۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۵:۵۶
کد خبر: ۷۸۰۰۱۹

کالبدشکافی پدیده یوگا؛ از ورزش تا سلوک معنوی و مخاطرات پنهان

کالبدشکافی پدیده یوگا؛ از ورزش تا سلوک معنوی و مخاطرات پنهان
حجت‌الاسلام مظاهری سیف در گفتگویی پدیده پرتکرار و رو به گسترش یوگا را "کالبدشکافی" کرد و تأکید ورزید : برخلاف تصور رایج که آن را صرفاً ورزشی برای سلامت و آرامش می‌داند، یوگا در ریشه‌های خود یک نظام عمیق سلوک معنوی و فلسفی است که می‌تواند واجد مخاطرات پنهان جدی در ابعاد اعتقادی، روحی، روانی و حتی جسمی برای علاقه‌مندان باشد.
اشاره: در دنیای امروز که سبک زندگی مدرن با چالش‌های گوناگون جسمی و روحی همراه است، پدیده‌هایی همچون یوگا با ظاهری آرام‌بخش و کارکرد‌هایی مرتبط با سلامت جسم و روان، به‌سرعت جای خود را در میان جوامع مختلف، از جمله جوامع اسلامی، باز کرده‌اند. اما ورود بی‌رویه و بدون پالایش چنین آموزه‌هایی از فرهنگ‌های بیگانه، ضرورت بررسی دقیق و انتقادی این پدیده را دوچندان می‌سازد. یوگا نه صرفاً یک ورزش جسمانی، بلکه مجموعه‌ای از تعالیم فلسفی و معنوی است که ریشه در آیین‌ها و نظام‌های فکری هندوییسم و بودیسم دارد. از این رو، تأمل در ابعاد معرفتی، فرهنگی و حتی اعتقادی یوگا، برای صیانت از هویت دینی و فرهنگی جامعه، امری ضروری به نظر می‌رسد. این نوشتار در پی آن است که با نگاهی انتقادی، به بررسی چیستی یوگا، مبانی نظری آن و پیامد‌های احتمالی رواج آن در جوامع اسلامی بپردازد.
 
از همین رو خبرنگار گروه فرق و ادیان باحجت‌الاسلام مظاهری سیف، رئیس پژوهشکده مطالعات معنوی، پرداخته که در ادامه مشروح آن ذکر می‌شود:
 
رسا: پدیده یوگا در سالیان اخیر رواج چشمگیری در سطح جهان و جامعه ما یافته است. بسیاری آن را صرفاً مجموعه‌ای از تمرینات بدنی برای سلامت و آرامش می‌شناسند، اما پرسش اینجا است که آیا ماهیت یوگا به همین تعریف محدود می‌شود؟ در حال حاضر، یوگا در اذهان عمومی و فضای رسانه‌ای عمدتاً به عنوان یک روش ورزشی و آرامش‌بخش معرفی می‌شود. تمرکز بر فواید جسمانی مانند افزایش انعطاف‌پذیری، تقویت عضلات، کاهش وزن، و فواید ذهنی مانند کاهش استرس و افزایش تمرکز، تصویر غالبی است که از یوگا ارائه می‌شود. این تصویر تا چه حد با واقعیت یوگا منطبق است؟
 
این تصویری که اشاره فرمودید، هرچند بخشی از واقعیت را بازتاب می‌دهد و فواید اشاره شده تا حدی قابل اثبات هستند، اما تصویری جامع و کامل از ماهیت یوگا نیست. در واقع، این فروکاستن یوگا به صرف یک فعالیت بدنی یا روشی برای آرام‌سازی سطحی، یک سوءتفاهم بزرگ و بعضاً عامدانه است. 
 
