استخفاف به مثابه یک راه برای عرفیشدن
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نشست «از الهیات اجتماعی تا ارشاد اجتماعی» با موضوع «حجاب» در دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در دهم مهرماه برگزار شد که در این نشست چند تن از اساتید و پژوهشگران مطرح کشوری به بیان نظرات خود در موضوعات اشاره شده پرداختند.
در این جلسه، حجتالاسلام حبیبالله بابایی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دربارۀ موضوع «استخفاف به مثابه یک راه برای عرفی شدن» صحبت کرد که مشروح آن در ادامه از نظر شما مخاطبان گرامی میگذرد:
استخفاف یک واژهی قرآنی است و من آن را به مسائلی که امروزه در پیرامون ما اتفاق میافتد، تطبیق میدهم. در ارتباط با عرفیشدن و سکولاریسم باید به این نکته اشاره کنم که ما در ادبیات مربوط به سکولاریسم، آنجایی که با تفکر مواجهیم و در مواجهه با سکولاریزاسیون آنجایی که با یک فرآیند مواجهیم، با یک سطح حداقلی و حداکثری مواجه هستیم که میگوییم: سکولاریسم حداقلی یا به سکولاریسم مهربان تعبیر میکنند یا سکولاریسم غیر الحادی در برابر سکولاریسم حداکثری الحادی و نامهربان، در نظر گرفته میشود که اساساً صحبت در بحث سکولاریسم نه جدایی دین از سیاست؛ بلکه جدایی دین از ساحت زندگی است و لذا نسبت به بحث تفکیک دین از سیاست عام است.
نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که آیا سکولاریسم حداقلی بهصورت اتوماتیک منتهی به سکولاریسم حداکثری میشود یا نه؟ آیا شما میتوانید وضعیت سکولارشدگی حداقلی را فریز کنید و از بسط آن به دامنهها و عرصههای مختلف زندگی جلوگیری کنید؟ نکتهای که برخی از اندیشمندانی که در مسیحیت دغدغهی بحث سکولاریسم را دارند که سکولاریسم حداقلی نه در یک فرآیند علمی؛ بلکه در یک فرآیند روانشناختی بهصورت اتوماتیک منتهی به سکولاریسم حداکثری میشود؛ چه شما بخواهید و چه شما نخواهید. این مقدمهی اول در مورد عرفیشدن حداقلی و عرفیشدن حداکثری بود و اینکه اساساً سکولاریزاسیون در یک فرآیند روانشناختی در جامعه بیشتر رخ میدهد تا در یک فرآیند فلسفی – برهانی و علمی.
نکتهی دوم در مورد استخفاف است. در قرآن عملاً برای استخفاف معانی مختلفی در نظر گرفته شده است. آیهی شریفهی ۳۰ از سورهی روم و آیهی ۵۴ از سورهی زخرف: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ. این آخرین آیهی سورهی روم است که میفرماید: صبر کن که وعدهی خداوند حق است و کسانی که یقین ندارند تو را سبک نکنند (متانت، آرامش و ایمان تو را از دستت بیرون نکنند.). در برخی تفاسیر آمده است چنان محکم باش که نتوانند تو را سبک بشمارند. این صبر و عدم استخفاف در سورهی روم در دو نکته قابل توجه است. یکی اینکه اساساً چون هم شروع و هم پایان این سورهی با وعدهی الهی است، نکتهی آن این است که عدم استخفاف و عدم مقاومت در برابر استخفاف راهی برای تحقق وعدهی الهی است. نکتهی دوم این است که یکی از سورههایی که اساساً بحث آیه در آن بیشتر مورد تأکید قرار گرفته و جابهجا در مورد آیه و آیویت تأکید شده است، سورهی روم است.
