۲۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۹
کد خبر: ۵۴۴۰۸۹
در نشست جریان‌شناسی ادبیات معاصر ایران مطرح شد؛

اندیشه امام پایه‌گذار هویت اصیل ادبیات ایرانی

امیرخانی مهم‌ترین دستاورد انقلاب را هویت‌خواهی در ادبیات معاصر ایران توصیف کرد و گفت: امام راحل به نویسندگان ایرانی آموخت که در جستجوی بازیافتن هویت اصیل ادبی خویش باشند.
رضا امیرخانی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مدرسه آفاق حکمت، نشست جریان‌شناسی ادبیات معاصر ایران را با حضور رضا امیرخانی نویسنده و منتقد ادبی در مدرسه تخصصی فقه و اصول امام کاظم(ع) برگزار کرد.

امیرخانی در این نشست به جریان شناسی ادبیات داستانی پرداخت و گفت: ادبیات داستانی امروز ایران دارای سابقه تاریخی نیست بلکه رمان‌ها به شکل امروزی از غرب وارد ایران شده است و دارای سابقه 150 ساله است.

این نویسنده ادبی بیان کرد: همه قصه‌های پیشین، همچون سماک عیار، مختار نامه و شاهنامه هر چند قالب داستان دارند، اما در حقیقت رمان نیستند، بلکه اینها نقال خوانی‌های بوده که برخی از افراد برای مردم بیان می‌کردند؛ همچنین در ادبیات غربی نیز تقسیم بندی ادبیات به نقالی، رمان و قصه‌گویی وجود دارد.

وی با بیان اینکه شعر فارسی سابقه تاریخی چندین هزارساله دارد، گفت: از زمانی که خط فارسی به وجود آمد، شعر فارسی نیز وجود داشت و در غارنوشت‌ها نیز شعرهایی نگاشته شده است؛ از این رو سبک‌های مختلف همچون سبک خراسانی، عراقی و دوره بازگشت در ادبیات شعری وجود دارد.

امیرخانی بیان کرد: زمانی که شعر در شهر گسترش یافت، دوره بازگشت به وجود آمد و داستان و رمان و داستان‌نویسی در ایران نیز در دوره بازگشت شعری به وجود آمده است.

وی با بیان اینکه صادق هدایت در جریان سازی تاریخ ادبیات معاصر اثرگذار بوده است، گفت: صادق هدایت مدتی را در اروپا زندگی کرد و در این دوره به اروپا گردی و سینمای غربی روی آورد. هدایت فیلم‌هایی را که در اروپا دیده بود در قالب داستان فارسی می‌نگاشت؛ از این رو فکر و دیدگاه وی 20 سال جلوتر از ایرانیان دوره خویش بوده است؛ از این رو از جریان‌سازی ادبیات فارسی ایران خارج می‌شود.

این منتقد ادبی بیان کرد: مردان مشروطه در کنار فعالیت سیاسی خویش به کارهای فرهنگی همچون تأسیس مطبوعات و کتابخانه و کتاب‌نویسی روی آوردند؛ اما در زمان استبداد کبیر و رضاشاه بیشتر مشروطه خواهان یا در زندان به سر می‌بردند یا در کتابخانه‌ها به کارهای فرهنگی مشغول شدند٫ از این رو صادق هدایت در این دوره زمانی رشد می‌کند و هر زمانی که قصه‌های ایرانی نگاشته است، نتیجه جریان مشروطه بوده است.

 وی با بیان اینکه جمال‌زداه نیز دارای داستانهای کوتاه و اثرگذاری بود؛ گفت: هرچند وی مدتی در اروپا زندگی کرد، اما این جدایی از فضای ایران و مهاجرت وی به اروپا تأثیری بر ادبیات داستانی وی نداشته و در اروپا با نویسندگان ایرانی در ارتباط بوده و داستانهای آنها را مطالعه و به آنها راهنمایی و مشاوره می داده است.

  وی ادبیات معاصر ایران را در دوره پهلوی دوم به سه شاخه: ادبیات عامه پسند، جریان مبارزاتی دینی و جریان مبارزاتی غیر دینی تقسیم کرد و گفت: ادبیات عامه پسند در تمام جوامع بشری وجود دارد و هنوز نیز بسیاری از نشریات و مجلات نیز داستانهای عامه پسند نگاشته می‌شود.