همانطور که متون اصیل یوگا و پژوهشگرانی که عمیقاً در این حوزه کندوکاو کرده‌اند، نظیر جناب سید جلال موسوی‌نسب در کتاب ارزشمند «گنجینه اسرار یوگا» تأکید دارند، یوگا در ریشه‌های کهن و سنت‌های اصیل خود، یک مسیر جامع معنوی، فلسفی و خودشناسی است که هدف اصلی آن، نه صرفاً سلامتی بدن، بلکه دست‌یابی به «آگاهی برتر»، «رهایی از قیدوبند‌های هستی مادی» و اتصال به «انرژی‌های کیهانی» یا «آگاهی مطلق» است. تمرکز صرف بر جنبه‌های فیزیکی، نادیده‌انگاشتن بخش اعظم و بنیادین یوگا است و به تعبیر موسوی‌نسب، می‌تواند پیامد‌های نامطلوبی برای فرد به همراه داشته باشد.
 
رسا: پس اگر یوگا صرفاً ورزش نیست، چه اشکالی دارد به عنوان «مسیر معنوی و فلسفی» مورد توجه و استفاده عموم باشد؟ در واقع به عنوان یک فلسفه زندگی یا مسیر معنوی چه آسیب‌هایی دارد که از نگاه عموم پنهان مانده است؟
 
اگرچه در متون کلاسیک و برخی تفاسیر فلسفی، یوگا فراتر از یک تمرین ورزشی و به‌مثابه مسیری برای «تحول بنیادین» درک انسان از خود و جهان معرفی می‌شود، اما باید با نگاهی انتقادی به این ادعا نگریست. مفهوم «واژگونی کلیه ارزش‌های انسانی» که داریوش شایگان به آن اشاره دارد، در ظاهر، ناظر به نوعی رهایی معنوی است، اما در عمل ممکن است به بی‌طرفی افراطی و نادیده‌گرفتن واقعیات عینی و اخلاقیات ملموس منجر شود.
 
از سوی دیگر، تأکید بر رهایی از قضاوت‌ها و تعلقات دنیوی، اگرچه در بستر سنتی هند معنا دارد، اما در فضای مدرن می‌تواند به نوعی بی‌تعهدی نسبت به مسئولیت‌های اجتماعی و فردی تعبیر شود. این پرسش جدی مطرح است که آیا این نوع از «تحول معنوی»، لزوماً به تعالی اخلاقی و اجتماعی منجر می‌شود، یا ممکن است به شکلی از خود‌محوری عرفانی یا انزواطلبی بیانجامد؟
 
در نهایت، دیدگاه‌هایی همچون نظر میرچا الیاده درباره دستیابی به «آگاهی کیهانی»، با اینکه جذاب‌اند، اما از منظر علمی و تجربی نیازمند نقد هستند. آیا این مفاهیم بیش از آن‌که به شناخت حقیقی منجر شوند، موجب تولید نوعی زبان مبهم و تجربه‌گرایی ذهنی نمی‌شوند؟ پاسخ به این پرسش‌ها نیازمند بررسی انتقادی عمیق‌تر و مقایسه با سایر سنت‌های فکری و معنوی است.
 
کالبدشکافی پدیده یوگا؛ از ورزش تا سلوک معنوی و مخاطرات پنهان
 
رسا: فارغ از آسیب‌های اجتماعی یوگا، ممکن است همین ابعاد معنوی در بستر جامعه ما که جامعه‌ای دینی است، نگرانی‌هایی را از نظر اعتقادی ایجاد کرده باشند؟ به طور مثال می‌شود گفت یوگا با اصل توحید یا سایر باور‌های اسلامی در تضاد است؟
 
این نگرانی‌ها کاملاً به‌جا است و باید با دقت و حساسیت به آنها نگریست. زمانی که از یوگا به عنوان یک «سیستم معنوی» صحبت می‌کنیم، مفاهیمی مطرح می‌شود که نیازمند بررسی تطبیقی با معارف دینی ما هستند. مفاهیمی نظیر «تسلیم در برابر ایشوارا» (Ishvara Pranidhana) که در متون یوگا به آن اشاره شده، می‌تواند تفسیری از مفهوم الوهیت داشته باشد که با توحید ناب و یگانگی خداوند متعال در اسلام متفاوت باشد. 
 
