واکنش ها به تصاویر آیت الله جوادی آملی در سوگ همسر
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا همسر حضرت آیت الله جوادی آملی چهارم اردیبهشت ماه سال جاری به دیار باقی شتافت و در پی آن تصاویری از حضرت آیت الله جوادی آملی در لحظه وداع، اقامه نماز، تشییع و خاکسپاری آن مرحومه با چهره ای اشکبار منتشر شد که واکنش هایی در فضای رسانه ای کشور در پی داشت.
تصاویر اشک های حضرت آیت الله جوادی آملی با تعابیر مختلفی در اکثریت قریب به اتفاق پایگاه های خبری کشور منعکس و روزنامه وطن امروز در شماره روز سه شنبه خود تیتر یک روزنامه را به آن اختصاص داد.
جایگاه زن در چشم خردمندی که انس هشتادساله به معارف دارد
آیت الله ابوالقاسم علیدوست، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی آورده است: رفتاری که عبد صالح خداوند در مراسم وداع همسر از خود به منصّه ظهور رساند، جایگاه یک زن را در چشم خردمندی با هشتاد سال انس با معارف و قرآن نشان داد.
نشان داد که می توان همه چیز را من الله تعالی و الیه سبحانه دانست؛ لکن قدردان نعمت هم بود. عزت واقعی زن را در معرض دید و شنود انسان ها قرار داد. به شما راحت عرض کنم این حرکت که - از اسلام برای انسان بود – را باید در کنار زحمات سترگ و ستودنی ده ها ساله ایشان قرار داد و با همه ارزشمندی آن تلاش ها، این را در تأثیر اجتماعی همسان با آنها دید. جداً که این مرد بزرگ در این چند روز چه کرد!؟
خداوند بزرگ ایشان را برای اسلام و انسان نگه دارد.
همچنین خطاب به حجتالاسلام جوادی آملی آورده است:
مصیبتی بزرگ بر حضرت والد، حکیم متأله و مرجع عالیقدر آیت الله العظمی جوادی آملی مد ظله، جنابعالی، خانواده محترم و بیشماری از ارادتمندان وارد شد، لکن حرکتی محمود و مشکور از حکیمی صالح، عالم و با احساس، عشق و سلیقه خداداد، این پدیده را به عبرتی ماندگار و درسی پر اثر مبدل ساخت.
صادق فرامرزی روزنامه نگار در صفحه اینستاگرام خود با انتشار عکس آیت الله جوادی آملی در کنار عکسی معروف از مراسم احیا همدان، نوشت:
صائب نمی شود رخ مقصود جلوه گر
تا چهره صیقلی نشود از جلای اشک
این دو قاب ثبت شده در کمتر از ۲۴ساعت... به قم و همدان... یکی پیری حکیم در فراق همسفر عمر، یکی ناآشنایی در تمنای وصال حق... برآشفتگی دختربچه برای مهار اشک پدر و عجز پدر پیر در کنار اولادی که ساکت با غم کنار آمدهاند... گویی اشک خالصترین سرمایه آدمی است که در انتهای غم یا سرور لاجرم جاری میشود...
رفیقها جایی که با هم گریه میکنند برادر میشوند، آدمها در آغوشی که گنجایش اشکهایشان را داشته باشد پناه میگیرند، کلمات وقتی که خیس میشوند تازه مزه میدهند... اشک، اشک، اشک این صادقانهترین اعتراف آدمی!
حمیدرضا برقعی ترکیببند ناتمامی برای قاسم بن الحسن(ع) دارد که نه با بیت که با مصرع «این شعر ادامه داشت اگر گریه میگذاشت» تمام میشود... و خب سالهاست به ابیات نانوشتهاش فکر میکنم، یعنی اگر اشک مانع نمیشد کلمات تا کجا آن درد را تصویر میکردند... و سلام بر او که هرچه بیشتر گریه کردیم، داغش به جانمان گواراتر شد!