ادعای تازه روزنامه نگار بنگاه خبرپراکنی انگلیس
به گزارش خبرگزاري رسا، بنگاه خبرپراکنی بریتانیا و نحوه ارتزاق و ارتباطش با دیگر کشورها همواره مورد بحث بوده است، اما دیروز یک روزنامهنگار توییتهایی منتشر و ادعای تازهای در این مورد کرد. او نوشت وزارتخارجه بریتانیا در مورد مدیریت مالی بیبیسی فارسی با سعودیها تفاهمنامه نوشته است. ادعای او موافقان و مخالفان زیادی پیدا کرده و بحث بر سر آن است که اظهارنظر کاربران زیر توییت فرید مدرسی ــ منتشرکننده این توییت ــ همچنان ادامه دارد. تعدادی از او مدرک و منبع خبرش را میخواهند و افرادی هم بر این باورند چنین ادعایی منطبق با شواهد است و میتوان آن را پذیرفت. در گفتگویی با مدرسی از منبع خبری او پرسیده ایم و دلایلش را برای صدق این ادعا جویا شده ایم و. همچنین با مجید تفرشی، کارشناس مسائل بینالملل هم در اینباره گپ زده ایم که در ادامه میخوانید.
پارتنر استراتژیک
فرید مدرسی، روزنامهنگار توییت کرد: «وزارتخارجه بریتانیا، تحت فشار مالی دولت به دنبال پارتنر استراتژیک برای #بیبیسی_فارسی بوده. با تاجر سعودی تفاهمنامه موقت نوشته تا ادامه حیات بیبیسی فارسی ممکن شود. فروش برند رخ نداده، بلکه مدیریت مالی، با حق دخالت نامحسوس محتوایی است.» مخالفان این ادعا را کذب دانستند و از این روزنامهنگار تقاضای ارائه سند و معرفی منبع این خبر را داشتند. دیگرانی هم بیان کردند این اتفاق دور از ذهن نیست و شواهدی در عملکرد این رسانه وجود دارد که میتوان آن را نتیجه چنین تفاهمی دانست. جامجم با مدرسی گفتگو کرد و او درباره شیوه اطلاعش از این موضوع گفت: شواهد این قضیه پیش از منبعی که به من اطلاع داد، در بیبیسی مشهود بود. اما من به دلیل اینکه هیچ مستندی، حداقل بهصورت شخصی نداشتم، چنین موضوعی را بیان نکردم.
تا اینکه انتقاداتی نسبت به بیبیسی داشتم و بعد از آن مدیران و کارکنان این رسانه پیامی به من منتقل کردند و گفتند چنین اتفاقی رخ داده است. معتقد بودند ما تحت فشار هستیم، شما به این اتفاق بیتوجهید و فقط انگشت اتهام را سمت ما میگیرید. بعد از این، با اینکه نه منبعش را میتوانستم اعلام کنم و نه سند قرارداد در دستم بود صلاح دانستم موضوع را خبری کنم. این مبنای من برای اعلام این قضیه شد تا سیاستهای بیبیسی در گذشته و آینده شفاف شود.
مدرسی همچنین درباره منبع این خبر و دلیل انتشار آن بیان کرد: معمولا خبرهایم را با دو سه منبع چک میکنم، ولی در این مورد اولا امکان چک کردن با دو سه منبع وجود نداشت، چون من ارتباطی با بیبیسی نداشتم و آن چیزی هم که گفتم ناخواسته بهوجود آمده بود. دوما شواهد بهگونهای بود که نمیتوانستم خبر را دور بیندازم.
سوم اینکه بیبیسی حرکتی انجام میدهد که به بخشی از منافع ملی ما ضربه میزند. پس برای من اهمیت داشت که این وابستگی را علنی کنم. هر چند با گفتنش برخی اعضای رسانههای داخل و خارج بهجای پاسخگویی دقیق، رو به فحاشی آوردند.
