۱۵ تير ۱۳۹۸ - ۲۳:۲۴
کد خبر: ۶۱۲۲۳۵
یادداشت؛

تمدن غربی از واقعیت تا افسانه

تمدن غربی از واقعیت تا افسانه
سال‌هاست که از دنیای غرب به عنوان مهدِ تمدن، دموکراسی، رفاه و پیشرفت نام برده می‌شود؛ اما به‌راستی غرب سرزمین رؤیا‌ها و مدینه فاضله بشریت است!؟
به گزارش خبرگزاری رسا، سال‌هاست که از دنیای غرب به عنوان مهدِ تمدن، دموکراسی، رفاه و پیشرفت نام برده می‌شود، اما به‌نظر می‌رسد در سال‌های اخیر به یُمن بهره‌گیری حرفه‌ای نظام سلطه از ابزار رسانه، در بخش قابل توجهی از افکار عمومی جهان، این شائبه قوت گرفته که به‌راستی غرب سرزمین رؤیا‌ها و مدینه فاضله بشریت است.

سیل مهاجرین آفریقایی و آسیایی به کشور‌های غربی گویای این نکته است که رسانه‌های نظام سلطه و سرمایه، تا حدود زیادی توانسته‌اند در پوشاندن و مخفی نگه داشتن مشکلات و ناهنجاری‌ها جامعه غربی و متقابلاً معرفی چهره مطلوب از دنیای غرب، خواسته اربابان خود را محقق نمایند.

البته کسی نمی‌تواند منکر زَرق و بَرق زندگی اجتماعی و یا پیشرفت دانش بشری و توسعه زیرساخت‌های شهری و یا حتی رفاه نسبی در بخشی از موضوعات اجتماعی در کشور‌های اروپایی و آمریکا شود، اما تعمق در علل توفیق دنیای غرب در این زمینه و همچنین بررسی نقاط ضعف و مشکلات متعدد جامعه غربی در بخش‌های مختلف، بیانگر واقعیات دیگری در پس پرده این ماجراست.
 
راز بخش عمده این ماجرا را باید در نتایج بررسی‌های پژوهشی و اظهارات پی‌درپی صاحب‌نظران و اعترافات گاه‌وبی‌گاه و پنهان و آشکار برخی از سردمداران این کشور‌ها مبنی بر سلطه و حکومت یک اقلیت سرمایه‌دار و صاحب قدرت یک درصدی بر اکثریت ۹۹ درصدی جستجو نمود.
 
آمار و ارقام منتشره از سوی دولت‌ها و مراکز و مؤسسات علمی خود این کشور‌ها نیز نشان می‌دهد که آنچه در غرب در حال وقوع است، با آنچه در رسانه‌های غربی به تصویر کشیده می‌شود، فاصله قابل توجهی دارد، چرا که اولاً در تصویرپردازی این‌رسانه‌ها برای سایر کشورها، حتی‌المقدور از بیان معضلات و مشکلات اجتماعی و فرهنگی اجتناب می‌شود، ثانیاً هرگز به ماهیت واقعی ساختار حکومتی غرب و علت وجود و ارائه برخی از تسهیلات و خدمات اشاره نمی‌شود.
 
واقعیت این است که در اکثر این کشور‌ها اگر هم در مواردی مانند؛ درمان و آموزش عمومی، خدمات ویژه‌ای به شکل رایگان یا ارزان قیمت به شهروندان اعطا می‌شود، عمدتاً نه فقط از سر لطف و خدمت به شهروندان است، بلکه این خدمات به این دلیل ارائه می‌شود که صاحبان ثروت و سرمایه، به نیروی فکری و ذهنی و سلامت جسمی آن‌ها برای دستیابی به اهداف خویش و نیز کار بیشتر در کارخانه‌ها و مؤسسات خود نیاز دارند.

این نگاه تا حدود زیادی در زمینه برخی از زیرساخت‌ها و استاندارد‌های زندگی شهری آن‌ها نیز مصداق دارد، زیرا پرداختن به این وجه از کار، نه‌تن‌ها رفاه و آسایش بیشتر برای حاکمان جامعه را در پی دارد، بلکه با کمک رسانه‌ها قادر است برای مسخ افکار عمومی نیز مورد استفاده قرار گرفته و تا حد قابل توجهی از بروز اعتراضات عمومی نسبت به بهره‌کشی از شهروندان و شرایط نامطلوب زندگی شهری جلوگیری نماید.
 
