واکنش معاون تهذیب حوزه نسبت به حواشی ایجاد شده در پی اظهارات اخیر وی
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلیمن عالم زاده نوری در پی حواشی بوجود آمده از سخنان اخیرش طی یادداشتی به این حواشی واکنش نشان داد.
سخنان اخیر این جانب که در فضای مجازی منتشر شد، در کنار بازخوردهای مثبت فراوان، موجب سوء برداشت برخی فرزندان انقلابی حوزه در عرصههای جهادی و مشاوره - که قدرشناس تلاشها و مجاهدتهای آنان هستم - گردید. اینجانب بهعنوان یک پژوهشگر دغدغهمند عرصهی هویت طلبگی بر خود لازم میبیند توضیحات تکمیلی زیر را برای تنویر افکار دوستان بیفزاید. این بیان را با ذکر یک مثال آغاز میکنم:
در سنجش فعالیتهای یک خانم خانهدار، یعنی در مقیاس اداره منزل و برقراری نظم و نظافت در آن، یکی از نشانههای موفقیت، برداشتن خس و خاشاک و زدودن گرد و غبار است؛ درحالیکه در سنجش فعالیتهای یک قرارگاه بزرگ عمرانی در مقیاس کشوری، تبدیل کشور به یک کارگاه مملو از خاک و ماسه و مصالح و انواع بینظمیهای بصری، نشانه موفقیت در جریان امور است.
در بحث رسالت طلبگی، اولین پرسش این است که روحانیت قرار است در چه مقیاسی، پیرامون خود را متحول کند؟
پاسخ صحیح به این پرسش، روشن خواهد کرد که روحانیت چه مأموریتهایی را از باب وظائف اصیل خود و چهکارهایی را از باب مقدمات و لوازم و چهکارهایی را از باب اضطرار و چهکاری را با انحراف از مأموریتهای اصیل خویش دنبال میکند.
این اصل مسلم را باید پذیرفت که مقیاس طلبگی، تحقق آرمان تمدن اسلامی است و کارکردهای دیگر، به تناسب سازگاری با آن، ارزشگذاری میشوند. نظیر کسی که مأمور انتقال به موقع و سالم سازههای یک نیروگاه هستهای از بندر به مقصد است. این راننده وظیفهشناس، اگر پیش از سفر زمانی را برای اطلاع از معیوب نبودن وسیله نقلیه و احیاناً تعمیر خودروی خود صرف کند یا در طول سفر، بخشی از فرصت خود را به سوخترسانی یا نصب نرمافزارهای مسیریاب بپردازد، از باب مهیا کردن مقدمات و لوازم مأموریت اصلی خود شماتت نمیشود. اما همین راننده اگر در بین راه به درخواست مسافران فراوانی که برایش دست تکان میدهند و از او تقاضا میکنند که آنها را به مقصد برساند اعتنا کند، مذمت میشود؛ چون مأموریت او مسافرکشی نیست. بله؛ تنها در صورتی مجاز است خواسته مسافری را اجابت کند که آن مسافر در معرض خطر جانی و اضطرار شدید باشد.
امروزه جامعه حوزوی بهعنوان یک نهاد دغدغهمند و مسئول نسبت به نیازهای انقلاب، پیرامون خود فعالیتهای برزمینمانده متنوعی میبیند که به خاطر بحران نیروی انسانی با همان سبک و الگوی غلط گذشته انجام میشود؛ و بر زمین ماندن این خردهبارها، برای روحانیون دردمند، آزارنده و غیرقابلتحمل است. مثلا اگر در طول این سالها نظامِ سلامتِ چابک و عدالتمحوری شکل گرفته بود که ظرفیتهای پزشکی را به درستی در جهت رفع آلام و اسقام مردم به کار میگرفت، نیاز به حضور گروههای جهادی از پزشکان و پرستاران به حداقل میرسید.
یا اگر نظام تأمین اجتماعی، شفافیت در عرصههای اقتصادی و اصلاح دیوانسالاری اداری به سامان میرسید بسیاری از جنبشها و جریانهای خرد و کلان، نیروهای متراکم خود را در فعالیتهای پایدارتر و غیر اورژانسی صرف میکردند و سرعت تحول در انقلاب بالاتر میرفت.
این نیازهای روزانه، پرداختن به مأموریتهای اضطراری و موقت را به روند مستمر تبدیل کرده و لحظهبهلحظه ریل حوزویها را عوض کرده و آنان را به روزمرگی دچار نموده است.
