۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۴
کد خبر: ۷۲۶۶۷۶

شماره ۴۷ دوفصلنامه پژوهش‌های «ادب عرفانی» منتشر شد

شماره ۴۷ دوفصلنامه پژوهش‌های «ادب عرفانی» منتشر شد
شماره ۴۷ دوفصلنامه پژوهش‌های «ادب عرفانی» با ۸ مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 47 دوفصلنامه پژوهش‌های «ادب عرفانی» با صاحب امتیازی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران با مدیرمسئولی  مهدی محقق و سردبیری سید علی اصغرمیرباقری فرد منتشر شد.

این فصلنامه در 12 مقاله و 226 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

مطالعۀ شاخصه‌های نظریۀ بهزیستی در غزلیّات شمس برپایة روان‌شناسی مثبت‌نگر سلیگمن

مریم صفری؛ محمدعلی گذشتی؛ شیرین کوشکی؛ اشرف شیبانی اقدم

چکیده: بیان مسئله: مارتین سلیگمن، پدر روان‌شناسی مثبت، درجستجوی آنچه ارسطو«زندگی خوب» می‌نامد؛ بر جنبه‌هایِ مثبتِ انسان، تمرکز و تأکید می‌کند؛در نتیجه فضیلت‌ها وتوانمندی‌ها را جایگزینِ مؤلّفه‌های دستورالعملِ تشخیصِ اختلالات روان‌شناختی  قرار می‌دهد. این جنبشِ نوین با انگیزۀ بهینه‌سازی کیفیّت زندگی از طریق ارتقای شادی ذهنی در بسترِ رضایت از گذشته، شادمانیِ حال و امید وخوش‌بینی نسبت به آینده، شکل گرفته ‌است. نظریۀ بهزیستی ناظر بر هیجان مثبت، روابط مثبت، معنا، مجذوبیّت و دستاورد برای رسیدن به شکوفایی است. شش فضیلتِ عدالت‌طلبی، نوع دوستی، تعالی، خرد، شجاعت و میانه‌روی و بیست وچهار توانمندی، زیر بنای آن را تشکیل می‌دهند. روش: این  پژوهش، با روش تحلیل محتوا و یافته‌های آماری، به مطالعۀ شاخصه‌هایِ نظریۀ بهزیستی در غزلیّات شمس بر پابۀ روان‌شناسیِ مثبت‌نگر سلیگمن می‌پردازد تا ابعاد تازه‌ای از این اثر را  با نگاهی متفاوت مطرح کند. یافته‌ها و نتایج: از آنجا که اهداف مشترک آثار ادبی و عرفانی با روان‌شناسی مثبت‌نگر، تحصیلِ رضایت از گذشته، امید نسبت به آینده و کسب خشنودی در زمان حال، به منظورِ پرورش انسانِ توانمند در مسیر شکوفایی و زندگی بامعناست؛ به همین سبب اقیانوس پر رمز و رازِ غزلیّات شمس با سیطرۀ موسیقی و عشق، عرصۀ شکل‌گیری و نمودِ امواجی از عناصر نظریۀ بهزیستی است که در این پژوهشِ میان‌رشته‌ای بدان پرداخته شده‌ ‌است؛ در نتیجه  بر اندیشه‌های سازگاری مولانا و سلیگمن  در مقولۀ شکوفایی و ضرورت‌هایِ تلاش انسان در این باره،  برای دستیابی به کمال توجه دارد.

 

بررسی تطبیقی جایگاه روایات امام صادق (ع) در تفسیرهای لطائف‌الإشارات و کشف‌الأسرار

