ضرورت پدافند غیرعامل معنوی و روحانی

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، هیچکس دیگر نمیتواند بگوید «سایه جنگ برطرف شده است». دوران این توهم به پایان رسیده. پس از جنگ ۱۲ روزه، که با همه فراز و نشیبهایش آزمونی بزرگ برای ملت ایران و محور مقاومت بود، دشمنان جمهوری اسلامی بیش از پیش نشان دادند که نه تنها دست از دشمنی برنخواهند داشت بلکه خود را برای مرحله بعدی آماده میکنند. اسرائیل و آمریکا، هر دو، تجربه کردهاند که با اراده و توان ملتهای منطقه نمیتوان به آسانی مقابله کرد؛ بنابراین تنها راهبردشان تشدید فشار، سازماندهی دوباره و یافتن شکافهای جدید برای ضربه زدن به ایران است.
در چنین شرایطی، بالاترین سطح بازدارندگی نه زرادخانههای تسلیحاتی، بلکه آمادگی تمامعیار روانی، اجتماعی و معنوی جامعه است. کشوری که خود را آماده جنگ میداند، هرگز غافلگیر نخواهد شد؛ و ملتی که روحانیت و رهبران دینیاش در صف مقدم هدایت و آرامبخشی ایستادهاند، هیچگاه تسلیم اضطراب، ترس و تردید نخواهد شد.
تجربه جنگ ۱۲ روزه؛ درسهایی برای آینده
جنگ اخیر یک بار دیگر ثابت کرد که دشمن فقط به آسمان و موشکها دل نبسته است. او در میدان جنگ روانی، رسانهای و اجتماعی میخواهد ما را زمینگیر کند. در همان روزهای نخست، تبلیغات گسترده در رسانههای غربی تلاش داشت به مردم القا کند که ایران منزوی و تنهاست، یا اینکه جنگ توانسته اقتصاد و زندگی روزمره مردم را مختل کند.
اما حقیقت این بود که آنجا که روحانیت به میدان آمد و با خطبهها، سخنرانیها و هدایتهای معنوی خود، صبر و سکینه را به دلها نشاند، جامعه توانست بر اضطراب غلبه کند. در مسجدها، در هیئتها و در فضای مجازی، این کلمات آرامشبخش بودند که اجازه ندادند شایعه و ترس به جان مردم بیفتد.
با این حال، یک ضعف جدی آشکار شد: بسیاری از نهادها و دستگاهها تازه پس از آغاز جنگ به فکر «آرایش جنگی» افتادند. گویی باور به امکان وقوع جنگ هنوز به عمق جامعه رسوخ نکرده بود. این تجربه میگوید که اگر امروز آماده نباشیم، فردا غافلگیر خواهیم شد.
ابعاد جنگ آینده؛ فراتر از تصور سنتی
جنگهای آینده با گذشته تفاوتهای بنیادین دارد. دیگر نمیتوان تنها به تانک و هواپیما و موشک اندیشید. باید درک کرد که جنگ پیش رو ابعادی چندگانه دارد:
- جنگ روانی: بمباران روح و روان مردم با شایعه، خبر جعلی، بزرگنمایی شکستها و تحریف پیروزیها.
- جنگ رسانهای: تصرف ذهنها پیش از تصرف سرزمینها؛ دشمن میخواهد پیش از انفجار بمبها، امید مردم را منفجر کند.
- جنگ اقتصادی: تحریمها، فشار تورمی و ایجاد حس بیاعتمادی نسبت به آینده.
- جنگ اجتماعی: تحریک اقوام، گروهها و اقلیتها برای ایجاد شکافهای داخلی.
- جنگ نظامی و امنیتی: حملات مستقیم یا غیرمستقیم، فعالسازی دوباره گروههای تروریستی همچون داعش در مرزهای غربی برای گشودن کریدورهای حمله زمینی به ایران.
این ابعاد نشان میدهد که آمادگی روانی و معنوی مردم نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی است. اگر دلها مطمئن باشد، اگر جامعه به قدرت الهی و وعدههای نصرت ایمان داشته باشد، هیچ حملهای- در ابعاد ترکیبی و همهجانبه - هرگزنمیتواند کشور را از پا بیندازد.
