شماره جدید فصلنامه «متن پژوهی ادبی»
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 93 فصلنامه «متن پژوهی ادبی» به صاحب امتیازی دانشگاه علامه طباطبایی با مدیرمسئولی و سردبیری عباسعلی وفایی منتشر شد.
این فصلنامه در 12 مقاله و 377 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
جریانشناسی پیرنامههای سرزمین فارس از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری
مریم حسینی؛ مریم رجبی نیا
چکیده:از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری در خطّۀ فارس هشت پیرنامه به زبان فارسی و عربی تألیف، ترجمه و یا گزیده شده است که عبارتاند از: سیرت ابن خفیف، فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه، انوارالمرشدیه فی اسرار الصمدیه، بدایة احوال الحلاج و نهایته، اخبار حلّاج، مفتاح الهدایه و مصباح العنایه، تحفة اهل العرفان، روح الجنان فی سیرة الشیخ روزبهان. در این مقاله کوشش شده تا ویژگیها، تأثیرگذاریها و تأثیرپذیریهای مؤلفان و سیر تحوّل این آثار بررسی شود. با توجه به وجود شباهتهای فراوان آثاری که پس از سیرت ابن خفیف نگاشته شده اند و نسبتدادن شجرة خرقة بیشتر پیران مذکور به ابن خفیف احتمال بسیار وجود دارد که مقاماتنویسان متأخر از نگاشتۀ ابوالحسن دیلمی دربارۀ شیخ کبیر شیراز تأثیر پذیرفته باشند. تغییر مخاطب در شیوۀ نگارش این نویسندگان مؤثر بوده است؛ عربیگویی و شیوۀ نگارش عالمانۀ مؤلفان آثاری چون سیرت ابن خفیف و فردوس المرشدیه در معرفی شخصیت والای پیران بیانگر وجود مخاطبان خاص و اهل علم برای این آثار است و سستبودن کلام نویسندگان پیرنامههای روزبهان و درج کراماتی مادی با اهدافی نهچندان متعالی نشان میدهد هدف این نویسندگان قدرتمند جلوهدادن روزبهان برای مخاطبان عام و بهنوعی بهرهوری برای خود است.
واکاوی ابرپهلوانان در شاهنامه (بر اساس متضادهای معنایی در ساختارهای نظام تخیل ژیلبر دوران)
الهام سعادت؛ اسحاق طغیانی
چکیده: در شاهنامه ابرپهلوانانی وجود دارند که از بافت انسانی روایتها جدا میشوند و در مرتبهای فراتر قرار میگیرند اما ویژگی و خویشکاریهای مشترکی آنها را به یکدیگر و به بدنه روایت پیوند میدهد. در این پژوهش، از ساختارهایِ نظامِ تخیلِ ژیلبر دوران، برای تشخیص ابرپهلوانان شاهنامه استفاده شده است. اساس ِساختارِ تخیلِ دوران، دوتاییهای بنیادین، قطبهای مخالف و جفتهای متضاد معنایی است و معنا از رابطه تقابلی این جفتها بهوجود میآید. تمایزها، دلالتهای معنایی را به وجود میآورد و قطبها بهوسیله مخالف خود تعریف میشود. در شاهنامه نیز درک مفهوم «خود» و «دیگری» سبب کشاکشی برای تصاحب «شئ ارزشی» میشود که مفهوم دشمن و ابرپهلوان در بستر آن شکل میگیرد. با توجه به این نظام، دیوان در یک پیکره، ضحاک و افراسیاب (که از ولیعهدی در زمان نوذر تا کشتهشدن، نمایندگی سپاه توران در مقابل ایران را بر عهده دارد) دشمنان ایرانیان محسوب میشوند و در این چارچوب، فریدون، رستم و کیخسرو که نقش و وظیفه اصلی در رویارویی و شکست دادن قطب مخالف و پیروزی اهورا بر اهریمن را برعهده دارند، ابرپهلوان به شمار میآیند. همه دشمنان ایران با توجه به ویژگیهایشان، در اصل، صورت نمادین خشکسالی و بیباری و ابرپهلوانان شخصیتهایی خورشیدی هستند که باید با پیروز شدن، باران و باروری را به ایران بازگردانند.
