تحلیل هفته
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، دیدار رهبر انقلاب و مسأله تولید اقتصادی در منظومه فکری ایشان، بروز قدرت نظامی و امنیتی ایران در ماجرای حمله صهیونیستها به مرکز وزارت دفاع در اصفهان، زلزله خوی و تلاشهای همه نهادها و دستگاههای کشور برای حل مشکلات مردم و زبان درازی اصلاحات، اتفاقات مناطق اشغالی، تلاش صهیونیستها برای گسترش ارتباطات و عادی سازی روابط با باکو، حادثه حمله مشکوک به سفارت آذربایجان و سخنان مولوی عبدالحمید برای عادی سازی و به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم موقت و جعلی صهیونیستها در مناطق اشغالی از موضوعات مهم این شماره از تحلیل هفته است.
دیداری مهم با تولید کنندگان و دانش بنیانهای کشور
رهبر معظم انقلاب که طی سالهای اخیر مهمترین راه حل برون رفت کشور از مشکلات را مسأله تولید عنوان فرمودهاند، در هفتهای که گذشت، دیداری مهم و اساسی با تولید کنندگان کشور داشتند. دیداری که حاکی از عمق توجه رهبر معظم انقلاب به مسأله تولید ملی بود. با این وجود که افرادی به ظاهر و به اسم ملیگرایی، برنامههایی را ضد مردم و ملت ایران پیاده ساختند؛ اما این اسلام ناب محمدی با زعامت امامین انقلاب بود که بدون هیچ ادعایی برای ترویج و توسعه زبان فارسی کوشید و سالها برای ایران و ایرانی خیر و برکت آوردند.
اهمیتی که رهبر انقلاب برای تولید کنندگان و شرکتهای دانش بنیان قائل بودند به قدری بود که فرمودند تا جان در بدن دارم از حرکت علمی کشور دفاع خواهم کرد که قطعاً تولیدات دانش بنیان نیز از این قاعده مستثنی نیست. از سوی دیگر شعار سال یعنی تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین نشان میدهد که این دیدار به همه لحاظ، جزو دیدارهای بسیار حساس و مهم به شمار میرود.
اگر اقتصاد کشوری مبتنی بر تولید آن هم از نوع دانش بنیان برنامه ریزی و حرکت کند، میتواند بدون اتکا به نفت و تنها با اتکای به فکر دانشمندان و نخبگان، از بسیاری از مشکلات خلاص شود. البته این مهم، نیازمند دولتی است که به درستی فرصتها را برای دانشمندان و نخبگان مهیا کند و به آنها اهمیت بدهد. رهبر معظم انقلاب چه در زمان ریاست جمهوری خود و چه در سخنرانیها و دیدارها با نخبگان جامعه، عملاً و به تنهایی ثابت کردهاند که حامی و پشتیبان جامعه نخبگانی که تولید دانش بنیان هستند.
برخی از نخبگان به این دلیل که فکر و محصولشان، باعث از رونق افتادن کار مافیاهایی که سودشان در تولیدات بی کیفیت و ضعیف است، مورد بی مهری و بی توجهی عامدانه بعضی از دولتمردان جاهل یا خائن قرار میگرفتند. افرادی که حتی به خاطر منافع شخصی خودشان، حاضر به تعطیل کردن بعضی از حرکاتی که پشتوانهای غیردولتی داشت، میشدند. برای مثال تولید الیاف مخصوص کربن که برای صنایع نظامی، جزو محصولات پرکاربرد است، ذیل یک قرارداد خائنانه و غیررسمی تحت عنوان برجام 2 توسط دولت جاسوسها مورد اصرار قرار گرفته بود.
رهبر انقلاب در این دیدار از تولید کنندگان یک درخواست مهم و قابل تأمل و توجه داشتند. ایشان از تولیدکنندگان خواستند که بر روی محصولات خودشان به جای made in iran به زبان فارسی بنویسند ساخت ایران. نکته دیگری که رهبر انقلاب مورد اشاره قرار دادند، بحث رقابتی کردن محصولات بود. ما شاهد هستیم که شرکتهای دانش بنیان بسیاری از محصولات خارجی که کشور ما به دلیل تحریمهای ناجوانمردانه از آنها محروم شده است را با کیفیتی مشابه و حتی بهتر از نوع خارجی آن تولید کردهاند؛ اما از نظر قیمتی چند برابر قیمت آن مدل خارجی، ارزانتر تمام شده است.
