۰۸ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۷
کد خبر: ۶۸۸۰۸۰
افق فرهنگی در ایران قوی (۳)؛

اهمیت مخاطب سازی برای انیمیشن

اهمیت مخاطب سازی برای انیمیشن
علی درخشی گفت: بزرگ‌ترین مشکل انیمیشن در ایران این است که اگر شما بخواهید کار بسازید باید ذهنیتی وجود داشته باشد که به فانتزی اهمیت بدهد و این ذهنیت وجود ندارد!

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در عرصه انیمیشن‌سازی ایران کمتر کاری را می‌بینیم که توانسته باشد با مخاطب، ارتباط بالایی برقرار کند. کودکان بیشتر به دنبال آثار خارجی می‌روند و بزرگسالان، انیمیشن را اثری کودکانه به شمار می‌آورند. در کنار این‌ها، کمبود نیروی متخصص، خط‌قرمزها، سخت‌گیری‌های زیاد و سرمایه‌گذاری کم در این عرصه، از مواردی هستند که فعالیت در حوزه انیمیشن‌سازی را دشوار کرده‌اند.

در ادامه گفت‌وگویی که با علی درخشی در خصوص ورود انیمیشن دیرین‌دیرین به VOD داشت، از مشکلات و موانعی که در حوزه انیمیشن‌سازی وجود دارد نیز جویا شدیم.

نظرتان در خصوص سیاست‌های صداوسیما نسبت به انیمیشن چیست؟ در این‌باره چه انتقادی نسبت به عملکرد رسانه ملی دارید؟


در مورد صداوسیما که انتقادات زیاد است، چه قبل از اینکه من دیرین‌دیرین را بسازم و چه الان. پیش از دیرین‌دیرین که من با مجموعه صبا همکاری می‌کردم، درگیر اعمال سلیقه‌های شخصی بودم؛ یادم می‌آید که ایده دیرین‌دیرین را قبلاً به صبا ارائه داده بودم که به دلایل بسیار احمقانه رد شد و حتی از اولین فیلتر نیز نتوانست عبور کند. از نگاه من، به نظر نمی‌آید در صداوسیما هم اصلاً شانسی برای ارائه کار خلاقانه وجود داشته باشد؛ به دلیل سلیقه‌هایی که وجود دارد و اینکه بعضی پست‌ها را آدم‌هایی دارند که ابداً چیزی از تخیل نمی‌دانند و مجبورند برای اینکه پستشان را حفظ کنند، مدام در کار شما ایراد بگذارند؛ اگر بخواهند با مسئولیت خودشان از کاری حمایت کنند که بالا برود، آن طرف نمی‌توانند پاسخگو باشند. به زبان ساده‌تر بگویم که به نظر می‌آید آنجا کاری نکردند، خیلی جا‌ها در بعضی پست‌ها برای اینکه بگویند داریم کاری انجام می‌دهیم، فقط ایراد می‌گیرند و من به‌وضوح این را دیده‌ام. این است که به نظر من در حوزه انیمیشن که خودم درگیر آن بودم، برای اینکه بشود کار‌های خوب و خلاقی انجام داد، سیستم بسیار ناکارآمدی دارد.


بعد هم که ما دیرین‌دیرین را شروع کردیم، متأسفانه بعد از یک سال با این ادعا که کل برند باید به تلویزیون تعلق بگیرد، تلویزیون دیگر دیرین‌دیرین را پخش نکرد. توجیهی که واحد بازرگانی آورد این بود که برای برند دیرین‌دیرین تبلیغ می‌شود. خب برای ما عجیب بود که تلویزیون می‌آید این‌همه انیمیشن خارجی را پخش می‌کند، برند‌های خارجی را تبلیغ می‌کند، به شناخته شدن آن‌ها کمک می‌کند و به دنبال آن انبوهی اسباب‌بازی وارد کشور می‌شود، ارز و پول از ایران خارج می‌شود و تلویزیون با این قضیه مشکل ندارد، اما اگر یک برند داخلی که اتفاقاً سعی می‌کند سطح فرهنگ را بالا ببرد پخش شود، تبلیغ حساب می‌شود؟ این خیلی برای من عجیب بود.