رضا طباطبایی عمید؛ قدرت ا... خیاطیان؛ عظیم حمزئیان

چکیده: تبیین مسئله: حدیث یکی از مهم‌ترین منابع تفسیری قرآن کریم است. به استناد روایات پیامبر (ص) و امامان (ع)، تأویل صحیح قرآن و حقایق آن را تنها ایشان می‌دانند. از مباحث مؤثر در فرهنگ شیعه شناخت جایگاه و مقام اهل‌بیت (ع) در تفاسیر قرآن و سایر فرق دینی است و این مهم تنها با تبیین رویکرد مفسران به روایات ایشان امکان‌پذیر است. سُلَمی در کتاب حقایق‌التّفسیر، تفسیری بر بخش‌هایی از قرآن منسوب به امام جعفر صادق (ع) را آورده است که پل نویا برای نخستین‌بار آن را منتشر کرد. وی امام صادق (ع) را نخستین مفسّری یافت که قرآن را با تجربۀ درونی خود بازخوانده و تفسیر کرده است.روش: در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و شیوۀ مقایسه‌ای بین دو تفسیر لطائف‌الإشارات قشیری و کشف‌الأسرار میبدی ـ از مهم‌ترین تفسیرهای عرفانی قرآن ـ میزان و شیوة به‌کارگیری روایات امام صادق (ع)، به‌ویژه روایات منسوب به آن امام در حقایق‌التّفسیر سُلَمی و رویکرد هرکدام سنجیده می‌شود.یافته‌ها و نتایج: این بررسی نشان می‌دهد همۀ روایات امام در لطائف، برگرفته از حقایقِ سُلَمی است؛ اما کشف‌الأسرار فقط مرجع بخشی از آنهاست. قشیری به کلام امام صادق (ع)، تنها مانند سخن یکی از مشایخ تصوف نگریسته است. میبدی با نقل روایات از قول امام صادق (ع) از تفسیر منسوب به امام (ع) و دیگر منابع، از ایشان، هم مانند پیشوای مذهبی و هم مثل پیر طریقت یاد کرده است. هر دو مفسر براساس روایتی از امام صادق (ع) به وجود مراتب در قرآن معتقدند و تفسیر ظاهری را در کنار تفسیر باطنی می‌پذیرند. هر دوی آنها به اتحاد بین شریعت، طریقت و حقیقت باور دارند. بنای تفسیر اشاری در هر دو تفسیر، تجربۀ عرفانی است که مبانی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و زبان‌شناختی را شکل داده است.

 

بررسی شخصیت‌شناختی ابن‌عربی در رمان موت صغیر اثر محمدحسن علوان برپایة کهن‌الگوی آنیما

طاهره حیدری

چکیده :بیان مسئله: از دیدگاه کارل گوستاو یونگ، انسان‌ها افزون‌بر ضمیر ناخودآگاه شخصی، بخش مشترکی به نام ناخودآگاه جمعی دارند. کهن‌الگوها محتویات این بخش از روح و ذهن را تشکیل می‌دهند. نقد کهن‌الگویی یکی از رهیافت‌های اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی کهن‌الگوها و نقش آنها در ادبیات می‌پردازد. از میان این کهن‌الگوها در این پژوهش، به کهن‌الگوی آنیما پرداخته می‌شود. آنیما نیمة زنانة وجود مردان است که تحت شرایط زندگی هر شخص دچار تحول می‌شود و نمودهای مثبت و منفی آن، جلوه می‌یابد. در گسترة ادبیات در فرهنگ‌های مختلف نیز شاهد زایش مضامینی قوی از این کهن‌الگو هستیم؛ بنابراین ضروری می‌نماید به بررسی فراورده‌هایی مانند رمان پرداخته شود که برپایة روان‌تحلیل‌گری به ناهشیاری فرد وابسته‌تر هستند. این پژوهش، چگونگی تجلّی این عنصر را در روان شخصیت ابن‌عربی در رمان موت صغیر اثر محمدحسن علوان، نویسندة برجستة عربستانی، تحلیل می‌کند؛ کهن‌الگوی آنیما در سطوح مختلف، در شخصیت اصلی رمان نمود دارد. او پس از آشنایی با آنیمای خود و ادغام با آن به تفردی می‌رسد که یونگ آن را کهن‌الگوی سعادت می‌نامد؛ همین مسائل، چرایی و ضرورت انجام پژوهشی در این باره را تبیین می‌کند.روش: این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از شواهد استخراج‌شده از رمان، به شباهت‌های معشوقة ابن‌عربی به مفهوم آنیما در نظریة یونگ پرداخته است.یافته‌ها و نتایج: این پژوهش اثبات می‌کند که آنیما تأثیری شگرف در ایجاد حوادث و رویدادهای داستان یادشده داشته و زمینه‌های کشمکش را در میان شخصیت‌ها ایجاد کرده است. یافته‌ها بیانگر این است که وجوه مثبت آنیما در قالب معشوق، راهنما، اوتاد و... جلوه‌گر شده است.