بازدارندگی واقعی؛ جامعهای آماده
بازدارندگی در نگاه سنتی یعنی توان موشکی و تسلیحاتی. اما حقیقت آن است که بازدارندگی واقعی، آمادگی کامل جامعه است.
جامعهای که مسئولانش باور کردهاند جنگ ممکن است، و مردمانش با آمادگی روحی و معنوی به استقبال هر تهدیدی میروند، دشمن را دچار محاسبه غلط میکند. اگر اسرائیل و آمریکا احساس کنند مردم ایران نهتنها نمیترسند بلکه آمادهاند، از ماجراجویی پرهیز خواهند کرد. و اگر هم جنگی تحمیل شود، چنین جامعهای شکستناپذیر خواهد بود.
در اینجا روحانیت نقشی کلیدی دارد: روحانیت میتواند و باید همانند دوران دفاع مقدس، پیشاپیش مردم حرکت کند. خطبهها، دروس حوزه، جلسات مذهبی و رسانههای دینی، همه باید به میدان بیایند تا مردم احساس کنند ستون معنوی جامعه محکم و استوار است.
پدافند غیرعامل اجتماعی و فرهنگی؛ سنگر نامرئی ملت
پدافند غیرعامل تنها به معناى ساخت سنگر و پناهگاه نیست. بزرگترین سنگر ملت ایران، ایمان و معنویت آن است. باید پدافند غیرعامل معنوی را جدی گرفت:
- ایجاد شبکه هدایت معنوی: استفاده از ظرفیت ائمه جمعه، وعاظ و مبلغین برای آرامبخشی در بحرانها.
- سازماندهی اجتماعات ایمانی: تقویت هیئتها، مساجد و محافل مذهبی بهعنوان پایگاههای آرامش و مقاومت.
- بهرهگیری از رسانههای دینی: خبرگزاریها و رسانههای حوزوی باید پیشاپیش در خط مقابله با جنگ روانی دشمن باشند.
- مانورهای معنوی: همانطور که ارتش مانور نظامی دارد، جامعه نیز باید مانورهای معنوی داشته باشد؛ جلسات بزرگ دعا، زیارت مجازی، کمپینهای ایمانافزا و حرکتهای فرهنگی گسترده.
اگر مردم در دل باور کنند که این جنگ «امتحانی الهی» است و پیروزی نهایی وعده خداوند به صابران است، دیگر هیچ سلاحی بر آنها کارگر نخواهد بود.
نقش رسانهها و نخبگان
در جنگ آینده، رسانهها شاید از موشکها نیز مهمتر باشند. هر خبرگزاری و هر روزنامهنگار در خط مقدم است. رسانههایی چون خبرگزاریهای حوزوی و انقلابی وظیفه دارند روایت صحیح را به جامعه تزریق کنند.
نخبگان فکری، دانشگاهیان و تحلیلگران نیز باید زبان تبیین باشند. جامعه نیاز دارد بداند چرا جنگ محتمل است، چرا آمادگی ضروری است، و چگونه میتوان در برابر فشارها ایستاد. شفافیت و صداقت در این زمینه بزرگترین پشتوانه روانی مردم است.
هشدار نهایی
امروز دیگر بهانهای برای غفلت نیست. دشمن آشکارا میگوید که خود را برای حمله آماده میکند. بازدارندگی ما تنها در سایه آمادگی همهجانبه ممکن است.
نخستین قدم، باور به احتمال جنگ است. دوم، شناخت ابعاد آن. سوم، برنامهریزی و طراحی و چهارم برگزاری مانورهای ملی با هدف تقویت صبر و سکینه، هدایت معنوی و تنویر قلوب برای آمادهسازی جامعه. و در این میان، روحانیت مسئولیتی بیبدیل دارد: تقویت روحیه، ایجاد صبر و سکینه، و رساندن پیام اطمینان الهی به مردم.
اگر این مسیر پیموده شود، چه جنگی رخ دهد و چه دشمن از ترس قدرت ملت عقبنشینی کند، ایران پیروز خواهد بود. اما اگر جامعه آماده نباشد، حتی یک حمله کوتاه میتواند آسیبهای عمیقی برجا بگذارد.
اکنون زمان تصمیم است:
باید آماده شد. این آمادگی نه فردا، که امروز باید آغاز شود؛ نه در اتاقهای بسته، که در متن جامعه؛ و نه تنها با سلاح، که پیش از همه چیز با ایمان و معنویت.