ایران، میتواند غذای ۵۰۰ میلیون نفر را تأمین کند +جدول
به گزارش خبرگزاري رسا، از هر مسیری بررسی میکنید، به دلایل متقنی برمیخورید که نشان میدهد سرزمین ایران با به فعلیت رساندن ظرفیتهای خالی تولید در حوزۀ کشاورزی، امکان تولید غذای با کیفیت برای حداقل 500 میلیون نفر را دارد. با این حال، در مطلب پیشرو تلاش شده یک بستۀ شبهسیاستی با اشارات و پیوستهای لازم، و با جمعبندی از یافتههای گذشته، و افزودن دادههای جدید ارائه شود.
بر اساس آمارهای رسمی بانک مرکزی در گزارشهای خلاصه تحولات اقتصادی کشور که هرسال یکبار تا 1396 منتشر شده است، میزان خوداتکایی کشور در تأمین اقلام اساسی شامل گندم، برنج، جو، ذرت، دانههای روغنی کنجالۀ دانههای روغنی، روغننباتی خام، گوشت قرمز و گوشت مرغ، طی سالهای 87 تا 96 عمدتاً بین 55 تا 60درصد در نوسان است (البته این آمار خوشبینانه تنظیم شده؛ مثلاً در مورد مرغ، این ضریب 100.4 درصد اعلام شده؛ حال آنکه میدانیم گلوگاه تولید مرغ کشور در دست تولیدکنندگان انگلیسی مرغ اجداد «راس» است. اینجا ما این خوشبینی را میپذیریم، با این وجود...). این آمار با توجه به جمعیت حدود 83 میلیون نفری ایران در حال حاضر، بیانگر این است که بخش کشاورزی ایران، در بهترین حالت هماکنون غذای حدود 50 میلیون نفر را تأمین میکند. با این وصف، برای اثبات فرضیۀ بالا باید بررسی کرد که آیا بخش کشاورزی ما ظرفیت رشد 10برابری را ــ مثلاً در یک بازۀ 10ساله ــ داراست یا خیر.
فهرست بلندبالایی از ظرفیتهای این بخش وجود دارد که در این مجال نمیگنجد؛ سرفصلهای زیر نمونههایی از ظرفیتهای بیشمار کشاورزی ایران است که گزارۀ فوقآمده را تأیید میکند:
1. رهبران ما به این گزاره اعتقاد راسخ دارند
طبیعتاً اگر رهبران یک کشور به مسئلهای کمتوجه یا بیاعتقاد باشند، حل آن مسئله ناممکن یا بسیار دشوار خواهد بود؛ اما امام راحل و رهبر فرزانۀ انقلاب، نه در مقاطعی خاص و بهصورت محدود، بلکه بهکرّات و بارها بر لزوم خودکفایی در اقلام اساسی و همچنین ظرفیت کمنظیر کشاورزی ایران تأکید کردهاند.
بهعنوان نمونه، امام راحل در یک نوبت از بیاناتشان در این زمینه تصریح دارند کهفقط آذربایجانها یا خراسان برای تأمین غذای کشور کافی است.
رهبر انقلاب نیز طی سالیان گذشته دستکم 20 نوبت در این زمینه اظهارنظر کرده و بهصراحت فرمودهاند که ایران میتواند 4برابر جمعیتش، غذا تولید کند.خواستۀ رهبر انقلاب از یک دستور ساده، فراتر بوده است. ایشان حتی در دولت اول مرحوم هاشمی، از هیئت دولت میخواهند که با توجه به اهمیّت و اولویت بخش کشاورزی، همۀ کابینه کارشان را یک سال تعطیل کنند و در خدمت کشاورزی به فعالیت بپردازند؛ و پس از رونق سریع این بخش به فعالیتهای تخصصیشان برگردند و آن را ادامه دهند.
بخش کشاورزی در نظام ما، واقعاً یکی از بخشهای بسیار بااولویت است. هنوز هم من نمیدانم که آیا اولویت لازم به این بخش داده میشود، و آن کاری که باید در این بخش انجام بگیرد، آیا بهصورت کامل و صددرصد انجام میگیرد، یا نه.
