خال ننگین بر پیشانی یک قرن
گروه سیره امامین انقلاب، خبرگزاری رسا؛ بسیاری معتقدند که «بدترین و بزرگترین فاجعه انسانی حال حاضر جهان»، فاجعهای است که مردم مظلوم یمن بهواسطه جنگ نیابتی رژیم سفاک آل سعود، متحمل آن شدهاند. ممکن است گستردگی و عمق جنایات آل سعود، این تصور را به وجود آورد که بزرگترین مشکل جهان اسلام نیز مصیبتی است که علیه مردم یمن در حال رخ دادن است اما از دیرباز، زخم عمیقی بر پیکره دنیای اسلام باقیمانده که همچنان خون تازه از آن میجوشد. با مروری هوشمندانه بر تاریخ پرفرازونشیب ملت فلسطین در بیش از صدسال اخیر کاملاً روشن است که «آنچه در فلسطين در اين هفتاد هشتاد سال اخير اتّفاق افتاده است، در طول تاريخ بىسابقه است؛ تا آنجايى كه ما اطّلاع داريم؛ شبيه اين را در هيچ جا _ نه در دوران خودمان، نه در دوران نزديك به خودمان و نه در هيچ دورهاى از دوران تاريخ _ سراغ نداریم كه چنين قضيهاى اتّفاق افتاده باشد»1
اما مگر در سرزمین فلسطین چه اتفاقی رخداده که آن را در تاریخ بیمانند کرده است؟ در این دیار چه ظلمی بر انسانها روا رفته که در تاریخ، هیچ سابقهای برای آن نمیتوان یافت؟ چه ماجراهایی در این ناحیه از کره زمین به وقوع پیوسته که سالهاست تلخی آن از کام مسلمین و بلکه تمام آزادگان عالم بیرون نمیرود؟
پرده اول: اشغال سرزمین و اخراج و تبعید یک ملت
در این سرزمین بهطور همزمان سه رویداد ناگوار اتفاق افتاده است که هرروز نیز بر گستردگی و ابعاد آن افزوده میشود. مرور برگهای تاریخ، اولین حادثهای را که برای ملت فلسطین به وجود آوردند، اینگونه یادآور میشود: «سرزمين او را غصب كردند، اشغال كردند؛ خب در بعضى از جاهاى ديگر دنيا هم سرزمينهايى بهوسيلهى بيگانگان اشغال شده است، اين بىسابقه نيست لكن در كنار اين اشغال، يك تبعيد دستهجمعى انجام دادند يعنى ميليونها نفر از مردم فلسطين، امروز در تبعيدند؛ از منزل خودشان، از خانهى خودشان، از شهر و ديار خودشان آواره و دور هستند و اجازه ندارند به آنجا بروند؛ [يعنى] يك تبعيد دستهجمعى ميليونى» 2
و البته همین مقدار برای تبدیل کردن این رخداد به اتفاقی بیسابقه کافی است، چون «كاوشى هوشمندانه در تاريخ نشان میدهد كه در هيچ برههاى از تاريخ، هيچيك از ملّتهای جهان با چنين رنج و اندوه و اقدامى ظالمانه مواجه نبودهاند كه در يك توطئهى فرامنطقهاى، كشورى بهطور كامل اشغال شود و ملّتى از خانه و كاشانهى خود رانده شوند و بهجای آنان، گروهى ديگر از جایجای جهان بدان جا گسيل شوند؛ موجوديتى حقيقى ناديده گرفته شود و موجوديتى جعلى بر جاى آن بنشيند.»3
آیا میتوان در قرن بیستم واقعهای را یافت که زشتروتر از اشغال سرزمین یک ملت مستقل باشد؟ قطعاً یکی از کریهترین وقایعی که بر تارک قرن بیستم خودنمایی میکند قضيهى فلسطين است. اشغال فلسطین «يكى از لكّههاى ننگ بزرگِ» قرن بیستم است؛ اما چه چیز گروهی از سردمداران آن روز دنیا را به انجام این اقدام شرمآور راضی نمود؟ «چون آن جماعتى كه از اطراف دنيا جمع كردند، از يك نژادند؛ نژاد اسرائيلى، نژاد يهودى! يعنى يك حركت نژادگرايانهى زشت كه هرجاى دنيا بهوسيلهى هركسى در ابعاد كوچكتر از اين پيش مىآمد، مايهى ننگ و سرافكندگى بود؛ امّا اين را در ابعاد يك كشور به وجود آوردند. چه كسى به وجود آورد؟ در حقيقت انگليس؛ بعد هم آمريكا»4
