۱۸ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۱
کد خبر: ۷۷۸۲۲۶

پشیمان‌ها!

پشیمان‌ها!
حمید فرخ‌نژاد و امثالِ او در لحن و گفتار و رفتارشان نشان داده‌اند از رفتن‌شان پشیمان‌اند، مخصوصاً زمانی که می‌گویند خودم مانده‌ام و تلفن همراهم، البته اشکان خطیبی، ارژنگ امیرفضلی و حتی برخی از خانم‌های بازیگر هم به مهاجرت اشتباهی‌شان، اذعان کرده‌اند.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، داستان مهاجرت برخی از چهره‌های شناخته‌شده هنری به آن شکلی که در فضای مجازی مطرح می‌شود یا خودشان ادعا می‌کنند، واقعیت‌های دیگری را در خود نهفته دارد. آن‌ها معمولاً می‌گویند: "پای مردم ایران ایستاده‌ایم و هر چه می‌کنیم به‌خاطر مردم است." اما واقعیت‌ها به مرور زمان خود را نشان دادند. واقعیت‌هایی که در طول این مدت آشکار شد و همچنان ادامه دارد. این افراد بیشتر برای تحقق اهداف کسانی که در صدد گسترش آشوب و ناآرامی در ایران هستند، تلاش کرده‌اند؛ جوانان را با تحلیل‌ها و تفسیرهای غلط و یک‌سویه مشغول ساختند تا بتوانند جایگاه و اقامت خود را در خارج از ایران تثبیت کنند.

کسانی که از هنرمندان می‌خواستند در فعالیت‌های فرهنگی و هنری شرکت نکنند؛ وقتی کسی هم در این فعالیت‌ها حاضر می‌شد، او را به محافظه‌کاری و عافیت‌طلبی متهم می‌کردند. به همین دلیل، برخی از هنرمندان در آن ایام در برابر دوربین سریال‌ها یا فیلم‌ها ظاهر می‌شدند و از اهالی رسانه می‌خواستند تا خبری از آن‌ها منتشر نشود، تا از حمله و هجمه‌های این گروه در امان بمانند. اما به تدریج صدای پشیمانی این گروه‌ها به گوش رسید.

این نکته به‌ویژه در مصاحبه اخیر اشکان خطیبی به وضوح نمایان است. هرچقدر هم که او بغض و اشک‌هایش را به خشم و مسائل دیگر ربط دهد، بی‌تردید دلش برای ایامی که در ایران بهترین فرصت‌های بازیگری برایش فراهم بود، تنگ شده است. همان فرصت‌هایی که حمید فرخ‌نژاد به‌طور صریح در گفت‌وگویش به آن اشاره کرد. عبارت "من مانده‌ام و موبایلم!" در روزهای اخیر بارها مطرح شده و طعنه‌ای است که کاملاً مشخص است به کدام گروه و افراد تعلق دارد.

فرخ‌نژاد در گفت‌وگوی اخیر خود گفته است که نمی‌داند چرا برخی از همکارانش به تلویزیون می‌روند و در برنامه‌های عیدانه و سریال‌های نمایشی حضور پیدا می‌کنند و نقش‌آفرینی می‌کنند. احتمالاً فرخ‌نژاد فراموش کرده که تا آخرین لحظه حضورش در ایران، خود او نیز جلوی دوربین سریال‌ها و فیلم‌هایی ظاهر می‌شد که بیش از 90 درصد آن‌ها مربوط به پروژه‌های معروف به ارگانی بودند.

سریال «سقوط» شاید نمونه‌ای بارز از آخرین پروژه‌های حمید فرخ‌نژاد در ایران باشد؛ همچنین برای احسان کرمی، برزو ارجمند و بسیاری دیگر. پرستو صالحی نیز همچون اشکان خطیبی بارها در لحن و گفتار خود از مهاجرت اشتباهی‌اش ابراز پشیمانی کرده است.

این نکته را نباید از قلم انداخت که هیچ‌کدام از این بازیگران نتوانستند در آن سوی مرزها موفقیتی بدست آورند. بارها در گفت‌وگوهای اینترنتی و تلویزیونی‌شان این موضوع به وضوح قابل مشاهده است؛ برخی از آن‌ها از ترس آنکه مبادا جایگاه اپوزیسیونی که به‌طور تصنعی برای خود ساخته‌اند را از دست بدهند، از بیان پشیمانی خود طفره می‌روند. با این حال، دیر نخواهد پایید که آن‌ها نیز این پشیمانی را علنی خواهند کرد.

اما هدف اصلی این یادداشت بیشتر اشاره به گفت‌وگوی اخیر فرخ‌نژاد و ناراحتی‌اش از سرگردانی در غربت است. او از شکست در اقداماتش علیه وطن به انتقاد و طعنه به همکارانش روی آورده است؛ به‌ویژه از این که چرا آن‌ها به تلویزیون می‌روند و در سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی شرکت می‌کنند.