بههرحال، این کار باید انجام بگیرد. فرضاً 6 ماه یا یک سال زمان بگذاریم، برای اینکه همۀ دستگاهها تحتالشعاع کشاورزی قرار بگیرند؛ صنعت در خدمت کشاورزی باشد؛ پول نفت در خدمت کشاورزی باشد. یعنی ما این دستگاه کشاورزی را به یک حرکت سریع وادار بکنیم، بعد آن را به حال خودش بگذاریم، تا با دستاوردی که از این حرکت خواهد داشت، کار خودش را ادامه بدهد؛ بعد سراغ یک بخش دیگر برویم. با برنامهریزی میشود این کار را کرد.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت وقت
سوم شهریور ماه 1370
این سطح از توجه نشان میدهد که از حیث گفتمانی دو رهبر معظم انقلاب اسلامی تا چه اندازه به این بخش اهتمام داشته و آن را واجد ظرفیت میدانند. این پشتیبانی همیشگی، یکی از مهمترین ظرفیتهای این بخش است؛ حتی به اذعان بسیاری از مسئولان، خودکفایی تقریباً پایدار کشور در تولید گندم نیز مرهون توجه و پیگیری رهبر انقلاب طی دو دهۀ گذشته است.
2. اعتقاد راسخ همۀ وزرای کشاورزی پس از انقلاب (جز عیسی کلانتری)
پس از سطح رهبری، اعتقاد راسخ کارشناسان ارشد بخش کشاورزی تا سطح وزرا (جز کلانتری) به وجود چنین ظرفیتی در این بخش، خود مصدّق و گویای درستی این معناست.
عیسی کلانتری با امکان خودکفایی، صددرصد مخالف است و این موضوع را بارها اعلام کرده؛ وی در یکی از جنجالیترین اظهارات، گفته است:«برای نوشتن برنامۀ ششم دوباره موضوع خودکفایی را به میان کشیدند که من برگشتم به آقای نوبخت گفتم تو را به دین و ایمانت بگو این «مزخرفات» را کنار بریزند(سخنرانی در بنیاد امور ایرانیان94/02/07)».
(عنایت دارید فارغ از درستی یا نادرستی این جمله، اینکه چنین فردی با چنین رویکردی چند دهه در صدر وزارتخانه، تشکّلهای کشاورزی و سازمانهای مرتبط به کار گرفته شود، تا چه اندازه تأملبرانگیز است.)
سایر وزرای کشاورزی، حتی آنان که با کلانتری در یک طیف سیاسی ارزیابی میشوند، بهشدت آرای او را نفی کردهاند، و کشور را واجد ظرفیت لازم برای خودکفایی و جهش تولید میدانند:
- عباسعلی زالی وزیر کشاورزی سالهای 68-1364کشور در این رابطه در مصاحبه با خبرگزاری نسیم(94/02/09) گفت:اینگونه صحبتها علاوه بر ضربه به بخش کشاورزی به بخشهای دیگر هم ضربه وارد میکند… آقای کلانتری حرف درستی نزدهاند و باید به بعد دیگر قضیه هم نگاه میکردند، زیرا کشاورزی ما باید به سمت علمی شدن و انتقال فناوریها حرکت کند.
- محمدرضا اسکندری، وزیر جهادکشاورزی دولت نهم نیز ضمن انتقاد از طرح نکاشت که چندماه پیش توسط برخی از مسئولان دولت از جمله عیسی کلانتری مطرح شده بود در مصاحبه با خبرگزاری دانشجو(93/12/10) بیان داشت: من طرح نکاشت را خیانت به کشور میدانم. درست است که کشور ما در منطقه خشک قرار دارد، اما از نظر علمی میتوانیم با تدوین الگوی کشت این مشکلات را حل کنیم. باز هم تأکید میکنم، کمبود آب دلیل خوبی برای نکاشتن نیست.
- همچنین صادق خلیلیان وزیر جهادکشاورزی دولت دهم با انتقاد از اظهارنظرها و اقدامات دکتر کلانتری، اظهار داشت: این که کشاورزی را به دلیل کمبود آب محدود کنیم، یک بحث انحرافی بوده و خیانت به کشور، مردم و کشاورزان ایران به شمار میرود… بخشی از مشکلاتی که ما الآن داریم، به این دلیل بوده است که افرادی که بیش از یک دهه در رأس دستگاههای تولیدی بودند ضعیف عمل کردند(خبرگزاری نسیم، 94/02/10).
