۱۹ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۲
کد خبر: ۶۳۸۴۶۶
یادداشت؛

ماجرای جالب سخنرانی امام (ره) که خاطره‌ساز شد

ماجرای جالب سخنرانی امام (ره) که خاطره‌ساز شد
مسئول تنظیم سیستم صوتی بهشت‌زهرا (س) هنگام ورود حضرت امام، باورداشت کلامی حساب نشده از زبان ایشان بیرون نمی‌آید.

به گزارش خبرگزاري رسا، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان طی یادداشتی نوشت:  خدای مهربان، برادر عزیز و انقلابی‌مان، مرحوم مهندس حسین اسماعیل‌نژاد را رحمت کند و با اولیاء الهی محشور فرماید. فارغ‌التحصیل رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شریف بود. اولین کسی بود که به خاطر توزیع جزوه ولایت‌فقیه حضرت امام (رضوان‌الله تعالی علیه) از سوی ساواک دستگیر شده بود. شیفته و دلباخته حضرت امام بود و برای معرفی آن بزرگوار به این و آن سر از پا نمی‌شناخت.

مهندس اسماعیل‌نژاد مسئول تنظیم سیستم صوتی بهشت‌زهرا (س) هنگام ورود حضرت امام بود. عمیقاً بر این باور بود که هیچ کلمه حساب نشده‌ای از زبان مبارک امام بیرون نمی‌آید و حتی در حرکات دست و چشم حضرتش نیز حکمتی نهفته است.

بعد از پیروزی انقلاب، حضرت امام به قم مشرف شده و در محل اقامتشان آماده سخنرانی برای انبوه مردمی بودند که به دیدار ایشان آمده بودند. سخنرانی حضرت امام (ره) که شروع شد، تعدادی از مستمعین با ایماء و اشاره به حضرت ایشان و مسئولانی که در صحنه حضور داشته و پشت سر امام ایستاده بودند اعلام کردند که صدا نمی‌آید. حضرت امام با انگشت چند ضربه به میکروفون زدند و فرمودند «کَر است» ... مهندس اسماعیل‌نژاد بلافاصله گفت عیب از میکروفون است! پرسیدم از کجا می‌گویی؟ گفت اگر عیب از بلندگو بودحضرت امام می‌فرمودند «لال است» ... و عیب از میکروفون بود.

حکمت نهفته در سخنان امام خمینی (ره)؛ عیب از بلندگو نبود!

گفتنی است که مرحوم مهندس اسماعیل‌نژاد مدت ۱۰ سال معاون وزارت نیرو بود، در تمامی طول دفاع مقدس در جبهه‌ها فعالیت‌های فنی چشمگیری داشت و...

او در حالی چشم از جهان فرو بست که از مال دنیا هیچ نیندوخته بود. اجاره‌نشین بود و حتی یک آپارتمان کوچک هم به ارث نگذاشته بود./1360/

منبع: کیهان
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۹:۲۷
مرحوم آیت‌الله پسندیده برادر بزرگتر امام خمينی (ره) در کتاب خاطراتش خاطره زير را از آيت‌الله شهید مدرس نقل كرده است:
‌‏"یادم نیست اواخر ۱۳۰۲ یا اوائل ۱۳۰۳ بود که در منزل مرحوم مدرس بودیم عصر بود‌‎ ‌‏چند نفری بودیم که من با دو نفر دیگر بودم و عموی شیخ حیدرعلی نیاورانی‌‎ هم بود‌‎ ‌‏شیخی با قد بلند و قیافه ای نافذ و چشمهای بسیار زاغ و پیراهن بلند کرباس و معمم وارد‌‎ ‌‏شد عموی حاج شیخ حیدرعلی نیاورانی او را معرفی کرد که آقای حاج میرزا حسن‌‎ ‌‏رشدیه [مؤسس نخستين مدرسه جدید در ایران] و صاحب کتاب صد درس است (من کتاب را ندیدم) به مرحوم مدرس عرض‌‎ ‌‏کرد: «مطالب مهمی‌دارم و می‌خواهم در میان بگذارم.» فرمودند: «فردا اول آفتاب (صبح)‌‎ ‌‏بیایید.» به ما هم فرمودند: «صبح بیایید و همین جا چایی بخورید.» رشدیه رفت آن آقای‌‎ ‌‏نیاورانی از رشدیه تنقید کرد و مطالب گفت در هر صورت صبح رفتیم در طاق‌نمایی‌‎ ‌‏نشستیم برای هر یک نان و یک استکان چای آوردند یادم نمانده که پنیر هم بود یا خیر؟‎