 

بررسی سبکشناختی دنیاهای محتمل در داستان عرفانی دقوقی از مثنوی مولانا

زینب حاج ابوکهکی؛ اشرف شیبانی اقدم؛ محمدعلی گذشتی

چکیده: بیان مسئله: در سبک‌شناسی شناختی، نظریة دنیاهای محتمل برای درک پیرنگ‌های متضاد و متناقض روایت‌ها به کار می‌رود. اصول این نظریه نوع خوانش روایت ادبی و تأثیرات متقابل متن و خواننده را تبیین می‌کند. روایت‌شناسی دانشی بینارشته‌ای است؛ به همین سبب، رویکرد پساکلاسیک آن با رشته‌های دیگر ارتباط نزدیکی دارد و اهمیت رابطة میان علوم و روایت را آشکار می‌کند.روش: در این جستار با تکیه بر نظریة دنیاهای محتمل، ارتباط میان مفهوم جهان‌های موازی در فیریک و معناشناسی روایت در متون عرفانی با روش تحلیلی ـ توصیفی بیان می‌شود. حکایت دقوقی از دفتر سوم مثنوی، ویژگی‌های فراداستان، پسامدرن و سورئالیسم را دارد و به همین علت، آگاهی از مبحث هستی‌شناسی کوانتوم و جهان‌های موازی در علم فیزیک می‌تواند در فهم این روایت پیچیده و دیگر متون عرفانی مؤثر باشد و مخاطب را به تفکر دربارة مرز میان واقعیت و خیال وادارد.یافته‌ها و نتایج: در این داستان، کنش‌ها و اتفاقاتی که در ساحل رخ می‌دهد، تداعی‌گر جهان موازی است که درگاه ورود به آن، ساحل دریاست. با توجه به تعریف‌های ارائه‌شده از «دسترسی‌ها»، راویِ فراداستانی به خلق دنیای محتملی دست می‌زند که دسترسی به آن به‌صورت زمانی، زبانی، طبیعی و اشیا است و البته بسامد دسترسی‌های طبیعی بیشتر است.

 

جلوه‌های هنرآفرینی کاربردِ مفاهیم قرآنی در اشعار عرفانی حزین لاهیجی

فاروق نعمتی؛ رضا کیانی

چکیده :بیان مسئله: زبان ادبی، به‌ویژه شعر، بستری مناسب برای تجلّیِ آموزه‌های قرآنی شاعرانی است که به پشتوانة ارجاع‌دادن اندیشه‌هایشان به کلام مقدّس وحی، امکان دریافت و تفسیر معنویِ سروده‌های خود را برای مخاطبان فراهم می‌آورند. در این زمینه، حزین لاهیجی، شاعر صوفی‌مسلک قرن دوازدهم، به‌شیوه‌های گوناگونْ تحت تأثیر قرآن قرار گرفته و با الهام از آیات آسمانی، به فرایند خوانش و تحلیل سروده‌های عرفانی خود یاری رسانده است. پژوهش حاضر تلاشی برای واکاوی شیوه‌های اثرپذیری حزین لاهیجی از قرآن کریم در تببین برخی مضامین عرفانی است. در این پژوهش، نگارندگان بر آن هستند با بررسی سروده‌های شاعر به سه پرسش زیر پاسخ دهند: حزین به چه شیوه‌هایی از کلام وحی تأثیر پذیرفته است؟ عمده‌ترین مفاهیم عرفانی ارجاع داده‌شدة شعر حزین به مضامین قرآنی کدام‌ است؟ حزین در اشعار عرفانی، چگونه بن‌مایه‌های قرآنی را با تصرّفات شاعرانه همسو کرده است؟روش: روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر سروده‌های حزین لاهیجی است.یافته‌ها و نتایج: تأثیرپذیری حزین به دو فرم صریح و غیرصریح، گاه از محتوا وگاهی از واژگان قرآن نمود می‌یابد؛ به‌گونه‌ای که مفردات، ترکیبات، مضامین و حوادث قرآنی، همسو با سروده‌هایش، زمینة تنوّع بیان و تبلور اندیشه‌های عرفانی وی را ایجاد می‌کند. نتایج پژوهش گویای آن است که مفاهیم ناب حوزة عرفان مانند «توکّل»، «تجلّی»، «استقامت»، «قُرب»، «فنا» و «بقا»، به ‌پشتوانة آیات مبین الهی، تأویلی روحانی یافته‌اند. افزون‌بر این، هنجارشکنی‌های عامدانة حزین، بخشی از سروده‌های وی را در هاله‌ای از تصرّفاتِ شاعرانه فروبرده است.

