جهاد تبیین را از علی ( ع) بیاموزیم
به گزارش خبرگزاری رسا، حسن رشوند، کارشناس سیاسی طی یادداشتی درباره جهاد تبیین نوشت: فردا سالروز میلاد شخصیتی است که باید او را بزرگترین روایت گر تاریخ اسلام و بلکه کل تاریخ دانست و اصولا «جهاد تبیین» به نام او سند خورده است.سراسر خطبه ها ، نامه ها و کلمات قصار در نهج البلاغه گواه براین واقعیت است که امیرالمومنین( ع ) در طول عمر الهی و پربرکت خویش چه زمانی که نزدیک به 5 سال در جایگاه امام و خلیفه مسلمین قرار داشتند و چه دوران 25 ساله خانه نشینی که حضرت داشتند، لحظه ای نبوده است که آن بزرگوار از روشنگری و تبیین حوادث و رخدادهایی که بر جامعه اسلامی آن روز چنبره زده بود ، دست کشیده باشند. جنگ ترکیبی مختص این زمان نیست بلکه از همان زمانی که عمال معاویه در شام توطئه می کردند و با جنگ روانی و تبلیغاتی به عنوان یک ضلع جنگ ترکیبی بدنبال شکاف در دنیای اسلام بودند و با تزریق پول های ناپاک و خریدن سران قبایل و افراد ذینفوذ ، تلاش می کردند مردم را بر علیه حکومت بشورانند و به اصطلاح امروزی ، کمپین های اعتراضی راه می انداختند تا حکومت علی ( ع ) را بی پشتوانه مردمی جلوه دهند و پس از موفقیت در این عرصه ، جنگ واقعی و نظامی را رقم می زدند ، ما شاهد جنگ ترکیبی علیه حکومت علوی امیر المومنین ( ع ) بودیم. اگر آن جنگ روانی- تبلیغاتی به عنوان ضلع اصلی جنگ ترکیبی معاویه رخ نمی داد، یقینا علی ( ع) و جهان اسلام آن روز شاهد جنگ های نهروان، صفین و جمل نمی شدند و علی ( ع ) مظلومانه با زبان «تبیین» اتفاقی که داشت رقم می خورد و شیرازه حکومت اسلامی را فرو می پاشید را با اشک در چشم به مردمان و نخبگان کور شده از درک واقعیت های صحنه هشدار نمی دادند.آن روز امام مسلمین ، همزمان دو جهاد را انجام می دادند و حتی نسبت به خوارجی که در تشخیص صحنه مشکل داشتند و شمشیر های برهنه شده آنها در مقابل علی ( ع ) قدرت نمایی می کرد ، حضرت تنها نگرانی شان نجات این جماعت کج فهم از دین بود و در توصیه به اطرافیان خود می فرمودند ؛ دشمن در جای دیگری در کمین نشسته است . لذا همه هدف امام ، تبیین واقعیت ها و روایت درست از صحنه بود تا جنگ ترکیبی معاویه که در حال اجرا بود، خنثی شود.اگر نگاه تبیین گری امام نبود حضرت در جنگ جمل ، صفین و نهروان پیش از شروع جنگ ، برای روشن کردن صحنه واقعی اتفاقی که در حال رخ دادن بود ، بارها با کسانی که در مقابلش ایستاده بودند سخن نمی گفتند و پس از جنگ جمل نیز برای عبرت گرفتن مسلمانان و ثبت در تاریخ ، بر کشتگان جمل گریه نمی کردند و رو به آن صحابی کشته شده پیامبر ( ص ) نمی فرمودند: « ای طلحه بن عبیدالله آنچه را که پروردگارم به من وعده داده بود حق یافتم ، آیا آنچه را که خدایت وعده داده بود، حق یافتی؟!»عنصر تبیین گری اصلی ترین رسالت امیرالمومنین علی(ع) در طول حیات پر برکت شان بود. حتی این تبیین گری را نه تنها بر دوش خود، بلکه رسالتی می دانستند که تک تک اعضای خانواده اش باید انجام دهند. کاری که حضرت زهرا (س) در فاصله رحلت پیامبر اسلام(ص) تا زمان شهادتشان انجام دادند و اینکه امام حسن و امام حسین( علیهما السلام) را بر در خانه مهاجرین و انصار می بردند تا حقانیت علی ( ع) را به صحابه دیروز پیامبر( ص) و سکوت کنندگان امروز گوشزد کنند ، صرفا حمایت از علی( ع) نبود ، بلکه هدف تبیین حوادث و اتفاقاتی بود که می رفت شیرازه حکومت اسلام را مورد تهدید جدی قرار دهد.