- محمود حجتی، که به لحاظ سیاسی نیز تقریباً با کلانتری همسو است، بارها بحثهای کلانتری را به نقد کشیده است. وی 13 دیماه 1395 در مراسم سیویکمین دورۀ انتخاب و معرفی نمونههای ملی بخش کشاورزی اظهار کرد: برخی میگویند در حال تغییر اقلیم و شاهد بروز مشکلات کم آبی و بهصرفه نبودن کشاورزی در کشور هستیم؛ اما باید در نظر داشت که این صحبتها از روی تنبلی و بیحوصلگی زده میشود... کشاورزان نمونه به ما آموختند که با استفاده از منابع محدود کشور چه کارهایی که نمیشود کرد... فرهنگی که امروز در کشور داریم بخش عمدۀ آن بهخاطر کماطلاعی افراد است و بخش دیگر آن به دلیل موارد دیگر است.
- کاظم خاوازی، وزیر جدید کشاورزی نیز در زمان رأی اعتماد در صحن علنی مجلس (99/1/20) قول داده خودکفایی در گندم و شکر و خوداتکایی در برنج و دانههای روغنی را پیگیری کند.
به هر صورت، کارشناسان بخش کشاورزی تا سطح وزرا نیز، اغلب اعتقاد راسخ دارند که ظرفیتهای بخش کشاورزی کشور بسیار بیشتر از تولید فعلی است. به بیان محمود حجتی «اقلیم ما برای کشاورزی فوقالعاده است. هر طرحی را که بخواهیم در کشور پیاده کنیم ظرفیت اجرایی آن را داریم». (کنگرۀ ملی علوم باغبانی 96/6)
3. جلوگیری از دورریز هنگفت «یکسوم» در بخش غذا
وجود مشکلات در دو مقولۀ «لجستیک» و همچنین «فرهنگ مصرف» موجب شده بخش معتنابهی از غذای تولید شده در کشور هدر برود و دور ریخته شود. متأسفانه به دلیل ضعف وجود اطلاعات پایه در بخش کشاورزی، مقدار دقیق این دور ریز مشخص نیست. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس این مقدار را 18.5درصد ارزیابی میکند؛ اما آمارهای مستندتر و احتمالاً واقعیتر ــ از جمله برخی گزارشهای فائو ــ این رقم را تا بیش از یکسوم تخمین زده است.
در این زمینه میتوان به 30درصد ضایعات در نان، 30-25 (و حتی گاهی تا 50)درصد ضایعات در میوهها و سبزیجات، 10درصد ضایعات در برنج، 25درصد ضایعات در خرما، و غیره اشاره کرد. بهتصریح عباس پاپیزاده، سخنگوی سابق کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی، تا 30درصد محصولات کشاورزی ما تلف میشود و ارزش ضایعات موادغذایی در ایران در سال 2014 تقریباً با مجموع ارقام کالاهای اساسی و محصولات کشاورزی وارداتی دولت در همان سال برابری میکند (روزنامه سلامت، 9 خرداد 1394).
طبق گزارشهای منتشر شده توسط سازمان خواروبار و کشاورزی( فائو) در جهانی که 900 میلیون نفر از جمعیت آن از گرسنگی رنج میبرند، یکسوم از موادغذایی تولیدشده توسط انسان (بر مبنای محتوای کالریک آن) هدر میرود. ابعاد این مشکل از زیان اقتصادی صرف فراتر بوده و پیامدهای اجتماعی و زیستمحیطی آن پایداری توسعۀ جوامع بشری را بهنحو چشمگیری تحت تأثیر قرار میدهد.
به نظر میرسد همین رقم حدود «یکسوم» ضایعات، درست باشد. بیزینس مانیتور اینترنشنال در گزارش اردیبهشت 1394 خود تخمین زده که با ادامۀ این روند، بیش از 15.5 میلیارد دلار از محصولات تولید شده در ایران دور ریز خواهد شد.
توضیح:
1. البته این مقادیر دلاری، تا پیش از جهش اخیر نرخ برابری ارز محاسبه شده است و ممکن است اکنون با تغییراتی همراه باشد.