همچنین، بحث «اتصال با انرژی‌های کیهانی» یا هدف نهایی «سامادهی» که به معنای خاموش کردن کامل امواج آگاهی و حتی خودآگاهی است، پرسش‌های جدی‌ای را در خصوص نسبت آن با مفهوم «فنا فی الله» در عرفان اسلامی و درک ما از کمال انسانی مطرح می‌کند. آیا این خاموشی آگاهی، همان تعالی و اتصال به حقیقت مطلق است که در عرفان اسلامی دنبال می‌شود، یا مسیری متفاوت و بعضاً متعارض است؟ 
 
رسا: گذشته از ابعاد معنوی، در خصوص فواید درمانی یوگا تبلیغات بسیار گسترده‌ای صورت می‌گیرد. کتاب‌هایی مانند «یوگا از مدیسون» ادعا می‌کنند که یوگا می‌تواند درمان قطعی برای طیف وسیعی از بیماری‌ها باشد. پشتوانه علمی این ادعا‌ها چقدر است؟
 
این بخش، یعنی ادعا‌های درمانی، یکی از نقاط حساس و محل مناقشه در خصوص یوگا است. بله، همانطور که اشاره کردید، تبلیغات در این زمینه بسیار وسیع است و یوگا به عنوان درمان یا راهکاری مؤثر برای انواع مشکلات از کمردرد، دیابت، فشار خون، تا مشکلات تنفسی و قلبی معرفی می‌شود. 
 
تیموتی مک کادر به عنوان یک پزشک نیز در این زمینه فعالیت و ترویج داشته است. اما هنگامی که این ادعا‌ها را با معیار‌های دقیق پژوهش علمی می‌سنجیم، اغلب با کمبود شواهد قوی و مستدل مواجه می‌شویم. بسیاری از مطالعات موجود دارای اشکالات روش‌شناختی هستند، حجم نمونه کوچکی دارند، فاقد گروه کنترل مناسب هستند، یا نتایج متناقضی ارائه می‌دهند.
 
مطالعاتی هستند که نشان می‌دهند یوگا می‌تواند در کاهش استرس، بهبود کیفیت خواب، افزایش انعطاف‌پذیری و کاهش برخی درد‌ها (مانند کمردرد مزمن) مؤثر باشد. اما این بدان معنا نیست که یوگا یک «درمان قطعی» یا «جایگزین» برای روش‌های درمانی علمی و مبتنی بر شواهد برای بیماری‌های جدی است. مشکل از آنجا آغاز می‌شود که مبالغه در فواید، یوگا را به یک راه‌حل جادویی برای همه مشکلات تبدیل می‌کند و ممکن است افراد را از پیگیری درمان‌های پزشکی ضروری باز دارد. همانطور که در بحث «متاآنالیزها» (تحلیل‌های آماری بر روی مجموعه مطالعات)، برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند که تأثیر یوگا بر مواردی مانند افسردگی یا فشار خون بالا، آنچنان که ادعا می‌شود قاطع نیست و اغلب مطالعات مدعی درمانگری برای یوگا، در این زمینه با اشکالات روش‌شناختی همراهند.
 
رسا: شما گفتید مطالعاتی که مدعی درمانگری یوگا حتی برای برخی بیماری‌ها هستند، اشکالات روش شناختی دارند و اعتبار علمی ندارند. در نقطه مقابل یعنی آسیب زا بودن یوگا آیا مطالعات علمی و معتبری ارائه شده است؟
 
بله، این یکی از مهم‌ترین ابعادی است که در هیاهوی تبلیغات مغفول مانده است. برخلاف تصویری که از یوگا به عنوان ورزشی کاملاً ایمن و مناسب برای «همه» (حتی کودکان، زنان باردار و سالمندان) ارائه می‌شود، آمار‌ها حکایت دیگری دارند. همانطور که اشاره شد، بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ هزاران مورد آسیب مرتبط با یوگا ثبت شده که نیازمند مراجعه اورژانسی بوده است. این با ادعای «بی‌خطر بودن مطلق» در تضاد آشکار است.
 
