تحلیل هفته
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حضرت امام تأکید فرمودند که «تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد». ایشان همچنین پس از انقلاب، تنها 10 مرتبه از کلمۀ لیبرالها استفاده کردند که تماماً در سال آخر حیات مبارکشان بود و هر مرتبه، در کنار کلمۀ «لیبرالها» کلمۀ «منافقین» را هم بکار بردند؛ شاید برای اینکه لیبرالمنشها خیلی خود را آرام و اصلاحطلب نشان میدهند، ولی امام میخواهد به ما بگوید لیبرالها با تروریستهای خونآشام همزادند و خطر آنها همانند منافقین است.
مناظره یا محاربه!
مردم ما رفتار منافقانه و فریبکارانه را بارها و بارها از لیبرالهای داخلی موسوم به اصلاح طلبان دیدهاند و همچنان نیز نوع رفتار مذکور جلوی چشمانشان است. به عنوان مثال و با اذعان کارشناسان، در مناظرهها آقای همتی عملیات روانی را به خوبی یاد گرفته و از نظر تئوریکی واقعا آمادگی دارد و گسلها را میشناسد؛ اما در اجرا تسلط کافی و توان لازم برای پیاده کردن این طرحها را ندارد البته که مهرعلیزاده، کاندیدای دیگری که صراحتا خود را اصلاح طلب میداند افکار عمومی را به بازی گرفته است.
مسأله دیگری که در مناظرات از جانب غربزدهها مطرح شد، فاقد اعتبار بودن مدرک حوزوی بود که با این کار سعی داشتند علاوه بر تخریب کاندیدای انقلابی، اصل فقه شیعه و علوم اسلامی را زیر سؤال ببرند تا مردم را نسبت به تئوریهای اسلام بدبین کنند. آخرین شلیک توپخانه اصلاحات به اصل اسلام دیروز از طریق یادداشت روزنامه جمهوری صورت پذیرفت که در ادامه بدان اشاره خواهد شد.
فکر سواری به سبک جدید
روزنامه جمهوری اسلامی به سردبیری مسیح مهاجری یادداشت موهنی را با عنوان «خطر اشاعه فقه داعشی» در صفحه نخست خود کار کرده است. این مطلب اگرچه در ظاهر در نقد سخنان آیت الله اراکی در باب انتخابات و چگونگی تعیین حاکم اسلامی نوشته شده اما در واقع هدفش فقه و فقهای شیعهاند و این روزنامه با پشتیبانی برخی پایگاههای خبری مانند انتخاب و خبرآنلاین، مدتها است که به طور زنجیرهای مطالب جنجالی و حاشیهساز علیه اسلام منتشر میکنند.
مسیح مهاجری، روزنامه او و همفکرانش استاد سواری گرفتن از افکار عمومی هستند و کار را به جایی میکشانند که با نام جمهوریت به جنگ با جمهوریت میروند. در بخشی از یادداشت مزبور آمده «آنچه اکنون باید فارغ از جنجالهای انتخاباتی مورد تامل قرار گیرد تفکر بیگانه دانستن مردم است. مردم، پشتوانه نظام هستند و باید در تمام شئون مدیریتی کشور دخالت داده شوند. با روند کنونی و با اشاعه تفکر داعشی در کشور آنهم به نام فقه، ما هم به حاکمیت داعشی نزدیک خواهیم شد و این برای ایران و نظام جمهوری اسلامی یک فاجعه است و هرچه زودتر باید جلوی آن گرفته شود».
در این یادداشت تصریح گشته فقه جواهری که مشروعیت حکام را از جانب خدا میداند در ادامه به داعشیسم خواهد انجامید زیرا مردم در آن نقشی ندارند. تنها چیزی که آنها از پیگیری این خط تخریب به دنبالش هستند، بدبین کردن مردم نسبت به فقه و فقهای اسلامی است و از آنجایی که احتمال رئیس جمهور شدن رئیس قوه قضائیه که اتفاقا از فقها است زیاد است، آنها این خط تخریب را به شدت دنبال میکنند.