پرده دوم: قتل و کشتار وحشیانه
ولی غائله به اینجا ختم نمیشود بلکه «اين دو حادثه همراه شد با يك كشتار جمعى؛ عدّهى زيادى را در همان اوان به قتل رساندند؛ زن، مرد، كودك را در شهرها، در روستاها، قتلعام كردند؛ يك جنايت عظيم بشرى واقع شد. اين قضيهى فلسطين است؛ يعنى حادثهى اشغال و تبعيد و قتل نسبت به يك ملّت، نه نسبت به يك انسان يا نسبت به يك جمعيت محدود؛ خب اين قضيهاى است كه در تاريخ سابقه ندارد.»5
گویی مشام قصابان دیوصفت با بوییدن خون این «طفل بیگناهِ زخمی» طراوت مییابد که با درندگی بر پیکر لاغر و نحیف او چنگ میکشند، وقتی «يك جوانى بعدازآنکه اينهمه زجرکشیده و مصیبتدیده، جان خودش را قربان میکند، تا ضربهاى به غاصب خانهى خودش بزند؛ خودش هم به شهادت میرسد. آنها مىآيند خانهى آن جوان و خانهى پدر و مادرش را ويران میکنند و خانوادهى او را به شكنجه و اذيت و آزار میکشند؛ با تانك وارد اردوگاهها و شهرها میشوند؛ به خانهها حمله میکنند و خانهها و مزارع را ويران میکنند و آدم میکشند. امروز كشته شدنِ جوان، كودك، پيرمرد و پيرزن فلسطينى و غیرمسلح فلسطينى يك كار روزمره شده! اين چيز عجيبى است؛ اين حادثهاى است كه واقعاً تاريخى است؛ اين در تاريخ خواهد ماند.» 6
پرده سوم: سکوت مدعیان حقوق بشر
نکتهی مهم دیگری نیز در رابطه با مسئله فلسطین وجود دارد که تاریخ هیچگاه آن را از یاد نمیبرد و آن «سكوت مجامع بينالمللى و دولتها است! اين آقايان اروپايىها كه اينقدر عاشق حقوق بشرند؛ اينقدر دلشان براى حقوق بشر سوخته، در مقابل چشم آنها اين حوادث انجام میگیرد؛ امّا در بسيارى از موارد سكوت میکنند؛ در بسيارى از موارد طرف ظالم را كمك میکنند! شگفتآور است واقعاً!»7
هرچند غرب وحشی چارهای هم جز سکوت ندارد چون ایجاد رژیمی وحشیتر در این منطقهی حساس از جهان، در امتداد منافع و سیاستهای خودشان است. دیرزمانی است که تشت رسوایی کشورهای غربی با سکوتی افشاگر در برابر رژیمی سفاک، از بام کوتاه حقوق بشر فروافتاده است. آری آن زمان که آمریکا در زرادخانههای هستهای خود مشغول مهیاکردن سلاح اتمی بود، همزمان عدهای در زرادخانههای علوم انسانی مشغول تدارک سلاحی به نام «بیانیه حقوق بشر» بودند تا غیرخودیها را زیر رگبار نقض آن سلاخی کنند.
بد نیست اگر برخی از بهظاهر محققان و روشنفکرانی که دلهایشان برای ثبت شدن در لیست خواستگاران «بیانیه حقوق بشر غربی» غنج میرود، نظری به اطراف خود بیندازند تا از وضع حامیان غربی این بیانیه اطلاع یابند، شاید با تأملی کوتاه از دامادی این خانوادهی رسوا و بیآبرو انصراف دهند.
محمد عبداللهی
منابع:
1. در ديدار شركتكنندگان در اجلاس اتحاديه بينالمجالس سازمان همكارى اسلامى 26/10/1396
2. همان
3. خطبههاى نماز جمعهى تهران10/10/1378
4. بيانات رهبر معظّم انقلاب اسلامى در ديدار با رؤساى مجلس كشورهاى اسلامى26/10/1396
5. خطبههاى نماز جمعهى تهران 15/8/1383
6. همان