۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۵
کد خبر: ۶۸۸۱۷۴
نقدی به مقاله مسیح مهاجری؛

روزنامه نگاری ابزار خیرخواهی یا عقده گشایی؟

روزنامه نگاری ابزار خیرخواهی یا عقده گشایی؟
روزنامه نگاری ابزاری برای ارتقای جامعه است و روزنامه می تواند با این ابزار مردم و مسؤولان را در خصوص غفلت نسبت به یک موضوع هوشیار کند.

عمر چهل ساله انقلاب اسلامی اشخاص، جریانات و اتفاقات زیادی به خود دیده است و هر شخصیت سیاسی در این مملکت کوله باری از تجربیات را با خود به همراه دارد؛ همچنین شخصیتی که از دریچه اخبار و روزنامه ها به مسائل مختلف سیاسی نگاه کرده و قلم فرسایی می کند تجربیاتی گرانقدر برای سیاستمداران امروز و آینده دارد.

بسیاری از سیاسیون که در صحنه مسؤولیت حضور ندارند با استفاده از رسانه ها توصیه های خود را به مسؤولین حاضر منتقل می کنند و این امر می تواند اشکالات را کم کند و در نهایت نفع مسؤول بی اشکال و کم اشکال به خود مردم بر می گردد؛ از همین رو سرمقاله های توصیه ای اهمیت پیدا می کنند چون فرد نویسنده با کوله باری از تجربه و مشاهده در پی خیرخواهی جماعت مسؤولین است.

مخاطب هم شعور دارد

1)  همه موارد ذکر شده در ارزش توصیه نامه های روزنامه ای در فضای مطبوعاتی کشور منوط به شرایطی است که حداقلی ترین آن احترام به شعور مخاطب است؛ اینکه آقای مسیح مهاجری از فحول قلم به دستان این کشور یادش رفته رئیس جمهور سابق در آغاز مسؤولیت دور دوم ریاست جمهوری اش به جای گزارش عملکردها از بایدها و اهداف گفت و از رهبری با کلیدواژه «مخاطب بایدها» تذکر گرفت و تا آخر دوره ریاست جمهوری اش مرتب از «باید بشود» ها گفت مصداق نصیحت و توصیه نیست بلکه توصیه های مسیح مهاجری حواله کسی می شود که هنوز یک ماه از آغاز مسؤولیتش نگذشته و باید بداند دولتش، دولت «انجام شد» ها باشد. حرف درستی است و لازم است تخاطب دولت با مردم در زمان «انجام شد» ها باشد نه وعده دادن اما کجا بودند سرمقاله نویسان امروز وقتی وعده داده می شد: «همه تحریم ها در روز اجرای توافق لغو خواهد شد».

2)  یک سرمقاله نویس با 40 سال سابقه مدیریت یک روزنامه برای قوت کار خود هم که شده ادای بی طرفی و انصاف را هم در می آورد؛ کدام چشم منصفی فسادهای دولت احمدی نژاد را اژدهای هفت سری می داند که کل کشور را تصرف کرده اما چشمش را بر روی فسادهای دولت های مطبوعش می بندد. متأسفانه هیچ یک از دولت های بعد از جنگ بدون فساد نبودند ولی مسأله ای مهم تر از وجود فساد پایه ریزی ساختار فسادزا در درون اقتصاد کشور است.

الگوهای تقلیدی اقتصادی و پایه ریزی اقتصاد لیبرالی در کشور که از همان ابتدا با فساد آغاز شد در دوران مرحوم هاشمی شکل گرفت و متأسفانه بخشی از همان الگوهای لیبرالی در درون جامعه نخبگانی مثل یک تئوری مسلم پذیرفته شده است.

روایت فساد دولت هاشمی از زبان عباس عبدی

رواج تجمل گرایی در میان مسؤولان و تلاش برای توجیه این حرکت در تریبون نماز جمعه به نام آقای هاشمی ثبت است؛ پایه ریزی فساد در دولت مرحوم هاشمی نیازی به نقل قول و روایت از طرف اصولگراها و رقبای مرحوم هاشمی ندارد. عباس عبدی از رجال اصلاح طلب در روزنامه بیان در دی ماه 78 می نویسد:

«هاشمی در دوران ریاست‌جمهوری‌اش، سیاستی پیش گرفت که هرکس هرکاری می‌تواند بکند، انجام دهد. به تمام وزارتخانه‌ها و ادارات گفتند که خودتان تولید درآمد کنید و این یکی از مهم‌ترین ضربه‌هایی بود که در این سال‌ها به نظام مملکتی وارد شد.

هیچ‌جای دنیا اجازه نمی‌دهند که وزارت اطلاعات آن وارد روابط اقتصادی بشود؛ به خاطر اینکه بنیاد اطلاعات را هم به هم می‌ریزد. کسی که در موضع وزارت اطلاعات است و منبع اطلاعاتی دارد، نمی‌تواند وارد کارها و معادلات اقتصادی و خرید و فروش کارخانه بشود.

تقریباً تمام جاهای دیگر که بودجه لازم داشتند، مثل وزارت اطلاعات و نیروهای انتظامی، آقای هاشمی یک راهی باز گذاشتند که همه این‌ها وارد شوند و اسم آن را گذاشته بودند خودکفایی و افتخار هم می‌کردند. مثلاً وزیر سابق اطلاعات می‌گفت که ما اصلاً از دولت بودجه‌ای نمی‌خواهیم. خوب بودجه نخواستید، نتیجه‌اش این وضعی است که فساد صدر و ذیل یک سیستم را ممکن است پاره‌پاره کند.»