چای دوم را تقاضا کردیم و گویا عمواوغلی (نوکر شهید مدرس) بود آورد. دو گرده نان از‌‎ ‌‏دهات اصفهان آورده بودند خیلی خشک بود. بعد رشدیه شروع به صحبت کرد ملاقات‌‎ ‌‏خود را با مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری و مرحوم حاج آخوند رستم آبادی و استخاره‌‎ ‌‏قرآن برای ملاقات مرحوم نوری و آیه استخاره (قل بفضل الله و برحمة) و منصرف کردن‌‎ ‌‏مرحوم نوری و رستم آبادی از مخالفت با مشروطه و مراجعت به تهران از حضرت‌‎ ‌‏عبدالعظیم شرح داد. چون ملاقات در یکی از حجرات غربی حضرت عبدالعظیم بوده‌‎ ‌‏پس از این مقدمات مشروح عرض کرد که هوا فعلاً ابر و طوفانی است از آسمان کشتار و‌‎ ‌‏خونریزی مشاهده می‌شود و شما می‌توانید جلوگیری کنید و امور را در دست بگیرید و‌‎ ‌‏پیشنهاد کرد که (رشدیه نگفت حامل پیام است و از طرف خودش یا دیگری می‌گوید):‌‎ ‌‏«موافقت کنید سردار سپه رئیس جمهور شود و شما رئیس‌الوزرا و هشت نفر از علما را‌‎ ‌‏انتخاب کنید برای وزارت و با این عمل کارها اصلاح و خونریزی تمام می‌شود و امور به‌‎ ‌‏دست خود شما می‌افتد» (در این اوقات مرحوم حاج آقا جمال اصفهانی در تهران و باغ‌‎ ‌‏پنبه تشریف داشتند مرحوم مدرس از جلو ایوان برخاستند سرپا و فرمودند: «اگر هشت‌‎ ‌‏نفر آخوند می‌شناختم که دنبال سناری (صد دیناری یک‌دهم يك ريال) نیستند قبول‌‎ ‌‏می‌کردم ولی اگر قبول کنم و آخوندها دنبال پول و مقام و عنوان باشند به ضرر تمام‌‎ ‌‏می‌شود و نتیجه‌اش این می‌شود که مردم از تقلید ماها دست برمی‌دارند.» رحمة‌الله علیه‌‎ ‌‏چقدر بیدار و هشیار (هوشیار) بودند و قضیه خاتمه یافت ولی یک مطلب را فرمودند که:‌‎ ‌‏«من با این جمهوری جداً مخالف هستم ولی اگر جمهوری عملی شود بر جمهوری سوار‌‎ ‌‏می‌شوم و عنان و مهارش را به دست می‌گیرم.» کاش مقامات روحانی به روشنی ایشان‌‎ ‌‏بودند یا از نظرات ایشان استفاده می‌کردند.‏"
1
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۹:۲۷
کلا اخبار مرتبط تان بی ربط است
1
1
محمد مهدی اسلامی (نام مستعار)
Iran, Islamic Republic of
۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۳:۳۷
اگر حضرات علماء ارتباط مستقیم با حکومت نداشته باشند تقلید از آن بزرگواران منحصر میشود به همان نماز و روزه و برخی دیگر از احکام درست همانند سابق . زیرا کسانی که قدرت را در دست بگیرند از کجا معلوم همانگونه عمل نکنند که زمامداران پیشین عمل میکردند ؟ در دوران پهلوی های فاسد که اصلا تمام تلاش ها بر محور الاء جدائی سیاست از دین می چرخید . لذا تقلیدی که به آنصورت محدود باشد در واقع همان کاچی به از هیچی خواهد بود . اگر هم در گذشته از روی ناچاری چنان معمول بوده است در عصر ما و بطور قطعی برای ازمنه ی آینده بهیچوجه مفید نخواهد بود .پس باید ولایت فقیه و شورای نگهبان را که ستون محکم حفظ اسلام و انقلابند قدر بشناسیم که این آزادی بیان و نعمت های معنوی را از برکت همین ها داریم .ماهی تا در درون آب است نمیداند آب چیست و بدنبال آب است .
0
0