که صدق آب مطلق بر آن محل شک است، در این صورت اگر نجسی با این آب ملاقات کرد؛ در این صورت نمی دانیم اگر ملاقات با نجس کند نجس می شود یا نه؟ چون اگر آب مطلق بود نجس نمی شد ولی اگر مضاف بود نجس می شود، بگوییم وقتی که مضاف بود نجس می شد الان شک دارم که آیا اگر ملاقات با نجس کند، نجس می شود یا خیر می گویم الان هم این ویژگی را دارد که در صورت ملاقات با نجس، نجس می شود.
اگر استصحاب تعلیقی نبود در این مورد اصاله الطهاره وارد می شد؛ در عکس این مطلب هم هست مثلا آب کثیر مطلقی ولی با مقداری آب مضاف مخلوط شد که صدق آب بر آن محل مشکوک است؛ آب مطلق، مطهر از حدث و خبث بود و با ملاقات با نجس، نجس نمی شد، استصحاب تعلیقی در این فرض وارد می شود اگر لباس نجسی شستم پاک می شود، یا می توانم با آن وضو بگیرم و در صورت اصابت با نجس، نجس نمی شود.
شاید سؤال کنید، استصحاب حالت سابقه کنید، قبلا این آب مضاف بود استصحاب می کنم مضاف بودن را و در مثال دوم استصحاب اطلاق آب را بکنیم و نیازی به استصحاب تعلیقی نداریم؛ مشهور اصولیون استصحاب در شبهات مفهومیه را نپذیرفته اند مثل فرضی که مطرح کردیم شبهه مفهومیه ماء مطلق و ماء مضاف بودیم، در این صورت استصحاب جاری نمی شود همین استصحاب تعلیقی وارد می شود.
در ابتدای کتاب طهارت در عروه آمده است ولی این مثال ها در اصول مطرح نشده است و همیشه مثال عصیر عنبی را زده اند؛ برای جریان استصحاب تعلیقی در این جا باید عدم جریان استصحاب در شبهات مفهومیه را پذیرفته ایم.
مثال معروف این است که انگور اگر جوش بیاید حرام می شود، که منظور عصیر عنب است علما فرموده اند قبل از این که عنب به شکل کشمش تبدیل شود این قضیه بود حالا با تغییر شکل آیا بازهم در صورت به جوش آمدن حرام می شود یا خیر؟ در صورت پذیرفتن استصحاب تعلیقی می گویند حرام می شود، این مثال ساده ای است ولی به این مثال منحصر نیست و خود علما در کتب اصولی فرموده اند اشکالی دارد ولی چون از قدیم زده شده و مباحث علمی را در آن پیاده می کنند ولی مرحوم حکیم و مرحوم خویی و امام و شهید صدر در این مثال اشکال کرده اند.
مناقشه این مثال این است که موضوع حرمت در این مثال باقی نمانده، عصیر عنب یعنی آبی که درون میوه بود موضوع حرمت بود وقتی آب داخل آن میوه خشک شد، عصیر منصوب به این ذات عنب نیست ولو حالت آن عوض شده است، یعنی اصلا عصیری باقی نمانده که بعد از غلیان حرام می شود یا خیر؟ ولی اشکال داشتن این مثال به این معنا نیست که استصحاب تعلیقی کاربرد نداشته باشد.
البته همین مثال هم قابل اصلاح است، فرض کنید مقداری عصیر عنبی داریم و با مقداری آب میوه دیگری مخلوط کرده ایم به گونه ای که شک داریم که بر آن صدق می کند عصیر عنب یا خیر؟ وقتی غلیان پیدا کرد محل جریان استصحاب است، این عصیر قبلا این خاصیت را داشت که در صورت غلیان حرام می شد الان هم شک می کنیم که بعد از غلیان حرام می شود یا خیر، استصحاب تعلیقی را جاری می کنیم.
آنهایی که گفته اند که استصحاب تعلیقی جاری می شود می گویند ارکان استصحاب تمام است چون متعلق حکم فرق نمی کند که تنجیزی باشد یا تعلیقی، برخی اعتراض کرده اند که یقین سابق وجود ندارد، چون قبل از غلیان که حرمتی نیست ولی آخوند جواب داد که قبل از غلیان حکم فعلی نداریم ولی حکم تعلیقی داریم.