 

بررسی تذکرة‏الأولیا و مثنوی‏های عطار براساس نظریة بیش‏متنیت ژنت

زهرا پیرحیاتی؛ علی حیدری

چکیده : بیان مسئله: تذکرة‏الأولیا مهم‏ترین اثر منثور عطار و از بزرگ‏ترین متون منثور عرفانی است. تذکرة‏الأولیا این امکان را دارد که مناسبات بینامتنی موجود در آن با آثار عارفان دیگر و حتی با مثنوی‏های خود عطار بررسی شود.روش: هدف این پژوهش نشان‏دادن ارتباط متنی پنجاه و یک حکایت مشترک تذکرة‏الأولیا و مثنوی‏های عطار با رویکرد بیش‏متنیت ـ یکی از ارکان پنجگانۀ نظریۀ ترامتنیت «ژرار ژنت» ـ است که با روش توصیفی ـ تطبیقی به انجام رسید.یافته‌ها و نتایج: یافته‏های پژوهش بیانگر ارتباط گستردۀ تذکرة‏الأولیا و مثنوی‏های عطار است. هر دو نوع بیش‏متنیت (همانگونگی و تراگونگی) در این آثار مشاهده می‏شود. این ارتباط بیشتر از نوع تراگونگی است. از میان مثنوی‏های عطار، بیشترین درصد حکایت‌های مشترک با تذکرة‏الأولیا به‏ترتیب در منطق‏الطیر، الهی‏نامه، مصیبت‏نامه و اسرارنامه مشاهده شد.

 

تحلیل داستان پیر چنگی برپایة الگوی روایی گریماس

شیرزاد طایفی؛ نصیراحمد آرین؛ همیلا آرین

چکیده: بیان مسئله: داستان پیر چنگی ازجمله داستان‏های جذّاب مولوی در دفتر اول مثنوی است که خوانش‏های متفاوتی از آن صورت گرفته و هر خوانش، یکی از ابعاد معنایی و وجوه پنهان آن را برکاویده است. در این پژوهش، به تحلیل ساختار روایی این داستان برپایة الگوی روایی گریماس پرداخته‏ می‏شود. هدف اصلی، ترسیم طرح روایی و فهم موضوع اصلی داستان از راه تشخیص کارکرد و کنش است؛ ضمن اینکه به پرسش‏‏های زیر به‏گونه‏ای مشخص پاسخ داده می‏شود: کارکرد اصلی این داستان که پایة طرح روایی آن را شکل می‏دهد، چیست؟ داستان‏های ضمنی‏ای که درون این داستان آمده‏اند و به‏‏نوعی اجزای تشکیل‏ دهندۀ کل نظام روایی هستند، چه مسئله‏ ای را برای کارکرد اصلی در این داستان تقویت می‏کنند؟ فرض پژوهش بر این است که از میان همۀ کارکردهای شامل در داستان پیر چنگی، دو کارکرد می‏تواند کارکردهای اصلی باشد؛ این دو کارکرد، دو درون‏مایة اصلی را در این داستان می‏پرورد؛ نخست «طلب مال» که پیر چنگی با نواختن چنگ از خداوند می‏طلبد و دوم، «قضاوت سطحی و آگاهی‏نداشتن از حقیقت اصلی». از میان این دو کارکرد مهم، یکی از آنها را می¬توان به کمک تحلیل ارتباطِ معانی پنهان داستان-های ضمنی، با یکی از این دو کارکرد و ترسیم طرح پیرنگ داستان براساس الگوی روایی گریماس، هستۀ اصلی همة کارکردها شناخت.روش: در این پژوهش، ساختار روایی داستان پیر چنگی مثنوی برپایة الگوی روایی گریماس تحلیل می‏شود.یافته‌ها و نتایج: نتیجۀ پژوهش نشان می‏دهد که با دقت در ژرف‏ساخت روایت و عامل‏های کنشی در این داستان، کارکرد پایۀ «بیرون‏شدن پیر چنگی از مکان بسته به بیابان» برای شکل‏گیری درون‏مایة اصلی داستان، یعنی «‏آگاهی ‏نداشتن از حقیقت اصلی» است؛ زیرا هم زیرساخت روایی و هم داستان‏های ضمنی، نظامی را برای فُرم‏بخشیدن به این کارکرد و درون‏مایه شکل می‏دهند.