مگر امکان دارد؟
برخی میگویند بیبیسی دولتی است و چنین تفاهمنامهای نمیتواند وجود داشته باشد. مدرسی پاسخ میدهد: فروخته نمیشود بلکه بر اساس قراردادی که نوشته شده عربستان سعودی به این رسانه کمک میکند. به این شکل نه به آگهی نیاز دارد که از نظر قانونی نمیتواند منتشر کند و نه چیز دیگری. فقط بهصورت نامحسوس سیاستهای سعودی پیاده میشود. سعودیها به دلیل اینکه جامعه عربستان سنتی و وهابی است، حضور مستقیم ندارند. آنها همواره بهخاطر اینکه از فشار مذهبی وهابیها رها باشند، از آدمهای پوششی استفاده میکنند. در این حالت اگر در آن رسانه مسائل مذهبی براساس اصول وهابیت رعایت نشد، تحت فشار قرار نمیگیرند. علمای وهابیت هم میدانند. معمولا از آدمهای تاجر برای مسوولیت آن رسانه استفاده میشود تا بهطور مستقیم زیرمجموعه پادشاه سعودی قرار نگیرد.
کی اتفاق افتاده؟
این روزنامهنگار درباره اطلاعش از زمان امضای این تفاهمنامه اظهار کرد: خبری که دیروز توییت کردم جمعه به دستم رسید. همانگونه که گفتم براساس توییت انتقادی که صبح منتشر کرده بودم، بعدازظهر پیامی به من رسید که من هم به دنبالش این توییت را منتشر کردم. در پیامی که از طرف آنها برایم فرستاده شد به من گفتند شما وقتی دارید خرده میگیرید باید این مورد هم در نظر داشته باشید.
او ادامه داد: ظاهرا این اتفاق هفته پیش افتاده، اما روند مذاکرات بعد از خریداری ایندیپندنت آغاز شده است. روند مذاکرات پیوسته در جریان بوده، با جاهای مختلف چک شده است وگرنه اینقدر زمان مذاکره طول نمیکشید.
تعجب ندارد!
مدرسی شواهدی را برای این ادعا برشمرد که پیشتر از آنکه منبع خبر به او در این مورد اطلاع دهد، توجهش را جلب کرده بود. او گفت: سیاست بیبیسی جدای از اینکه براساس اسپانسر سنتی خودش یعنی وزارت خارجه است، کدهایی دارد که در سیاست کلان کشور عربستان سعودی هم دیده میشود. وقتی این موارد را کنار هم میچینیم یک رخداد طبیعی را شاهد هستیم که دور از ذهن نیست. تعجب میکنم بعضی از اهالی رسانه به این خبر با نگاه حیرت مینگرند. بریتانیا در روابط با سعودی آنقدر قدرتمند است که گاه اسرائیلیها او را متهم میکنند که سمت عربها هستی، نه طرف ما.
بر عکس آمریکاییها که در ظاهر سیاستهایشان را دنبال میکنند، بریتانیا کاملا در پنهانکاری جلو میرود. این اتفاق هم براساس سیاستهای وزرات خارجه بریتانیا از قدیم تا امروز غیرطبیعی نیست. کدهایی که گفتم از این قرار است:
فرقهگرایی و تقویت جداییطلبهای عرب در یک سال گذشته در بیبیسی: این مورد قاعدتا نمیتواند بدون برنامهریزی باشد. این در گذشته هم وجود داشت و میتوانستیم آن را حمل بر رفتار سنتی بیبیسی کنیم، اما در یک سال گذشته بیشتر شد. بهخصوص بعد از حمله تروریستی اهواز، شاهد بودیم از واژه تروریست استفاده نکردند. همه این موضوع را بهخاطر معارضه با جمهوری اسلامی دانستند و فکر کردند آنها به دلیل زاویه داشتن با جمهوری اسلامی اسمشان را تروریست نگذاشتند، اما من حدس زده بودم فراتر از این است و یک رابطه استراتژیک برقرار شده.
تغییر روابط کلاسیک انگلیس با مذاهب: بریتانیا همواره تلاش میکرد در مصالح عمومی و ظاهری مذاهب جدی و علنی، بهصورت سلبی وارد نشود. سعی داشت به شکل ایجابی برای همه فرقهها و مذاهب برنامه داشته باشد، تا بتواند روابطش با همه مذهبها را محکم نگه دارد. در یک سال گذشته این رسانه دقیقا تشیع و مرجعیت شیعه را بدون درنظر گرفتن مساله ایران و جمهوری اسلامی بهعنوان هدف برخورد در نظر گرفته است. در این مورد نمونههای زیادی وجود دارد، اما در تیترها هم به راحتی میتوان رد آن را دنبال کرد.