یکی از بارزترین مشخصه های حکومت علوی در نگاه هر ناظری که تنها مروری کوتاه بر تاریخ آن داشته باشد، اصولگرایی، راست مداری و درست کرداری امیرمؤمنان (ع) در دست یابی به اهدافی است که در بستر تبیین گری رخ داده است. آن روز حکومت علوی بر سر حقانیت دین پیامبر ( ص) با حکومت اموی در جنگ بود تا جایی که معاویه از همه ابزار جنگ ترکیبی علیه امام استفاده می کرد و امروز هم یکی از عمده ترین، بلکه اصلی ترین مشکل حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی به عنوان داعیه دار اسلام ، چالش با نظریه ای است که حدود نه قرن بعد از حکومت 5 ساله علی ( ع ) ، در « ایتالیا » توسط «ماکیاولی » در قالب قاعده ی حکومت ارائه شد و نگاه اندیشه گران سیاسی را به خود معطوف داشت و اکنون نسخه ی بالینی سیاست مدارانی شده است که بیش از هر چیز تلاش دارند با اغواگری و دروغ ، موجبات دوام سلطه خود را بر جهان مستولی کنند .
به گزافه نیست، اگر گفته شود آن همه ناملایمات و دشواری هایی که در دوران سی ساله پس از رحلت پیامبراکرم (ص )، به ویژه چند سال حکومت امام علی (ع)، متوجه وی شد را برخاسته از همین ویژگی و در چالش با قاعده ای در حکومت بشماریم که بعدها نام «ماکیاولیسم» به خود گرفت و به صورت یک مکتب سیاسی تدوین شد و دست مایه ی قدرت مدارانی چون مقامات امروز و دیروز کاخ سفید گردید.
تفاوت در این دو نگاه است که باید با ابزار «تبیین »و «جهاد روایت گری» به جنگ با آن رفت. چرا که امام علی (ع) فرمودند:
« ای مردم! وفا، قرین راستی است و من سپری نگاه دارنده تر از وفای به عهد سراغ ندارم و کسی که بداند بازگشتن چگونه است، مکر نمی کند. ما در زمانی واقع شده ایم که بیشتر مردم، آن نیرنگ را زیرکی پندارند و نادانان، ایشان را زیرک خوانند. چه سودی می برند این نیرنگ بازان؟ خدا ایشان را بکشد! شخص زیرک و کاردان راه حیله و چاره هر کار را می داند و سبب اینکه نیرنگ به کار نمی برد، آن است که امر و نهی خدا مانع می شود و با اینکه حیله و نیرنگ را دیده و دانسته و توانایی به کار بردن آن را دارد، ترک می کند و کسی که در دین از هیچ گناهی باک ندارد، فرصت را از دست نداده و در هر کاری به مکر و خدعه دست یازد »
در نقطه ی مقابل فرموده ی امام علی (ع)، این گفته ماکیاولی که در ادامه سیاست اموی که امروز بر جهان در چهره آمریکا و دولت های سلطه جو تبلور یافته است ، قرار دارد.آنجا که می گوید:
« همگان بر این نکته واقفند که صفاتی مانند وفاداری، حفظ حرمت و قول، درستی رفتار و نیالودگی به نیرنگ، تا چه پایه در شهریار پسندیده است؛ اما از آن طرف، در مقابل حوادثی که در عصر ما اتفاق افتاده است، خود به چشم می بینیم که شهریارانی که زیاد پای بند حفظ قول خود نبوده اند؛ ولی در مقابل، رموز غلبه بر دیگران را به کمک حیله و نیرنگ – بخوانید جنگ روانی _ ، خوب می دانسته اند، کارهای بزرگ انجام داده اند و وضعشان در آخر کار، خیلی بهتر از آن کسانی بوده است که در معامله با دیگران، صداقت و درستی به خرج داده اند. پس بگذارید همه این را بدانند که برای رسیدن به هدف از دو راه می توان رفت؛ یکی از راه قانون و دیگری از راه زور. از این دو راه، اولی شایسته ی انسان ها و دومی شایسته ی حیوان هاست؛ ولی از آنجا که طریقه ی اول، غالباً بی تأثیر است، تشبّث به طریقه ی دوم ضرورت پیدا می کند؛ بنابراین شهریار لازم است که طریقه ی استعمال هر دوی این شیوه ها را خوب بداند و موقع را برای به کار بردن هر کدام نیک بسنجد.»
همین سیاست عدم وفاداری و حفظ حرمت و قول توصیه ماکیاول است که آمریکا را از برجام خارج و برای بازگشتش به برجام توسل به ابزارهای خارج از چهارچوب و جنگ روانی را توجیه می کند. در این صورت تنها ابزار مقابله با دشمن در جبهه حق ، راهبرد «جهاد تبیین» است.
انتهای پیام/