اظهارات کمال حیدری بیش از مباحث علمی، رویکردی سیاسی دارد
اشاره: سخن و کلام مرجع تقلید در تمام ادوار نفوذی بیبدیل داشته است. در نفوذ فتوای زعما همین بس که همسر شاه را در مقابل شاه قرار میدهد تا مبادا فتوای تحریم تنباکو نقض شود. وقتی چنین قدرتی به نمایش درآمد، همه فهمیدند که باید تحت لوای یک مرجع دینی درایند؛ در نتیجه دندانها برای تصاحب این منصب تیز و شمشیرها برای نفوذ در آن بالا رفت.
اظهارات عجیبی از جانب سیدکمال حیدری، کسی که خود را مرجع شیعه میخواند مطرح شده و موضع گیریهای زیادی در مقابلش صورت پذیرفته که خبرگزاری رسا را واداشت تا این موضوع را بررسی کند. برای پژوهش حول مسألۀ کمال حیدری و پدیدۀ مرجع سازی در حوزههای علمیه، خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا به نزد حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن نادم، رئیس دانشکده شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب رفته و با وی به گفتوگو پرداخته است.
رسا ـ شما چند وقت است که سیدکمال حیدری را میشناسید و از اخبار وی آگاهی دارید؟
من چندین بار حضوری با ایشان صحبتهایی داشتم و بحثهایی انجام دادهایم. از زمانی که او در شبکه الکوثر مباحث خود را ارائه میداد من در جریان سخنانش بودم و مباحث او را دنبال میکردم؛ نظریات او پیرامون زنان، نسخ احکام زنان، مرجعیت بانوان، وحدت، علمای شیعه و اهلتسنن و... را شنیدهام.
رسا ـ حضرت عالی سخنان کمال حیدری را یک سری نظریات علمی تلقی میکنید و یا جنبۀ دیگری را برای آن قائل هستید؟
حال و هوای کنونی طوری است که عدهای همراه با او و عدهای بر علیه او در حال نظر دادن و بحث کردن هستند. این نوع بحثها بحثهای علمی است که با ادله به نقد او میروند ولی من بر خلاف همه، نظرم در رابطه با سخنان کمال حیدری این است که شبهات و نظرات او جنبۀ علمی، کلامی و دینی ندارد بلکه مسألۀ او مسألۀ سیاسی است و باید با این دید به او پرداخت.
اگر بنا بر مسائل اعتقادی، اندیشهای و کلامی باشد، باید به هم احترام بگذاریم و باید پای اندیشهها به بحث و گفتوگو بپردازیم؛ البته ایشان نیز باید به بحث تن بدهند و نظر خود را ابراز و جوابها را بشنود. این روحیه باید در کسی که نظریه ارائه میدهد باشد تا اینکه او قانع شود یا دیگران را قانع کند.
ولی ما شاهد هستیم حتی شاگردان سیدکمال نیز حاضر به بحث و گفتوگو نیستند. این درحالی است که هیاهو کنندگان سیاسی از این فرصت استفاده خودشان را میکنند و بحث را به این طرف و آن طرف میکشند. دشمن در تلاش است این مباحث را به گونهای علمی جلوه دهد و باید علما در مقابل او بایستند و با او گفتوگو کنند ولی من معتقدم این بحث جنبه سیاسی دارد.
رسا ـ لطفا بیشتر توضیح دهید.
متأسفانه کسانی که خود را روشنفکران دینی مینامند، چه در داخل و چه در خارج حوزه علمیه بحثهای علمی را برای به چالش کشاندن حکومت سیاسی و نظام سیاسی ما مطرح میکنند. عقدهها و زاویههای خود را که با جمهوری اسلامی یا با برخی سیاستمداران پیدا کردهاند بر سر دین خالی میکنند.