در واقع حاکمان این کشور‌ها تلاش می‌کنند تا با ارائه برخی از خدمات و بهبود برخی از جاذبه‌های بصری زندگی شهری، از یک‌سو آسایش و رفاه بیشتری را برای خود فراهم نمایند و از سوی دیگر، از تحمیل خسارت‌ها و هزینه‌های ناشی از اعتراضات احتمالی افراد جامعه به خود، پیشگیری نمایند.
 
البته همان‌گونه که اشاره شد، برای تضمین موفقیت در کار، استفاده از سایر ابزار را نیز در دستور کار خود قرار داده‌اند، به‌عنوان مثال؛ ظرفیت رسانه‌ها را به‌طور کامل در اختیار گرفته و همواره تلاش دارند تا با تهیه برنامه‌ها و فیلم‌های هالیودی و اسطوره‌سازی و قهرمان‌سازی کاذب و یا ترویج فرهنگ بی‌بندوباری در جامعه، فکر و ذهن مردم خود و جهان را از پرداختن به مسائل اصلی منحرف نمایند.
 
اندک احتمال خیزش‌های مردمی را نیز از طریق ایجاد سیستم‌های قوی کنترلی و نظارتی مکانیزه و غیرمکانیزه، از آن‌ها سلب نموده و در نهایت با اتکاء به همین ابزار و روش‌ها توانسته‌اند، فرهنگی نوین و ظاهراً لطیف و البته سخیف و تحمیلی را در جامعه جاری و ساری نمایند. آمار و ارقام چه می‌گویند: همان‌طور که اشاره شد، واقعیت جامعه غربی با آنچه در رسانه‌های این کشور‌ها به تصویر کشیده می‌شود، تفاوت اساسی داشته و نشان از وجود مشکلات و معضلات فراوان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی و به تَبَع آن، نارضایتی شدید شهروندان از دولت‌های خود در اروپا و به‌ویژه آمریکا دارد، که جنبش چندین ماهه جلیقه زرد‌ها در فرانسه، نمونه بارز آن به شمار می‌رود.
 
البته بیان آشفتگی‌ها و ناهنجاری‌های موجود در کشور‌های غربی به معنای انکار کامل نقاط قوت این کشور‌ها و یا وجود مشکلات مشابه در سایر کشور‌های دنیا اعم از شرقی یا غربی نیست، اما از آنجا که غربی‌ها بیش از هر کشور دیگری داعیه پرچمداری دفاع از حقوق بشر، دموکراسی، تمدن، رفاه و آسایش شهروندان را دارند، لذا در این وجیزه، صرفاً درباره مسائل و مشکلات آمریکا و اروپا توضیح داده شده است.
 
غرب دارای مقام اول جهان در مصرف قرص‌های ضد افسردگی – شاید برای بسیاری از مردم جهان باور کردنی نباشد که؛ بالاترین سرانه مصرف قرص‌های ضد افسردگی در جهان به مردم همین کشور‌های به ظاهر پیشرفته و مرفه اختصاص دارد، به‌طوری که؛ بالاترین میزان افسردگی به کشور‌هایی مانند؛ انگلیس، آمریکا، لهستان، ایتالیا، یونان و جمهوری اسلواکی تعلق دارد و سایر کشور‌های اروپایی مثل سوئد، در مقام‌های بعدی قرار دارند، که همین عامل به تنهایی بیانگر عمق ویرانی ساختار حکومتی و اجتماعی در غرب است.
 
بر اساس رتبه‌بندی بین‌المللی جدید، مردم انگلیس در صدر مردم افسرده کشور‌های توسعه‌یافته در دنیای غرب هستند؛ به گفته سازمان ملی بهداشت انگلیس، در سال ۲۰۱۶، بیش از ۶۴ میلیون و ۷۰۰ هزار نسخه دارویی ضد افسردگی صادر شده که این رقم در مقایسه با ۱۰ سال پیش با دو برابر افزایش روبه‌رو بوده است. در ایالات متحده آمریکا نیز از هر ۴ زن یک نفر از افسردگی شدید در طول زندگی خود رنج می‌برد.
 
این آمار برای مردان آمریکایی یک نفر از هر ۸ نفر می‌باشد. این بیماری در آمریکا به دومین بیماری پس از سکته قلبی تبدیل شده و بنا بر گزارش‌های پزشکی در هر دو هفته ۴/۵ درصد از شهروندان ۱۲ سال به بالا دچار افسردگی می‌شوند. این آمار در افراد ۴۰ تا ۵۹ سال، زنان و افراد سیاه پوست به مراتب بیشتر است. /۱۰۱/۹۶۹/م
محمدرضا محمودخانی
منبع: رسالت
ارسال نظرات