احتمالاً مقصود او سریال‌های پربیننده‌ای است که این روزها در قاب تلویزیون تماشایی شده‌اند یا برنامه‌هایی که با حضور بازیگران شناخته‌شده و محبوب، جذابیت پیدا می‌کنند. آیا فرخ‌نژاد که بارها با صدای رسا گفته «من صدای مردم ایران هستم»، نمی‌داند که مخاطب ایرانی منتظر ساخت فیلم‌ها، سریال‌ها و برنامه‌های جذاب و دیدنی است و همیشه این خواسته را از تلویزیون داشته که هنرمندان محبوب در قاب جعبه جادو نقش‌آفرینی کنند؟

او و برخی دیگر از بازیگرانی که مهاجرت کرده‌اند و در جهت اقدامات ضد وطن و ترویج آشوب و اغتشاش در کشور گام برداشته‌اند، احتمالاً به‌خاطر این که خودشان در ایران نیستند و موقعیت سابق‌شان را در عرصه هنر از دست داده‌اند، از موفقیت‌های تلویزیون جمهوری اسلامی، پلتفرم‌ها و آثار سینمای ایران که همچنان با قوت و قدرت مسیر خود را پیش می‌برند، ناراحت هستند.

گفت‌وگوی اخیر فرخ‌نژاد، اشکان خطیبی و حتی برخی ویدئوهای ارژنگ امیرفضلی و پرستو صالحی، نشان‌دهنده این است که آن‌ها از مسیری که انتخاب کرده‌اند، پشیمان شده‌اند.

اما شاید توجه به چند نکته درباره فرخ‌نژاد لازم به یادآوری است:

در زمستان 1398، همزمان با حادثه ناگوار سقوط هواپیمای اوکراینی که باعث شد جمعی از هنرمندان اعلام کنند از شرکت در جشنواره فیلم فجر انصراف می‌دهند، فرخ‌نژاد با اینکه هیچ فیلمی برای حضور در آن جشنواره نداشت، اعلام کرد که او نیز جشنواره فیلم فجر را تحریم کرده است. اما نکته جالب و حتی خنده‌دار این است که طبیعتاً چون فیلمی برای حضور در جشنواره نداشت، در هیچ سینمای جشنواره‌ای حاضر نمی‌شد. حال این سوال مطرح می‌شود که چطور ممکن است کسی که به دلایل طبیعی در جشنواره حضور ندارد، جشنواره را تحریم کند؟

در سال 1400، فرخ‌نژاد فیلم خود را به جشنواره جهانی فجر ارسال کرد. در آن زمان، برخی از هنرمندان همچنان از ارائه آثار خود به جشنواره فیلم فجر خودداری کرده بودند. با این حال، فرخ‌نژاد که تهیه‌کنندگی فیلم «میجر» را بر عهده داشت، بدون هیچ اعتراضی فیلم خود را که جشنواره فجر ملی آن را نپذیرفته بود، به جشنواره جهانی فجر داد. حتی چندین بار در پردیس چارسو حضور یافت و برای مخاطبان فیلمش صحبت کرد. در پایان، او سیمرغ نقره‌ای بهترین بازیگر مرد را برای بازی در «میجر» که خود تهیه کرده بود، با افتخار دریافت کرد و تصاویر شادمانه او در اختتامیه به ثبت رسید؛ همان کسی که در سال 1398 به دلیل نداشتن کار، جشنواره فیلم فجر را تحریم کرده بود!

فرخ‌نژاد که به دلیل انتشار استوری‌هایی اجازه خروج از کشور را نداشت، از طریق صنف خود وارد عمل شد و موفق شد دستگاه قضایی را مجاب کند که به دلیل سال جدید میلادی و قصد ملاقات با پسرش، اجازه خروج از کشور را دریافت کند. دستگاه قضایی نیز با گرفتن تعهد از او، اجازه خروج را صادر کرد، اما این سفر دیگر برگشتی نداشت!

پس از پایان سریال امنیتی «سقوط»، فرخ‌نژاد چند میلیارد تومان به جیب زد و به آمریکا رفت. پس از خروج او از ایران، سخنان جنجالی و حاشیه‌ساز او به‌قدری شدت گرفت که حتی سرنوشت این سریال را نیز تهدید کرد. فرخ‌نژاد که در این سال‌ها چه در مقام بازیگر و چه در مقام تهیه‌کننده و کارگردان به‌خوبی می‌دانست که اظهارنظرهای شخصی از این دست می‌تواند سرنوشت پروژه‌ها را به خطر بیندازد، با این حال، پس از دریافت دستمزد خود، اهمیتی به هزینه‌ها و تلاش‌های تهیه‌کننده، کارگردان و دیگر عوامل نداد. این رفتار دور از انتظار نبود، زیرا او پیش‌تر در گفت‌وگویی گفته بود: «80 میلیون ایرانی نباشد که خم به ابروی پسرم بیاید!»

اکنون با فرخ‌نژاد، اشکان خطیبی، احسان کرمی، برزو ارجمند و بسیاری دیگر مواجه‌ایم که بارها این جمله را به طرق مختلف بیان کرده‌اند: «ما را به کار بگیرید!» و بارها از بی‌کاری و درماندگی خود ابراز نارضایتی کرده‌اند. به‌ویژه فرخ‌نژاد که در یک همایش ایرانی در مهرماه 1403 صراحتاً گفته بود: «مرا بکار بگیرید و سرمایه‌گذاری کنید؛ از اینکه از کشور بیرون آمده‌ام و مرا بکار نمی‌گیرید، ناراحتم!»

ارسال نظرات