آسیب‌ها می‌تواند از کشیدگی‌های ساده تا مشکلات جدی‌تر متغیر باشد. پژوهشگران عوارض خاصی را شناسایی کرده‌اند؛ مثلاً جوزف چسی عارضه «یوگا فرا» (Yoga Foot Drop) را در یوگاکاران گزارش کرده که نوعی اختلال عصبی و افتادگی در پا است. آسیب‌های ستون فقرات، به‌ویژه در ناحیه کمر و گردن، شایع هستند. 
 
ریچ راسل در تحقیقاتش نشان داده است که وضعیت‌هایی مانند «مار کبرا» (بوجانگاسانا) که شامل قوس شدید کمر است، می‌تواند به سرخرگ‌ها فشار وارد کرده و جریان خون را کند کند که این عامل خطر سکته مغزی است. وضعیت «ایستادن روی سر» (شیرشاسانا) که بسیار در یوگا رایج است، می‌تواند فشار نامتعارفی بر مهره‌های گردن و عروق مغزی وارد کرده و طبق تحقیقات استیون هانسون، عامل آسیب‌های جدی گردن و حتی سکته‌های خفیف باشد.
 
کالبدشکافی پدیده یوگا؛ از ورزش تا سلوک معنوی و مخاطرات پنهان
 
رسا: مگر نه اینکه فرمودید یوگا ورزش نیست و یک سبک معنوی یا فلسفی است، پس چطور آسیب‌های جسمانی وارد می‌کند؟
 
ریشه این آسیب‌ها در دو چیز نهفته است:
اول، بسیاری از «آساناها» (وضعیت‌های بدنی) یوگا بدن را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهند که از نظر بیومکانیکی با طراحی طبیعی بدن انسان همخوانی ندارد. بدن انسان برای راه رفتن، دویدن، نشستن و برخاستن به شکل طبیعی طراحی شده، نه برای پیچیدن در زوایای خاص یا تحمل وزن بدن روی نقاط غیرعادی. 
 
دوم، و شاید مهم‌تر، نگه داشتن بدن در این وضعیت‌های غیرطبیعی برای مدت‌های طولانی است. 
 
برخلاف بسیاری از ورزش‌ها که شامل حرکات سریع و پویا هستند، در یوگا تأکید بر ثبات و ماندن در وضعیت برای دقایق یا حتی ساعت‌ها (در سطوح پیشرفته) است. این ماندگاری طولانی می‌تواند فشار غیرعادی و مداوم بر مفاصل و بافت‌ها وارد کرده و جریان خون را در برخی نقاط محدود کند که عامل بروز مشکلات جدی است، از جمله آسیب‌های عصبی و عروقی که اشاره شد.
 
رسا: پس تبلیغات گسترده‌ای که یوگا را کاملاً بی‌خطر و برای همه مناسب می‌دانند، با واقعیت آسیب‌ها و پیچیدگی‌های آن در تضاد است؟
 
دقیقاً. این تضاد ناشی از غلبه نگاه تجاری بر درک عمیق و علمی از یوگا است. صنعت یوگا یک تجارت بزرگ است و طبیعی است که بر فواید آن تأکید کرده و معایب و مخاطرات را کمتر برجسته کند. اما وظیفه رسانه‌ها و پژوهشگران مستقل، ارائه تصویری واقع‌بینانه و جامع است.
 
رسا: شما به مراحل مختلف یوگا اشاره کردید: کمی درباره این مراحل توضیح می‌دهید؟ و بفرمایید هر یک از اینها چگونه فرد را در این مسیر معنوی پیش می‌برند؟
 
این هشت مرحله یا «اشتانگا یوگا» در واقع گام‌هایی هستند که فرد برای رسیدن به هدف نهایی برمی‌دارد، اما نکته مهم این است که این اهداف انتزاعی هستند و حقیقت این است که معنویتی حاصل نمی‌شود بلکه افراد سعی می‌کنند بر اساس ادعا‌های مطرح شده درباره هر یک از این مراحل، تصوری از رشد معنوی را بدست آورند. اما هر چه پیش می‌روند از باور‌های فطری انسان که همان توحید و باور‌های توحیدی است دور می‌شوند. 
 
