قدیسِ مجمع محققین و مدرسین؛ از رؤیای دیوارکشی در پیادهروها تا پیشگویی در ۸۸
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، رصد اخبار مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه نشان از یک برنامه تطهیر جدی برای معرفی سید محمد خاتمی به عنوان رهبر آینده اصلاحات دارد. از طرفی این جریان که پشتوانهای وثیق در دفتر تنظیم و نشر آثار امام خمینی دارد، امروز مدعی شده است که خط و مکتب امام خمینی تحریف شده است.
یقیناً این جریان اعتقاد ندارد که تحریف کننده این خط و منش و مشی امام خمینی، خود برخی از فعالان در مؤسسه تنظیم و نشر باشند که به وقتی که باید سخن بگویند و فریاد برآورند، سر در برف سکوت میکنند و در زمانی که نباید چیزی بگویند، آن چنان مطالب تحریف شده از امام را به خورد مردم میدهند که آدم یاد خاطرات دونفره هاشمی و امام میافتد.
مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم یا به عبارت دیگر یکی از سکولارمسلکهای عمامه به سر همان مجمعی است که اگر امروز امام خمینی(ره) زنده بود، همانقدر که با انجمن حجتیه مبارزه میکرد، به مبارزه با این جریان و سران آن میپرداخت. حال عجیب نیست که این جریان امروز علمدار تطهیر چهره شخصی شدهاند که در همراهی با هاشمی رفسنجانی کم خون دل به امام خمینی(ره) و حضرت آیت الله العظمی خامنهای نکرد؟
آنها در زمانی که دارند از شعار زن زندگی و آزادی دفاع میکنند که جریان خاتمی در خیابانها چنان با معضلات فرهنگی برخورد میکرد که در طول سابقه تأسیس پلیس مبازره با مواد مخدر، چنین برخوردی با این معضل نشده است. آقای خاتمی که ایده پرداز کشیدن پرده در اتوبوسها بود تا اینکه رؤیای زنانه و مردانه کردن پیاده روها را در سر میپروراند. در ادامه شاهکارهای آزادی بیان خاتمی باید به این نکته نیز توجه کنیم که وقتی شهید آوینی به عنوان یک چهره حزب اللهی تصویری از یک جوان بوسنیایی انقلابی و مسلمان را در نشریهاش منتشر کرد، مورد شدیدترین توبیخها از سوی خاتمی قرار گرفت؛ اما همین خاتمی اندکی بعد وقتی به ریاست جمهوری رسید، از آن همه نزدیکی به معصومه علینژاد(مسیح) ابایی نداشت و دلش پای آوازخوانیهای او قنج و ضعف میرفت.
البته اگر نخواهیم در این باره بیشتر بگوییم، آقای خاتمی حداقل این افتخار را دارد که با تمام خبرنگاران مرتبط و همفکر خودش که امروز مجریان و خبرنگاران رسانههای معاند و مزدور ماهوارهای هستند، عکس دسته جمعی دارد. البته فراتر از اینها خبرنگاران، مسؤولان و آقازادگان(نخوانید آقا!) دیگری هم که ارتباطات گستردهای با خاتمی داشتند، امروز در خارج از کشور سردمدار بسیاری از تهاجمهای فرهنگی و رسانهای به کشور هستند. یکی از نمونههای آن علی اصغر رمضانپور سردبیر ایران اینترنشنال و دیگری روح الله زم، فرزند محمدعلی زم ادمین کانال ضدامنیتی آمد نیوز بود. این از سابقه نامیمون آقای خاتمی در زمینه فرهنگی و ارشاد اسلامی!
البته از حق نگذریم، اتفاق دیگری هم که در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی قابل توجه است، دیدار او با سیدحسین نصر است. مطالبی که سید محمد خاتمی در این دیدار به سیدحسین نصر، رئیس دفتر فرح پهلوی و از جمله افرادی که به عنوان تئوریزیسین محافظه کاری در ایران به شمار میرود، قابل توجه است. البته چون راوی این قصه خود سیدحسین نصر است، نه میتوان بدان اعتماد کرد و نه میتوان آن را کاملاً رد نمود. سیدحسین نصر با اینکه تلاش میکند شخصیت کتومی باشد؛ اما برخی از روابط پنهان خود مانند سرسلسله بودن فرقه مریمیه را نتوانسته است انکار کند.