بدیهی است که اگر دولت بتواند زمینهها را برای حفاظت از این نوع محصول فراهم آورد و از سویی امکان حضور این شرکتهای دانش بنیان را در بازارهای رقابتی خارجی فراهم آورد، قطعاً بسیاری از مشکلات کشور مانند خروج چند برابری ارز به خاطر بعضی از این محصولات حل خواهد شد و از طرفی بابت صادرات این محصولاتی که مورد نیاز کشورهای مختلف جهان است، راحت میشدیم. البته نباید فراموش کرد که کشور ما در هر زمینهای که توانست موفق به خودکفایی شود، دشمن از تحریمهای خود ناامید شد.
تسهیل فرایندهای دریافت مجوز، رفع موانع در واگذاری مدیریتها به مردم، جلوگیری از واردات بی رویه، پرهیز بخش دولتی از رقابت با بخش خصوصی، جلوگیری از تصمیمهای متناقض و تغییر مکرر قوانین و مقررات، علاج راه دراز و پر پیچ و خم فرآیندهای اداری، بهبود محیط کسب و کار، افزایش بهرهوری، ارتقاء دانش و فناوری، اجرای درست سیاستهای اصل 44 قانون اساسی و نکات مهم دیگری را برای حل مشکلات تولید عنوان، طرح و بررسی کردند.
نکته قابل توجه دیگری که در بیانات رهبر معظم انقلاب وجود داشت، اشاره ایشان به خطای مهمی که در اوایل انقلاب توسط دولت انجام میشد، آن هم ورود دولت به همه امور اقتصادی بود. رهبر معظم انقلاب در زمان ریاست جمهوری با این وجود که ریاست دولت را برعهده داشت؛ اما کسی مانند میرحسین موسوی با تفکرات مارکسیستی به عنوان نخست وزیر به ایشان تحمیل میشد که شخص رهبر انقلاب از آن دوران به خاری در چشم و استخوانی در گلو تعبیر میفرمود.
میرحسین موسوی چه در کابینه اول که حداقل تعدادی از نیروهای انقلابی در آن حضور داشتند و چه در کابینه دوم که بیشتر این اعضا به خاطر اختلافات از کابینه کنار رفتند، بر دولتی سازی همه چیز تأکید میکرد. اما در مقابل رهبر معظم انقلاب در آن دوران بر تکیه بر انرژی و قوای مردم برای پیشبرد امور اقتصادی کشور اشاره میکرد تا دولت چابکتر بتواند زمینهای برای حرکت اقتصادی کشور را فراهم آورد. همین موضوع و تفریط جریانهای زاویه دار در دولتهای بعدی به خصوصی سازی صوری تبدیل شد که بسیاری از کارشناسان از آن به عنوان خصولتی سازی یاد میکنند. به ظاهر همه چیز خصوصی میشد؛ اما دستانی از درون دولت از آن سود میبردند که بعدها عنوان مافیا به این جریانات اطلاق میشد.
اهمیت فکر و فناوری ایرانی، از زمین گیر کردن ارتش اوکراین تا ریزپرندههای انتحاری در اصفهان
وقتی میخواهیم درباره اهمیت فکر و فناوری ایرانی صحبت کنیم، میتوانیم به اتفاق مهمی که در هفته گذشته در اصفهان رخ داد اشاره کنیم. پهپاد شاهد که یکی از فناوریهای ایرانی است و آن فناوری طبق قراردادی معقول و منطقی که مورد پذیرش تمام مجامع بین المللی است در اختیار کشور روسیه قرار گرفته است، یکی از فناوریهای ابتدایی ایران در زمینه پهپادی است.
بدیهی است که هیچ کشوری فناوری پیشرو خود را به خصوص در زمینههایی که کاربرد نظامی آنها وجود دارد، افشا نمیکند و حتی در اختیار کشورهای دیگر قرار نمیدهد. حال پهپاد شاهد که یکی از این فناوریهای قدیمی است، در اختیار ارتش روسیه قرار دارد. کاری به این بازی روانی رسانههای معاند نداریم که تلاش میکنند به این طریق ایران را یکی از پایههای اصلی جنگ اوکراین و ظالم نشان بدهند. بهتر است این رسانهها کمی درباره فروش تسلیحات شیمیایی و ممنوعه به عراق و عربستان سعودی سخن بگویند. جالب اینجاست که استفاده عربستان سعودی از تسلیحات ممنوعهای مانند بمبهای فسفری که علیه مردم یمن استفاده میشود آزاد است؛ اما ایران حق فروش فناوری پهپادی را به روسیه ندارد.
