۱۶ دی ۱۴۰۲ - ۱۸:۱۰
کد خبر: ۷۴۹۱۵۳

بفرمایید با بقیه بروید!

بفرمایید با بقیه بروید!
یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «در منطقه بولدوزری از عراقی‌ها جا مانده بود. که من توانستم تعمیرش کنم. موقع حرکت یکی از نیروها از من خواست همراهم سوار بولدوزر شود که به او گفتم: «نه! بفرمایید با بقیه بروید!»

عباس کمالی‌پور یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «بعد از اتمام عملیات بدر، یک گروه شناسایی ۹ نفره تشکیل دادیم و رفتیم برای شناسایی منطقه. بولدوزری از عراقی‌ها جا مانده بود.

بولدوزر خراب بود و بچه‌ها نمی‌توانستند آن را راه بیندازند. من که در تعمیرکاری کمی سررشته داشتم، خیلی سریع عیب آن را تشخیص دادم و درستش کردم.

لحظه‌ای که می‌خواستم بولدوزر را روشن کنم، یکی از نیروها آمد کنارم و گفت: «اجازه می‌دی کنارت بشینم؟ می‌خوام ببینم ماشین غنیمتی سوار شدن چه لذتی داره!»

گفتم: «نه! بفرمایید با بقیه برید!»

ناراحت شد و می‌خواست برگردد که صدایش زدم و گفتم: «ای بابا! چرا این قدر زود باوری؟ بیا بالا که وقت تنگه!»

با خوشحالی سوار بولدوزر شد و من راه افتادم. هنوز فاصله زیادی طی نکرده بودیم که عراقی‌ها خمپاره زدند. من به سختی مجروح شدم و آن عزیز مشهدی به شهادت رسید. تا مدت‌ها لبخند دلنشین او از خاطرم دور نمی‌شد.»

منبع: فارس
ارسال نظرات