قبل از آیهی سی، به آیهی ۲ و ۲۸ را نگاه کنید، میبینید که این عدم استخفاف یا مقاومت در برابر استخفاف، در برابر انکار آیه است. هر کجا که انکار آیه است، این آیهی لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ آورده میشود. این مربوط به آیهی ۳۰ از سورهی روم میشود؛ اما آیهی دومی که لفظ استخفاف در آن اشاره شده است آیهی ۵۴ سورهی زخرف است که میفرماید: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ. این آیه در مورد فرعون است قوم خود را استخفاف کرد و آنها هم اطاعت کردند. تأکید شده است که فرعون قوم خود را سبک شمرد و آنها چون سبک شدند، اطاعت کردند. اطاعت فرعون در سایهی نوعی سبک شدگی و تخفیف اتفاق افتاده است.
در ادامهی آیه میفرماید: إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ. در تفسیر نمونه استخفاف عقول را به استفاده از وسایل ارتباط جمعی که چطور در یک فرآیند اتفاق میافتد و استخفاف عقول در فضای رسانهای اتفاق میافتد. نکتهای که در اینجا وجود دارد این است: قبول استخفافی که در آیات قرآن آمده، یا منتهی به انکار آیههای توحیدی میشود یا منتهی به اطاعت فرعونیان میشود. من در اینجا میخواهم به دو نکته بهعنوان ارتباط بحث استخفاف و عرفی شدن تأکید کنم که اساساً خفیف کردن عقول و فرآیند استخفاف که در قرآن به آن اشاره شده، راهی است برای عرفی کردن حداقلی و عرفی شدن حداقلی راهی است برای عرفی شدن حداکثری؛ اما مسألهی استخفافی که در قرآن آمده صرفاً مربوط به افراد نیست؛ بلکه این استخفاف در ناحیهی ارزشها، آموزهها و معارف و نمادها رخ میدهد.
من در اینجا میخواهم به بحث استخفاف حجاب اشاره کنم. استخفاف حجاب یا خفیف شمردن حجاب نه تنها در یک حکومت اسلامی؛ بلکه در جامعهی مسلمین ارتباط بین سکولارشدگی و خفیف شدگی را ایجاد میکند.
نکتهای که وجود دارد این است که همیشه این خفیف شدگی از ناحیهی افراد غیر رخ نمیدهد. کسانی که در مواجهه با حجاب که یا بیحجاب هستند یا بدحجاب هستند و یا اساساً تئوریهای خلاف حجاب و پوشش دارند، این استخفاف در واقع صرفاً از ناحیهی دیگریها رخ نمیدهد؛ بلکه گاهی اوقات قبول استخفاف از ناحیهی خودیها اتفاق میافتد.
من بحثی را در مقالهای با موضوع استضعاف مطرح کردم که استضعاف در واقع نیاز به ارادهی پذیرش استضعاف دارد تا شما ضعیف شوید. اگر شما اراده بر قبول خفت نداشته باشید عملاً استخفاف اتفاق نخواهد افتاد.
تأکید من در ناحیهی خودیها است. آنجا که خفیف شدگی و خفیف بودگی را قبول میکنیم، به دو صورت اتفاق میافتد. بحث من این است که اساساً قبول استخفاف گاهی بهصورت مکانیکی رخ میدهد؛ یعنی مقاومت در برابر استخفاف گاهی بهصورت مکانیکی و ایستا اتفاق میافتد و گاهی بهصورت پویا اتفاق میافتد. ما وقتی که در برابر کسانی که مسألهی حجاب را مورد سؤال قرار میدهند، ما مدام یک شعار و نمادی را تکرار میکنیم و اساساً هیچ پویایی، تغییر، فلسفه و نظریهی جدید در آن مطرح نمیکنیم. این عملاً قبول خفت و سبکی است و عملاً راه را برای تخفیف حجاب باز کردیم.
برای اینکه شما عملاً یک بار در برابر این عملیات استخفاف که دارد در جامعه در فضای رسانهای اتفاق میافتد، با نوآوری نظری، حقوقی، هنری و حقوقی، مقاومت به خرج ندادید. در غیر اینصورت است که شما به این خفت تمکین نخواهید کرد بهتر میتوانیم جامعه را به جهت پوشش، حجاب و نمادهای دینی هدایت کنیم و جلو ببریم و اقناع عمومی را در جامعه ایجاد کنید.