همنوایی بسیار جدی بین بیبیسی و ایران اینترنشنال: در وابستگی اینترنشنال به سعودی کسی شک ندارد؛ خودشان هم گفتند. فقط فرقش این است که اینترنشنال بهصورت بولد شده سیاستهای عربستان را دنبال میکند و بیبیسی با حال زر ورقی این کار را انجام میدهد. بعضی سوال میکنند با وجود اینکه عربستان اینترنشنال، ایندیپندنت فارسی و... را دارد، چه نیازی به بیبیسی است؟ آنها متوجه نیستند سیاست سعودی در دوره محمد بن سلمان، تلاش برای نفوذ کم و زیاد در رسانههای جهانی است. هیچ رسانهای به تنهایی اینها را ارضا نمیکند. میدانند دنیای جنگ نرم است
و هر کسی رسانه بیشتری داشته باشد، قدرت بیشتری دارد. عربهای خلیج فارس به خاطر پول زیادی که دارند وقتی به آنها گفته میشود خرید فلان چیز برایتان سود دارد، دیگر فکر نمیکنند و بهصورت بولدوزری آن را میخرند. یکی از آنها همین رسانههاست. محمد سلمان در سفر به اروپا و آمریکا با تمام مدیران ارشد فضای مجازی و بخش عمدهای از رسانهها دیدار کرد.
جدایی برخی نیروهای بیبیسی از این رسانه: بخشی از نیروهای بیبیسی به دلایل متعدد از این مجموعه جدا شدند؛ غیر از کسانی که جذب اینترنشنال شدند. من اطلاعی در این مورد ندارم، اما دارم تحلیل میکنم به دو دلیل میتواند باشد: بعد از قضیه برگزیت فشار زیادی به دولت برتیانیا آمد و این دولت به کل شبکه بیبیسی فشار آورد که معنا ندارد شما از مالیات اینقدر پول بگیرید، اما به ما وابسته نباشید.
بهگونهای که شبکه جهانی بیبیسی الان برعکس شبکه داخلی بیبیسی آگهیهای زیادی پخش میکند تا هزینه خود را دربیاورد. شبکه داخلی تحت فشار است و معلوم نیست این دعوا به کجا میانجامد. در مورد بیبیسی فارسی به هر حال وزارت خارجه با تنگنایی که پس از برگزیت مواجه شد نیازمند حل این مساله از نظر مالی است. اینها براساس سیاستهایشان توان فروش برند را ندارند، چون یکی از المانهای قدرت نرم بریتانیا در جهان رسانه است. پس بیبیسی را نمیتواند از دست بدهد. تلاش کرد طی این مدت پارتنری برای بیبیسی جور کند که این پارتنر از نظر استراتژیک با سیاستهای بریتانیا تضاد نداشته باشد. انگلیس هم از قدیم با کشورهای عربی روابط مستحکمی داشت. پس بهطور کلی میشود گفت بدنه این رسانه یا برای مسائل مالی کوچ کرد یا بهخاطر حضور سعودیها. بعضی از نیروها به سمت دورکاری رفتند تا از هویت مشکلداری که بیبیسی دارد نانش را میخورد و روزبهروز تشدید شده، دور بمانند.
امکان دارد.