خوانش و مقایسه فکری سیاستنامه و قابوسنامه بر اساس نظریة P4C
زینب آموزگار؛ بهمن نزهت
چکیده:لیپمن استاد دانشگاه کلمبیا، در سال ۱۹۶۲ م. برنامة فلسفه برای کودک یا فبک را که با نام اختصاری p4c شهرت جهانی یافته است، برای بهبود تفکّر کودکان پایهگذاری کرد. با توجه به مؤلفههای فلسفه برای کودک و سه بسندگی ادبی، فکری و روانشناسی، حکایاتی را در ادب فارسی میتوان یافت که در آن، حداقل یک یا دو مضمون و مفهوم فلسفی متناسب با فرهنگ بومی به کار رفته است. ازآنجاکه بر طبق اهداف برنامة فلسفه برای کودک میبایست حکایتهایی گزینش شوند که با معیارها و مؤلفههای فبک بالاترین همخوانی را داشته باشند، به نظر میرسد دو کتاب سیاستنامه از خواجه نظامالملک طوسی و قابوسنامه از عنصرالمعالی کیکاووس، میتوانند از نمونههای برجستهی ادب فارسی در این زمینه باشند. این دو کتاب ازجمله آثار ارزشمند فارسی و سرشار از مفاهیم اخلاقی و آموزههای تربیتی هستند که در قالب داستان بیان شده است. با بررسی داستانها، مطابق با ویژگیهای داستانهای فبک این نتیجه حاصل میشود که بیشتر داستانهای این دو کتاب به لحاظ پردازش و همچنین موضوعات طرحشده، از جذابیت و قابلیت مناسبی برای کودکان برخوردار هستند. در این نوشته، سعی بر آن بوده که برنامهی فلسفه برای کودک طبق نظر پایهگذاران این برنامه یعنی لیپمن و افرادی نظیر فیلیپ کم، مطرحشده و ویژگیهای داستانهای فکری تبیین شود. ازاینرو، برای انجام این منظور و تشریح دادههای بنیادین، از روش تحلیل محتوایی و قیاسی بهره گرفته شده است.
موتیفهای پزشکی در قصههای مثنوی
افسانه سعادتی؛ محسن محمدی فشارکی
چکیده : نوشتار حاضر پیرامون قصه هایی از مثنوی می باشد که حاوی نکات درمانی و پزشکی است؛ بدین منظور نگارندگان تمام داستان-های مثنوی را بررسی و موتیف های درمانی و پزشکی را از آن استخراج کردند. این گزاره ها بدون در نظر داشتن نام گوینده به تجویزهای یک پزشک می ماند. این پژوهش نشان داد که مولانا با مفاهیم پزشکی آشنا بوده است و برای القای مقصود از گزاره های درمانی و پزشکی استفاده کرده است؛ سراینده در لابهلای داستان های مثنوی در کسوت یک پزشک پدیدار شده است و به تشریح بیماری های جسمی و بهویژه بیماری های روحی و طریق درمان آن ها پرداخته است. عمدة مطالب درمانی مطروحه در مثنوی در ارتباط با مزاج شناسی، نبض شناسی، گیاه درمانی و شیوه های درمان است. در بسیاری از داستان ها، شخصیت اصلی داستان درگیر یک بیماری جسمی یا روحی بوده که توسط طبیب جسمانی یا روحانی، وضعیت او بهبود یافته است.
تبیین جایگاه و عملکرد پادگفتمانی رمان تاریخی دامگستران یا انتقامخواهان مزدک
جعفر فسائی؛ فرامرز خجسته؛ سیّدعلی سراج
چکیده : تحقیقات صورت گرفته پیرامون رمان تاریخی بهدلیل عدم توجه به خاستگاه، تبار متن و گفتمانهای موازی، آن را نوعی «مخدّر فرهنگی» و عقبگرد نوستالژیک جامعه سرخورده ایرانی به اسطوره عصر طلایی میدانند و با کلانروایتها و احکامی کلی از قبیل ناسیونالیسم به توضیح و تأویل آن پرداختهاند. نوشتار حاضر با مبنا قراردادن دامگستران و با روش تحلیل محتوای کیفی در چارچوب کاربست تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است؛ بر این اساس با تحلیل دامگستران در چند سطح، قرائت دیگری درکنار سایرقرائتها از فلسفه وجودی این ژانر ارائه شده است؛ از این منظر با تکیهبر این داستان بهعنوان یک متن مستقل، معناهای کانونی اثر شناسایی شدهاند. سپس این معانی به بافت اصلی منتقل شدهاند تا اصالت معنا در آن بافت مشخّص گردد. پس از ردیابی این معنا در یک سیر تاریخی به عصر آفرینش اثر بازگشت نموده و اینبار معنای دگردیسی شده در بافتار جدید و در یک رابطه بینامتنی- بیناگفتمانی مورد ارزیابی قرارگرفتهاست و در مرحله پایانی نسبت متن با گفتمانهای حاکم تبیین شده است. نتیجه بررسی دامگستران بیانکننده این حقیقت است که این متن نه متنی محافظهکارانه و معطوف بهنوعی «نوستالژی منفعلانه» بلکه متعلّق به رادیکالترین گفتمانهای عصر نویسنده است. در این خوانش یک اثر بهظاهر پیشپا افتاده و یک داستان مرده، در کنار سایر اجزای همگن، گفتمانی را صورتبندی میکنند که این گفتمان بیش از هر چیز فریاد اعتراضی است نسبت به تثبیت، بسط و گسترش نظام سرمایهداری جهانی که در پایان قرن نوزدهم به آرامی سایه شوم بیعدالتی و نابرابری را بر پیکره نحیف جهان جدید میگسترانید.