 وی گفت: به عنوان نویسنده انقلابی در ابتدا با ادبیات و مجلات زرد مخالفت می‌کردم ، اما به مرور زمان نسبت به این گونه ادبیات بی‌تفاوت شدم؛ زیرا معتقدم که اگر مردم این گونه رمان‌ها را مطالعه کنند، بسیار بهتر از آن است که فیلم‌ها و کلیپ‌های اینترنتی در این باره را ببینند.

 امیرخانی بیان کرد: در اوائل انقلاب با جریان ادبیات و فیلم و سریال‌های عامه پسند با هدف ترویج آرمان‌های انقلاب و معارف اسلامی میان مردم مخالفت می‌شد؛ اما این رویکرد اشتباهی بود، زیرا این نوع ادبیات طرفداران و علاقه‌مندان بسیاری دارد و برخی از آن داستانهای جریان‌ها تفکری را ترویج و توسعه می‌دهد؛ زیرا بیشتر این فیلم‌های اقتباسی برگرفته از ادبیات عامه پسند و بدنه است و ادبیات عامه پسند برای کتاب‌خوان شدن مردم بسیار مؤثر است؛ از این رو در اوائل انقلاب سریال‌های عامه پسند همچون سالهای دور از خانه در مقابل سر به داران و ابن سینا مخاطبان بسیاری پیدا کرده بودند.

این نویسنده ادبی بیان کرد: جریان بدنه از لحاظ سیاسی به صورت خنثی عمل می‌کند و هیچ زمانی جانب‌داری و طرفداری از گروه و حزبی خاصی نمی‌کند؛ از این رو تهدیدی برای حکومت‌ها نیست و حکومت‌ها نیز به مقابله با این جریان نمی‌پردازند.

وی با بیان اینکه نباید با جریان ادبیات عامه‌پسند در کشور مخالفت شود، گفت: برخی داستان‌های این گونه ادبیات سبب جریان سازی یک تفکر در جامعه می‌شود.

اوی در ادامه به شرح جریان ادبیات مبارز انقلابی پرداخت و گفت: ادبیات جریان مبارز قبل از انقلاب وام گرفته از جریان چپ جهانی بود و درخشان‌ترین اثر در این زمینه داستان «کلیدر» اثر دولت آبادی است که در این اثر او داستان مبازره یک فرد روستایی با ظلم‌های خان آن منطقه را بیان کرده است.

امیرخانی با بیان اینکه جریان سیاسی و ادبی ترکیه بسیار نزدیک و همگام با جریان‌های ایرانی است، گفت: آشال کمال، کتابی به نام ایرج محمد دارد و در این داستان مبارزه یک فرد روستایی علیه خان منطقه را ترسیم کرده است و در مقایسه داستان دولت آبادی و کمال درخواهیم یافت که ادبیات داستانی مبارز در این دو کشور برگرفته از جریان چپ جهانی است.

وی درباره ادبیات جریان چپ جهانی گفت: الگوی ادبیات جریان چپ ترسیم کننده شورش روستانشیناعلیه  خان‌ها و حکمرانان منطقه خویش است؛ اما ادبیات نمی‌تواند مناطق شهری را به درستی ترسیم کند و جریان ساز شود.

امیرخانی بیان کرد: مهم‌ترین اثر جریان چپ در ایران، رمان گلشیری بود که علیه نظام قاجاریه نوشته است، اما بعد از انقلاب گلشیری اثر خویش را یک اثر مبارزاتی علیه ظلم و پهلوی معرفی کرده است؛ اما معتقدم که هر جریانی که مخالف دوره قاجاری نگاشته شود، تقویت کننده رژیم پهلوی است؛ زیرا که پادشاهان قاجار اعتقاد و پایبندی به دستورهای اسلامی و مذهبی داشته‌اند و جلسه‌های روضه اهل بیت(ع) را برگزار می‌کردند.

وی با بیان اینکه فیلم‌های سینمایی قیصر و گاو را می‌توان از آثار مبارزاتی برشمرد، گفت؛ برخی از سینماگران و فیلم سازان بعد از انقلاب همچون مسعود کیمیایی بدین نتیجه رسیده بودند که در ایران بمانند و فعالیت خویش را ادامه دهند. همچنین آقای محمد بهشتی جشنواره فیلم فجر را راه اندازی کرد و این فیلم فجر سبب رشد افرادی سینماگران انقلابی همچون ملاقلی‌پور و حاتمی‌کیا شد.