2. برخی دادههای فوق از از مقالۀ برتر نویسندگان (آقایان مهدی رستگاری و علی طیفوری) در اولین کنگرۀ بینالمللی کشاورزی سالم، تغذیه و جامعه (تهران، تیرماه 1394) اقتباس شده که در شمارۀ پنجم ماهنامه تجارت جنوب (آبان 1394) منتشر شده است.)
با شرایط فوقآمده، تکمیل زنجیرۀ لجستیک، از پیش از مزرعه تا مصرفکنندۀ نهایی، و همچنین بهخصوص استفاده از ابزارهای دیجیتالی و لجستیک هوشمند و همچنین فرهنگسازی بهویژه در مصرفکننده، از هدر رفتِ مقادیر معتنابهی ــ احتمالاً تا یکسوم ــ از ظرفیتها و منابع حوزۀ کشاورزی جلوگیری خواهد کرد.
4. لزوم توجه به کشاورزی دانشبنیان و افزایش عملکرد
طبیعی است که با پیشرفت دانش و فناوری، روشهای سنتی کشاورزی به حاشیه رانده شود. به همین ترتیب کشورهایی که به کشاورزی دانشمحور اهتمام داشته باشند، گوی سبقت را از کشورهای سنتی خواهند ربود. برای نمونه، بد نیست به شرایط یکی از محصولات پیشتاز صادراتی و دارای مزیت کشور ــ یعنی پسته ــ نگاهی بیندازیم.
آمارهای فائو نشان میدهد که ایران با بیش از 6000 تن تولید پسته در سال 1961 میلادی در جایگاه برتر تولیدکنندگان این محصول قرار داشته است. در این سال تولید ایالات متحده «تقریباً صفر» بوده است. مقارن سالهای انقلاب اسلامی، ترکیه با 20هزار و چین با 17هزار تن تولید، ایران را پشت سر گذاشتند. در این سال، رتبۀ چهارم از آن ایالات متحده بود. تولید ایران در این سالها به حدود 9000 تن، و تولید آمریکا به 7800 تن رسید. در سالهای پس از انقلاب اسلامی، تولید این محصول در ایران با جهش همراه بوده و تاکنون ایران را در صدر کشورهای تولیدکنندۀ این محصول قرار داده است.
اما نکتۀ قابل تأمل اینجاست که نسبت بهرهوری پستۀ ایران نسبت به کشورهای دیگر توسعهدهندۀ این محصول همواره روندی کاهشی داشته است. کشورهای دیگر با بهرهگیری از دانش روز و صنعتی کردن تولید، توانستهاند با صرف توان و منابعی بسیار کمتر از ایران ــ که مهد این محصول به شمار میرود ــ سهم بازار ایران را از آن خود کنند (اکنون سهم تولید پستۀ ایران از کل پستۀ جهان حدود 49درصد است. این رقم طی دو دهۀ ابتدایی پس از انقلاب 60درصد بود.). آمارهای فائو حاکی است عملکرد باغهای پستۀ ایران نسبت به میانگین جهانی، حدود 40درصد است و باز هم روند نزولی دارد. همۀ این موارد، به دلیل بهرهگیری این کشورها از فناوریهای روزآمد برای توسعۀ این محصول، و ایستایی باغهای پستۀ ایران است.
در همۀ محصولات، ضروری است که با ابزارهای گوناگون، خصوصاً گسترش دانش در میان کشاورزان با متودهای گوناگون ترویجی، میانگین تولید اقلام کشاورزی کشور در هر محصولی تا 25درصدِ «بیشترین عملکردها»ی آن محصول در کشور ارتقا یابد. اکنون برای بسیاری از محصولات شاید یکسوم این مقدار باشد.
برای مثال در مورد همین پسته، که شرایط علیالقاعده بهتر از محصولات دیگر بوده است؛ ما بیش از 300 هزار هکتار پستهکاری داریم که دو سوم آن در استان کرمان است. باغهای پسته در مناطقی از استان یزد 3.5 تن در هکتار محصول میدهند؛ البته متوسط این استان 1.5 تن است. رکورد افرادی که با بهکارگیری دانش، کشاورزی میکنند 13.5 تن یا این حدود است؛ متوسط برداشت در کل استان کرمان ــ یعنی آن دو سوم ــ کمتر از 500 کیلوگرم در هکتار است. راندمان در استانهای دیگر غیر از کرمان 1.240 تن در هر هکتار است. متوسط برداشت کل کشور کموبیش 800 کیلوگرم در هکتار است که 7درصد رقم رکوردهای کشور را نشان میدهد.