اشکال دومی که در علم اصول نفس گیر شده است می گویند همیشه استصحاب های تعلیقی به یک استصحاب تنجیزی معارضه می کند، حلیت مطلقه معارضه با حرمت معلقه می کند، اصولیون این جا جواب ها داده اند برخی از طریق حکومت مشکل را حل کرده اند و برخی از راه های دیگر از جمله عدم منافات بین دو استصحاب جواب داده اند.
اشکال دیگری پیدا شده است که اصولیون در استصحاب تعلیقی تفصیل قائل شده اند که حلول حکم به موضوع برمی گردد؛ کسانی مثل مرحوم آقا ضیاء و آخوند به این اشکال عنایتی ندارند ولی مرحوم خویی و نائینی گفته اند این اشکال نفس گیر است و استصحاب تعلیقی جاری نمی شود، مرحوم حکیم و صدر و امام تفصیل داده اند لذا بزرگان علم اصول این استصحاب تعلیقی را پذیرفته اند یا مطلق یا مع التفصیل.
حجت الاسلام والمسلمین شمس
در تکمله فرمایشات استاد، حکم تعلیقی که ایشان فرمودند مصداق بارزش خود تعلیق در لسان دلیل ذکر می شود ولکن مصداق دیگری هم دارد که تعلیق محسوب می شود یعنی بگوید العصیر المغلی یحرم یعنی حکم در این جا هم مشروط به غلیان است، یعنی اگر حکمی به قید ثابت شد، به تعلیق برمی گردد.
اختلاف نظری بین اصولیون هستند که تفصیل داده اند تعلیق در خود لسان مورد قبول است ولی تعلیق با انتزاع عقلی را نمی پذیرند ولی به طور کلی بحث استصحاب تعلیقی اعم است.
نکته دیگر آن که باید توجه کنیم وقتی بحث از تطبیقات یک قاعده اصولی یا غیر آن می شود باید توجه کنیم که معنای داشتن ثمره فقهی برای یک قاعده اصولی این نیست که طبق تمام مبانی و با توجه به تمام انظاری که در تطبیق این مبانی هست ثمره داشته باشد، عدم توجه به این نکته برخی تصور کرده اند که برخی مسائل اصولی دارای ثمره نیست.
برخی از فقها داریم که تا وثوق به صدور روایت نداشته باشند به آن اخذ نمی کنند لذا نمی توان به صرف داشتن یک روایت از اصول دست برداریم به علاوه این که در اصل وثاقت روات مورد اختلاف است و گاهی هم ممکن است فقهایی از روایاتی استظهاری که ما می کنیم، نداشته باشند و آن را در محل مورد بحث جاری ندانند.
یکی از شرایط جریان استحصاب اتحاد موضوع است و نظر معروف نظر عرف است که معیار اتحاد را مشخص کند ولی این که به نظر عرف کجا موضوع باقی است و کجا باقی نیست هم اختلاف وجود دارد بنابراین علی جمیع المبانی لازم نیست که مسأله ای ثمر داشته باشد.
مرحوم آیت الله حکیم بیش از 20 مورد در مستمسک بحث استصحاب تعلیقی را مطرح کرده اند در حالی که شرح عروه است و بخشی از فقه است که خیلی از مطالب فقهی در عروه نیست ولی مع ذلک بیش از 20 مورد بحث استصحاب تعلیقی را مطرح کرده است.
یکی از تطبیقات این مسأله این است که دو فقیه مساوی از نظر علم باشند که اختلاف در فتوا دارند و عامی در تقلید از این دو مخیر است، از یک نفر تقلید کرد، بعد از مدتی خواست به دیگری عدول کند، برخی گفته اند ادله تقلید و اجتهاد شامل دو فقیه با فتاوای متفاوت نمی شود و لذا نوبت به اصل عملی می رسد، گفته اند استصحاب بقای تخییر می کنیم، اول امر مخیر بین این دو بودم الان بعد از اخذ به نفر اول می گویم به دومی هم می توانیم رجوع کنیم.
آیت الله حکیم گفته اند این استصحاب تعلیقی است چون برای ما حجیت فتوا مهم است چون تا قبل از اخذ به هیچ یک برای ما حجت نبود، وقتی به الف اخذ کردی برای شما حجت فعلی شد باید بگوییم اگر آن زمان اخذ به فتوای مجتهد دوم می کردم برای من حجت بود الان هم که مجتهد دوم اخذ کنم به حجت است.