درست است که حوزویان در فعالیتهای فوری مانند سیل و زلزله و کرونا بنا به ضرورتهای ایمانی پای کار آمدند و تبصرهای به وظایف اصلیشان زدند و در بازهای زمانی، به خاطر اینکه انقلاب در کوتاهمدت لطمه نخورد و مضیقههای کمرشکن مردم را نابود نکند مأموریتهای محوریشان را تعطیل کردند؛ اما نیازهای درازمدت و بنیادین انقلاب مانند تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، و پدید آوردن نظامات صحیح حکمرانی و دستیابی به علوم انسانی اسلامی و اقامه دین در جامعه هم متولی میخواهد.
چه کسی باید زمین و بستر صحیحی برای این بازی طراحی کند تا بازیگران آن بیتکلف و خودبهخود به نفع مردم عمل نمایند. حوزه علمیه احتیاج به فراغت، تمرکز، تفکر و جهاد در مقیاس تمدنی دارد و باید سرمایهها و نیروی انسانی خود را به گونهای آرایش دهد که در بازه زمانی طولانی زمین را به درستی طراحی کنند نه اینکه مکرر واکنش سریع انجام دهد.
خلاصه اینکه وظایف حوزویان به چهار بخش تقسیم میشود: وظایف اصلی، وظایف مقدمی، وظایف اضطراری، و وظایف انحرافی آنچه با عنوان «ریزشهای پنهان» در جمع کارگروههای مشاوره بیان کرده بودم ناظر به نگرش بود نه ناظر به میدان. ممکن است کسی اضطرارا در یک کار غیر اصیل، زمان موسعی را خرج کند ولی نگرش درستی نسبت به وظیفه اصیل خود داشته باشد و به محض از بین رفتن اضطرار به خط اصلی بازگردد.
این شخص مخاطب آن بحث نیست. ممکن است کسی برای اقامه دین، حدی از ورود میدانی را از باب مقدمه لازم بداند و با این هدف به سمت اقدام برود. این شخص نیز از حدود طلبگی بیرون نرفته است. اما آن کس که بدون خودآگاهی صنفی و بیتوجه به مقصد اصلی و رسالت حوزوی، به فعالیتهای متفرقه میپردازد (فعالیتهایی که ربطی به علوم اسلامی و تخصص حوزوی ندارد) از وظایف اصلی بیرون رفته است.
این دغدغه در عرصه روانشناسی و مشاوره هم وجود دارد. جامعه حوزوی بهعنوان متولیان تبیین، ترویج و اقامه دین وظیفه محوریاش استنباط مدل بهداشت و سلامت قلبی، ایمانی و روانی از متن دین و سپس اقامه و تحقق آن است؛
در حالی که آنچه هماکنون جاری است مدل بومی نیست و مدلهای مبتنی بر وحی نیز عمدتاً متمرکز بر اهداف، اصول، کلیات و قوانین عام است و در جزییات تکنیکها و روشها، خلأهای فراوانی دارد.
نگرش صحیح این است که به خاطر کارآمدی ظاهری نسخههای روانشناسی، به رتوش کردن دانش موجود و الصاق و انضمام چند آیه و روایت به نسخههای غربی، اکتفا نکنیم و از تولید و تحقق یک نظام سلامت روان دینی ناامید نگردیم و در حرکتهای اضطراری غرق نشویم.
مشاوران جوان حوزوی که در پی خدمت به اسلام و انقلاب و تمدن اسلامی هستند، نباید در راحتترین راه که اخذ تکنیکهای روانشناختی غربی و حداکثر اصلاح برخی ظواهر است متوقف شوند. طلبه تمدنساز به عدم مخالفت قطعیه با دین بسنده نمیکند؛ بلکه به موافقت حداکثری با دین میاندیشد.
نظام روانشناسی غربی، هم در روشها و تکنیکها و هم در مبانی، سستاندیشیهایی دارد که البته فرزندان انقلابی حوزه در بخشی از دستورالعملها یا سنجهها و آزمونهای آن، اصلاحاتی ایجاد کردهاند ولی این حرکت باید پرشورتر ادامه یابد و جایگزین اسلامی آن کشف و محقق شود. تعبیر ریزشهای پنهان حاصل این نگرش است و نافی زحمات مشاوران و روانشناسان انقلابی جهت پالایش این علوم از انگارههای انحرافی نیست.
از همین رسانه، فرزندان حوزوی تمدن اسلامی را به ژرفاندیشی و فراخ دیدن مقیاس رسالتهای حوزوی و توسعه دغدغهها از نیازهای اورژانسی دعوت میکنم و درخواست دارم از اکتفا به نیازهای استعجالی جز در حد ضرورت بپرهیزند.
وفقکم الله و ایانا لمرضاته
محمد عالم زاده نوری