آقای ابوالحسنی هم تا زمانی که در قید حیات بود خیلی سعی کرد که این مسئله را رفع‌ورجوع بکند. جلسات زیادی داشت و از این مسئله خیلی عصبانی بود، ولی به‌واسطه شخصیتی که داشت و از تنش گریزان بودنش، سعی کرد که این مسئله را حل بکند و خیلی دوست داشت که هم‌زمان با فضای مجازی، کماکان از تلویزیون نیز پخش بشویم که متأسفانه نشد.


پس روی این حساب، ممکن است که به‌تدریج VOD‌ها به محبوبیت و تماشایی بیشتر از صداوسیما دست پیدا کنند؟


بله، من فکر می‌کنم که آینده تلویزیون در واقع شبیه VOD باشد و دست مردم برای انتخاب بازتر است، برای همین هم VOD‌ها درحال‌رشد هستند. فکر می‌کنم در ابتدا فیلیمو بود و الان تعداد بیشتری VOD داریم. به نظرم آینده از آنِ این‌هاست، تنوع محصولات متفاوتی دارند و رقابت در آن‌ها یک مقدار معنای واقعی‌تری دارد. رقابت در تلویزیون ما به آن شکل معنا ندارد، چون کار‌ها سفارشی‌اند، ولی در VOD‌ها شما باید واقعاً بتوانید مردم را جذب کنید که دوام داشته باشید.

ما باید برای انیمیشن مخاطب سازی کنیم /معتقدم که جرقه اول پیشرفت و کلید حل مشکلات فانتزی و تخیل است


چه چیزی باعث می‌شود که این روز‌ها شاهد انیمیشن‌های بی کیفیتی باشیم که در جذب مخاطب ناموفق‌اند؟


دلایل بسیار زیادی دارد، ولی عمده‌ترین مسئله به نظر من این است طبقه متوسطمان ضعیف‌تر شده. حالا من جسارتاً نمی‌خواهم که پا در کفش جامعه‌شناسان و متخصصین بکنم، اما احساس می‌کنم که سلیقه عمومی افت کرده. وقتی سطح سلیقه و فرهنگ طبقه متوسط افت می‌کند، این اتفاقات می‌افتد. الان متأسفانه سخت است که بخواهیم کاری، با کیفیتی که مدنظرمان است بسازیم و بتوانیم مخاطب را همراه خودمان نگهداریم.


از آن طرف هم فضای مجازی‌ای آمده که می‌تواند بدون هیچ سدی در مورد هر مسئله‌ای صحبت بکند. به هر حال، تعداد زیادی از انیمیشن‌ها، شوخی‌های جنسی پخش شده در اینترنت، فحش، بی‌ادبی و کار‌های مبتذل مخاطب دارد، و به نظر من وقتی آن‌قدر راحت در دسترس مردم باشد، سقوط فرهنگی آن طبقه را تسریع می‌کند. از طرف دیگر هم بسیاری از افرادی که تخصص دارند نمی‌توانند در رسانه رسمی کار کنند، در واقع فضای کار به آن‌ها داده نمی‌شود و آن‌ها وادار می‌شوند در فضای مجازی کار کنند که نمی‌شود در آن با این جنس کار‌هایی که بین مردم دست‌به‌دست می‌شود به‌سادگی رقابت کرد؛ کار‌هایی که نه ساختار دارند و نه ایدة محکمی پشتشان است.

رقابت در چنین فضایی غیرممکن است. باید بگویم که نمی‌توانم اسم کاملی برای خیلی از این محصولاتی که در فضای مجازی منتشر می‌شود پیدا کنم، ولی خیلی از آن‌ها را به یک ترول بیشتر نزدیک می‌دانم تا مثلاً انیمیشن. شاید تعریف کامل ترول را هم نداشته باشند، ولی بیشتر به نظر می‌آید که دارند خرابکاری می‌کنند تا اینکه واقعاً یک کار فرهنگی خلق کرده باشند ... و دیگر اینکه رقابت با ترول واقعاً به نظر من غیرممکن است؛ اصلاً فضا، فضای رقابت نیست و زمین‌بازی حتی یکی نیست.


از محدودیت‌ها و شرایط سخت ساختن انیمیشن در ایران برایمان بگویید.


