معرفی کتاب هفتادو دومین غواص
روایت این اثر دقیقاً منطبق با واقعیتی است که در شامگاه چهارم دی ماه سال ۶۵ در منطقه عملیاتی کربلای ۴ اتفاق افتاد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشر شهید کاظمی کتاب هفتادو دومین غواص؛ خاطرات جانباز کریم مطهری (فرمانده گردان قواصی جعفرطیار) نوشته حمید حسام را منتشر کرد.
جنگ را صورتی بود و سیرتی. صورت آن خون بود و آتش و باروت و باطن آن عشق و حماسه و عرفان. از این منظر اخیر بود که اکسیر خون و باروت و آتش، انسان کامل میآفرید. امروز بسیاری از سبکباران ساحلها از آن همه موج توفنده اروند و کارون ساحل ثابت و آرامش را میبینند، اما برای هر آنکه بر لوح دلش قیامت قامت غواصهای کربلای ۴ نقش عشق زده است، آن موجها همه از زمزمه شور است و شیدایی و پرواز.
کتاب جدید حمید حسام این بار روایت میکند از هر آنچه اتفاق افتاده در آن شب تاریک ...
روایتی عجیب و شگفت انگیز از حماسه آفرینی فرزندان خمینی (ره) در دل شب؛ در آن عملیاتی که بوی خون و نعنا عطر دل انگیز شهادت را به مشام رزمندگان میرساند.
روایت این اثر دقیقاً منطبق با واقعیتی است که در شامگاه چهارم دی ماه سال ۶۵ در منطقه عملیاتی کربلای ۴ اتفاق افتاد. این کتاب، روایتی است مستند که برگرفته از خاطرات بازماندگان این حماسه عاشورایی است. فرمانده گردان غواصی گردان جعفر طیار برادر جانباز کریم مطهری، جانشین گردان برادر آزاده حاج محسن جامع بزرگ، همرزم صبور و آزاده حمید تاجدوزیان و سه تن از یادگاران بازگشته از اسارت گردان غواصی لشکر انصارالحسین.
حمید حسام در این باره میگوید:
کریم مطهری را از سالهای آغاز تاسیس اطلاعات و عملیات در قصرشیرین دیده بودم. قد رشیدش او را همیشه توی چشم میآورد. کریم مطهری همبازی نوجوانی، همکلاس دبیرستانی و همرزم هماره متصل به علی چیت سازیان، در اطلاعات عملیات بود که از سالهای میانی جنگ به پیشنهاد علی آقا، گردان غواصی لشکر را تاسیس کرد؛ و من سخت تشنه شنیدن روایت کریم مطهری از رزم عاشورایی کربلای ۴ بودم. همان شبی که او ۷۱ غواص را از جمع گردان ۱۷۵ نفری اش، داخل آب برد و خودش جلوتر از بقیه سینه اروند را شکافت و به ساحل دشمن رسید. تا جایی که حنجره اش با گلوله دشمن شکافته شد. آن گلوله داغ هنوز روی تکلم او تاثیر گذاشته بود، اما دلنشین و عاشقانه حرف میزد. آن شب فقط یادی از علی چیت سازیان کرد و گفت: «وقتی میخواستیم داخل آب برویم، علی آقا لب نیزارها گفت: کریم اگه به گرداب برخوردی، آب وحشی اروند رود را به فاطمه زهرا قسم بده.» همین جمله کافی بود که بغضش بشکند و اشک همه را درآورد و من جرقه نگارش کتاب «غواصها بوی نعنا میدهند» در ذهنم زده شود. همان سالها خط شکنی کردم، اولین کتاب را - هر چند مختصر- از رزم کربلای ۴ نوشتم.
سال ۱۳۹۷ بر آن شدم که حدیث ناگفته علمدار رشید و فرمانده زخمدار گردان غواصی جعفر طیار را کامل بشنوم و برای نسلهایی که نمیبینم، به امانت بگذارم. روایت کریم مطهری از دوران کودکی اش تا پیروزی انقلاب و آغاز جنگ و حضور جانانه و عاشقانه در همجواری نیمه گمشده اش علی چیت سازیان تا رزمهای آبی.
قطعا این اثر متقنترین و کاملترین روایتی است که از عملیات کربلای چهار به رشته تحریر در آمده و میتواند پاسخ خیلی شبهات و همچنین ناگفتههایی از این عملیات باشد.
