آغاز پروتستانتیسم در جهان مسیحیت

به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، در قرن شانزدهم میلادی، کلیسای کاتولیک با بحرانی بیسابقه روبهرو شد؛ بحرانی که نه از بیرون، بلکه از درون برآمد. مارتین لوتر، راهبی آلمانی، با نقد صریح فساد مالی و انحرافات اعتقادی کلیسا، جرقهای زد که به آغاز جنبش اصلاحات دینی انجامید. این جنبش، صرفاً یک اختلاف مذهبی نبود، بلکه نقطه عطفی در تاریخ اروپا و تولد جریان نیرومندی بهنام پروتستانتیسم بود.
زندگی و شخصیت مارتین لوتر
مارتین لوتر، شخصیت محوری آغاز جنبش اصلاحات دینی در اروپا، در سال ۱۴۸۳ میلادی در شهر کوچک آیزلبن واقع در منطقه زاکسونی آلمان به دنیا آمد و خانوادهای متوسط داشت و پدرش در کار معدن و کشاورزی بود.
او در ابتدا از سوی خانوادهاش به تحصیل در رشته حقوق ترغیب شد و تحصیلاتش را در این مسیر آغاز کرد. اما در سال ۱۵۰۵، پس از تجربهای نزدیک به مرگ در طوفان، لوتر تصمیم گرفت راه زندگی مذهبی را برگزید و به صومعه آگوستینیانها پیوست.
در یکی از سفرهایش، گرفتار طوفانی شد و در مواجهه با صاعقه، از شدت ترس نذر کرد که اگر نجات یابد، زندگیاش را وقف خدمت به خدا کند. این نذر موجب شد تا لوتر به فرقه آگوستینی پیوسته و راهب شود.
لوتر پس از ورود به صومعه، زندگیای سختگیرانه، معنوی و پرهیزکارانه پیش گرفت و همزمان به تحصیل الهیات پرداخت. در سالهای بعد، او به عنوان کشیش و استاد الهیات در دانشگاه ویتنبرگ به تدریس پرداخت و به چهرهای علمی در فضای دینی آلمان بدل شد.
مهمترین تحول فکری او در نتیجه مطالعات عمیق کتاب مقدس، بهویژه نامه پولس رسول به رومیان شکل گرفت. این مطالعه، پایهگذار اصلی نگاه الهیاتی جدید لوتر شد؛ او به این نتیجه رسید که انسان نه از طریق اعمال یا مناسک کلیسایی، بلکه تنها از راه ایمان نجات مییابد. این اصل که بهصورت خلاصه با عبارت لاتینی Sola Fide (تنها ایمان) بیان میشد و بعدها به یکی از اصول بنیادین اصلاحطلبی دینی تبدیل شد.
انتشار ۹۵ تز علیه فروش آمرزشنامهها (۱۵۱۷ میلادی)
نقطه آغاز رسمی جنبش اصلاحات دینی در غرب، به روز ۳۱ اکتبر ۱۵۱۷ بازمیگردد؛ زمانی که مارتین لوتر متنی مشتمل بر ۹۵ تز را علیه پدیده رایج فروش آمرزشنامهها تهیه کرد. این تزها، در اصل، پیشنهادهایی برای گفتوگوی علمی درباره آموزههای کلیسا و نقد صریح شیوههای نادرست آن بودند؛ بهویژه درباره این باور که انسان میتواند با پرداخت پول، گناهان خود یا عزیزانش را کاهش دهد.
در روایت تاریخی معروف، لوتر این تزها را به درِ کلیسای قصر ویتنبرگ نصب کرد، که بهعنوان مرکز توجه عموم مردم و دانشجویان شناخته میشد. گرچه برخی محققان این رویداد را بعدها «افسانهای» یا دستکم «نمادین» میدانند، اما محتوای اعتراض لوتر و زمان انتشار آن تردیدی ندارد. تزهای او حاوی پرسشهایی بنیادین درباره مشروعیت دینی کلیسا بودند:
• آیا پاپ واقعاً قدرت بخشش گناهان را دارد؟
• آیا نجات انسان با ایمان قلبی حاصل میشود یا با پرداخت پول به کلیسا؟
• آیا کلیسا از جهل و فقر مردم سوءاستفاده نمیکند تا درآمد بیشتری کسب کند؟
در ابتدا، لوتر تصور میکرد که این پرسشها به بحثی محدود در فضای علمی دانشگاه منجر خواهند شد. اما برخلاف انتظار، با یاری صنعت نوظهور چاپ، این تزها بهسرعت تکثیر شدند و در سراسر آلمان و دیگر نقاط اروپا منتشر گشتند. این انتشار برقآسا، شور و واکنش شدیدی را در میان طیف گستردهای از مردم، نخبگان، و مقامات مذهبی برانگیخت و سرآغاز بحرانی عمیق شد که به شکاف ساختاری در کلیسای غربی انجامید و مسیحیت را وارد دورهای تازه از تاریخ خود کرد.