رسا: در یکی از این مراحل به نام سامادهی، ادعا میکنند حتی خودِ «من» هم از بین می‌رود؟ اگر چه این وضعیت کمی پیچیده است ولی به نظر می‌رسد در سایر سلوک عرفانی حتی در عرفان اسلامی مراحلی مشابه آن داریم. مثلا تزکیه قدم اول عرفان اسلامی است و همین سامادهی آیا همان فنا فی الله در عرفان اسلامی نیست؟ 
 
نه لزوماً. مشکل در یوگا هم در هدف است و هم در مسیر رسیدن به هدف. بالاترین مرحله در یوگا، «آسامپراجناتا سامادهی» (Asamprajnata Samadhi) است که در آن تمام امواج آگاهی خاموش می‌شود. در اینجا، دیگر نه تنها موضوعی برای تمرکز باقی نمانده، بلکه «کسی که تمرکز می‌کند» نیز محو می‌شود. 
 
ادعا میکنند در این مرحله خودآگاهی (Self-Awareness) به معنای احساس «من بودن» نیز از بین می‌رود و تنها «بودنِ ناب» باقی می‌ماند، بدون هیچ محتوایی و بدون هیچ تمایزی. اما اینها ادعاست و ثابت نشده است. 
به علاوه اگر کسی به این حالت که نه خواب است و نه بیهوشی؛ برسد چگونه می‌تواند ثابت کند به یک هوشیاری مطلق رسیده است؟
 
در این حالت هیچ چیزی تجربه نمی‌شود، زیرا به ادعایی ثابت نشده، دیگر «کسی» نیست که تجربه کند. در فلسفه یوگا و ودانتا، رسیدن به این حالت، همان «رهایی» یا «موکشا» از چرخه رنج و تعلقات دنیوی تلقی می‌شود و این هدف، نشان می‌دهد عمق فلسفی یوگا چقدر ناچیز است. در حالی که شما در عرفان اسلامی هدفی جز تعالی و رشد ندارید و مسیر این تعالی از عبودیت تا مرحله فناء فی الله می‌گذرد. 
 
رسا: با توجه به همه این ابعاد پیچیده، فلسفی، معنوی و همچنین مخاطرات جسمی و روحی که به آنها اشاره کردید، چه توصیه‌ای به مخاطبان ما دارید که شاید به سمت یوگا جذب شده‌اند یا آن را انجام می‌دهند؟
 
توصیه قاطع بنده این است که در مواجهه با پدیده یوگا، صرفاً به تبلیغات رایج و سطحی بسنده نکنند. یوگا پدیده‌ای بسیار عمیق‌تر از یک ورزش ساده است. کسانی که صرفاً به دنبال فواید جسمانی یا کاهش استرس هستند، باید از مخاطرات احتمالی جسمی آن آگاه باشند و ادعا‌های درمانی آن را نیز با دیده تردید و بر اساس شواهد علمی معتبر بسنجند و هرگز یوگا را جایگزین درمان‌های پزشکی تخصصی نکنند.
 
اما برای کسانی که به سمت ابعاد معنوی و فلسفی یوگا جذب می‌شوند، توصیه بسیار مهم این است که با آگاهی کامل و مطالعه دقیق نسبت به ریشه‌ها، تعالیم، و اهداف نهایی آن اقدام کنند. درک مفاهیم عمیق آن، مانند تسلیم، کنترل حواس، تمرکز و سامادهی، نیازمند دقت فلسفی و شناخت از سنت‌های فکری هند است. به‌ویژه در بستر فرهنگی و دینی ما، لازم است این تعالیم با مبانی اعتقادی اسلام سنجیده شوند و از ورود ناآگاهانه به مفاهیمی که ممکن است با توحید و معارف الهی ما ناسازگار باشند، پرهیز شود. 
 
این گفتگو ادامه دارد...
در قسمت‌های بعدی، به مباحث دیگری در خصوص یوگا خواهیم پرداخت.
رشیدیان
ارسال نظرات