 

تأملی در پرسش متداولِ «خدای-تعالی- با تو چه کرد؟» در متون منثور عرفانی (شخصیت‌ها، دلایل و جزئیات رحمت و عذاب)

امیر حسین مدنی

چکیده :بیان مسئله: یکی از پربسامدترین بُن‏مایه‏های متون عرفانی، خواب و رؤیا‏ست که نوعی کرامت به شمار می‏رفته و به‏سبب إخبار از عالم غیب، ابزاری برای کسب شناخت و آگاهی بوده ‏است. در میان این خواب‏ها، به‏دلیل نگرانی و ترس صوفیه از عالم پس از مرگ و عاقبتِ کار خود، پرسشِ «خدای ـ تعالی ـ با تو چه کرد؟» بسیار متداول ‏است؛ پرسشگر از راوی می‏خواهد که او را از سرنوشت خود و حوادث عالم برزخ آگاه ‏کند. اگر خداوندْ راوی را آمرزیده‏ است، دلیل آمرزش چه بوده و اگر احیاناً عتاب یا عذاب کرده، به تاوان کدام غفلت و اشتباه او بوده ‏است.روش: نگارنده در این مقاله برای پاسخ به پرسش یادشده، هجده متن منثور عرفانی را بررسی کرده است.یافته‌ها و نتایج: با تحلیل حکایات مرتبط، این نتیجه حاصل شد که در بیشتر اوقات، راوی از آمرزش خداوند و لطف او خبر می‏دهد و اینکه کار، آسان‏تر از آن ‏است که خلق می‏پندارند‏؛ به‏گونه‏ای‏ که در مقابل پنجاه‏ و ‏نه حکایت رحمت خداوند، تنها با نُه حکایت عذاب و عتاب او مواجهیم. تأمّل در حکایات نشان ‏می‏دهد که لطف و «رحمتِ بی‏علّت» خداوند و به عبارت دقیق‏تر «فضل و کَرَم» او افزون‏بر عارفان و پارسایان، مردمان عادی و گناهکاران و قاتلان را نیز در بر می‏گیرد و از این نظر، اصل نقدش، داد و لطف و بخشش ‏است؛ همچنین بهشت و نعمت‏های بهشتی، کمترین پاداش خداوند به رستگاران ‏است؛ در‏حالی‏که رؤیت خداوند و همنشینی با او، رضایت و خشنودی حق از بنده، استقبال پیامبر (ص) از عارف و همنشینی با پیامبران و صالحان، پاداش‏های ویژه‏تری به شمار می‏روند.

 