کشور ما با این وجود که هیچ ادعایی درباره صنایع و تسلیحات خود ندارد؛ اما حمله اخیر نشان داد که ادعاهای دشمن درباره تسلیحات خود از جنس همان ادعاهایی است که درباره آسفالتهای اسفنجی که قدرت جذب آب را دارند؛ اما بعد از هر بارش، خیابانهای اروپا تبدیل به رودخانه میشوند، هستند. هدف گیری سه ریز پرنده که قصد تخریب یکی از کارگاههای وزارت دفاع در اصفهان را داشتند، نشان از پیشرفت ایران در زمینه پدافند نیز میدهد. هرچند هدف گیری یک پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی در ارتفاع 18 کیلومتری از سطح زمین و انهدام درست آن، نشان میدهد که ایران نسبت به آمریکا در زمینه پهپادی و پدافندی چندصد پله بالاتر است.
مهمترین عبارت و تیتری که میتوان درباره این اتفاق به کار برد این است که بنویسیم: «انفجار در اصفهان، وحشت در تل آویو» صهیونیستها به خوبی میفهمند که هدف گیری آن ریزپرندهها که حاوی ماده منفجره خطرناکی بودهاند که قابلیت تخریب کامل آن کارگاه را داشت، توسط پدافند ناشناخته و معرفی نشده ایران، حامل چه پیامهای مهمی برای آنهاست. همین دلیل بود که وحشت انتقام و پاسخ متقابل در اسرائیل باعث آماده باش 100 درصدی آنها شد.
زلزله خوی و شفای دوباره اصلاحات! دولت رئیسی کف خیابانهای سرد خوی، رسانه روحانی چسبیده به بخاری تحریریه ساختمان سلام
زلزله کردستان، سیل خوزستان و ... که یکی تا مدتها دولت تدبیر و امید خبر دار نشد و دیگری پرزیدنت روحانی برای تفریحات آبی به جزیرههای جنوب رفته بود. اما حالا که زلزله در خوی آمده است، شبانه وزیر کشور به آنجا سفر کرده است تا از نزدیک و میدانی تمام تجهیزات و امکانات را هماهنگ کند. حتی آیت الله علیرضا اعرافی ظرفیتهای حوزوی را برای حمایت از مردم بسیج نمود. از طرفی تمام گروههای جهادی به سوی خوی گسیل شدند. دولت نیز تمام نهادها و دستگاههای خود را برای این اتفاق اعزام کرد.
البته این بار اول نیست که دولت سیزدهم اینطور به میدان آمده بود و قابهای دوربین، این حضور را ثبت کردهاند. تنها تفاوت این حوادث طبیعی در دولت سیزدهم با دولت تدبیر و امید این است که دولت آیت الله رئیسی همراه و همگام با مردم است. مثل آن شیخ کاخ نشین نیست که تا ساعاتی از ظهر، وقت به رنگ کردن ریش اختصاص بدهد.
جنگ در جنین، وحشت روز افزون در سرزمینهای اشغالی
کابینه جدیدی که در فلسطین اشغالی بر سر کار آمده است، در ادامه حملاتی که این رژیم به مناطقی مانند جنین انجام میداد، طی یک یورش تعدادی از فلسطینیها را به شهادت رساند. در تلافی این حملات نیز، جوانان فلسطینی به صورت هستهها و عملیاتهای سلولی، پاسخ این جنایتها را دادند. مهمترین نکتهای که در این عملیاتها حائز اهمیت بود، این بود که این جوانان تولد در دل رژیم صهیونیستی و زیست در میان آنها بدون ارتباط رسمی با هیچ یک از گروههای محور مقاومت بود.
شهید خیری علقم یکی از این جوانان فلسطینی بود که با 21 سال سن در یک عملیات دقیق و حساب شده بدون هیچ ارتباطی با هیچ یک از گروههای جهادی فلسطینی، به صورت خودجوش توانست ضربهای حساب شده و دقیق را به تعدادی از صهیونیستها وارد سازد. نکته قابل توجه در این عملیات حساب شده این بود که شهید علقم به زنان تیراندازی نمیکرد و تنها مردان را هدف گلوله قرار داد. صهیونیستها بعد از این عملیات باید تمام جوانان فلسطینی را مورد رصد قرار دهد و این تبعاً هزینههای بسیار سنگینی را برای سرویس جاسوسی آنها به بار خواهد آورد. قطعاً افزایش حجم رصد در داخل و خارج باعث میشود که گروههای مقاومت نیز بتوانند عملیاتهای بیشتر و دقیقتری را انجام بدهند.