نوع شناسی رمان تصویر مرد هنرمند در جوانی و شما که غریبه نیستید
زهرا خسروی زارگز؛ اکبر شایان سرشت
چکیده : رمان هنرمند یکی از زیرشاخههای در آستانه ی استقلال رمان رشد و کمال بهحساب می آید. پژوهش حاضر تلاش دارد که به کمک دقت در عناصر ساختار رمان انگلیسی تصویر مرد هنرمند در جوانی اثر جیمز جویس و رمان شما که غریبه نیستید از هوشنگ مرادی کرمانی؛ به روش توصیفی – تحلیلی مؤلفه های این نوع رمان را معرفی کند. در این نوع رمان، مراحل رشد شخصیت هنرمند، حساسیت های ذهنی اش و دیدگاه او در مورد هنر بهخوبی شرح می شود. همچنین در این رمان از ابزارهای هنری و آثار برجستگان رشته ی هنری یاد می شود. هنرمند هنر خود را در راه خدمت به اجتماع به کار می گیرد و خط فکری متفاوت از خانواده-اش سبب مهاجرت وی می شود. در صحنه ی نهایی رمان، هنرمند را می بینیم که نویسنده ی داستان زندگی خود است. صحنه پردازی و توصیفات رمان همزمان با رشد هنرمند ارتقا می یابد. بر اساس این مؤلفهها رمان شما که غریبه نیستید، منطبق ترین اثر با نمونه-ی خارجی است. به نظر می رسد که این مؤلفهها در اکثر نمونه های این نوع ادبی قابلشناسایی و تحلیل است اما سه مؤلفهی شرح تکوین شخصیت هنرمند، شرح حساسیت های ذهنی هنرمند و شرح دیدگاه هنری هنرمند از اهمیت بیشتری برخوردار است و هر رمانی که این سه مؤلفه را دارا باشد؛ در این نوع قرار می گیرد.
دیرینهشناسی ستیز قدرت در خاندانهای شاهی شاهنامه و ایلیاد (با تکیه بر اسطورههای فریدون و پریام)
زهرا قربانی پور؛ فرهاد طهماسبی
چکیده : دیدگاه دیرینهشناسی فوکو به بررسی گفتمانها میپردازد و تأکیدش بر فضای متخاصم گفتمانها، منازعات معنایی و تعیین زمان و مکان است. در بُرهههای زمانی و مکانی خاندانهای شاهی فریدون و پریام، تحت تأثیر خاستگاهها، گفتمانهایی بر اساس ستیز برای کسب قدرت پدید آمدهاند که برخی در فضای متخاصم توانستهاند غالب شوند و در منازعات معنایی، معنای خود را تثبیت کنند؛ این مقالة تحلیلی _ توصیفی و تطبیقی به این پرسش که خاستگاه ها چگونه در کلانْ گفتمانهای هویت دینی _ سیاسی، هویت سیاسی و هویت شاه که غلبة گفتمانی در دو متن دارند، تأثیر گذاشتهاند و توانستهاند بر هویتِ گفتمانهای دیگر تأثیر بگذارند، میپردازد؛ نتایج پژوهش نشان می دهد گفتمانهای غالب از طریق مفصلبندی واحدهای گفتمانسازیی چون مقدس بودن، تقدیرگرایی و ... هژمونی شدهاند و با بسامد بالا در رفتاروکردار سوژهها نمود دارند؛ همچنین روابط خاستگاههای دین و سیاست بهعنوان خاستگاههای قدرتمند و گفتمانساز از طرفی و هنجارپذیری سوژهها از طرفی دیگر نمایانده شده است.