پسته، بهعنوان مشت نمونۀ خروار مطرح شد؛ این مسئله، در تولید تمام محصولات کشاورزی ایران وجود دارد. ضمن اینکه عنایت دارید که پسته، در زمرۀ محصولات انگشتشمار موفق کشاورزی ایران در صادرات به شمار میرود. توجه به کاربست دانش در تولید محصولات کشاورزی، یک ظرفیتِ قابل توجه است که امکانات کمتر بهکار گرفته شدۀ بخش کشاورزی را بالفعل میکند و جهش تولید در حوزۀ کشاورزی را میسر خواهد کرد.
5. ما مشکل آب نداریم!
ایران در میان کشورهای جهان، با میانگین بارش سالانۀ یکسوم، بهطور متوسط جزو اقلیمهای نیمهخشک قرار میگیرد، اما اگر کویرها و مناطق خشک کشور را کنار بگذاریم، سایر مناطق ــ که خود پهنۀ وسیعی را شامل میشود و برای خودکفایی در کشاورزی کاملاً کافی است ــ با شرایطی کموبیش مشابه سایر نقاط دنیا مواجه هستند و کمبود آب کشاورزی اصلاً در آنها موضوعیت ندارد.
گذشته از این نکته، در سایر مؤلفههای مربوط به منابع آب کشور نیز شاهد کمکاری هستیم. برای روشن شدن ابعاد این موضوع میتوان به پرسشهای زیر پاسخ داد:
1. آیا دیپلماسی آب با همسایگان ــ خصوصاً ترکیه و افغانستان و عراق و ترکمنستان و آذربایجان و ... ــ به حل این مسئله کمک کرده است؟ خروجی 30 سالۀ این دیپلماسی چه بوده است؟
2. آیا برنامۀ مدونی دربارۀ آبهای مرزی وجود دارد؟
3. آیا درصورت وجود بحران آب، «تقریباً مجانی بودن آب، حتی برای مصارف لوکس» عاقلانه است؟
4. آیا از ظرفیت آبشیرینکنها برای نقاط جنوبی کشور استفاده شده است؟
5. آیا از ظرفیت فاضلابها و پسابها بهدرستی استفاده شده است؟
6. آیا کشور با توجه به شرایط اقلیمی به مناطق مناسب با کشت و سکونت و صنعت و ... تقسیمبندی شده است؟
7. آیا صنایع پرآببر ــ مانند فولاد ــ در کنارههای جنوبی کشور احداث شده است؟
8. ظرفیت گیاهان شورزیّ درصورت برنامهریزی مناسب میتواند تأثیرات شگرفی در خودکفایی در اقلام اساسی داشته باشد. بیش از 2000 کیلومتر ساحل با چند اقلیم متنوع در این زمینه یک ظرفیت عالی و بکر است. آیا در این زمینه از ظرفیتهای کشور استفاده شده است؟
9. آیا از ظرفیت فناوریهای نوین مانند باروری ابرها بهصورت جدی استفاده شده است؟
10. آیا انواع فناوریها و روشهای بهرهوری منابع آب در کشاورزی ــ که گاهی مصرف را تا یکدهم کاهش میدهد ــ بهکار گرفته شده است؟
11. آیا با توجه به اقلیم خشک مناطقی از ایران، روی کشت دیم کار اساسی شده است؟
12. آیا ظرفیت نواحیای که بارندگی بالاتر از میانگین جهانی دارند و کسری از پهنۀ آنها تمام نیاز کشاورزی ما را پوشش میدهد (در بخش مقایسۀ تطبیقی با هلند به این موضوع خواهیم پرداخت)، بهکارگرفته شده است؟
13. آیا از پهنۀ سرزمینی بسیار وسیع و تنوع اقلیمی عالی، که اتفاقاً فرصتی کمنظیر و عالی برای تولید محصولات متنوع کشاورزی، حتی در مناطق خشک فراهم آورده، بهخوبی استفاده شده است؟
14. ما در همین روند مسرفانۀ مصرف فعلی، از کل بارشهای سالانه 600 میلیارد متر مکعبی در کشور، تنها 100 میلیارد متر مکعب را استفاده میکنیم، و استفادۀ اندک از باقیماندۀ بارشها، که 60درصد آن در قالب سیلاب یا بخار شدن هدر میرود، توسط فرهنگسازی و انجام عملیات آبخیزداری و آبخوانداری کل مشکلات ما را مرتفع خواهد کرد. آیا روی این حوزه کار جدی انجام شده است؟
البته موارد دیگری هم در این زمینه هست که میگذاریم و میگذریم. نکتۀ مهم آنکه طرح مسئلۀ «کمبود آب»، برای فرار از تولید کشاورزی، بهانهای بیش نیست.