تحلیل گفتمان انتقادی کتاب اسرارالتّوحید بر مبنای الگوی ون لیوون

فائزه عرب یوسف آبادی؛ زهرا داور

چکیده: بیان مسئله: اسرارالتوحید اثری عرفانی است که در آن، کارگزاران اجتماعی به‌شیوه‌های مختلف بازنمایی می‌شوند.روش: هدف در این پژوهش، تحلیل گفتمان این کتاب بر مبنای الگوی ون لیوون و با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی است.یافته‌ها و نتایج: نتایج اولیه بیانگر آن است که ابوسعید ابوالخیر در این اثر ازطریق فعّال‌سازی، نیرویی پویا و اثرگذار معرفی شده است. بیشترین بسامد نام‌دهی پس از ابوسعید ابوالخیر مربوط به خواجه حسن مؤدب، کارگزار مخصوص ابوسعید و ابوالقاسم قشیری است. آشکار است که بسامد نام‌دهی این شخصیّت معتبر به‌دلیل گرایش نهایی او به ابوسعید، تأثیر شگرفی بر وجهه و مشروعیت معنوی ابوسعید ابوالخیر گذاشته است. در اسرارالتوحید بیشترین بسامد گروه‌ها مربوط به مشایخ/ صوفی، درویشان و مریدان است که همه مربوط به گروه خود و گفتمان طریقت‌محور هستند. در زیرشاخة نامشخّص‌سازی مشخص شد که هویّت کارگزاران ناشناس در تبلیغ گفتمان طریقت‌محور اهمیتی ندارد؛ بلکه مهم عملی است که آنها انجام می‌دهند. عمل این کارگزاران ناشناس همواره کارکردی مشابه و مؤثر در بیان دیدگاه‌های عرفانی نویسنده دارد که اغلب شامل مشاهده، دریافت عظمت و اهمیّت شخصیّت معنوی ابوسعید ابوالخیر است. در اسرارالتوحید، انسان‌نمایی حیوانات بار ایدئولوژیکی دارد؛ زیرا حضور این حیوانات وحشی از مقولة کرامات ابوسعید ابوالخیر است تا نشانی بر مشروعیّت، تثبیت قدرت و صدق او باشد. ازنظر مولفة حذف ثابت شد که بخش‌هایی از دانسته‌های ابوسعید شامل مقولة کم‌رنگ‌سازی می‌شود؛ زیرا تولیدکنندۀ گفتمان در این اثر، مانند دیگر سالکان، موظّف است از افشای اسرار ربّوبی بپرهیزد و سرّ حق را جز با اهل حق در میان نگذارد.

 

نقدی شناخت‏شناسانه بر داستان «پادشاه و وزیر یهودی» در مثنوی معنوی

فرهاد محمدی

چکیده :بیان مسئله: داستانِ «پادشاه و وزیر یهودی» در مثنوی معنوی  در خوانش نخست، بیانگر روشی در سیاستِ صاحب‏منصبان برای تفرقه‏افکنی میان پیروان یک دین و آیین است. این داستان از دیدگاه معرفت‏شناختی و اندیشگانی نیز تصوّرات غلط و اشتباه‏های انسان را در استدلال به نمایش گذاشته است. مولانا در این داستان با نمایش طرح و نقشة وزیر برای نابودی دین مسیحیّت، عملاً نشان داده است که چگونه استدلال نادرست و نیز قضاوت و عمل مبتنی بر آن استدلال باعث فاجعه می‏شود.روش: در این جُستار چگونگی استدلال و توجیه وزیر و پادشاه یهودی برای کار آنها به‌صورت توصیفی ـ تحلیلی نقد و بررسی می‏شود تا نقص‏ها و ایرادهای ساختار اندیشة آنان پدیدار شود.یافته‌ها و نتایج: دستاورد پژوهش بر این موضوع دلالت دارد که اشتباه پادشاه و وزیر یهودی منشأ شناختی دارد و به تصوّرات نادرست آنها برمی‏گردد. آن‏ دو با ذهنیّت بنیادگرایانة دوقطبی، به موضوع (دین مسیحیّت) اندیشیده ‏اند و برپایة همین ذهنیّت به ارزشگذاری، قضاوت و سرانجام صدور حکم اقدام کرده‏اند.

 

چیستی و چرایی تأثیر ادبیات عرفانی بر نگارگری ایرانی (با رویکرد نشانه‌شناسی)