بررسی و تحلیل اندیشههای کلامی عطار نیشابوری (با نگاهی به مثنویهایش)
محمد علی جهانی قادی؛ رضا فهیمی؛ ملک محمد فرخزاد
چکیده : نفوذ علم کلام و اندیشه های کلامی در ادب فارسی مسئلهای انکارناپذیر است بهگونهای که میتوان غالب موضوعات کلامی را در آثار عرفانی مشاهده کرد. در این پژوهش به دیدگاههای کلامی عطّار در مثنویهایش پرداخته شده است. ازجمله مباحث مطرحشده در این پژوهش میتوان به توحید و اعتقاد به جبر رفتاری، باور به نارسایی عقل در فهم معارف، اعتقاد به حسن و قبح نقلی، تنزیه مطلق و توفیق الهی و معاد که از مهمترین مفاهیم کلامی عطّار در مثنوی هایش است اشاره کرد؛ اما آنچه قابلتوجه است اینکه عطّار بهطور مطلق همه اندیشههای کلامی فرق را نمیپذیرد؛ بهعبارتدیگر دیدگاه های عطّار تلفیقی از دیدگاه عرفانی و نظریات کلامی است؛ مثلاً در زمینه توحید، عطّار اعتقاد به خدایی محبوب، لطیف و معشوق دارد درحالیکه اشاعره بیشتر خداوند را جبّار و قهّار میدانند که هرچه انجام دهد عدالت محض است. بهطورکلی میتوان گفت که اگرچه عطّار در بسیاری موارد دیدگاهی نزدیک به دیدگاه اشاعره دارد اما در مواردی هم میتوان اندیشههایی متفاوت با اندیشههای اشاعره را در آثارش مشاهده کرد.
تحلیل روانشناختی «خود فعلی و ایدهآلی» در رمان «درخت انجیر معابد» احمدمحمود از منظر کارن هورنای
اذر اکبرزاده ابراهیمی؛ فاطمه کوپا؛ نرگس محمدی بدر؛ پدرام میرزایی
چکیده : نقد روانشناختی شخصیت ازجمله پژوهشهای جدید در حوزه داستان نویسی است. احمدمحمود (اعطا) (1381-1310 ه.ش) در رمان «درخت انجیر معابد» با پرداختن به شیوه های جدید داستاننویسی ازجمله: 1-توصیف ضدّ قهرمان 2-تفاوت در شخصیتپردازی 3-جریان سیّال ذهن 4-عدم قطعیت 5-درهمآمیزی واقعیت و خیال و توصیف ذهنیات اشخاص، اثری متفاوت ایجاد کرده و به رمان های روانکاوانه نزدیک شده است. یکی از نظریات جدید روانکاوانه در تبیین شخصیت، نظریه کارن هورنای است. وی ازجمله روانکاوان پسافرویدی است که با مطرح کردن نظریه «تیپ های شخصیتی سهگانه» و «خود ایده آلی»، همچون آدلر به نقش موثّر اجتماع بر رفتار افراد تأکید ورزید. واکاوی رفتار شخصیت های رمان درخت انجیر معابد که تحت تأثیر اجتماع، دچار اضطراب و تنش های درونی می شوند قابلیت تطبیق با نظریه هورنای را دارد. ازاینرو نگارنده در این مقاله پس از پرداختن به جنبه های گوناگون نظریه هورنای، به بررسی مؤلفه «خودهای سه گانه فعلی، واقعی و خود ایده آلی» در یکی از شخصیت های اصلی رمان یعنی «فرامرز» که بیشترین نقش را در حوادث داستان داشته، پرداخته است. شخصیت یادشده پس از مواجهشدن با «خود فعلی»، با عوامل مخرّبی همچون تحقیر، بی اعتنایی، خشونت و اجحاف، دچار تضاد اساسی شده است و در اسارت خود ایده آلی و تبعات آن: یعنی توقعات عصبی، غرور و بایدهای عصبی قرار می گیرد و بیش از پیش بر اضطراب، خشم و افسردگی وی افزوده می گردد.