این کار نمونه دیگری است از دیوار کشیدن در خیابان که تلاش میکنند وحشتی در دل مردم بیاندازند و باز خود را منجی نشان دهند. با بررسی دقیق روند مناظرات و رسانهها، بیشتر به این نکته که سعی دارند فقه اسلام را شبیه داعش نشان بدهند برمیخوریم؛ به عنوان مثال رئیسی را به عنوان یک فقیه، متهم میکنند به اینکه شما حقوق زنان را رعایت نمیکنید، قصد جنگیدن با جهان را دارید و به سفارت عربستان حمله کردید، داعیه حسینیه کردن کاخ سفید را دارید و خلاصه اینکه اگر شما رأی بیاورید، گویا داعش دوباره پدیدار گشته است.
تفرقه بنداز و حکومت کن
معضلی که امروز با آن مواجه هستیم معضل عدالتخواهی پروژهای است که ابتدا اپیدمی میکند و بعد توسط تئوریسینهای اصلاح طلب بازنمایی میشود. حربه دیگری که جریان فکر سوار بدان تمسک میکند بهرهوری از مردمانی است که به دنبال عدالتخواهی هستند.
اکنون این جریان در کشور ما چندین رأس دارد که با تحقیق و تفحص در اندیشههای آنان میتوان به راحتی فهمید هیچ کدامشان وابستگی ایدئولوژیکی به اسلام و التزام عملی به آن را ندارند. به عنوان نمونه در هفته اخیر کانالی در ایتا به بازنمایی افکار امیر تفرشی که یکی از رهبران این جریان است پرداخت که به وضوح دیده شد او التزام عملی خاصی به اسلام ندارد.
از جمله مسائلی که نرخ شاه عباسی این جریان است و با کمترین مناسبت به تخریب آن میپردازند، چند چیز است از جمله: مجلس فعلی، اندیشمندان انقلابی از جمله آقای پناهیان و مسأله دیگری که به آن اضافه شده، دوگانه اصلح و صالح مقبول است که سعی دارند این موضوع را از یک بحث اندیشهای به یک جریان عملی راه بیندازند که طرفداران رئیسی و جلیلی را در کف خیابان به جان یکدیگر بیندازند.
یقینا بحث کردن بر سر خوب و خوبتر و تحلیل برنامهها، اندیشهها و نظرات دو فرد صالح برای دستیابی به اصلح به رشد سیاسی جامعه کمک میکند ولی امروز مسأله اصلی کشور، حاکمیت تفکر غربزده است. این تفکر مانند علفی هرز به دور گیاه پیچیده و مانع از رشد آن میشود و پرواضخ است که تا علف هرز چیده نشود، هرچه تو میخواهی آب و کود بده، چیزی که رشد میکند علف هرز است نه گیاه.
متأسفانه لیبرالهای داخلی ید طولایی در فکر سواری دارند و همانطور که تا کنون تجربه شده، اگر تفرقه در بین طرفداران این دو نامزد واقع شود به نوعی که وقتشان را برای رد یکدیگر بگذارند، قشر خاکستری سر در گم خواهد شد و آنها همانند گذشته در آخرین لحظات میتوانند افکار عمومی را به بازی گرفته و به سمت خود بکشند.
در مجموع باید هشدار داد که مبادا جوانان انقلابی اندیشه خود را کنار گذاشته و با پیروی از برخی که خود را سردمدار عدالتخواهی میدانند در پازل اصلاح طلبان بازی کنند و خدایی ناکرده مثلا جلوی ورودی جمکران برای اثبات جلیلی به تخریب رئیسی! روی بیاورند که اگر اینگونه بشود، یقینا جبهه انقلاب تضعیف خواهد شد.
نکات خوبی بود