حمله به سفارت باکو و سوء استفاده صهیونیستها/ تلاشهای شدید دشمنان برای قطع روابط دوطرفه
همسر آذربایجانی یک ایرانی بدون هیچ مشکلی با شوهر خود به آذربایجان میرود و به هیچ عنوان امکان بازگشت به ایران را پیدا نمیکند. شوهر او نیز با این تصور که همسرش در یکی از طبقات سفارتخانه این کشور در تهران نگهداری میشود، به صورت عجیبی امکان تهیه یک قبضه سلاح کلاشینکف و یک قبضه سلاح کلت کمری را پیدا میکند. وی برنامهای را نیز برای حمله به این سفارتخانه ترتیب میدهد و دست به اقدام میزند.
یک مأمور امنیتی یا بخوانید جاسوس این سفارتخانه کشته میشود، مأمور امنیتی دیگر مجروح میشود و یک مأمور امنیتی سوم، وارد عمل میشود و فرد مهاجم را خلع سلاح میکند. قطعاً این حمله، یک حمله شخصی بوده است؛ اما باید احتمالاتی را در این باره در نظر گرفت تا شاید مورد حساسیت سرویسهای امنیتی داخل قرار بگیرد.
البته قطعاً این احتمالات توسط آنها بررسی شده باشد. اولاً ممکن است این فرد و سناریو با هوشمندی توسط دشمن برنامه ریزی شده باشند. دوماً امکان دارد او به صورت غیر مستقیم تحت القائات خاص و غیرمستقیم توسط سرویسهای جاسوسی بیگانه قرار گرفته باشد و حتی تهیه سلاح نیز از این طریق صورت پذیرفته باشد. سوماً تلاش مقامات صهیونیستی آذربایجان برای برچیدن کامل سفارتخانه و انتقال آن با هواپیمای مخصوص، حاکی از احساس خطر آنها درباره عملیات جاسوسی این سفارتخانه در تهران باشد. چهارماً حضور نیروهای امنیتی این سفارت که بیشتر آنها وابسته به جریان صهیونیسم هستند. البته احتمالات دیگری نیز در این باره وجود دارد که قابل بررسی و طرح است.
همانطور که هرگونه ارتباط گیری با رژیم صهیونیستی منجر به صدور احکام سنگینی میشود، چرا باید یک سفارتخانه متعلق به کشور آذربایجان که دولتی تماماً صهیونیستی دارد، در کشور ما فعالیت داشته باشد؟ همزمانی این اتفاق با تلاش دولت آذربایجان برای عادی سازی بیشتر روابط با رژیم صهیونیستی و نیز افزایش ارتباطات دیپلماتیک، قابل توجه است. این انگاره به ذهن میرسد که الهام علیاف خط گرفته است که برای بستن ارتباطات رسمی دیپلماتیک با ایران، به این جریان بازی روانی چراغ سبز نشان بدهد تا روابط خود را با صهیونیستها افزایش بدهد.
نوبت آشتی کنون عبدالحمید به تل آویو رسید!!
شکی نبود مولوی عبدالحمید وقتی موضوع احترام به بهاییت به خاطر انسانیت را پیش کشید به تطهیر ارتباط با رژیم صهیونیستی نیز تن بدهد. او به طور رسمی از تریبون نماز جمعه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که بارها به صراحت اعلام دشمنی خود را با رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود، بحث عادی سازی روابط و پذیرش حاکمیت رژیم موقت سرزمینهای اشغالی را مطرح میکند؟
بعد از این سخنرانی خبر دستگیری عبدالمجید مرادزهی در زاهدان منتشر شد. پیش از این نیز سازمان اطلاعات سپاه با احضار مولوی عبدالحمید درباره مطالبی که در سخنرانیها مطرح میکرد، قطعاً به وی هشدار دادهاند. احتمالاً دستگیری عبدالمجید مرادزهی مرتبط به این ماجرا باشد و قطعاً ارتباطات مشاور مولوی عبدالحمید با سرویسهای جاسوسی دشمن برای سرویسهای امنیتی داخلی محرز شده است که اقدام به دستگیری وی کردهاند.
امیدواریم بعد از دستگیری مشاور امام جمعه مسجد مکی، محرز شود که این امام جمعه تحت تأثیر این مشاور نبوده باشد و همه چیز درست شود؛ اما قطعاً ادامه چنین مواضعی که بوی موشهای صهیونیست و دلارهای نفتی سعودی را میدهد، باید تصمیم گیری شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و بسیاری از مسؤولان را نسبت به مولوی عبدالحمید قاطع کند.