آواتارهای مشهور، اندیشمندان مهجور
به گزارش خبرگزاري رسا، محمد عبدالهی در یادداشتی نوشت: چه تلخ است، قصه سینما و تلویزیون، "او که می اندیشد" در پشت صحنه مهجور و ناشناس است و "او که هرگز نمی اندیشد" مشهور.
و این وحشتناک است چون در این مدل، مردم دلبسته اندیشه و حتی صاحبان اندیشه نمی شوند بلکه ناخواسته، اغوای عروسکها و دلقکها خواهند شد. تلویزیون و سینما سلبریتی هایی بی اختیار می سازد که روی صحنه نه حرف ها و نه لباس پوشیدن و نه حتی غذا خوردن و راه رفتن و رسم های اجتماعی و باور های دینی و فرهنگی و اسلامی شان هیچکدام مال خودشان نیست. و این ضعف بزرگ مدیای تلویزیون و سینما در نظام است. چه سوء تفاهم فجیعی است که مردم او را که فقط بازی میکند را با آن صاحبان واقعی اندیشه اشتباه می گیرند. آنان که حداکثر نام شان را در تیتراژها در فاصله گذرای چند ثانیه ای شاید ببینند و بس.. که آن هم نمی بینند.
در واقع، مردم عاشق آن اندیشه در فلان فیلم و اثر شده اند و به اشتباه دل به آواتاری غالبا بیگانه با آن اندیشه بسته اند، با آواتاری عکس و امضا میگیرند که در فلان فیلم برایشان خاطره ساز اندیشه ای خاص بوده و نه خود سلبریتی. چه سو تفاهم سنگینی است که سلبریتی ها شهرت شان را به چشم و ابروی خویش گره می زنند و آن همه لابی های سفارشی و ژن برتری خویش و بعضاً زد و بندهای غیر اخلاقی شأن برای حضور در فلان سکانس یا حتی نصفه پلان از فلان فیلم را به یکباره از یاد می برند و غرّه و محو در خال و خط و ابرو و چشم و قامت خویش فرصت فاجعه بار برخورداری از تریبون وسیع در جامعه را برای تزریق اندیشه پیدا می کنند و این می شود که با پدیده هایی مواجه می شویم که گرچه از اندیشه تهی هستند ولی بهترین گزینه عملگی و بلندگوی دشمن شدن برای لجن پراکنی علیه آرمان های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و دینی نظام اسلامی خواهند بود.
و همین میشود که تفاله هایی برانداز مثل محمد حسینی ری استارت و فرشید منافی صدای آمریکا و سالومه سیدی نیای شبکه صهیونیستی من و تو از تلویزیون نظام، نردبانی می سازند برای بالا رفتن از مقاطع خیانت و وطن فروشی و عداوت.
در این سیاق، بازیگری آواتار، که غالبا از اندیشه، بیگانه و تهی است می شود مهنازافشار که به نفع اندیشه حجاب جلوی دوربین ظاهر شده و اندیشه های صاحبان پشت پرده نشین را بازی کرده، و در سطح جامعه از حداقل اعتقاد به اندیشه حجاب تهی است یا؛ یا با ژست وطن پرستی به خود اجازه می دهد شعار انقلابی «حب الحسین یجمعنا» را به جمله میان تهی «حب الایران یجمعنا» منحرف کند و در رفتاری متناقض برای شبکه سعودی خوش رقصی کند.
می شود رشیدپور که از دوش رسانه ملی بالا رفته و به شهرت رسیده و اتفاقا به خاطر حمایت از روحانی از عاملان وضع موجود است؛ ولی در فضای مجازی با سیاه نمایی ساز جدایی از نظام را می زند.
یا پرستو صالحی که با سریال های تلویزیونی و برنامه پرمخاطب قبل از افطار معروف می شود؛ ولی می شود عمله سفیر انگلیس در شوراندن و تحریک مردم به اغتشاش.
می شود نوید محمد زاده، حامد بهداد، هانیه توسلی، هدیه تهرانی... که در سینمای جمهوری اسلامی، جشنواره فجر و رسانه ملی به نان و نوا رسیدند و زبانشان در فضای مجازی علیه نظام دراز است و عملآ جز نشخوار بیانیه های سلطنت طلب و منافقین در اتهام زنی به حاکمیت و ناامید و ناراضی کردن مردم هنر دیگری در مغز های زنگ زده خویش ندارند.
یا لیلاحاتمی است که در برهه حملات مسلحانه دراویش داعشی در کف تهران، در پشت تریبون دشمن، علیه فرزندان شهید این میهن، ستمکارانه ترین بیانیه ها را می خواند و از یاد می برد او که برایش میکروفن و بلندگو و تریبون برای توهین به قهرمانان میهنش را داده، در کشورش قانون بیرحمانه گیسوت را به شدت اجرا می کند که هر سخنران علیه قربانیان هولوکاست را مستقیما از پشت تریبون به پشت میله های زندان روانه می کند.
از یاد نبریم، مجلسی که درگیر شیر و دستگیره توالت و سلفی حقارت و ورزشگاه رفتن بانوان است و نود نفر از نمایندگانش به دلایل مسائل مالی ردصلاحیت شده اند، فرصت آن را ندارد و شاید حتی برایش صرف هم نکند قانونی بنویسد در حد نصف گیسوت، علیه زبان درازی های یک مشت سلبریتی به قهرمانان واقعی این مرزوبوم./1360/