آنها مباحث دینی را مطرح میکنند تا زیر پای سیاستهای جمهوری اسلامی بزنند. برای مثال، عبدالکریم سروش سالها پیش درس نهج البلاغه داشته و به قول خودش عرفان مولوی و مثنوی را ترویج میکرده است؛ ولی برای اینکه مردم سالاری دینی را زیر سؤال ببرد و با نظام اسلامی مخالفت کند، شروع به شبهه سازی میکند لذا در دانشگاه فرانسه علیه علم امام حرف میزند و ادعا میکند که شیعیان غالی هستند.
من مقالهای نوشتم و اثبات کردم که سخنان او با مبانی شخص خودش هم در تضاد است چه برسد با مبانی دین! اینکه او میرود و علم امام را انکار میکند، دلیل بر ندانستنش نیست بلکه دنبال جنبههای سیاسی قضیه است.
اظهارات کمال حیدری به خاطر عنادش با جمهوری اسلامی است
سید کمال حیدری نیز همین شیوه را در پیش گرفته ولی با این تفاوت که عبدالکریم سروش در خارج از حوزه علمیه فعال بود ولی کمال حیدری درون حوزه علمیه نفوذ کرده و فعال است. نباید ما خیال کنیم که کمال حیدری مسأله تقریب را نمیداند و متوجه نیست؛ او اصلاً درباره تقریب و وحدت سخنرانیهای بسیاری دارد و ادعاهایش مبنی بر پذیرفتن وحدت هنوز موجود است ولی اکنون زیر پای همه اینها را خالی میکند.
مسأله او مسئله کلامی نیست که اکنون سوالی را مطرح کرده و دنبال پاسخ باشد؛ بلکه او مشکل سیاسی با نظام جمهوری اسلامی پیدا کرده و میخواهد انتقام خود را از دستگاه سیاسی اسلامی با به چالش کشیدن زیربنای نظام بگیرد.
رسا ـ به نظر شما این انحراف زمینه علمی و نظری داشته یا قضیه به گونه دیگری است؟
به نظر من اگر شخصی واقعاً از لحاظ اعتقادی مشکل داشته باشد این اشکال رفته رفته خود را نشان میدهد و ذره ذره منحرف میگردد ولی این که یک شخصی شب بخوابد، صبح بیدار شود و منکر همه چیز شود، قطعاً مقدمه و زمینه علمی نداشته بلکه یک مشکل دیگری پدیدار گشته است.
آقای سید کمال حیدری کتابی با عنوان علم غیب امام دارد و من کل این کتاب را بررسی کردهام. در این کتاب نظراتی که بیان میکند تقریبا با نظرات فلاسفۀ حکمت یکی است که علم امام را مطلق میداند؛ یعنی گستردگی علم امام را تأیید میکند ولی این ایام نظراتی خلاف نظرات قبلی خودش را بیان میکند.
اگر از لحاظ نظری تغییر کرده، پس خودش باید اعلام کند که تاکنون من به برخی دلایل به این نتایج دست یافته بودم که علم امام مطلق است؛ ولی اکنون بعد از تحقیقات به این نتیجه رسیدهام که امام نیز مانند سایر مردم علم دارد. ولی اینکه سید کمال حیدری ناگهان مسائل قبلی که به آنها معتقد بوده را منکر شود، قطعاً جنبه علمی ندارد.
او می خواهد با زیر سؤال بردن و به چالش کشیدن مسائل مبنایی انقلاب و اسلام، انتقام خود را از انقلاب اسلامی بگیرد.
رسا ـ با این سخنان، مقوله جواب دادن به سخنان او را چگونه ارزیابی میکنید؟
جواب شبهه باید داده شود و بدعتها باید رفع گردد. یکی از وظایف رسانه نیز همین است که در مقابل انحرافات ایستادگی کند ولی این نکته را باید مد نظر داشت که در بعضی مواقع، ما نباید به برخی نظرات بپردازیم زیرا نتیجۀ عکس دارد و به این منجر میشود که شخص منحرف بیشتر معروف گردد. به نظر من پرداختن بیش از حد به این قضیه نیز باعث میشود کمال حیدری بیخود و بیجهت بزرگ شود.