جنگ را صورتی بود و سیرتی. صورت آن خون بود و آتش و باروت و باطن آن عشق و حماسه و عرفان. از این منظر اخیر بود که اکسیر خون و باروت و آتش، انسان کامل میآفرید. امروز بسیاری از سبکباران ساحلها از آن همه موج توفنده اروند و کارون ساحل ثابت و آرامش را میبینند، اما برای هر آنکه بر لوح دلش قیامت قامت غواصهای کربلای ۴ نقش عشق زده است، آن موجها همه از زمزمه شور است و شیدایی و پرواز.
کتاب جدید حمید حسام این بار روایت میکند از هر آنچه اتفاق افتاده در آن شب تاریک ...
روایتی عجیب و شگفت انگیز از حماسه آفرینی فرزندان خمینی (ره) در دل شب؛ در آن عملیاتی که بوی خون و نعنا عطر دل انگیز شهادت را به مشام رزمندگان میرساند.
روایت این اثر دقیقاً منطبق با واقعیتی است که در شامگاه چهارم دی ماه سال ۶۵ در منطقه عملیاتی کربلای ۴ اتفاق افتاد. این کتاب، روایتی است مستند که برگرفته از خاطرات بازماندگان این حماسه عاشورایی است. فرمانده گردان غواصی گردان جعفر طیار برادر جانباز کریم مطهری، جانشین گردان برادر آزاده حاج محسن جامع بزرگ، همرزم صبور و آزاده حمید تاجدوزیان و سه تن از یادگاران بازگشته از اسارت گردان غواصی لشکر انصارالحسین.
حمید حسام در این باره میگوید:
کریم مطهری را از سالهای آغاز تاسیس اطلاعات و عملیات در قصرشیرین دیده بودم. قد رشیدش او را همیشه توی چشم میآورد. کریم مطهری همبازی نوجوانی، همکلاس دبیرستانی و همرزم هماره متصل به علی چیت سازیان، در اطلاعات عملیات بود که از سالهای میانی جنگ به پیشنهاد علی آقا، گردان غواصی لشکر را تاسیس کرد؛ و من سخت تشنه شنیدن روایت کریم مطهری از رزم عاشورایی کربلای ۴ بودم. همان شبی که او ۷۱ غواص را از جمع گردان ۱۷۵ نفری اش، داخل آب برد و خودش جلوتر از بقیه سینه اروند را شکافت و به ساحل دشمن رسید. تا جایی که حنجره اش با گلوله دشمن شکافته شد. آن گلوله داغ هنوز روی تکلم او تاثیر گذاشته بود، اما دلنشین و عاشقانه حرف میزد. آن شب فقط یادی از علی چیت سازیان کرد و گفت: «وقتی میخواستیم داخل آب برویم، علی آقا لب نیزارها گفت: کریم اگه به گرداب برخوردی، آب وحشی اروند رود را به فاطمه زهرا قسم بده.» همین جمله کافی بود که بغضش بشکند و اشک همه را درآورد و من جرقه نگارش کتاب «غواصها بوی نعنا میدهند» در ذهنم زده شود. همان سالها خط شکنی کردم، اولین کتاب را - هر چند مختصر- از رزم کربلای ۴ نوشتم.
سال ۱۳۹۷ بر آن شدم که حدیث ناگفته علمدار رشید و فرمانده زخمدار گردان غواصی جعفر طیار را کامل بشنوم و برای نسلهایی که نمیبینم، به امانت بگذارم. روایت کریم مطهری از دوران کودکی اش تا پیروزی انقلاب و آغاز جنگ و حضور جانانه و عاشقانه در همجواری نیمه گمشده اش علی چیت سازیان تا رزمهای آبی.
قطعا این اثر متقنترین و کاملترین روایتی است که از عملیات کربلای چهار به رشته تحریر در آمده و میتواند پاسخ خیلی شبهات و همچنین ناگفتههایی از این عملیات باشد.
نشر شهید کاظمی کتاب هفتادو دومین غواص را در سال ۱۳۹۸ در ۶۴۰ د صفحه و قطع رقعی منتشر کرده است. /ن ۶۰۴/ش
ارسال نظرات