مجید تفرشی، تاریخنگار و کارشناس مسائل بینالملل: بهطور کلی باید بگویم مسأله فروختن سرویس جهانی بیبیسی یا بخش خاصی از آن، مثل سرویس فارسی اساسا ممکن نیست. فروش برند بیبیسی که به هرحال از بودجه عمومی تهیه میشود، عملا امکان ندارد. نمیشود اسم یک نهاد دولتی یا مردمی را فروخت. نمیدانم پیشنهاد خرید یا در اختیار قرار گرفتن بخشی از بیبیسی توسط سرمایهداران سعودی ممکن است یا نه، ولی به نظر میرسد به چند دلیل نمیتواند منتفی باشد. از زمان دولت دیوید کمرون بحث خصوصیسازی بیبیسی و کم کردن وابستگی آن از دولت وجود دارد. بحث اول بیبیسی داخلی است، نه بیبیسی بینالمللی، اما طبعا آن را هم شامل میشود. برای اینکه سرویس جهانی بیبیسی بهطور سنتی تحت پوشش مادی و محتوایی وزارت خارجه بوده و همیشه از آن بهعنوان ارگان چهارگانه دیپلماسی عمومی و قدرت نرم بریتانیا یاد میشده است.
الان در واقع به دلایل مختلف ادامه آن وضع کلاسیک و سنتی توسعهطلبانه رسانهای بریتانیا در دنیا مثل سابق وجود ندارد؛ بنابراین سرمایهگذاری خارجی را ناگزیر میکند. منظورم از خارجی، خارج از حکومت چه در داخل و خارج از بریتانیا است. سوالی که پیش میآید این است که آیا اصلا این اتفاق ممکن است یا نه؟ بهصورتی که الان مطرح شده
تا حالا پیش نیامده، اما یادمان باشد حدود ۱۷، ۱۸ سال پیش که برای اولین بار سرویس جهانی بیبیسی دست به تاسیس تلویزیون زد، با تلویزیون عربی شروع شد که یک تجربه کاملا ناموفق هم از جهت مالی و هم ازنظر محتوایی، اداری و اجرایی بود. وقتی تجربه فاز اول تلویزیون عربی شکست خورد، بلافاصله شبکهای با نام الجزیره عربی تاسیس شد و اغلب کارکنان بیبیسی عربی به این رسانه منتقل شدند. این موضوع مشهور است، ثبت شده و بارها راجعبه آن صحبت کردند.
الان کل سرویس جهانی و بهخصوص بخش فارسی مشکلات مادی زیادی دارد. قطع همکاری با فریلنسها داشته و برخی از برنامههایش تعطیل شده یا در حال تعطیل شدن است که عمدتا مساله مالی در آن مطرح است، چون به گفته خودشان اقبال عمومی همچنان کم و بیش نسبت به آن وجود دارد. همانطور ریزش کارکنانشان به سمت رسانههایی مثل اینترنشنال، امبیسی و رسانههای غیر فارسی زبان هم همچنان ادامه دارد. رویکرد بیبیسی فارسی هم به دلایل مختلف به تدریج تندتر شده و رو به زرد شدن رفته است. آمارهایی که اخیرا منتشر کرده، مقالاتی که بهعنوان افشاگری علیه افراد و داراییهایشان منتشر میکنند از نمونههای آن هستند. هیچکدام از این موارد در رسانههای محترم و محتشم بریتانیا قابل درج نیست و کار رسانههای زرد مثل سان، دیلیاکسپرس و امثال اینهاست. اینها به دلایل مختلف از جمله بحران جذب مخاطب، بحران مدیریت، رقابت با صدای آمریکا، ایران اینترنشنال، من و تو و... است. به هر حال آینده سرویس جهانی بیبیسی و بخش فارسی بهصورت فعلی متصور نیست و باید تجدید نظری در آن اتفاق بیفتد.
بیبیسی اگر میخواهد سرویس جهانی را بهعنوان یکی از ابزارهای قدرت نرم بریتانیا نگه دارد، طبیعتا باید پوستاندازی صورت دهد. خودش توان اجرایی آن را ندارد، باید کمک بگیرد و میدانیم عربها آماده سرمایهگذاری در رسانهها هستند و محمد بن سلمان هم یکی از مسائل اصلیاش نفوذ رسانهای است. نمونه کوچکش ایران اینترنشنال است و دیگر مواردی، چون توییتر هم هست که سهامش را خریدند. این سرمایهگذاری به این شکل نیست که اسم بیبیسی عوض و از پوسته و ظاهر دولتی خارج شود. بهترین گزینه برای این مورد، پولهای آماده عربها و البته بلندپروازیهای آنها برای حضور در عرصه دیپلماسی مردم محور جهانی است./1360/