مناظرهها، محکومیت لوتر، و حمایت شاهزادگان آلمانی
پس از انتشار ۹۵ تز، مارتین لوتر وارد مرحلهای تازه از مبارزه فکری و سیاسی شد. او در مناظرههای متعددی شرکت کرد تا از دیدگاههای الهیاتی خود دفاع کند. یکی از مهمترین این مناظرهها، در سال ۱۵۱۹ میلادی در شهر لایپزیک و با شرکت «یوهان اک، مدافع سرسخت آموزههای رسمی کلیسا برگزار شد. در این مناظره، لوتر آشکارا اقتدار پاپ را رد کرد، مرجعیت نهایی ایمان را فقط کتاب مقدس دانست، و حتی برخی آموزههای پدران کلیسا را نیز به چالش کشید؛ کاری که تا آن زمان بیسابقه و خطرناک بهشمار میرفت.
واکنش کلیسا به دیدگاههای لوتر، تند و قاطع بود. در سال ۱۵۲۰، پاپ «لئون دهم» فرمانی رسمی صادر کرد و لوتر را بدعتگذار خواند و از او خواست که از باورهای خود توبه کند. اما لوتر در اقدامی نمادین و بیسابقه، این فرمان پاپ را در برابر مردم آتش زد که به نوعی اعلامی صریح بر رد اقتدار مطلق پاپ و کلیسای روم محسوب میشد.
در سال ۱۵۲۱، لوتر به شورای رسمی امپراتوری مقدس روم، معروف به شورای وُرمز، احضار شد. در آنجا، در برابر امپراتور شارل پنجم و نمایندگان کلیسا، فرصتی یافت تا از دیدگاه خود دفاع کند.
پس از محکومیت در شورای ورمز، لوتر در معرض خطر بازداشت و اعدام قرار گرفت. اما شاهزاده فریدریش ساکسونی، یکی از فرمانروایان نیرومند آلمان، او را بهطور مخفیانه به قلعهای به نام وارتبورگ منتقل کرد. در آنجا، لوتر با آرامش نسبی، به ترجمه عهد جدید به زبان آلمانی پرداخت؛ اقدامی انقلابی که دسترسی مردم عادی به متون مقدس را ممکن ساخت و نقش بزرگی در ریشهدار شدن اصلاحات ایفا کرد.
حمایت از لوتر تنها به فریدریش محدود نماند. بسیاری از شاهزادگان آلمانی نیز از او پشتیبانی کردند. دلایل این حمایت، هم مذهبی و هم سیاسی بود:
آنها خواهان استقلال از سلطه مالی و سیاسی کلیسا بودند، از ایدههای اصلاحی استقبال میکردند و در عین حال انگیزههای اقتصادی مانند توقیف اموال کلیسا و تقویت اقتدار محلی نیز در تصمیمشان نقش داشت.
این همپوشانی میان اعتراض مذهبی و منافع سیاسی، به جنبش اصلاحات قدرتی دوچندان بخشید.
واکنش کلیسا و پاپ لئون دهم
پاپ لئون دهم، از خاندان ثروتمند و بانفوذ مدیچی، شخصیتی سیاسی بود که در دورهای پرآشوب بر کلیسای کاتولیک سلطه داشت؛ دورانی که فساد مالی، انحطاط اخلاقی و فروش بیحدوحصر آمرزشنامهها، به اوج خود رسیده بود. شخصیت و رویکرد سیاسی او، خود یکی از عوامل تسریع در پیدایش جنبش اصلاحات بود.
در آغاز، کلیسا مارتین لوتر را تنها یک راهب معترض و کمخطر تصور میکرد که نقدهایش چندان دوام نخواهند آورد. اما با انتشار گسترده آثار لوتر و جذب حمایتهای مردمی، رویکرد واتیکان تغییر کرد. کلیسا ابتدا تلاش کرد با صدور فرمانی رسمی، لوتر را تکفیر کند، آثارش را ممنوع ساخت و در برخی نقاط اروپا آنها را در آتش سوزاند. این اقدامات، برخلاف انتظار، نهتنها لوتر را متوقف نکرد، بلکه او را به نمادی از مقاومت در برابر استبداد دینی تبدیل کرد.
پاپ خواستار سرکوب سریع و قاطع لوتر بود. با این حال، پیچیدگی روابط سیاسی در امپراتوری روم، و بهویژه حمایت شاهزادگان آلمانی از لوتر، سبب شد که کلیسا نتواند به اهداف خود برسد.
بدین ترتیب، کلیسای کاتولیک موفق نشد از گسترش اندیشههای اصلاحی جلوگیری کند و بهتدریج، شکافی عمیق و غیرقابل ترمیم میان پروتستانها و کاتولیکها بهوجود آمد؛ شکافی که به یکی از قطببندیهای تاریخی دنیای مسیحیت بدل شد.
آغاز جنبش اصلاحات دینی در اروپا، تنها یک اعتراض فردی به فساد نبود، بلکه نقطه عطفی در تحول دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی غرب بود. مارتین لوتر، با تأکید بر مرجعیت مطلق کتاب مقدس، نقد ساختارهای قدرت کلیسا و ایستادگی در برابر پاپ و امپراتور، مسیر تازهای را گشود و موجب ظهور پروتستانیسم شد و جنبشی که از درِ کلیسای ویتنبرگ آغاز شد، به حرکتی جهانی انجامید و چهره مسیحیت غربی را برای همیشه دگرگون ساخت.