این سؤال خودش یک مصاحبه می‌طلبد! برای اینکه عمر انیمیشن در ایران نسبت به کار‌های رئال، سینما و سریال خیلی طولانی نیست. ممکن است بگویید که چرا، ما پیش از انقلاب هم تجربه انیمیشن‌سازی داشتیم، ولی آن تجربه‌ها، کار‌های صرفاً هنری بود. من بیشتر ترجیح می‌دهم که از زاویه صنعت به انیمیشن نگاه کنم و بنابراین این صنعت عمر خیلی کوتاه‌تری دارد. نیروی انسانی خیلی‌خیلی محدودتری نسبت به هنر‌های نمایشی دیگر در انیمیشن داریم.

خط‌قرمز‌ها خیلی زیاد است و این مسئله خیلی جا‌ها دست دوستان هنرمند را بسته نگه می‌دارد. من هیچ‌کدام از این محدودیت‌ها را به این شدت در کار‌های رئال سینما، مستند و سریالی نمی‌بینم. ما نویسنده خوب انیمیشن خیلی کم داریم و این مسئله را اصلاً در دانشکده‌ها به صورت جدی آموزش نمی‌دهیم. متأسفانه خروجی‌های دوستانی که تحصیلات انیمیشن دارند طوری نیست که بتوانند برای سریال، انیمیشن بنویسند؛ بیشتر باید به تجربه‌شان اتکا بکنند و کار ببیند. من فکر می‌کنم که ما در آموزش انیمیشن با نقص مواجه هستیم.

ما باید برای انیمیشن مخاطب سازی کنیم /معتقدم که جرقه اول پیشرفت و کلید حل مشکلات فانتزی و تخیل است


اسپانسر‌ها کمتر به سراغ این حیطه می‌آیند؛ متأسفانه انیمیشن در ایران بیننده بزرگسال ندارد. جاافتاده که انگار انیمیشن برای کودک است و اگر شما بخواهید مخاطب بزرگسال را جذب کنید یا باید حتماً به سمت شوخی‌های جنسی بروید یا باید کار‌های خیلی سیاسی و انتقادی بسازید. متأسفانه فانتزی در ایران خیلی مشتری ندارد و شاید عبارت درست‌تر این باشد که برایش مخاطب سازی نشده. فانتزی به‌هرحال برای هر گروه سنی و هر مخاطبی جذاب است، ولی در ایران جدی گرفته نشده و برایش برنامه‌ریزی هم نشده که به نظر من، این نقطه‌ضعف بسیار بزرگی است. معتقدم که جرقه اول پیشرفت و کلید حل مشکلات فانتزی و تخیل است، یعنی آن را حتی پیشروتر از علم می‌دانم.

من فکر می‌کنم که هنر، علم را به جلو هل داده است؛ انسان در ابتدا با ذهنش به ماه سفر کرد و بعداً به واسطه علم این اتفاق را رقم زد. به نظر من تخیل، تصور و فانتزی، کلید حل مشکلات هستند. ما در ایران به این موضوع اهمیت نمی‌دهیم؛ تخیل و فانتزی را در ذهن بچه‌ها و در نسل‌های مختلف دست‌کم گرفتیم و حتی از بین بردیم. بزرگ‌ترین مشکل انیمیشن در ایران این است که اگر شما بخواهید کار بسازید باید ذهنیتی وجود داشته باشد که به فانتزی اهمیت بدهد و این ذهنیت وجود ندارد!


فکر می‌کنید که چرا هنوز انیمیشن در ایران (علی‌الخصوص نسبت به کار رئال) جدی گرفته نمی‌شود؟


عرض کردم، یک دلیلش عمر کوتاه انیمیشن در ایران است که واقعاً نسبت به سینما و سریال عمر کوتاه‌تری دارد. اراده‌اش هم نبوده، یعنی متأسفانه تأثیر مثبت انیمیشن جدی گرفته نشده یا درک نشده و به رسمیت شناخته نشده. اگر به رسمیت شناخته می‌شد، متوجه می‌شدند که انیمیشن چه تأثیر شگرفی دارد. اگر به انیمیشن نگاه سیاسی نمی‌شد می‌توانست خیلی به رشدش کمک کند، متأسفانه الان در ایران، همه چیز سیاسی دیده می‌شود، همه چیز از منظر سیاست سنجیده می‌شود و همین موضوع یکی از مشکلاتمان است.