متأسفانه از غفلت و کم کاری روزنامه نگاران و برنامه سازان ساختارسازی مفسدانه دولت هاشمی به حاشیه رفته البته فراموش نشده ولی التفات نسبت به آن از بین رفته است؛ اما رسانه های اصلاح طلب با کمک رسانه های خارجی چنان برای مخاطب خود جا انداختند که احمدی نژاد و دولتش مفسد و مفسد پرور بود که هنوز پس از هشت سال از گفتن و نوشتن «تقصیر دولت قبله» خجالت نمی کشند.

ابتذال روزنامه نگاری

3)  آقای مهاجری برای اثبات اینکه آقای رئیسی با وزرایش نمی تواند فساد را ریشه کن کند ادعا می کند وزرای دولت روحانی هم فاسد نبوده بلکه با فساد هم مبارزه کردند اما چون حجم فساد دولت پیشین زیاد بود موفق نشدند؛ نوشتن این سطور در کاغذ روزنامه سبزی هایی که قرار است لای این ورق ها پیچیده شود را به خنده می اندازد؛ برای مقایسه سطح فساد دولت روحانی و احمدی نژاد باید به آمار و ارقام تخصصی مراجعه کرد تا بتوان نظر منصفانه داد اما چیزی که قابل انکار نیست حضور مفسدین دولت احمدی نژاد در دولت روحانی است؛ در حین انتقال دولت کارآمد ترین نیروها و استانداران کنار گذاشته شدند و نیروهای متوسط و بعضا مفسد باقی مانده از دولت اسبق به کار گرفته شدند.

مسیح مهاجری یادش رفته مهدی جهانگیری یکی از بزرگ ترین مفسدانی که در دولت احمدی نژاد به فساد پرداخت آیا مورد مبارزه از سوی دولت قرار گرفت؟ یا جایگاهش ارتقا پیدا کرد؟ اگر بابک زنجانی را در همان ابتدا چماق بر سر دولت احمدی نژاد کردید و با او مبارزه شد رفقایش هم مورد مبارزه قرار گرفتند یا باز با نفوذ خود به فساد پرداختند؟ سید محمد امامی و سیدهادی رضوی که با سینما به پولشویی و فساد پرداختند هم از دولت اسبق برای شما یادگاری گذاشتند؟

4) جای سپاس دارد که آقای مسیح مهاجری از مدیریت نمایشی و کاخی که برای حرم امام ساختند انتقاد کند درست است که مخاطب انتقاد او کس دیگری است ولی واقعا تولیت حضرت امام چرا حرم امام را از ایشان تهی کرده و هیچ اثری از آرمان های خمینی در آن دیده نمی شود؟ چرا مدفن امام کوخ نشینان به کاخ شبیه است؟ چرا ساخت و ساز تزیینات حرم با فرهنگ ایرانی تطابق ندارد؟ جا دارد آقای مهاجری در سرمقاله های خود از اینکه رفتار بیت امام با روح ساده زیستی آن بزرگوار در تعارض است تذکر دهد.

احساس خطر از مردمی شدن

کسی از سر زدن به غسالان کرونایی ناراحت نمی شود که نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی انگار ناراحت شده؛ ناراحتی این حرکت فقط برای کسانی است که در دوران کرونا جلساتشان را ویدئو کنفرانسی کردند و از درون اتاق خود خارج نشدند؛ حال که کسی پیدا شده بعد از مراسم همیشگی حضور در حرم امام اندکی خلاقیت به خرج می دهد و کمی آن طرف تر به غسالان سر می زند احساس خطرش برای کسانی است که در دوران مسؤولیت خود حضور بین محرومین را هم مایه خجالت می دانستند چه برسد به اینکه برای آنان کار کنند؛ اگر آقای مهاجری که همچنان به شیوه های قدیم قلم می زند یادش نباشد اما اهل مجازی، کلیپ «خودت بمال» را به خوبی به یاد دارند. معلوم است وقتی مردم مسؤولی از جنس خود و گوش شنوایی برای مشکلاتشان بیابند اصلاح طلبان از چشم مردم می افتند؛ نگارنده به آقای مهاجری حق می دهد از رفتارهای پسندیده آقای رئیسی احساس خطر کند.

ابتذال روزنامه نگاری

در پایان لازم است به همگان یادآوری شود ساختار چینی آقای هاشمی بلایی بزرگ تر از فساد را به یادگار گذاشت؛ تبعیض نهادینه شده در ساختارها موهبت آقای هاشمی به فرادستان بود؛ خصوصی کردن خدمات اولیه ای مثل درمان و آموزش به نام مدارس و بیمارستان و دانشگاه خصوصی فاصله طبقاتی را زیاد کرد؛ چنین مسأله ای هیچگاه برای امثال مسیح مهاجری دغدغه نمی شود که رئیسی را با آن مورد خطاب قرار دهند؛ ما خیلی از آقای رئیسی توقع داریم تبعیض را در جامعه به نفع مردم به حداقل برساند همانطور که تا به حال برای مردم حاضر شده و عمل کرده است.

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
حزیراوی
Iran, Islamic Republic of
۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۶
مطلب مفیدی بود.
0
1
ناشناس
Japan
۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۰
نام نویسنده کیست؟
0
0
رسیر
Japan
۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۰
تحلیلتان منطقی و منصفانه و مستدل است.
0
1