قرائت عهدنامه توسط طلاب جدیدالورود جامعةالزهرا
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، طلاب جدیدالورود جامعةالزهرا سلاماللهعلیها در مراسم اختتامیه دوره کوتاه مدت آموزشی و مهارتی «راه روشن» که از سوی مرکز آموزش های آزاد و مهارتی در حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام برگزار شد، عهدنامه «من با پای خودم، نیامدهام» را به صورت دسته جمعی قرائت کردند.
در این عهدنامه آمده است:
«دور و برمان پر است از آدمهایی که گاهی حتی اسم و رسم و مرامشان را نمیدانیم، پر از شبکهها و گروههای پر حرف و پرگو که شاید هیچ اعتقادی هم به گفتههایشان ندارند، اما با آنها گرم میگیریم، حرف میزنیم، آخرش هم وقتی "نقشه راه"مان را میبینیم دقیقا همان جایی که بودیم، هستیم بدون اینکه حتی یک قدم، جلوتر آمده باشیم ....
من امروز در این"راه روشن"، در برابر چشمها و آن نگاه همیشه پدرانه و مهربان شما، از شلوغیهای دنیا، کمی فاصله میگیرم تا با شما عهد ببندم، قرار بگذارم. می دانم مرا می بینید، مطمئنم صدایم را می شنوید؛ حتی حرف های نزده ام را هم خوب میدانید.
آقای خوب جهان! قبل از هر چیز، اول خودم اقرار میکنم که من با پای خودم به اینجا نیامدهام، بیدلیل راهم به امنترین خانه مادری جهان، نیفتاده است. من مطمئنم که شما من را دعوت کردهاید، از بین آن هفت میلیارد آدمی که روی زمین دارند زندگیشان را میکنند. حالا که انگشت انتخابتان به سمت من آمده است، حتما برایم برنامه داشتهاید، من با شما عهد میبندم که همه جوره، رو سفیدتان کنم...
من با شما قرار می گذارم تا جایی که می توانم "خوشاخلاق" باشم چون به پیشانیام، مُهر مسلمانی خورده است و پیامبر مهربانم، برای کامل کردن خوبی ها و اخلاق های خوب، مبعوث شده است.
من با شما عهد می بندم که "نماز و روزه ام" را دوست داشته باشم، چون بهترین راه و مطمئن ترین مسیر برای رساندن من، به "بهشتِ رضایت خدا"ست.
من قول می دهم که کارهایم را حتی شده یک روز در هفته، به "نیت پدر و مادر" شما انجام دهم، چون می دانم شما به آن ها احترام زیادی می گذارید و هر کسی هم که به آنها احترام بگذارد، برای شما بیشتر عزیزتر می شود، حتی شنیدهام شما برای دوستان عزیزتان که خیلی"مفید"اند، نامه هم مینویسید.
من قول می دهم که "زیارت نور"های جهان، یکی از اصلیترین کلاسهای درسم باشد، چون غبار آیینه دلم را زود جلا میدهد.
من عهد می بندم هر چقدر که میتوانم دست دوستانم را بگیرم چون به دستگیریهای پنهان و پیدای شما، به شدت نیاز دارم.
من قول میدهم درسهایم را آن قدر خوب بخوانم که فهمیدنهایم، یک قدم دنیا را به آن روز خیلی زیاد خوب، نزدیک کند.
من عهد می بندم که سر سفرههای مادی و معنوی، یادم باشد لقمه لقمه و جرعه جرعهای که روزی ام می شود، به خاطر وجود ولی نعمت بی نظیری مثل شماست.
من به شما قول میدهم تا وقتی زنده ام، دلم را تشنه هدایت شما نگه دارم و قدر نفس کشیدنهایم را در سرزمین جهان بانوی کرامت بدانم.
من قرار می گذارم که غم هایم را در دلم نگه دارم و از آنها به کسی گله و شکایت نکنم، چون باور کرده ام هیچ کسی برای دردهای من دوایی ندارد جز شما و این غمها آمدهاند که من را بزرگ کنند.
من دارم با شما آقای خوبِ عالم، عهد میبندم دهتا، صدتا، هزار تا ولی میدانم، این عهدها شاید گاهی پای عملشان لنگ بزند، ولی میخواهم دست من را که با پای خودم نیامدهام، را محکمتر از مثل همیشه بگیرید؛ ای امنترین انیس و مونس جهان!
راه روشنیها
سوم شعبانالمعظم ۱۴۴۴
پنجم اسفند ۱۴۰۱