ما شاهدیم که مردم استقبال خوبی از سریال‌ها، سینمایی‌ها و حتی ضعیف‌ترین کار‌ها می‌کنند. ما به‌عنوان متخصص در کار انیمیشن آن‌قدر که گاهی کار ضعیفی ارائه می‌شود، نمی‌توانیم آن سریال‌ها را تا آخر ببینیم. ولی همین کار‌ها توسط مردم به‌خوبی دیده می‌شود و این نشان می‌دهد که سلیقه مردم باید ساخته شود؛ ما باید برای انیمیشن مخاطب سازی کنیم.


در ایران هنوز فکر می‌کنند که انیمیشن مخصوص کودکان است؟


بله دقیقاً، در ایران هنوز فکر می‌کنند که انیمیشن برای کودک است؛ درحالی‌که این‌طور نیست. به نظر من انیمیشن برای کودک درون است؛ چون موفق‌ترین کار‌های خارجی را هم که ببینیم، مثلاً باب اسفنجی، از کوچک‌سال تا بزرگ‌سال، همه می‌توانند با آن ارتباط بگیرند. در واقع کسی می‌تواند با انیمیشن ارتباط بگیرد که اهل فانتزی باشد و از فکر، تخیل و خیال‌بافی خجالت نکشد. ما خیال‌بافی را در نسل‌های متعددی در ایران از بین بردیم و گفتیم که فانتزی، خیال‌بافی و تخیل برای کودک است درحالی‌که اصلاوابدا این‌طور نیست؛ بنابراین بله، اینجا فکر می‌کنند که انیمیشن صرفاً برای کودک است، برای همین هم هست که قبلاً عرض کردم وقتی قرار است انیمیشنی برای بزرگسال ساخته بشود حتماً باید به مسائلی که یا شوخی‌های جنسی یا انتقادات سیاسی در آن است متوسل شود تا بتواند مخاطب را به‌زور با خودش همراه بکند.


به نظرتان چگونه می‌توان فرهنگ انیمیشن دیدن را بیشتر میان مردم جا انداخت؟


بخشی از این قضیه به ما که انیمیشن می‌سازیم، بازمی‌گردد. باید تحقیق کنیم و مخاطبمان را بشناسیم. یکی از ضعف‌هایی که در ایران داریم این است که مایی که دست‌اندرکار تولید انیمیشن هستیم، فکر می‌کنیم همان فرمولی که در اروپا، آمریکا و جا‌های دیگر پیاده می‌شود، این جا هم جواب می‌دهد بنابراین یک کار با استاندارد‌های خوب تولید می‌کنیم، مردم استقبال نمی‌کنند و ما غر می‌زنیم که چرا مردم کارمان را نمی‌بینند؟ این اشتباه است، ما باید مخاطب‌شناس باشیم و مخاطب‌شناسی کنیم؛ ما باید بدانیم جامعه ایران به چه کاری واکنش خوبی نشان می‌دهد، موضوعاتش را پیدا کنیم و آن‌وقت شروع به ساختن بکنیم. تا وقتی این اتفاق نیفتد دو جزیره جداییم، مردم برای خودشان کار‌هایی که دوست دارند را می‌بینند و ما هم برای خودمان کار‌هایی که خودمان دوست داریم را می‌سازیم؛ باید میان این دو جزیره پلی بزنیم و سلیقه مردم را به رسمیت بشناسیم.

ما باید برای انیمیشن مخاطب سازی کنیم /معتقدم که جرقه اول پیشرفت و کلید حل مشکلات فانتزی و تخیل است


ممکنه سلیقه مردم از نظر ما نازل باشد، ولی به‌هرحال واقعیت این است که آن‌ها این مسائل را دنبال می‌کنند. البته، باید سعی کنیم که سلیقه عمومی را بالا ببریم؛ این یک وظیفه ا‌ست. کار سختی است، ولی باید سعی بکنیم که به آن چیزی که مخاطب دوست دارد ببیند نزدیک شویم و به آن طریق صحبت کنیم؛ چون به نظرم هنری که مخاطب نداشته باشد نمی‌تواند عمر کند و تأثیرگذار باشد.


از چشم‌انداز و برنامه‌های آینده‌تان در حوزه انیمیشن برایمان بگویید.