ثمره دیگری که هست این است که فرض کنید گفته شده زمین یکی از مطهرات است در برخی روایات مثل حلبی شرط طهارت زمین بخواهد کف پای شخص را تطهیر کند خشک بودن و یابس بودن زمین قرار داده اند، آمدیم نم بارانی زد و خاک کمی نمناک شد صدق یابس را به شبهه مفهومیه برای ما مشکوک است که این زمین خشک است یا تر؟ ما در شبهه مفهومیه نمی توانیم استصحاب کنیم چون صدق مفهوم مشکوک است، نوبت به اصل حکمی می رسد و باید استصحاب تعلیقی کنیم تا قبل از نم باران راه رفتن موجب تطهیر می شد الان هم می گویم که راه رفتن من بعد از نم باران موجب تطهیر می شود.
حاکم جوری مسجد را خراب می کند بدون هیچ ضرورتی، این مسجد جایی نجس شد که قبلا کان مسجدا اگر گفتیم مسجد عرفا بر آن صدق می کند که مشکلی ندارد ولی اگر در صدق مسجد تشکیک کنیم باز این بحث مطرح می شود استصحاب تعلیقی مطرح می شود این مکان اگر خراب نشده بود نجس می شد، باید پاک می کردیم الان هم با استصحاب تعلیقی می گوییم پاک کردن لازم است.
همین طور استصحاب بقای ضمان است، خود ضمان یک حکم تعلیقی است معنای ضمان این است که مال مجهول المالکی را برداشتید و ید امانی هم نبود دراین صورت علی الید موجب ضمان می شود، ضمان یعنی لو تلف کان علی ذی الید المثل او القیمه در این صورت میگوییم این آقایی که مال را از غاصب گرفت و خبر نداشت وقتی فهمید که غصبی قصد امانت کرد و گفت من مال را حفظ می کنم و به دست صاحبش می رسانم، حال در این صورت ید او ضمان است یا نه؟ شک می کنیم استصحاب ضمان همان حکم تعلیقی می کنیم، قبل از حفظ و ایصال به مالک ضامن بودم الان هم که قصد حفظ و ایصال کردم بازهم ضامن هستم.
حجت الاسلام والمسلمین محمدی
یکی از مشکلات حوزه های علمیه این است که دروس حوزوی با بیان ثمرات برگزار نمی شود و بعد توهم می رود که مسائل علم اصول کاربرد ندارد، این ضعف برنامه آموزشی حوزه است؛ از این رو تقاضا داریم از همه عزیزان و اساتید معظم حوزه که بعد از بیان مسائل اصولی، ثمرات آنها را هم بیان کنید.
یکی از اساتید کلاس درسش پر از بیان ثمرات اصولی است که موجب انگیزه زیادی شده است به همین جهت از این مکان محترم و با ارزش تقاضا می کنیم کلاس های درسی مقداری عوض کنیم و کتاب هایی که ثمرات اصولی در آن بیان شده باشد نیز کم است از این رو باید کتاب های اصولی کاربردی شود.
کتاب های فقهی پر از ثمرات اصولی است، بنده در حال نوشتن تطبیقات علم اصول فی الفقه هستم که یک جلد آن آماده شده است که باید تلاش خود ما و اساتید باشد که هم در درس و کتابت و نشر تلاش کنیم و ثمرات اصولی را بیان کنیم.
نکته دیگر آن که در ارتباط با برخی از اشکالاتی به انجمن اصول فقه حوزه شده است؛ وقتی یک مسلکی از مسالک هر علمی مورد نقد واقع می شود از نظر علمی و فنی و استانداردهای لازم باید کلام داوران و ناقدها عنوان شود، این را در بین حوزه ها نشر می دهیم و قضاوت با خود حوزویان است از این انجمن اصول این ادعا را دارد که برنامه ریزی و نامه نگاری شده که بر طبق این استانداردی که گفته شد از افراد مدعی دعوت می کنیم ولی بعد از جلسه ملاک داور است و تحلیل هم با خود حوزویان خواهد بود.
اولین کرسی نظریه پردازی در بحث علم اصول در متن حوزه که اعتبار جهانی دارد و در بالاترین حد یک مجلس علمی است، انجمن اصول فقه برگزار کرده است و این نشست هم شاید 25 جلسه در ارتباط با کاربرد علم اصول در علوم مختلف برگزار شده است.
یادآور می شود، در ادامه این جلسه محفل پرسش و پاسخ علمی بین حاضران در نشست و کارشناسان و اساتید برگزار و قرار شد ادامه این جلسات از سوی انجمن اصول فقه حوزه پیگیری شود./1330/ج
گزارش از داود جعفری