بررسی تطبیقی شخصیت ایشتر- آناهیتا در اساطیر ایران و میانرودان و آباندخت در داستان سمک عیّار
لیلا مختاری نیا؛ فرزانه یوسف قنبری؛ علی زاهد
چکیده: یکی از بن مایه های داستان های حماسی ایران، حضور قهرمانان و شخصیّت های اساطیری است. خدابانوان آب و دیگر ایزدبانوان از گونه های اساطیری هستند که در حماسه ها در ریخت ِزنانی نامدار تجسّم می یابند. با مرور و نگاهی دقیق به داستان بلند حماسی ـ پهلوانی سمکِ عیّار کارکرد چنین باوری را در مادینه ای از داستان، به نام آبان دخت می توان دریافت. وجود مضامینی نظیر: عشق ، زیبایی، حبس شدن در زیرزمین، محکوم به مرگ ، آزادی به قیمت از دست دادن معشوق نخستین و سرانجام به قدرت رسیدن این مادینة داستانِ سمکِ عیّار نشان از آن دارد که آبان دخت در ساخت کهن اساطیری اش نمادی از ایزدانِ مادینه مانند: ایشترِمیانرودی و آناهیتا می تواند باشد. بنابر این فرضیه، نگارندگان این نوشتار کوشیده اند، با بهکارگیری روش توصیفی/ تطبیقی -تحلیلی و استناد به آثار اسطوره شناسانی چون مهرداد بهار و ژرفنگری در لایه هایِ پنهان ِاسطوره ایِ نثر حماسی-پهلوانیِ سمکِ عیّار، نشان دهند که تأثیر و اشاعة فرهنگ میانرودان در اساطیر ایرانی سبب شکل گرفتن ساختارهای مشترکی می شود که یکی از نتایج آن به وجود آمدن همانندی هایی میان دو ایزدبانوی اساطیری و آبان دخت در داستان سمکِ عیّار است .
مطالعة الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمانهای «خوف و نی-نا» اثر شیوا ارسطویی «با تکیه بر رویکرد رابین لیکاف DSL»
رؤیا رحیمی؛ لطیفه سلامت باویل؛ احمد خیالی خطیبی
چکیده : این پژوهش به شیوة توصیفی – تحلیلی تلاش می کند تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمان های «خوف» و «نی نا» اثر شیوا ارسطویی، با الگوی رابین لیکاف (DSL) مطابقت دارد یا الگوهای ارائه شده در این آثار با الگوی مدّنظر وی در تعارض هستند؟ در این پژوهش از میان شاخصه های مدّنظر لیکاف (1975) بر سطح واژگانی تأکید شده و هر 5 مؤلفة این سطح شامل «استفادة مکرر از تردیدنماها یا تعدیلکنندهها»، «کاربرد صورتهای مؤدبانة زبان و پرهیز از دشواژهها»، «استفاده از قیدهای تشدیدکننده»، «کاربرد صفات عاطفی» و «کاربرد واژگان خاص زنانه» در نظر گرفته شده است. با این هدف پس از طبقهبندی داده های پژوهش و تحلیل آنها، ابتدا سعی شد که سبک نوشتاری شیوا ارسطویی در سطح گفتار شخصیت های زنانة این دو رمان مشخص و سپس با مؤلفه های مدّنظر لیکاف انطباق داده شود. یافتهها نشان می دهد که ارسطویی در زمینة انتخاب زبان شخصیت زنان این دو رمان دقت فراوانی داشته و مؤلفههایی مانند سن، طبقة اجتماعی، شغل، تحصیلات و ... در سبک گفتار زنان داستانهای وی به وضوح قابل مشاهده هستند و میتوان ادعا کرد که وی یکی از موفقترین زنان داستاننویس در این زمینه است. علاوه بر این، بسیاری از مؤلفه های حاکم بر سبک گفتار زنانه در داستانهای وی با الگوی رابین لیکاف مطابقت دارد. مؤلفه هایی مانند واژگان خاص زنانه، تردیدنماها، تشدیدکنندهها، سوگندواژه ها و جملات عاطفی شاخص ترین نمودهای این انطباق هستند.