6. همین هلند کوچک؛ بیست برابر ماست!
همان گزارش رسمی بانک مرکزی با عنوان خلاصه تحولات اقتصادی کشور در آخرین گزارش، صادرات بخش کشاورزی ما را حدود 5.6میلیارد دلار اعلام میکند. دولت هلند نیز طی گزارشهایی، که آخرین آنها در 17 ژانویۀ 2020 (دیماه 98) منتشر شد، صادرات فزایندۀ این کشور از سال 2017 تا 2019 را 92 تا 94.5میلیارد یورو (تقریباً 103 میلیارد دلار) اعلام میکند (گزارش دولت هلند را {اینــــجـــا} ملاحظه بفرمایید). بیایید به ظرفیتهای ایران و هلند نگاهی بیندازیم:
مؤلفه | ایران | هلند |
مساحت (هزار کیلومتر مربع) | 1648 | 42 |
جمعیت (میلیون نفر) | 84 | 17 |
تولید ناخالص داخلی (میلیارد دلار-2018) | 454 | 914 |
تعداد اقلیم از 13 اقلیم جهانی | 11 | 1 |
صادرات بخش کشاورزی (میلیارد دلار) | 5.6 | 103 |
جدول مقایسۀ ظرفیتهای ایران و هلند بر اساس آمارهای رسمی
ایجاد ارزش افزوده در بخشهای دانشبنیان، حملونقل بینالمللی و سایر خدمات، بذر و سایر نهادهها، گل و سایر کالاهای لوکس کشاورزی، و توجه به بستهبندی، از دلایل مهم این اندازه برتری و ارزش افزودۀ محصولات هلند نسبت به ایران است.
7. هلند پیشکش، مصر را ببینید!
ممکن است در مقایسۀ ایران و هلند بر نگارنده خرده گرفته شود؛ اما شرایط عملکرد محصولات در کشورهای نسبتاً همظرفیت و همتراز با ایران (یا حتی ضعیفتر) هم، همچون مصر، بالاتر از ایران است. مصر از نظر ظرفیتهای اقتصادی و اجتماعی و همچنین دانش فنی، تفاوت چندانی با ایران ندارد، و بلکه در بسیاری از حوزهها ضعیفتر است؛ حال آنکه عملکرد چند برابری محصولات این کشور در مقایسه با ایران، تفاوتهای معناداری را در این زمینه نشان میدهد. جداول مقایسهایِ زیر این تفاوتها را بهخوبی کرده است:
مؤلفه | ایران | مصر |
مساحت (میلیون کیلومتر مربع) | 1.6 | 1 |
جمعیت (میلیون نفر در سال 2020) | 84 | 102 |
تولید ناخالص داخلی (میلیارد دلار) | 454 | 251 |
میزان بارندگی (میلیمتر) | 240 | 51 |
جدول مقایسۀ ظرفیتهای سرزمینی و انسانی ایران و مصر
محصول | بازدهی در ایران | بازدهی در مصر |
سیب | 18 | 25.1 |
موز | 29.1 | 46.4 |
خرما | 7 | 31.8 |
پرتقال | 16.3 | 24.7 |
برنج | 3.4 | 8.8 |
گندم | 2.2 | 6.7 |
جدول مقایسۀ عملکرد برخی محصولات بین ایران و مصر در سال 2018؛ منبع: فائو / واحد: تن بر هکتار
بنابراین با توجه به توان فنی و ظرفیتهای کشور مصر، و کمبود بارشها در این کشور تا یک پنجم ایران، تفاوت سطح عملکرد کشاورزی این کشور با ایران محل پرسش است. به نظر میرسد جدی گرفتن مقولۀ ترویج، و بهرهمندی از دانش کشاورزی و بهکارگیری آن در عرصه توسط کشاورزان، میتواند طی زمانی حدود 10 سال، امکان بهترین عملکردهای اقتصادی را در بخش کشاورزی ایران فراهم کند.