خب واقعیتش را بخواهید من همیشه ایده‌های زیادی برای کار داشتم و دارم، ولی الان که این‌قدر شرایط عجیب‌وغریب شده، مردم به روزمرگی افتاده اند و خیلی‌ها به نان شبشان محتاج‌اند، کارکردن در فضای انیمیشن و برنامه‌ریزی بلندمدت تقریباً غیرممکن شده. شما نمی‌توانید از چنین مخاطبی که محتاج نان شبش است بخواهید یک سریال انیمیشن را دنبال کند و وفادارانه به شما کمک بکند که کارتان را توسعه بدهید. دغدغه‌ها الان دغدغه‌های متفاوتی شده، کار‌هایی بیشتر دیده می‌شود که یا بخواهند به صورت بسیار سطحی مخاطب را بخندانند که کمی از فشار‌های روانی را از دوششان بردارند و یا این‌که به دغدغه‌هایشان نزدیک باشد.


انیمیشن ذاتاً به خلاقیت و فانتزی گره‌خورده و این خیلی سخت است که در فضای خلاقانه و فانتزی مدام بخواهیم از گرانی سیب‌زمینی، یا از محدودیت‌ها و مشکلات بگوییم؛ بنابراین کار در شرایط حاضر بسیار بسیار سخت شده. کمی دارم فضا را رصد می‌کنم که ببینم چه زمانی میشود کار بلندمدت‌تر کرد؛ مخصوصاً برای بچه‌ها. به نظرم در ایران، به‌طور جدی کار بزرگ و درست‌وحسابی‌ای برای کودکانمان انجام ندادیم.


قصد دارید که کارهایتان در عرصه جهانی نیز دیده شوند؟


بدم نمی‌آید که کارهایم مخاطب خارجی نیز داشته باشند، اما همیشه احساس کردم که اول باید جلوی در خودم را آسفالت بکنم و بعد به فکر همسایه باشم. احساس وظیفه می‌کنم که فعلاً باید برای مخاطبی از جنس خودم کار بسازم و بعد گسترشش بدهم. حتی علاقه‌مندی‌ام نیز همین است؛ یعنی من عاشق زبان فارسی هستم و دوست دارم که به زبان فارسی انیمیشن بسازم. دوست دارم همان جنس انیمیشن فانتزی‌ای که آمریکایی‌ها، ژاپنی‌ها و اروپایی‌ها برای مخاطبشان می‌سازند را برای مخاطب ایرانی بسازم و به نسل جوان‌تر و بچه‌ها اعتمادبه‌نفس بدهم.


یادم می‌آید که وقتی "حیات‌وحش" را ساختیم و در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شد، همه می‌نوشتند که کار خارجی‌ای است که یک ایرانی دوبله‌ا‌ش کرده، درحالی‌که آن کار ایرانی بود، ولی چون پیش از آن کسی در آن فضا و کانسپت، با آن جنس فانتزی و تخیل کار نساخته بود، همه گمان می‌کردند که خارجی است. من می‌خواهم همین مسیر را ادامه بدهم. فانتزی حد و مرز ندارد، من دوست دارم با فانتزی و تخیل به نسل‌های مختلفمان اعتمادبه‌نفس بدهم و به آن‌ها بگویم که از فکرکردن خجالت نکشند؛ فکرکردن، تخیل و فانتزی است که ما را نجات می‌دهد. تمام مشکلاتی که ما الان داریم، ناشی از این است که به‌شدت رئالیستیم، فقط با واقعیات سروکار داریم و از تخیل گریزانیم. من این نقد را حتی به ادبیات و هنر معاصرمان نیز وارد می‌کنم.


واجب است که ما برای بچه‌ها کار‌هایی بسازیم که سرشار از خلاقیت و فانتزی باشد و تخیلشان را رشد بدهد که از فکرکردن به غیرممکن‌ها خجالت نکشند؛ آدمی که از فکرکردن به غیرممکن‌ها خجالت نکشد، می‌تواند در آینده، غیرممکن را رقم بزند، ولی آدمی که یاد می‌گیرد به غیرممکن فکر نکند، همان راهی را طی می‌کند که پدر و اجدادش طی کردند و نمی‌تواند تغییری ایجاد بکند؛ هدف کلی من این است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

محمدحسین کتابی
ارسال نظرات