چیستی «مقام امن» در ادبیات عرفانی
عادل مقدادیان؛ ابوالفضل تاجیک
چکیده: در عرفان اسلامی و در ادبیات عرفانی گاه از مفهومی تحت عنوان «مقام امن» صحبت شده است. این پژوهش کتابخانهای درصدد بررسی چیستی «مقام امن» در متون عرفانی است. در سیر نزول، هر عین خارجی، مقام امنی دارد. یعنی همان چیزی که در عین ثابت و سرّ قدرش، برای او رقم خورده است. در سیر صعود، سخن از مقامی است که اگر سالک به آن دست یابد، دیگر خوف از دست دادن روحیات و بیرون رانده شدن از مسیر سیر و سلوک را ندارد. در این مقام، سالک الی الله در ساحل امن است و از سبکبارانی خواهد بود که بیم قبض و تلوین معنوی برای او نیست، چه برسد به آنکه خوف و حزن دنیایی او را آزار دهد. در متون دینی نیز کلیدواژه «مقام امین» و همچنین عنوان «مقام محمود» بیشباهت با «مقام امن» موردنظر عارفان ادیب و شاعر مسلمان نیست. هرکدام از منازل سیر، سطح مورد انتظاری دارد که هرگاه سالک به آن سطح برسد به مقام امن آن منزل رسیده و می تواند وارد منزل بعدی سیروسلوک بشود. گاهی نیز عارفان صحبت از مقامی در طول سایر منازل و مقامات می کنند که از آن تحت عنوان «مقام امن» یاد کردهاند. مقامی که سالک با رسیدن به آن هیچگاه بیقرار نمی شود و خوف و حزن دوری از نزد خدا را نخواهد داشت. فرضیه ی وجود «مقام امن» و بیان چیستی آن در ادبیات عرفانی، مسئلهی پژوهش حاضر است.
کوشنامه و نقش قهرمان بیگانة «آماجگونه» در بازسازی هویت ملی ایرانیان
یینگ جون لئو
چکیده :در روند اسلامیشدن جامعة ایران پس از قرن هفتم میلادی، مفهوم نسب قومی و هویت تاریخی ایرانیان توسط افکار بیگانه بهشدت دستخوش دگرگونی و ابهام گردید؛ اما برخی از ادبای ایرانی، با رونقیافتن زبان و ادبیات فارسی، رسالت حفظ و احیای حافظة فرهنگی را بر عهده گرفتند. برخی از حماسههای ملی ایران که بر اساس افسانههای شفاهی و مکتوب، بین قرون دهم تا دوازدهم میلادی گرداوری و منظوم شدهاند، تأثیر بهسزایی در بقای سنت فرهنگی ایران داشتهاند. در میان این حماسهها، کوشنامه بهخاطر شکلدهی به یک قهرمان بیگانه، قابلتوجه ویژه است. این منظومه که سرایندهاش آن را داستانی از شاه چین خوانده است، بخشهایی از حافظة فرهنگی جمعی ایرانیان باستان دربارة درگیریهای نظامی دشمنان بیگانه با ایرانیان را در خود حفظ کرده است. بخش اصلی این مقاله شامل سه قسمت است. در قسمت نخست، پس از مروری مختصر بر داستان کوش پیلدندان، سه پیشنمونه برای کوش پیلدندان به دست داده و بررسی شده است: پادشاهان کوش در شمال آفریقا، پادشاهان سامینژاد بینالنهرین و پادشاهان امپراتوری کوشانی در شرق ایران. در قسمت دوم، با مراجعه به نظریة حافظة جمعی، مکانیسم تلفیق و ادغام پیشنمونههای چندگانه در روند شکلگیری شخصیت کوش پیلدندان موردبحث قرار میگیرد؛ و در قسمت سوم، بر اساس مفهوم «شخصیت آماجگونه» -که اصطلاحی رایج در پژوهشهای مربوط به ادبیات عامیانه در چین است– به جمعبندی و نتیجهگیری خواهیم پرداخت. برخلاف شاهنامه که با توصیف و به تصویرکشیدن پادشاهان و پهلوانان ایرانی، ستایش آنها بهخاطر اعمال قهرمانانه در ایجاد و حفظ تمدن و نیز دفاع از کشور، افتخارات، هویت ملی و وحدت ایرانیان را در دوران اسلامی بازسازی کرده است، کوشنامه از طریق ترسیم چهرة یک قهرمان بیگانه که دارای هویتی چندلایه از دشمنان خارجی است، «خود» را با شکلدادن به «دیگری»[1] شناسانده و اینگونه به بازسازی هویت ملی ایرانیان یاری رسانیده است.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه«متن پژوهی ادبی» می توانند به ایران، تهران، سعادت آباد، پل مدیریت، خیابان علامه طباطبایی جنوبی، نبش خیابان حق طلب، دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی، طبقه 2، دفتر فصلنامه با شماره تلفن: 88683705 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس ltr.atu.ac.irمراجعه کنند یا تماس بگیرند.