سال قبل او مسائلی را حول عصمت مطرح کرده بود و من با خبر شدم. چند تن از شاگردانم در دانشگاه این بحث را پیش کشیده که کامل جواب آنها را دادم و این باعث شد که هم سیدکمال معرفی شود و هم نظریات او بین دانشجویان بپیچد؛ در صورتی که در همان کلاس ما، نیمی از افراد او را نمیشناختند.
رسا ـ ولی این یک مقوله یا دو مقوله نیست که بشود به راحتی از کنارش رد شد؛ ما شاهد تولید زیادی از این افکار نو، جدید و بیمبنا هستیم.
این مسائل سیاسی است و دشمن به دنبال مرجع سازی برای کشور است. سالها قبل سال قبل شخصی را در جلسهای دعوت کردند که به عنوان نوۀ آقای بروجردی از ایشان صحبت کند. من در آن جلسه حضور داشتم و پس از جلسه به دعوت کنندگان انتقاد کردم که چرا شما نام او را با قید آیت الله ذکر کردید! اینکه کسی نوه آقای بروجردی باشد و صرفاً کرسی درسی داشته باشد دلیل بر آیتالله شدنش نیست.
خطر مرجع سازی
این خطر درون حوزه وجود دارد. آنها میخواهند مراجعی را تربیت کنند که با مبانی انقلاب و آرمانهای امام مخالف باشند تا آینده اسلام، انقلاب و مردم در دست این اشخاص بیفتد؛ در صورتی که این افراد هیچ اعتقادی به خط ولایت ندارند. این یک خطر جدی است و رهبر انقلاب نیز به این امر که آنها در تلاش اند در مقابل خط ولایت فقیه مرجع سازی کنند، هشدار دادهاند.
رسا ـ وظیفه حوزه علمیه و نظام چیست؟
حوزه علمیه و نظام باید چارچوب کلی خد را در رابطه با این افراد مشخص کنند. باید خودمان چارچوبی را قرار دهیم که ذیل این چارچوب به افراد بها دهیم؛ شاید یکی از ایراداتی که جمهوری اسلامی دارد همین است که به برخی افراد بیش از حد بها میدهد و کار به جایی میرسد که همینها در مقابل نظام میایستند.
این نظام بود که به اینها پروبال داد، بزرگشان کرد و به آنها لقب آیت الله داد ولی در نتیجه همینها به استخوانی درون گلوی نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شدهاند؛ خیلیها در حد یک منبری هستند ولی انقدر ما بهشان شأنیت دادهایم که اکنون در مقابل خودمان میایستند.
خدا شیخ جواد تبریزی را رحمت کند؛ من پای درس ایشان میرفتم. تشییع جنازۀ ایشان خیلی گسترده شد و دشمن در بوق و کرنا کرده بود مراجعی که با نظام کاری ندارند، طرفداران بیشتری دارند و مردم به این ها بیشتر احترام میگذارند. آیت الله جوادی آملی در نماز جمعۀ همان وقت فرمودند «اگر انقلاب نبود، اگر بزرگواری رهبر انقلاب نبود که بروند در بیمارستان و ایشان را عیادت کنند، هیچگاه بعضی اشخاص انقدر به مردم معرفی نمیشدند.»
مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی!
خود سید کمال حیدری نیز صرفاً به تحصیل مشغول بود و نظام به او پروبال داد. من معتقدم خیلی از طلبههای سطح عالی حوزه علمیه بیشتر از او علمیت دارند.
خیلیها از بزرگواری نظام اسلامی و از بزرگواری رهبر انقلاب سوء استفاده میکنند. باید با این جماعت در حد خودشان رفتار کرد و نباید آنها را زیادی گنده کرد. به خدا خیلی از طلاب ما از اشخاصی که اکنون درس خارج دارند و برای خود رساله چاپ کردهاند قویتراند ولی برخی صرفاً به این خاطر که نوۀ فلان آقا هستند بزرگ شده اند.