8. لزوم ارتقاء فرهنگی مردم و ترمیم منزلت کشاورزان
کشاورزی و زندگی روستایی در دوران پهلوی به استهزاء گرفته شد. فرد «دهاتی» که بنمایههای هنری و فرهنگی و تولیدی و زیرساختهای شرافت و اقتدار کشور را در دستان توانمند خود داشت، بهعنوان شهروندی طفیلی و درجه دو و نامطلوب به حاشیه رفت، به همین خاطر نسل به نسل اقبال جوانان به بخش کشاورزی کمرنگتر و کمرنگتر شد.
اکنون با وجود هرم سنی بسیار جوان کشور، و میانۀ جمعیتی ــ که در سال 1391 حدود 31 سال اعلام شده و اکنون نیز بعید است از 34 افزونتر رفته باشد ــ سن متوسط کشاورزان، مطابق اعلام اسکندر زند ــ معاون وقت وزیر و رئیس وقت سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی ــ حداقل 53 سال است! این ارقام به این معناست که درصد کوچکی از جامعه، و آن هم افراد سالمند و سنتی ما، در بخش کشاورزی فعالیت میکنند.
ترمیم منزلت کشاورزان فقط با تبلیغات انجام شدنی نیست؛ جدای از توجه دادن مردم به شرافت ذاتی تولید خصوصاً در بخش کشاورزی، لازم است که کشاورز بهعنوان عنصر دانا و فرهیخته و نیز کوشا و زحمتکش شناخته شود. و البته لازمۀ این تغییر در نگاه مردم، پیش از تبلیغات، آموزش و ارتقای واقعی کشاورزان در این زمینه است.
در یک مقایسه، اگر میانگین سنی کشاورزان از 53 به 30 سال تغییر کرد، انتظار بروز چه ظرفیتهایی در این بخش وجود دارد؟ و آیا خروجی این دو حالت با یکدیگر قابل قیاس هست؟
9. ایران طی سدهها، هاب کشاورزی منطقه بوده و صادرات داشته است
سابقۀ چندهزار سالۀ سکونت انسان در فلات ایران، بهترین شاخصی است که سابقۀ کشاورزی در این منطقه را نشان میدهد. اجداد ما با تمدن ریشهداری که از آنها به یادگار مانده، طی هزاران سال فناوریهای بومی زیست در این سرزمین را توسعه دادند. که از جمله میتوان به احداث قنوات بهعنوان یکی از مهمترین و شاخصترین این فناوریها اشاره کرد. طی سالیان اخیر، رهاورد تقلید کور و بیحساب از مدرنیته، از همگسیختگی و پریشانی بخش کشاورزی و محیط زیست کشور است. تغییر ساختار بدون فکر بهسوی «مس پروداکشن» (تولید انبوه)، کشاورزیِ خودکفای با فرهنگِ اشتغالزایِ اقتصادیِ ایران را با یک بخش ضعیف و کمبنیه جایگزین کرد. برای مشت نمونۀ خروار، جایگزین شدن چاههای عمیق و بیرون کشیدن آب از سفرههای زیرزمینی توسط پمپهایی که در گذشته وجود نداشت، شرایط آبی کشور را به مرز بحران کشانده است.
پیش از این چنین نبود. اسناد بهدست آمده از مستشرقان و تاریخنویسان و سیاحان غربی نشان میدهد ایران پیش از این آبادترین و صادراتیترین اقلام را در اختیار داشته است.