روایت سیدحسین نصر از دیدار با سیدمحمد خاتمی، رییسجمهوری پیشین ایران در حاشیۀ اجلاس داووس از دیگر مسائل بحثبرانگیز این گفتوگوست. او مدعی است در این دیدار خاتمی با بیان اینکه «شما نمیدانید چه دینی بر گردن من دارید!»، به او گفته: «وقتی قبل از انقلاب من در اصفهان دانشجوی فلسفه بودم تمام جو فلسفی همین فلسفۀ راسیونالیست... و این فلسفههای تحصلی و ثبوتی و لاَادری و مخالفت با دین و اینها [بود]، فقط شما بودید که من را نجات دادید. تنها صدایی بودید که من را نجات دادید و گرنه من اصلاً الان مُعمم نبودم، من اصلاً در کار دینی نبودم و این صدای شما بود که من را کشاند به این طرف...»
این در حالی است که محمد خاتمی در پاسخی به گفتههای سیدحسین نصر تاکید کرده است: «صرفنظر از بعضی تعبیرهای مبالغهآمیز که قابل اغماض است، اینکه فرمودهاند: من گفتهام مرا نجات دادید و الّا الان معمم نبودم و... درست نیست. احتمالا استاد با گذشت زمان جزئیات را به گونهای دیگر به ذهن آوردهاند و بیان کردهاند...» او افزوده: «طرح اندیشههای اسلامی، طرح گرایشهای معنوی در فلسفۀ غرب، طرح اتیلن ژیلسون و امثال ایشان در مقابل اگوست کنت و البته فلسفههای مادی خدمت بزرگی بود که در حوزۀ علوم انسانی و فلسفی به ایران و نسل ایرانی کردند و باید از این جهت قدردان ایشان بود. ولی بنده را ایشان نجات ندادند و البته نسبت به آرا و نظریات ایشان هم با همه احترامی که به ایشان میگذارم، نقد دارم.» حال حقیقت درباره این دیدار و آن چه که میان خاتمی و نصر گذشته است، باید به نحوی روشن گردد. البته برخی از جریانهای سیاسی بعد از سیدمحمد خاتمی، نئومحافظه کاری را از اندیشه محافظه کاری نصر برگرفتند و آن را در دهه 90 در کشور پیاده سازی کردند.
اما وقتی وارد بررسی سابقه آقای خاتمی در زمینه سیاست بشوید، باز هم چیزهای عجیب و غریب زیاد خواهید دید. خاتمی همان کسی است که به دروغ به امام خمینی(ره) گزارش داد که مردم دیگر حال آمدن به جبههها را ندارند و ادامه جنگ آنها را دلسرد کرده است. گزارشی که با این هدف از سوی هاشمی رفسنجانی درخواست شده بود تا امام خمینی را وادار به نوشیدن جام زهر کند.
سید محمد خاتمی نقش آفرینیهای جدی در سال 88 به نفع جریان فتنه انجام داد. خاتمی با عبارت «من پیشگو نیستم» و مطالبات میرحسین موسوی «خواست همه ماست» و ... آن چنان در مقابل رأی ملت و در مقابل رهبر معظم انقلاب ایستادند که تاریخ باید بنویسد و آن را ضبط کند؛ کما اینکه این کار را به خوبی انجام داده است.
سید محمد خاتمی رؤیای تکیه زدن بر تخت شاهانه هاشمی رفسنجانی در میان اصلاحات را در سر میپروراند. تختی که نامزدها و کاندیداهای بیشماری از سران اصلاحات را دارد. حال مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و بسیاری از چهرههای غیر معمم اصلاحات نیز دارند به این رؤیای خاتمی جامه عمل میپوشانند و با تطهیر چهره او که سالهاست شروع شده است، میخواهند دوباره او را به تخت قدرت برسانند.