۲۵ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۷:۴۱
کد خبر: ۶۸۹۶۰۱
ایستگاه رسانه‌ای اسلام (۳۸)؛

اربعین چراغ راهِ شکستن تاریکی است

اربعین چراغ راهِ شکستن تاریکی است
اربعین، بازگشت پیروزمندانه کاروانی است که سنگِ سنگ‌دلان چشید، سر بر نیزه دید.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا،شیر، نماد و ماده زندگی است. کودک با نخستین گریه، شیر می‌طلبد و شیر مناسب جنس کودک، در سینه مادر جوش میزند؛ بهترین غذای پیران نیز شیر است.

شیر چیست؟ فراورده‌ای میان دو چیز آلوده! دم و فرث! نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِینَ (نحل/۶۶) ما از آن چه در شکم میان خون و نجاست (دم و فرث) هست، شیری ناب و گوارا به شما می‌نوشانیم.

هنر زندگی و زندگی هنرمندانه و کریمانه نیز همین است؛ قدرت عبور از میان آلودگی‌ها و شهد و شیر و شیرینی آفریدن، وقتی دعوا و درگیری میان دو نفر است (خون و نجاست) و تو بتوانی صلح و آشتی و مسالمت بیافرینی، “شیر” جوشانده‌ای و البته این کار روبهان نیست، کار “شیران” است!

کربلا، شیر جوشانی از میان خون و پلیدی بود؛ حسین، کوثری انگبین گون جوشاند که هنوز و همیشه انسان و تاریخ را سیراب می‌کند.

اما باید بدانیم که شیریابی و شیرنوشی به شرط رفتن در بطون است؛ نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ!

خطر کردن، خود را به دریای خون زدن، پلیدی‌ها چون دروغ، دشنام، تحقیر و تحریف‌ها را تاب آوردن، میتواند ما را به لبن خالص و سائغ برساند.

شیر کربلا را هر کس نمی‌نوشد و نمی‌نوشاند؛ شیر جوشانی از کربلا هم مستلزم عبور از میان دم و فرث است و به قول حافظ، کجاست شیر دلی کز بلا نپرهیزد!

اربعین شیرنوشانی کاروان بازگشته اسیران است، کاروانی که از متن خون و پلیدی دارالاماره عبدالله بن زیاد و کاخ یزید گذشته است، بی آنکه بی‌تابی کند، سستی و رخوت بپذیرد، بهراسد، کوتاه بیاید و با دشمن (خون و پلیدی) مماشات و همراهی کند.

اربعین یعنی میوه چینی از درخت شکیب، شیرین کامی به قیمت صبوری و ستم شکنی به بهانه روشنگری، فریاد گری، صلابت و متانت و وقار در اسارت و زنجیر و شکنجه و شماتت.

اربعین، یعنی مظلومیت و معصومیت و حقیقت مظلوم و مظلوم حقیقت را شناساندن. در طوفان تازیانه و طعنه و توهین و تمسخر نشکستن و ایستادن یک چله ایستادن، چله نشینی نه! چله ایستادن!

اربعین، بازگشت پیروزمندانه کاروانی است که سنگِ سنگ‌دلان چشید، سر بر نیزه دید، طعنه‌های یزید و عبیدالله و کوچه و بازار شنید، داغ‌ها و مصیبت‌ها کشید اما نخمید و حماسه آفرید.

و کدام سخن گویاتر از این تفسیر شکوهمند از عاشورا و اربعین که در زیارت اربعین می‌خوانیم: وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلالَهِ؛ خدایا، حسین هستی خود را فدا کرد تا بندگان تو را از جهالت و حیرت (نادانی و سردرگمی) رهایی بخشد.

پس کربلا و عاشورا و اربعین، چراغند تا تاریک‌ها شکسته شود. جاده‌اند تا سالکان به دامچاله‌ها و پرتگاه‌ها نلغزند و سر انگشت اشاره به مقصدند تا گیجی و سردرگمی و بهت و حیرت دامنگیر ره‌پویان نشود.

اربعین را چراغ و جاده ببینیم و بشناسانیم، اربعین فرصت بازگشت به کربلا برای “معرفت” عمیق‌تر کربلاست؛ پس بهترین کار در اربعین، مرور عاشوراست نخست در خویش و سپس با دیگران، اربعین یعنی به حسین برگشتن و حسین یعنی خوبی، زیبایی، بایستگی و برازندگی.

محمد رضا سنگری

ارسال نظرات