این است فرجام ستمکار
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، فروریختن بلوک شرق بسیار زودتر از آنچه انتظار میرفت رخ داد و پس از آن بیشتر تحلیلگران اذعان کردند که در جهانی تک قطبی با رهبری و هژمونی آمریکا قرار گرفتهایم. اما شاید همانطور که هیچ کس فکر نمیکرد آبراهام لینکلن، به این زودیها و در تئاتر فورد ترور شود و جان بوث، پس از تیراندازی به سمت مغز لینکلن شعار «این است فرجام ستمکار» را سر دهد، هیچ کس هم اندیشه نمیکرد که آمریکای لینکلن به این زودیها تن به فروپاشی بسپارد.
شورای اطلاعات ملی آمریکا، سال ۲۰۰۸ به شکل معنا داری و برای اولین بار اعتراف کرد که قدرت جهانی آمریکا در یک سیر نزولی قرار گرفته است. این شورا در یکی از گزارشهای خود که باعنوان «گزارش دورهای پیش بینی» منتشر میشود، تصریح کرد که «قدرت و ثروت اقتصادی جهان در مسیر انتقال از غرب به شرق قرار گرفته است» آنهم «به شکلی که در تاریخ مدرن سابقه ندارد».
بسیاری از ساکنان واشنگتن و تحلیلگران شورای اطلاعات ملی نیز یک سقوط بسیار نرم و آرام را برای سلطه جهانی آمریکا پیش بینی کرده اند. عدهای از تحلیلگران افول آمریکا را در سالهای ۲۰۴۰ یا ۲۰۵۰ تخمین میزدند، ولی این هژمونی نیز دوام چندانی نیاورد و امروزه، تنها با گذشت حدود ۴۰ دهه از رهبری ایالات متحده، شاهد افول قدرت نسبی آمریکا در جهان هستیم. برای بررسی دقیق شرایط بین المللی و محدوده قرارگیری قدرت در جهان باید نظریه هژمونی بررسی شود.
واژه هژموني از زبان يوناني گرفته شده و به معناي رهبري بين الملل، هژمون، رهبر يا وضعيت رهبري گروهي از دولتها است. تقريباً غالب نظريه پردازاني كه به اين موضوع پرداختهاند، هژموني را نه يك امر دفعي و اتفاقي، بلكه پروسهای از فراهم آمدن وضعيتهايي خاص و گوناگون قلمداد كردهاند. از همین رو، براي اين كه يك دولت بتواند به وضعيت هژموني دست یابد، ابتدا بايد مجموعهاي از شرايط را فراهم آورد.
چگونه هژمونی پدیدار میشود؟
از جمله علل مهم و تأثیر گذار پدیدآمدن هژمونی که غالب افراد بر آن صحه گذاشتهاند میتواند به برتری نسبی در عرصههای خاص، اراده ملی و پذیرش بین المللی اشاره کرد. آمریکا با فراهم سازی این زیرساختها توانست هژمونی خود را در جهان ثابت کند به گونهای که اگر کشوری در لیست تحریمهای ایالات متحده قرار گیرد، کمتر کشوری جرئت تخطی از آن را خواهد داشت. حال برای اینکه ثابت شود هژمونی آمریکا در جهان در حال فروپاشی است، لازم است علتهای مزبور را با وضعیت فعلی آمریکا تطبیق دهیم.
برتري نسبی که بیان شد بايد در عرصههاي اقتصادي، نظامي، فرهنگي، ايدئولوژيك، اجتماعي و سياسي ملموس و مشخص باشد. به گزارش سایت رسمی اعلام بدهی آمریکا، میزان بدهیهای این کشور تا پایان ماه آگوست ۲۰۲۰ به ۲۶ تریلیون و ۷۱۶ میلیارد و ۳۹۸ میلیون دلار رسیده است و گفتنی است صرفا به این دلیل که معاملات جهانی با دلار آمریکا صورت میپذیرد، این بدهکار پخش شده و فقط با کنار گذاشتن دلار از دادوستدهای جهانی، آمریکا در زمینه اقتصادی نابود خواهد شد.
آمریکاییها، غرق در بیاعتمادی نسبت به آمریکا
در شرایط کنونی و پس از شورشها، درگیریها و تظاهرات گسترده مردم علیه حاکمیت و با توجه به سرکوبهای بیرحمانه اعتراضات مردمی توسط پلیس این کشور، مسأله آمریکا همین است که حال چگونه مردم خود را در این تحقیر، متقاعد ساخته و با خود همراه کند! چگونه ممکن است مردم قبول کنند که آمریکا هنوز قدرتمندترین کشور و بینظیرترین سرزمین در جهان است؟
پذيرش بين المللي سومین عنصری است که بدون آن، تحقق موقعيت هژموني امكانپذير نيست. زمین زدن آمریکا در عرصه بین المللی همتی مضاعف را از سوی رسانهها میطلبد تا آحاد مردم جهان را با حقایق زیرپوستی نیویورک، واشنگتن، کالیفرنیا، لسآنجلس، منهتن، وال استریت و... آشنا سازند.
در مجموع ميتوان هژموني را وضعيتي دانست كه تحقق آن منوط به وجود مجموعهاي از شرايط سخت افزاري و نرم افزاري در يك كشور است و چنانچه به تدريج فراهم آيند، آن دولت به سمت مركزيت نظام جهاني حركت خواهد كرد. آمریکا اکنون با توهم قدرتی که در خود احساس میکند، از سیاست گذاریهای مفیدی که میتواند کارآیی داشته باشد طفره میرود و به صرف سفت کردن ماهیچه و قدرنمایی کردن پرداخته است؛ ولی امروز هیمنه آمریکا در دید مردم جهان فرو ریخته است.
به عنوان نکته پایانی باید یادآور شد که فروپاشی آمریکا به منزله سقوط تفکر لیبرالیسم، امانیسم و تمدن غرب است و پس از آن، جهانیان تشنه یک تفکر، مشرب و مکتب هستند. در نظریه powershift یا انتقال قدرت، صاحب نظران معتقدند چین هیچگاه ابرقدرت نخواهد شد زیرا گفتمانی ندارد تا بتواند مردم جهان را با آن همراه سازد.
به نظر میرسد در اینجا اسلام و به خصوص روحانیت میتوانند خلاء موجود را پر کرده و زمام فکری جهان را در دست بگیرند. بر کسی پوشیده نیست قدرت نرمافزاری و نظری تشیع برای اداره جهان آمده هرچند که کفار از این غایت ناراضی باشند و برههای که اکنون در آن قرار داریم، فرصتی است بس طلایی برای اینکه ندای اسلام به گوش مردم عالم برسد.