این منتقد ادبی با بیان اینکه بعد از انقلاب برخی فعالان فرهنگی تصمیم گرفتند که در ایران بمانند و به عرصه فرهنگ خدمت کنند، گفت: بعد از انقلاب تنها نامی از جشنواره کتاب سال باقی مانده بود؛ زیرا نویسندگان انقلابی با نویسندگان غیر مذهبی نمی‌توانستند رقابت کنند؛ تا اینکه سال 77 و زمان وزارت صفار هرندی دوباره این جشنواره راه اندازی شد و همچنان در تعیین جایزه ادبی جلال آل احمد این بحث ادامه دارد.

 امیرخانی ادبیات انقلاب اسلامی را مدیون حوزه هنری دانست و گفت: بعد از انقلاب داستان‌نویسان مذهبی در حوزه هنری دور هم جمع شدند و و ادبیات داستانی مذهبی را تولید کردند؛ هرچند تمام آثار آنها برگرفته از ادبیات جریان چپ بوده است.

 وی بیان کرد: نویسندگان ایرانی بعد از انقلاب سعی کردند از الگوی جریان چپ جهانی فرار کنند و هویت جدیدی را برای ادبیات ایران ترسیم کنند. همچنین بعد از انقلاب اسلامی ادبیات داستانی ایران به دنبال پیدا کردن هویت خویش بود و هویت اصیل ادبیات معاصر ایران از آرمان‌های انقلاب و اندیشه‌های امام راحل اثر گرفته است. جریان ادبیات غیر دینی نیز درصدد فاصله گرفتن از جریان چپ است؛ هرچند می‌خواهند در آثار خویش انقلاب و اسلام را نفی کنند و الگوی نوینی برای خویش ترسیم کنند؛ اما مقابله این دو جریان به نفع جریان اصیل ادبیات انقلابی است و ادبیات غیر دینی ایرانی کمک بسیاری برای تولید ادبیات انقلاب اسلامی خواهد بود..

وی جریان ادبیات جنگ و دفاع مقدس را برگرفته از ادبیات انقلاب اسلامی دانست و گفت: در ایران داستان و رمان‌های بسیاری درباره جنگ و بیان رشادت‌های شهیدان رزمندگان نگاشته شده است؛ اما درباره جریان انقلاب اسلامی این آثار به ندرت یافت می‌شود.

این منتقد ادبی ابراز کرد: انقلاب یک پدیده مردمی بود و تمام اقشار جامعه در پیروزی انقلاب نقش داشتند؛ در حالی که جنگ ما یک پدیده مردمی نبود بلکه بالاتر از آن است و تنها داوطلبان به جنگ می‌رفتند، بنابراین دفاع مقدس بسیار با ارزش‌تر از جریان مردمی انقلاب است.

امیرخانی درباره جریان ادبیات فاخر دفاع مقدس گفت: حداکثر دو میلیون نفر از مردم جامعه (شهیدان و رزمندگان و خانواده‌های آنها) با پدیده جنگ روبه‌رو و درگیر بودند؛ زیرا بسیاری از مردم می‌خواستند دریابند که در جنگ تحملی چه روی داده است؛ از این رو به رزمندگان مراجعه و درباره حضور آنها در جبهه پرس و جو می‌کردند؛ از این رو، جریان ادبیات فاخر جنگ و دفاع مقدس به وجود آمده است.

این منتقد ادبی بیان کرد: رزمندگان و شهیدان مدافعان حرم رشادت‌های بسیاری در منطقه عراق و سوریه انجام داده‌اند؛ اما مردم به دنبال این رزمندگان نمی‌روند که بدانند در آن مناطق چه روی داده است؛ بنابراین این مسأله به ایجاد جریان ادبیاتی نخواهد انجامید.

امیرخانی در پایان با بیان اینکه مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی، هویت‌خواهی در ادبیات اصیل ایرانی بوده است، گفت: امام به نویسندگان انقلابی و غیر انقلابی آموخت که در جستجوی بازیافتن هویت اصیل ادبی خویش باشند./۹۹۸/ز۵۰۴/ش

ارسال نظرات