برای نمونه، ثاقب طالبی، عضو هیئت علمی مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع با ابراز تأسف از اینکه جنگلهای زاگرس بهعلت تصرّفات بیجای انسان بهشدت تخریب شده، به گزارشی تاریخی اشاره میکند که تیمور لنگ در آن میگوید: «وقتی به "زاگرس" رسیدیم، ناچار شدیم دولا دولا از این "جنگل انبوه" بگذریم».
همچنین «ژان شاردن»، جهانگرد فرانسوی در سفرنامهاش به کاشان در سال 1675 میلادی، و دیدارش از منطقهای که گلاب و عرقیجات تولید میکرده، مینویسد: «از این شربت مطبوع به سرتاسر مشرق زمین صادر میشود و کشتیهایی که کاملاً انباشته از آن است به صوب هندوستان عزیمت میکنند».
به این ترتیب، ظرفیت تاریخی و تمدنی و ریشهداری میراث کشاورزی ایران، موضوع دیگری است که توسعۀ این بخش در ایران را تسهیل میکند.
10. استفاده از ارقام پربازده
استفاده از ارقام پربازده ــ البته حتیالامکان با تأکید بر واریتههای بومی ــ یکی دیگر از راهکارهای مهم برای ارتقاء تولید با همین امکانات فعلی است. برای نمونه، نسبت «خوراک مصرفی به بازده گوشتی» ــ که اصطلاحاً به «ضریب تبدیل» موسم است، برای بعضی ارقام دام سبک که در کشور پرورش داده میشود حدود 8 است؛ یعنی 8 کیلو خوراک میخورد و یک کیلو وزن میگیرد؛ ضمن اینکه خیلی از نژادها چند قلوزا نیست؛ یا فقط روزانه نیمکیلو شیر میدهد.
در برابر این، برخی گونهها هم در ایران و هم در جهان وجود دارند که ضریب تبدیلشان 4 است، سه قلو زا هستند، روزانه 4 کیلو هم شیر میدهند. پرورش این ارقام در شرایط اینتنسیو (صنعتی و در محیط بسته) یا روستایی چقدر افزایش تولید دارد؟ ملاحظه میفرمایید که اگر 30درصد دامهایمان را با این نگاه اصلاح کنیم در صنایع گوشت و شیر کشور یک انقلاب مهم اتفاق میافتد.
در کل استفاده از رقم پرمحصول، که نه به دانش و نه به سرمایۀ آنچنانی نیاز ندارد، در بهرهوری و بازده اقتصادی بسیار مؤثر و تحولآفرین است.
** جمعبندی
برای احتراز از اطناب مطلب، به همین موارد بسنده میکنیم و از بسیاری از ظرفیتها میگذریم. مواردی همچون صرفهجویی با توسعۀ کشت گلخانهای، ضرورت بهرهگیری از سامانههای جامع و هوشمند داده، تقویت مکانیزاسیون با نگاه بومی، تکمیل زنجیرۀ ارزش در هر ناحیه از کشور، پرهیز از تصدیگری و لزوم نگاه تولیگرانه و رهبری این بخش، لزوم بهرهگیری از ظرفیت بخش خصوصی در قالب تشکلها و بنگاههای غیردولتی، لزوم حمایت همهجانبه از بخش کشاورزی، بازارسازی خارجی و دیپلماسی فعال، تقویت بخش آبزیان و سواحل و الخ، ظرفیتهای مهم دیگری هستند که در همین راستا میتوان به آنها اشاره کرد.
ملاحظه میفرمایید؟ دهها دلیل وجود دارد که بخش کشاورزی، با اندکی توجه به ظرفیتهای بالقوه، آمادۀ ارتقاء جهشی است. از نگاه اقتصادی، گرچه کشور ما اکنون در عنصر «سرمایه» دچار کمبودهایی است، اما ظرفیتهای به فعلیت نرسیدۀ بسیار جدی در حوزۀ «دانش» و همچنین «ظرفیتهای سرزمینی»، نویدبخش آمادگی این بخش برای یک «جهش» در حوزۀ اقتصادی است. بخش کشاورزی ایران در بسیاری از ظرفیتهای لازم در دنیا سرآمد است. تنها مشکل این بخش فقدان یک نگاه مدیریتی و رهبری درست به این بخش برای به فعلیت رساندن این ظرفیتهاست./1360/