علیرضا شادآرام؛ زهرا نامور

چکیده : بیان مسئله: رویکرد تدریجی صوفیانه نسبت‌به اسلام باعث شد از قرن ششم هجری به بعد گفتمان عرفانی در ایران به یکی از گفتمان‌های غالب فرهنگی تبدیل شود. عرفان و تصوف پیش و بیش از هر چیزی در ادبیات فارسی تجلی یافت. ادبیات عرفانی فارسی به‌تدریج جهان‌بینی بخش عظیمی از جامعة ایرانی را شکل داد و توانست سایر هنرهای ایرانی، ازجمله نگارگری را تحت تأثیر قرار دهد و در خدمت خود نگه دارد. ادبیات عرفانی به‌صورت خاص در تکنیک‌های زیبایی‌شناسیِ هنر نگارگری ازجمله نشانه‌های دیداری و دلالت‌های آنها بسیار مؤثر واقع شد. مطالعة نگارگری ایرانی ـ اسلامی به‌مثابة متن فرهنگی ـ هنری می‌تواند مخاطب را به مجموعه‌ای از رمزگان نشانه‌ای رهنمون کند که در بستر عرفان اسلامی شکل گرفته‌اند.روش: در این پژوهش با هدف تحلیل ارتباط ادبیات عرفانی و نگارگری ایرانی با رویکرد نشانه ـ معناشناسانه کوشش شد تا نشان داده شود که تأثیر ادبیات عرفانی بر نظام دلالتگر نگارگری ایرانی چه کیفیتی دارد و ویژگی‌های آن چگونه در نشانه‌های دیداری نگاره‌ها متجلی شده است. برای این منظور مجموعه‌ای از نگاره‌ها مطالعه شد که از آن میان به شش نگاره در این مقاله استناد شده است.یافته‌ها و نتایج: در میان انواع نشانه‌ها، واکاوی شاخص‌ترین نشانه‌های دیداری مانند پرسپکتیو، چهره‌پردازی، رنگ، نور، قاب‌بندی و صورخیال در نگاره‌های ایرانی نشان می‌دهد که این نشانه‌های دیداری غالباً بر مضامینی عرفانی، مانند وحدت در کثرت، کیفیّت نفس و روح انسانی، معنویّت و نظام احسن حاکم بر جهان، حرکت انسان متعالی از جهان مادّی به جهان معنوی و جاودانگی دلالت می‌کنند. اشتراک مدلول‌های دو نظام متفاوت ادبیات و نگارگری برخاسته از فرهنگ غالب و مشترکی است که این دو نظام، از یکسو در بستر آن شکل گرفته‌اند و ازسوی دیگر در تثبیت و شکل‌گیری آن مؤثر بوده‌اند.

 

نگاهی تطبیقی به داستان قرآنی «موسی و خضر» و داستان «پسرخوانده» از لِف تالستوی

سیده مهنا سیدآقایی رضایی؛ فرزاد بالو

چکیده :بیان مسئله: لِف تالستوی، فیلسوف، متفکر دینی و نویسندۀ روسی، از چهره‌های برجسته در ادبیات داستانی جهان است. او در آفرینش آثار خود از دستاوردهای فرهنگی ملل مختلف، به‌ویژه مشرق‌زمین و آموزه‌های اسلامی بهره گرفته است. دستاوردهای پژوهش نشان می‌دهد تالستوی در خلق داستان معروف «پسرخوانده»، از داستان قرآنی «موسی و خضر» تأثیر پذیرفته است.روش: نویسندگان در این پژوهش می‌کوشند با روش توصیفی ـ تطبیقی، تأثیرپذیری تالستوی را در آفرینش داستان «پسرخوانده» از داستان قرآنی «موسی و خضر» بررسی کنند.یافته‌ها و نتایج: میان این دو داستان یادشده، چه ازنظر ساختاری و چه محتوایی شباهت‌های عمده‌ای دیده می‌شود: در هر دو داستان شخصیت‌های اصلی نمادین هستند و در نقش مرشد (پدرخوانده، تارک دنیا/ خدا، خضر) و مرید (پسرخوانده/ موسی) ظاهر می‌شوند؛ خواننده شاهد درآمدی تمثیلی بر متن اصلی داستان‌ها و رویدادهای سه‌گانه‌ای است که در ظاهر ناعادلانه و غیراخلاقی است و اعتراض پسرخوانده/ موسی را به همراه دارد؛ اما با رمزگشایی پدرخوانده/ خضر حقیقت نهفته در ورای این رویدادها آشکار می‌شود و اینچنین به مخاطبین خود می‌آموزند که انسان به مقدرات الهی آگاه نیست؛ بنابراین نباید در جایگاه خدایی بنشیند و قضاوت کند و در جریان طبیعی حوادث دست برد؛ بلکه باید به خدا توکل کند و تسلیم تقدیر الهی باشد.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دو فصلنامه پژوهش‌های «ادب عرفانی» می توانند به نشانی دانشگاه اصفهان، سازمان مرکزی، طبقه سوم-اداره انتشارات - دفتر مجلات با شماره تلفن 03137934125 تماس گرفته یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس jpll.ui.ac.ir مراجعه کنند.

ارسال نظرات